eitaa logo
ستایشگران عاشورایی
115 دنبال‌کننده
4 عکس
2 ویدیو
2 فایل
حلقه ادبی شهید غلامعلی رجبی وابسته به معاونت جوانان عاشورایی هیئت رزمندگان اسلام
مشاهده در ایتا
دانلود
زمینه۳؛ جامانده از زیارت.mp3
5.37M
🔘 جامانده از زیارت 📝مجتبی حاذق وقتی به تو دل داده‌ایم آزاده‌ی آزاده‌ایم گرچه دوریم از تو اما، دل بر تو بستیم ما به خاطرات اربعینت زنده هستیم گفته‌ایم قدم قدم حسین زیر علم علم حسین ذکر ما حرم حرم حسین مثل عاشق‌ها، زیر دین هستیم تا ابد ان‌شاالله با حسین هستیم یا حسین لبیک . جاری شده سمت خدا این چشمه‌ها از چشم ما بر حسین اگر اشک هزاداری ببارد قطره قطره اشکش را به زهرا می‌سپارد گر به دل غمش اثر کند سینه را پر از شرر کند فاطمه به ما نظر کند مثل عاشق‌ها، زیر دین هستیم تا ابد ان‌شاالله با حسین هستیم یا حسین لبیک . با شعر اشک شاعر شدیم از راه دور زائر شدیم قبر تو درون سینه‌ی سینه‌زنان است شعله‌های عشقت در دل ما جاودان است قلب ما حرم حرم حسین با صفا حرم حرم حسین کربلا حرم حرم حسین مثل عاشق‌ها، زیر دین هستیم تا ابد ان‌شاالله با حسین هستیم یا حسین لبیک 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 مرثیه اربعین 📝آیت الله غروی اصفهانی (کمپانی) بار غم فرود آمد در زمین ماریه باز یا که کاروان حجاز هرچه غصه بود آمد، دلخراش و سینه گداز در حریم محرم راز بود شور رستاخیز، یا نوای غمزدگان حلقه ستم زدگان هر دلی ز غم لبریز، داد دادِ راز و نیاز با شه غریب نواز نوگلی چو غنچه شکفت، کآمده به سوز و گداز پروریده تو به ناز خارِ پای ما بنگر، خواری اسیران بین حال دستگیران بین چون کبوتر بی پر، غرقه خون ز پنجه‌ی باز نیمه جان ز رنج دراز بانوان دل بریان، در کمندِ اهل ستم زیر بند اهل ستم روی اشتر عریان، نه عماری نه جَهاز صبح و شام در تک و تاز کودکان خونین دل، همچو گوی سرگشته یا چو بخت برگشته دشمنان سنگین دل، هر یک از نشیب و فراز همچو تیر خورده گراز شام ماتم ما بود، صبح عید مردم شام آه از آن گروه لئام مرکز تماشا بود، بانوان میرِ حجاز با نقاره و دف و ساز از یزید و آن محفل، دل لبالبِ خون است دیده رود جیحون است ما غمین و او خوشدل، او به تخت زر به فراز ما چو سیم در دَم گاز کعبه را شکست افتاد، ز آنچه رفت بر سر تو ز آنچه دید گوهر تو دست بت پرست افتاد، قبله دعا و نماز مفتقر بسوز و بساز 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 مرثیه اربعین 📝محمدعلی مجاهدی آنچه از من خواستی با کاروان آورده‌‏ام یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده‌‏ام از در و دیوار عالم فتنه می‌بارید و من بی‌‏پناهان را بدین دارالامان آورده‌‏ام اندر این ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست کاروان را تا بدین‌جا با فغان آورده‌ام تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده‌ام قصهٔ ویرانه شام ار نپرسی خوش‏تر است چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده‌‏ام دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود از برایت دامنی اشک روان آورده‌‏ام تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم یک نیستان ناله و آه و فغان آورده‌‏ام تا نثارت سازم و گردم بلاگردان تو در کف خود از برایت نقد جان آورده‌‏ام تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد گوشه‌‏ای از درد دل را بر زبان آورده‌‏ام 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 در رثای پیغمبر صلوات‌الله‌علیه 📝آیت الله غروی اصفهانی (کمپانی) ماتم جهانسوز خاتم النبیین است یا که آخرین روز صادر نخستین است روز نوحه قرآن، در مصیبت طه است روز ناله فرقان، در محیط تکوین است کعبه را سزد امروز، رو نهد به ویرانی زانکه چشم زمزم را، سیل اشک خونین است صبح آفرینش را، شام تار باز آمد تیره اهل بینش را، دیده جهان بین است رایت شریعت را، نوبت نگونساری است روز غربت اسلام، روز وحشت دین است شاهد حقیقت را، هر دو چشم حق بین خفت آهِ بانوی کبری، همچو شمع بالین است هادی طریقت را، زندگی به سر آمد گمرهان امت را، سینه‌ها پر از کین است شاهباز وحدت را، بند غم به گردن شد کرکس طبیعت را، دست و پنجه رنگین است شد همای فرخ فر، بسته بال و بی شهپر عرصه جهان یکسر، صیدگاه شاهین است خاتم سلیمان را، اهرمن به جادو برد مسند سلیمانی، مرکز شیاطین است شب ز غم نگیرد خواب، چشم نرگس شاداب لیک چشم هر خاری، شب بخواب نوشین است پشت آسمان شد خم، زیر بار این ماتم چشم ابر شد پر نم، در مصیبت خاتم 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 در رثای پیغمبر صلوات‌الله‌علیه 📝حبیب‌الله معصوم (عاصی) فاطمه در غم عظمای رسول افتاده غم جانسوز که بر جان بتول افتاده هر نفس جان دهد آری بخدا زهرایش که به اهوال قیامات مهول افتاده جز خدا کس نتواند که بفهمد زهرا در چه زجری ز غم و داغ رسول افتاده مصطفی، جان علی جان بتول است آری و عجب فاطمه در خاک ملول افتاده عمر طولانی مولاست عذابات الیم عمر زهراست که کوتاه قبول افتاده شعله بر خانه زهرا و علی افتاده در پی هدم بشر، قوم جهول افتاده قلب عاصی به تمنای ظهور است امشب چند گویی که در این کار عجول افتاده 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 در رثای پیغمبر صلوات‌الله‌علیه 📝محمدمهدی خانمحمدی چه اعجازی‌ست در چشمش، که نازل کرده باران را گلستان می‌کند لبخند‌های او بیابان را بزرگان از همان اول به پایش سجده می‌کردند مدائن از سرِ تعظیم ویران کرد ایوان را... میان شانه‌هایش می‌درخشد قرص خورشیدی که روزی در تجارت‌ها بحیرا دیده بود آن را عذاب دوری از کویش، خیال دیدن رویش پریشان می‌کند نزدیک سیصد سال، سلمان را نیازی نیست هنگام فتوحاتش به شمشیری فقط کافی‌ست طولانی کند تحریر قرآن را به غیر از دوستی با اهل‌ بیت اجری نمی‌خواهد نمک از سفره‌اش برداشتی، مشکن نمکدان را ولی چندی‌ست زهرا روز و شب از گریه بی‌تاب است علی این روزها باید بسازد بیت‌الاحزان را علی، شب با چراغی خانه‌ها‌ی شهر را می‌گشت ملول از دیو و دد‌ها آرزو می‌کرد انسان را نَفَس در سینه‌ام تنگ است، از این ماجرا بگذر مجالی تا فدای نَفسِ پیغمبر کنم جان را همین کافی‌ست مقبول تو باشد بیتی از شعرم که لبخند تو زیبا می‌کند اشعار حَسّان را 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
01_Zamine_BeEhteramAftab.mp3
4.2M
🔘 در رثای پیغمبر صلوات‌الله‌علیه ▪️ اثر برگزیده کنگره به احترام آفتاب 📝مجتبی حاذق پنجره ی قلب ما به روی تو باز است نام تو چون می‌وزد زمان نماز است نغمه‌ی ما گوشه گوشه سوی حجاز است هرچه در این شعر هست راز و نیاز است دل به عشق تو ، مبتلا شده با تو هر غریب ، آشنا شده نزد تو بنشینم و دلی بنشانم گرد گناهی اگر ز دل بتکانم رو به همان گنبدی که سبز و خدایی‌ست می‌روم این شعر را دوباره بخوانم (ماه فروماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد) . نام تو نور است و دشمنان که سیاهند نسل فرومانده‌ای ز اصل گناهند این همه شیطان که از تو بد بنویسند (رونق بازار آفتاب نکاهند) برتری تو از ، هر سروده ای ما نبوده‌ایم ، که تو بوده ای با صلواتی که می‌زند ضربانم ذکر تو شیرین نشسته روی زبانم رو به همان گنبدی که سبز و خدایی‌ست می‌روم این شعر را دوباره بخوانم (ماه فروماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد) 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
02_Nohe_BeEhteramAftab.mp3
1.02M
🔘 در رثای پیغمبر صلوات‌الله‌علیه ▪️ اثر برگزیده کنگره به احترام آفتاب 📝حسین عباس‌پور چگونه گویم از مقامت که میدهد خدا سلامت دلم اگر چه سخت و سنگی جوانه زد به احترامت خوش آن سری که دمی به شانه تو باشد خداشناس است دلی که خانه تو باشد شکسته سنگ جهل من اگر چه پیشانیت همیشه می نوازدم سیره قرآنیت . فدای نام جاودانت فدای مهر بی کرانت به شوق امتت تپیده همیشه قلب مهربانت پس از تو بدعت به دین جاهلانه جان داد تو رفتی و غم به جان اهل بیتت افتاد به زور و زر همین که امت تو وابسته شد چه عقده ها گشوده شد، چه دست ها بسته شد . پس از تو روزمان سیاه است جهان بی تو بی پناه است زمان زمانه ی دروغ و زمین لبالب از گناه است جهان بسوزد که شد شکسته حرمت تو از این مصیبت چرا نمیرد امت تو گرچه مکدر نشود آینه پاک تو قسم که جان در نبرد دشمن هتاک تو 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
03_Zamine_BeEhteramAftab.mp3
2.36M
🔘 در رثای پیغمبر صلوات‌الله‌علیه ▪️ اثر برگزیده کنگره به احترام آفتاب 📝امیرحسین خوشرو تو، راه حق روی زمینی تو، رحمت للعالمینی۲ ای نبی لله، دل به تو سپردم ای نبی الله، به تو پناه آوردم ۲ تو دل مسلمونا قیامت شد وقتی که به ساحتت اهانت شد یا داعی الله لبیک ۴ . ای چشم تو معنای رحمت ای خشم تو تفسیر عزت ۲ گفتی ای آقا، مِنَ ان" تَظلِموُا اِستعیذوا بِالله، و اَو تُظلَموُا تو دل مسلمونا قیامت شد وقتی که به ساحتت اهانت شد ۲ یا داعی الله لبیک ۴ . ای مدح تو مافوق اداراک ای نام تو خورشید افلاک عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ یا حبیبی حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ، درد عالم و طبیبی تو دل مسلمونا قیامت شد وقتی که به ساحتت اهانت شد یا داعی الله لبیک ۴ 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🗒 انتشار آثار برگزیده کنگره به احترام آفتاب 🏴 صفر المعظم ۱۴۴۳ این کنگره سال گذشته با محوریت اعتراض به هتک حرمت پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) برگزار شد. جهت دسترسی به این مجموعه، ستایشگران عاشورایی را در شبکه‌های اجتماعی دنبال نمایید. 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
01_Zamine_DarRasayePeyambar.mp3
1.14M
🔘 در رثای پیغمبر صلوات‌الله‌علیه 📝سعید تاج‌محمدی ما امت توییم، در بیعت توییم مدیون عشق و ایثار و غیرت و رحمت توییم ما تا ابد عزادار ماتم رحلت توییم تو رسول مهری و ما مومن نگاه توییم تا ابد به پای تو و راهروان راه توییم شب ظلمت عالم، شده روشن از جانت شده آسمان و زمین به یک نظرت مسلمانت آقای کائنات، یا محمد ذکرت آب حیات، یا محمد . بعد از تو امتت، غمگین و مضطر است بعد از تو وقت تنهایی و غریبی حیدر است وقت یتیمی و غصه‌های زهرای اطهر است رفتی پس از تو علی شده بی‌پناه و غریب وای از آن در و کوچه و تازیانه‌ی نانجیب بعد تو شده زهرا، بی‌شکیب و بی‌یاور شده سهم فاطمه سیلی و زخم سینه، آتش در آقای کائنات، یا محمد ذکرت آب حیات، یا محمد . رفتی و بعد تو، باغ تو پرپر است یک حسن به خون جگر پریشان و مضطر است یک ظهر تشنه در کربلا حسین تو بی سر است زینت تو غرق به خون روی خاک گرم زمین وای از آن دمی که حسین سر نگون شد از روی زین زینبت صدایت زد، با نوای یا جداه ناله‌های تو شده با غریبی زینبت همراه ای کشتی نجات، یا حسین جان ذکرت آب حیات، یا حسین جان 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
02_Zamine_DarRasayePeyambar.mp3
1.24M
🔘 در رثای پیغمبر صلوات‌الله‌علیه 📝سید محمد مالدار این شهر را ای بلال، پر آه کن با اذان شب آمد تا که رفت خورشید از آسمان زینب با اشک و آه، می‌گرید با حسین در سوگ مصطفی، حیدر شد روضه‌خوان بعد تو فاطمه، غریبِ و تنها امام بی سپاه، علی بی‌همتا بعد تو زینبِ اسیر عاشورا آقا، چشمه زمزم بودی مرهم برای هر غم بودی رحمت برای عالم بودی آقا . باشد اعجاز تو، این علی پروری سرگردان دشمنت از چنین لشکری نور قرآن تو در حیدر منجلی مثل تو کس نشد اینچنین حیدری تکیه‌گاه علی تو لحظه‌ی غربت برادرت علی بین همه امت فداییت علی امام این نهضت حیدر، بت شکنِ پیغمبر حیدر، تو پهلوان خیبر حیدر، آرام جان مادر حیدر . شمع کاشانه‌ای، اصحاب پروانه‌اند با فرمان رسول، شانه به شانه‌اند جعفر، حمزه، بلال، سلمان، عمار و سعد در پای این علم، مرد و مردانه‌اند به نعمت شما، شدن برادرها همه کنار هم، علم حق بر پا به عزت شما، پیروزِ بر اعدا بنگر، جدایی امت را بینِ برادران نفرت را دشمن شکسته این وحدت را آقا 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 امام حسن مجتبی علیه‌السلام 📝سید محمدمهدی شفیعی کیست او؟ آن که بین خانه ی خود مکر دشمن مجاورش بوده ست او که انگار در تمام قرون هرچه غربت معاصرش بوده ست او که از روزهای کودکی اش شعله در خانه دلش افتاد دم به دم داغ ظهر عاشورا در نفس های آخرش بوده ست نه فقط شد مدینه مدیونش، کربلا میوه داد از خونش "آن شهیدی که سیدالشهدا هر شب جمعه زائرش بوده ست" 1 صلح او تیغ در نیام علی است، کربلا جلوه ی قیام علی است باطن تیغ مرتضی است یکی، فرق قصه به ظاهرش بوده ست آن زمان که مسافری خسته لب گشوده به طعنه و توهین میزبان در عوض فقط فکر آب و نان مسافرش بوده ست "دوستان را کجا کند محروم او که با دشمنان نظر دارد" 2 دشمنش میهمان سفره ی اوست چه رسد آن که شاعرش بوده ست 1_ الامام الباقر علیه السلام: ان الحسین بن علی کان یزور قبر الحسن علیه السلام فی کل عشیه جمعه(میزان الحکمه، ج 4، باب زیاره الامام الحسن علیه السلام) ۲_ سعدی: دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمنان نظر داری 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 امام حسن مجتبی علیه‌السلام 📝حبیب‌ چایچیان دردا که سوخت آتش دل، جسم و جان من برخاست دود غم، دگر از دودمان من شد آشیانه‌ام قفس تنگ این جهان جغدی در این قفس شده هم‌آشیان من کامم که خود ز غصّهٔ ایام تلخ بود شد تلخ‌تر ز همسر نامهربان من هرکس به آب رفع عطش می‌کند، ولی یک جرعه آب، ریخته آتش به جان من... زهر جفا ز لالهٔ رویم ربوده رنگ با خطِّ سبز آمده حکم خزان من بس ناروا شنیده‌ام و صبر کرده‌ام دردا که سخت بوده بسی امتحان من آری یتیم می‌شود امروز قاسمم گرید به نور دیدهٔ من دیدگان من در کربلا به جای من او را قبول کن مشکن حسین من، دل این نوجوان من زهرا کجاست تا که در آغوش گرم او آسان بر آید از تن مجروح، جان من تا بر زبان برد مگر از لطف، نام ما یک عمر «یا حسن» شده ورد زبان من صد ره مرا ز عشرت فردوس خوشتر است یک‌بار اگر که یار بگوید «حسان» من 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 امام حسن مجتبی علیه‌السلام 📝محمدحسین ملکیان صلح وقتی به معنی صلح است، که پذیرنده سنگری دارد و اگر صلح را قبول نکرد، پشت گرمی به لشگری دارد و اگر پرچم سفید نداشت، یا به یاران خود امید نداشت سر به زانوی غم اگر که گذاشت، دامن مهر مادری دارد دامن مادری اگر که نداشت، چاره‌ی دیگری اگر که نداشت باز در اوج بی کسی هایش، سر در آغوش همسری دارد سنگری نیست ، لشگری هم نیست، چند وقتی ست مادری هم نیست پشت این مرد ظاهرا خالی ست، نه… که در پشت خنجری دارد همه درها به روی او بسته، همه درها به روی او بسته همه درها به روی او… اما همچنان رو به غم دری دارد زنی آمد میان بیت نشست، کاسه ی زهر را گرفت به دست به خیالش که خانه ی تاریخ، شیشه های مشجری دارد هرچه گشتم میان باطل و حق، هیچ حرفی به غیر جنگ نبود ای لغت نامه ها قبول کنید صلح معنای دیگری دارد! 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 امام حسن عسکری علیه‌السلام 📝سید محمدجواد شرافت روی تو برده رونق ماه تمام را مجذوب کرده جلوهٔ تو خاص و عام را حسن تو بی‌نهایت و فضل تو بی‌شمار مبهوت مانده‌ام بنویسم کدام را تفسیر چشم‌های تو برهان عاشقی‌ست می‌خوانم از نگاه تو خیرالکلام را هر راهبی که دید تو را گفت دیده است با چشم خود مسیح علیه‌السلام را هر جا که تو قدم بزنی «سُرَّ من رَءا»ست سرشار کردی از نفست هر مشام را اما قدوم سبز تو ای کعبهٔ بهشت حسرت به دل گذاشته بیت الحرام را دیدند دشمنان تو حیران و مضطرب آرامش نگاه تو و شیر رام را دست سخاوت تو و چشم عنایتت پر کرده از نسیم سحر صبح و شام را از ما مگیر، ای همه باران و روشنی لطف مدام و مرحمت مستدام را 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 امام حسن عسکری علیه‌السلام 📝محمدعلی بابایی باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم جایی که فرزندت در آنجا روضه خوان باشد دريايي از درد و غريبي موج خواهد زد پای حسن هرگاه جایی درمیان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست سقف مزارت هم زمانی آسمان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست وضعت میان خانه چون زندانیان باشد وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست خون دلت از کنج لب هایت روان باشد آری حسن بودی ولی هرگز ندیدی که گلبرگ روی مادرت چون ارغوان باشد سخت است تشنه باشی و لب های لرزانت حتی برای آب خوردن ناتوان باشد هنگام برخورد لبت با کاسه ی آب است وقت گریز روضه های خیزران باشد 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
01_Nohe_EmamHasanAskari.mp3
419.7K
🔘 امام حسن عسکری علیه‌السلام 📝محمدحسین رحیمیان السلام علیک ، یا حسن عسکری یا امام الهدی ، یابن علی النقی قبله ی سامرا یابن خیرالنساء واغریبا وا اماما . در جوانی شدی ، چرا تو سیر از جهان همچنان مادرت ، شده بهارت خزان وای ِمن روز و شب جانت آمد به لب واغریبا وا اماما . غم نخور از عطش ، شاه ِ مَلَک پاسِبان شده سقای تو ، مهدی ِصاحب زمان دلت از سامرا رفته تا کربلا واغریبا وا اماما . شکر حق ، حضرت کشته ی دور از وطن نشده پیکرت ، بی سر و بی پیرهن نشد ابن الرضا کفنت بوریا 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 صاحب‌الزمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف 📝آیت الله غروی اصفهانی (کمپانی) صنما به جان نثاران ز چه رو نظر نداری ز رسوم دلبری هیچ مگر خبر نداری سر ما و شور عشقت، دل ما و نور عشقت خبر از ظهور عشقت چه کنم اگر نداری عجب است تندخویی ز تو ای که خوبرویی تو مگر بدین نکویی هنر دگر نداری جگرم ز آتش عشق کباب شد ولیکن تو ز ناز و کبریایی هوس جگر نداری سر عاشقان ز سودای تو بر بدن گران است تو ز بس که سرگرانی نظری به سر نداری به در تو سر سپردم به امید سرپرستی تو چرا تفقدی از من در به در نداری؟ چو غبار راه، سرگرد شدم به گرد کویت چو نسیم درگذشتی و به من گذر نداری شب غم دراز و و از دامن دوست، دست کوته چه شب است ای شب تیره مگر سحر نداری ره عشق مفتقر می‌طلبد تن بلاکش تو به این شکستگی طاقت این سفر نداری 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 ترجمه منظومی از شعر عاشقانه‌ای که بانوی گرانقدر حضرت خدیجه (سلام‌الله علیها) برای پیامبر اکرم (ص) سروده بودند. 📝حسن صنوبری دلِ عاشق به دوستان بسته است گرچه از درد، جسم او خسته است گر بپرسند چیست مزه‎ی عشق به هم این نیش و نوش پیوسته است جان به قربانِ آنکه در دوریش چشم من اشک‎بار و خون‎بار است دل هر خیمه شد تهی ز سوار به جز آن دل، که خیمه‎ی یار است تا که یوسف ز دیده پنهان است بیتِ یعقوب، بیت الاحزان است . 🔹 متن اصلی شعر حضرت خدیجه (که پس از نخستین دیدار، آن هنگام که پیامبر اسلام با بانو خدیجه وداع می‎کنند و سوار بر مرکب از ایشان دور می‎شوند) سروده‌اند: قلب المحبّ الی الاحباب مجذوب و جسمه بید الاسقام منهوب و قائل کیف طعم الحبّ قلت له الحبّ عذب و لکن فیه تعذیب افدی الذین علی خدّی لبعدهم دمی و دمعی مسفوح و مسکوب ما فی الخیام و قد صارت رکابهم جمّاً الّا محبّ له فی القلب محبوب کانمّا یوسف فی کلّ ناحیة والحزن فی کل بیت فیه یعقوب . ترجمه منظوم: 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 پیامبر وحدت آفرین 📝سید مسیح شاهچراغ قصيده آه بگريد، پر از بلا بشود به سوگوارى آيينه مبتلا بشود محمد آمده در شعر من، به سينه زنان قصيده کاش براى غمش حرا بشود از آن دو چشم جگر سوز، اشک خون بچکد حراى شعر پر از عطر ربّنا بشود به حال و روز کتاب خدا چه مى گذرد! چقدر محمل تفسير ناروا بشود؟ ببين که بر جگر دين چه زخمها بزند همان که سجده او غرق در ريا بشود همان که لعن برايش هميشه ملعبه اى است بنا است تفرقه انداز دين ما بشود منافقانه نشسته است تا نگاه کند به دست خنجر فتنه سرى جدا بشود برادرم، به گمانم رسيده ساعت آن که نغمه لبمان اِتّحادُنا بشود اگر نقاب بيفتد به تيغ وحدت ما وراى چهره تکفير رونما بشود جهان به چشم ببيند که حيله گر چه کسى است؟ يهود از پس آن پرده برملا بشود هميشه شيعه مشتاق آرزو بکند به عشق دين خدا هر کجا فدا بشود جلال حج من و تو به اوج خود برسد در اين ميانه فلسطين اگر منا بشود چه باک، خاک تو را قتلگاه شيعه کنند و در تلاطم خون غزّه، کربلا بشود مگر که شيعه بميرد، عفاف دختر تو اسير حلقه گرگان بى حيا بشود براى سنى عاشق سعادتى ابدى است اگر شهيد حرمهاى سامرا بشود نجف، نگين درخشان خاتم تو شده است که سينه ات سپر جان مرتضى بشود شکوه غيرت تو اين اجازه را ندهد که فرق شير خدا باز هم دو تا بشود اگر که چشمه وحدت بجوشد از دلمان درخت عزّت اسلام با صفا بشود به جاده دل بسپاريم تا صبا بوزد که دردمان به شميم خوشى دوا بشود بدان که صبح تماشاى او فرا برسد کسى که منتقم دين مصطفى بشود 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 پیامبر وحدت آفرین 📝جواد محمدزمانی سخن ز حبل الهی و بانگ «وَ اعتَصِمُو»ست حقیقتی که هدایت همیشه زنده به اوست حقیقتی که همه انبیا از آن گفتند به امت خود از آن چشمۀ روان گفتند حقیقتی که از آن، طاعتی فراتر نیست حقیقتی که اساس شریعت نبوی‌ست برادریم همه، در پناه پیغمبر کدام نعمت از این نعمت است بالاتر؟... اگر که خواهی از آن ذات، رحمتی ازلی برای وحدت امّت بکوش، مثل علی علی ستارۀ صبرش، شبی افول نداشت و حرف‌های عجولانه را قبول نداشت علی پس از جمل آیا پی قیام گرفت؟ مگر ز همسر پیغمبر انتقام گرفت؟ علی اگر چه به سینه بسی جراحت داشت در ازدحام صفوف نماز، شرکت داشت... علی کجا سر بازار ظلم، حجره گرفت؟ مقدسات که را یک به یک به سخره گرفت؟ علی که در سخنش لحن ناگوار نبود علی که اهل سخن‌های نیش‌دار نبود... علی نگفت و به نام علی چه‌ها گفتند به جان حضرت او یک به یک خطا گفتند... بسا مرید علی‌اند و کارشان شوم است علی هنوز در این روزگار مظلوم است جنایتی‌ست به نام علی جفا کردن زبان به یاوه و حرف سخیف وا کردن جنایتی‌ست جهان را به چوب خود راندن هر آن‌که گفت ز وحدت «خلیفه‌ای» خواندن! هر آن‌که گفت ز وحدت منافقش خواندن برای هَدم برائت، موافقش خواندن... کجا کس از طمع خام، شیعه خواهد شد؟ کجا به یاوه و دشنام شیعه خواهد شد؟ به‌هوش باش که طرد و تنش برائت نیست اسائۀ ادب و سرزنش برائت نیست... برادر! این دل پر زخم را مداوا کن بیا به خاطر مولا کمی مدارا کن برادرم، سخن از «اتحاد» باطل نیست چنان که «روزه» و «حج» و «جهاد» باطل نیست اگر میان من و تو هنوز مهر و وفاست به نص آیه «اَلمؤمنون اِخوَه» به پاست برادر! آن نفس مهرپروری چه شده‌ست؟ به من بگو که حقوق برادری چه شده‌ست؟ چه شد که بانگ به صلح و صفا زدن عار است؟ تو را به نام برادر صدا زدن عار است؟ بگو به امت پیغمبر این سخن دائم: روایت است که «اَلمُسلِمُ اَخُ المُسلِم»... از آن بترس که خوبان پی ستم افتند برادران مسلمان به جان هم افتند به افتراق زمان، افترا به هم بزنند به نام حق علی، پشت پا به هم بزنند... چنان مگو که کلامت به خصم، خانه دهد به دست ظالم تکفیریان بهانه دهد سکوت کن، نه سکوتی که گوشه‌گیر شوی به دست ظالم جبر زمان اسیر شوی! نه هر که اهل سکوت است بی‌گمان خفته‌ست که در سکوت هزاران هزار ناگفته‌ست برادرم، سحری با دلم موافق باش بیا و پیرو راه امام صادق باش که بر فضیلت او دست مدعا نرسد «به حُسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد»... 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله 📝غلامرضا شکوهی تا بر بسیط سبز چمن پا گذاشته‌ست دستش بهار را به تماشا گذاشته‌ست از بس‌که دست برده در آغوش آسمان پا بر فراز گنبد مینا گذاشته‌ست می‌بارد از طلوع نگاهش تبار صبح خورشید را به سینۀ خود جا گذاشته‌ست تا مثل کوه ریشه دَواند به عمق خاک یک عمر سر به دامن صحرا گذاشته‌ست دستی لطیف، ساغر سرشار عشق را در هفت‌سین سفرۀ دنیا گذاشته‌ست نوری «امین» نشسته در آغوش «آمنه» دریا قدم به دیدۀ دریا گذاشته‌ست نوری که از تبلور رخسار او دمید مهتاب را به خانۀ دل‌ها گذاشته‌ست 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
🔘 حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله 📝نفیسه سادات موسوی خشکاند آبِ ساوه‌ی از مکه دور را درهم شکست هیبت بت‌های کور را خاموش کرد آتش ده قرن زنده را لرزاند کاخ پادشه پرقصور را بیش از هزار سال به دنبال او، بشر می‌خواند خط به خط صفحات زبور را با چلچراغ سبز نبوت قیام کرد روشن نمود یک تنه راه عبور را آمد رسوم جهل جهان را کنار زد بر هم زد او سیاهه‌ی "زنده‌به‌گور" را با حُسنِ خُلق بود مسلمان‌شان نمود بدکیش و گبر و مست و عنود و شرور را او رحمتی برای جهان بود و بی‌دریغ لبریز عشق کرد تمام صدور را روحی دگر دمید به معنای واژه‌ها در هم تنید شعر و شعار و شعور را هم سر زدن به اهل نفس را رواج داد هم رفتنِ زیارت اهل قبور را سیراب کرد با دم عیسایی‌اش ز دور صدها اویسِ عاشقِ حسِ حضور را "سلمان" که خواند حضرتش او را ز اهل بیت بر سینه‌ی عجم زده مُهر غرور را "او" وعده داده بود به دنیا که تاکنون چشم انتظار مانده زمانه، ظهور را 🆔 @setayeshgaran_ashuraee
 🔘 حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله 📝محمدحسین ملکیان چهره انگار... نه، انگار ندارد، ماه است این چه نوریست که در چهره ی عبدالله است؟ این چه نوریست که تاریکی شب را برده دل مرد و زن اقوام عرب را برده این چه نوریست که پر کرده همه دنیا را راهی مکه نموده ست یهودیها را جریان چیست؟ فقط اهل کتاب آگاهند همه انگشت به لب خیره به عبداللهند همه حیرت زده، نوری که معما شده است چند وقتی ست که در آمنه پیدا شده است شور تا در دل انس و ملک و جن افتاد چارده کنگره از کاخ مدائن افتاد غیر از این هر خبری بود فراموش شد و ناگهان آتش آتشکده خاموش شد و طالع نیک امیران جهان بد افتاد ته جام همه شان عکس محمد افتاد! طفل همراه خودش بوی خوش گل آورد مثنوی رام شد و رو به تغزل آورد چهره آرام، زبان نرم، قدم ها محکم قامتی راست، تنی معتدل، ابرویی خم گفتم ابرو، نه! دو تا قوی سیاه عاشق که لب ساحل امنند ولی دور از هم لب بالایی او آب بقاء کوثر لب پایینی او آب حیات زمزم دست، تفسیرگر خیرالامور اوسطها آنچه کرده ست کرامت نه زیاد است نه کم چون «لما» زینت «لولاک خلقتُ الافلاک» هم نگین است به انگشت فلک هم خاتم دخترش از سه زن برتر عالم برتر همسرش هم رده با آسیه است و مریم قدر او را ولی افسوس که «من لم یعرف» علم او را ولی افسوس که «من لم یعلم» هرچه گفتیم کم و منزلتش بیشتر است پیش او خوارترین معجزه شق القمر است 🆔 @setayeshgaran_ashuraee