بسم الله الرحمن الرحیم🌺
🔴قبل از نماز چند #ثانيه وقت بگذاريد
اعمال #ساده و#معتبر براي چند#صد برابر كردن #ثواب #نمازها
💠#اذان و #اقامه
باعث ميشود دو #صف از #فرشتگان پشت سر #مومن نماز بخوانند.
📚ثواب الاعمال صدوق ص٧٢
💠#ركوع كامل
باعث نداشتن #وحشت #قبر ميشود
📚ثواب الاعمال صدوق ص٧٣
💠#انگشتر عقيق
دو ركعت نماز با #عقيق #معادل #هزار ركعت بدون آنست.
📚عدة الداعي ابن فهدحلي ص٢٢٠
💠مسواك
دو ركعت نماز با #مسواك بهتر ازهفتاد #ركعت نماز بدون مسواك
📚من لايحضره الفقيه صدوق
💠خواندن #سوره #قدر در يكي از نمازها باعث آمرزش #گناهان مي شود.
📚ثواب الاعمال ص٢٦٧
💠#استنشاق و #مزه مزه در #وضو
باعث آمرزش و #غلبه بر #شيطان است
📚ثواب الاعمال صدوق ص٤٣
💠عطر
باعث ميشود #ثواب نماز #هفتاد برابر شود.
📚ثواب الاعمال ص١٢٠
💠تسبيحات #حضرت زهراء سلام الله عليها
بهتر از #هزار #ركعت نماز نزد
خدا(امام صادق عليه السلام)
📚فلاح السائل
@seyed313yar
بسم الله الرحمن الرحیم🌺
#یک_داستان_یک_پند
✍#کاروانی #عازم #مکه بود که در میان کاروان پسر #جوانی به #نیابت از #پدر #مرحوم خود برای به جای آوردن اعمال #حج به #مکه میرفت. پسر جوان را عمویش به پیرمردی مؤمن در #کاروان سپرده بود که #مراقب او باشد تا پسر جوان حج و اعمال آن را کامل به جای آورد و در #طول #سفر هم #عبادت خدا کند و هم اینکه #عمر را به #بطالت نگذراند. همراه کاروان مرد میانسالی بود که از اجنه آسیب دیده و اندکی #شیرین عقل گشته بود و او را برای شفاء به کعبه میبردند.
در منزلی در کاروانسرایی #کاروان #حجاج برای ساعاتی اتراق کردند و پیرمرد مؤمن #قصد کرد تا زمان ظهر قدری بخوابد. چون از خواب برخاست، دید جمعی با #مسخره کردن آن شیرین عقل با او مزاح میکنند و این پسر جوان هم چشم پیرمرد از خود دور دیده بود و با آنان در #گناه جمع شده بود. پسر چون پیرمرد را دید از جمع باطلان جدا شد و نزد او آمد. پسر جوان چون ناراحتی پیرمرد را دید به او گفت: زیاد سخت نگیر، در طول #چهل روزی که منزلمان مرکب حیوانات است و در سفریم من هیچ تفریحی نداشتهام. ما این همه #رنج بر خود داده و عازم خانۀ خدا هستیم، خداوند از یک گناه ما میگذرد نباید بر خود سخت بگیریم، مگر چه کردیم؟ یک مزاح و شوخی برای روحیه گرفتنمان برای ادامۀ پر #شور #سفر لازم است. پیرمرد در جواب پسر جوان به نشان #نارضایتی فقط #سکوت کرد.
ساعتی گذشت مردم برای نماز ظهر حاضر شدند. نماز را به جماعت در کاروانسرا خواندند. پیرمرد دید پسر جوان زمان گرفتن #وضو که پای خود بر زمین گذاشت خار ریزی بر پای او رفت و پسر نشست تا آن خار از پای خود برکند ولی خار آنقدر ریز بود که میان #پوست #شکسته و مانده بود. پیرمرد گفت: بلند شو حاجی جوان برویم که نماز جماعت شروع شد. پسر جوان گفت: نمیتوانم خار در پایم آزارم میدهد و توان راه رفتن مرا گرفته است. نمیتوانم پای بر #زمین بگذارم. پیرمرد گفت: از تو این سخن بعید است جوانی به این سرو قامت و ابهت را که همه جای تن او سالم است خاری که به این کوچکی است و دیده نمیشود از پای درآورد و نتواند را برود. بلند شو و بر خود سخت نگیر، این خار چیزی نیست که مانع راه رفتن تو شود!!! #سخن پیرمرد که اینجا رسید پسر جوان از کنایه بودن کلام او آگاه گشت و از گفتۀ خویش سرش را به پایین انداخت.
پیرمرد گفت: پسرم! به یاد داشته باشیم نبی مکرم اسلام (صل الله علیه و آله وسلم) فرمودند: هر کسی گناهی را چون به نیت آن که کوچک است و خدا آن را میبخشد #مرتکب شود نوعی وهن به مقام قدسی خویش میداند و #خداوند آن گناه را #هرگز نمیبخشد.
@seyed313yar