سیدالعلماء
#صلوات_شعبانیه (۵) 🔺...فرمودند: ما شجره #نبوتیم و #شیعیانِ ما برگهای آن شجره هستند. #شجره یعنی چه؟
#صلوات_شعبانیه (۶)
🔺 ... پس نتیجه این شد که این #صلوات مبارکهی ماه #شعبان، ما را با #عترت آشنا میکند که: «اللهمَّ صلِّ علی محمّد وآل محمّد شجرةِ النبوّة وموضعِ الرّسالة ومُختلفِ الملائکةِ»؛ اینها رابطهی با #غیب و #قدرت غیب دارند. اگر شما به #تاریخ اسلام مراجعه کنید، در کتابهای مسلمین نگاه کنید، میبینید که #پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به خاطر پشتیبانی #غیب بود که توانست #اسلام را رونق بدهد، وإلا ضعیفترین گروه #بشر آمده با قویترین گروهها دارد مبارزه میکند. آخر این چگونه ممکن است؟ #مکهی معظمه الآن شده شهر، ولی آن موقع که شهر نبوده و خود #مدینه مگر چقدر وسعت داشته! آن هم مردمی که گروه گروه بودند؛ یک گروه #یهودی، یک گروه #نصارا و یک گروه #عرب جاهلیِ بیسواد بودند. هیچکس قدرت مجهز کردن اینها را ندارد جز با نیروی غیبی. من دیشب کتاب #فضائل_الخمسة را مطالعه میکردم، نوشته بود در بعضی از جاها که آب کم میشود، خوب سفر بود، باید به #جنگ میرفتند، وسایلی نبود آن موقع ـ جاده شوسهای نبود ـ وسایل زندگی در شهرش چه بود تا در بیابانش چه باشد! حضرت از راه #غیب کمک میگرفت. بعضی جاها آب کم میشد، مردم تشنه بودند، ۱۰۰ نفر، ۲۰۰ نفر، کمتر یا بیشتر میآمدند به حضرت عرض میکردند، آب نیست، نه برای خوردن، نه برای #وضو گرفتن و #نماز خواندن. حضرت میفرمود همانقدر که هست را بیاورید. به قدر یک لیوان یا چند لیوان فراهم میشد، حضرت دستهای مبارکش را داخل آن آبها میکرد، یک دفعه میدیدند مانند همین لولهای که ما داریم، که آب با سرعت از آن خارج میشد، از انگشتان مبارکشان دارد آب میآید. آنوقت همه آب میخورند، همه وضو میگرفتند و مجهز میشدند. اینطور سربازها جان میگرفتند، روح میگرفتند، #جنگ میکردند. از #غیب که خبر برسد، اینطور میشود.
این پیشبرد #اسلام وضع عادی نیست. إنشاءالله زمان #ظهور اینطوری میشود. هر مشکلی از راه نیروهای #غیبی حل میشود. #اتم دیگر قدرت ندارد که منفجر شود، وقتی نیروی غیبی به آن اجازه نداد.
زمین با نیروی غیبی که دارد حرکت میکند، آن نیرو از آن گرفته شود و جمعیت را و هر کس را که باشد فرو میبرد. این نیروهای #طبیعت در اختیار #معصوم و #امام قرار میگیرد. این است که ما باید برای #ظهور بسیار #دعا بکنیم؛ چون جز نیروی غیبی الهی این ظلمت #کفر را از روی زمین بر نمیدارد، منتهی باید ما آماده بشویم.
۲۱ شعبان المعظم ۱۴۳۵= ۹۳/۳/۲۹
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
🔺 تأملی در دعای #ابوحمزه صادره از امام#سجاد صلواتاللهعلیه (۵) 🔹 اگر ما بخواهیم با #بندگی خدا آشنا
🔺 تأملی در دعای #ابوحمزه صادره از امام #سجاد صلواتاللهعلیه (۶)
🔹 یکی از جریانهایی که میتواند ما را با معنای #بندگی آشنا کند این است که نوشتهاند در #تاریخ که سالی در #مکهی معظمه #خشکسالی شد. بزرگان و #عباد و #زهادی که شناخته شده بودند برای طلب باران بیرون آمدند و اظهار آن بندگیهایی که خودشان داشتند را انجام دادند، اما همانطور آسمان صاف بود و خبری از ابر و خبری از باران نشد.
در این موقع حضرت #سجاد علیهالسلام که لابدّ آنها او را نمیشناختند، میآیند به قصد #حج از آنجا عبور میکنند؛ میبینند عدهای اینجا جمع شدهاند. شاید میپرسند که اینجا چه خبر است؟ عرض میکنند که اینها بزرگان و عبادِ معاصرند و برای طلب #باران آمدهاند.
گویا نوشتهاند که حضرت جلو آمد و فرمود که اگر شما مورد #عنایت خدا بودید، چرا به شما پاسخ نمیدهد؟!
آنها که ایشان را نمیشناختند عرض کردند: ای جوان از ماست بندگی، ما نمیدانیم!.
حضرت فرمود: کنار بروید. بعد دستش را شاید به آسمان بلند کرد یا عرض حاجتی کرد یا سجدهای کرد؛ باران شروع به باریدن کرد.
بعد مرحوم صاحب #مفاتیح_الجنان که این را در #منتهی_الآمال نوشته میفرماید: اینکه عجیب نیست.
یکی از غلامهای این بزرگوار چنین جریانی پیدا کرد و آن این بود که نوشتهاند که در سالی خشکسالی شد. آن راوی میگوید که من دیدم هر چه مردم آمدند و #تضرع کردند، هیچ خبری نیست. چشمم به #غلام سیاهی افتاد که آمد در کنار مردم به یک بلندی رفت رو به آسمان صحبت میکرد. چند کلمهای هنوز تمام نشده، دیدیم در فضا تغییر حال پیدا شد و باران شروع شد. او هم تشکری کرد و برگشت.
این شخص میگوید من دنبالش کردم ببینم به کجا میرود. دیدم به خانهی حضرت #سجاد (علیهالسلام) وارد شد.
بعد من چون با آن حضرت آشنایی داشتم، مرید این غلام شدم. به خدمت حضرت رفتم به سلام و علیک و احوالپرسی و بعد فرمود: برای چه آمدهای؟ عرض کردم که یکی از غلامانی که در این منزل هستند را من از شما میخواهم بخرم. حضرت دستور داد که مدیر آن غلامان، آنها را به صف کند و هر کدامی که ایشان میخواهد او را انتخاب کند. میگوید: من هر چه نگاه کردم، دیدم هیچ کدام از اینها نیستند. عرض کردم کسی دیگر هست؟ گفتند: بله. یک نفر هست که متصدی چهارپایان است و در طویله کار میکند. او را آوردند دیدم همان است!.
آقا رو کرد به آن غلام، فرمود که بعد از این در اختیار این شخص هستی.
او رو کرد به من گفت که چه باعث شد که میخواهی من را از آقای خودم جدا کنی؟ من عرض کردم که من غرضی ندارم. من میخواهم بندگی شما را بکنم. من فهمیدم که شما چه مقامی پیش خدا دارید.
تا این را گفتم سرش را رو به آسمان کرد و گفت: خدایا سرّی بین من و تو بود آن هم فاش شد. من دیگر زندگی را نمیخواهم!.
این شخص میگوید من از این وضع پشیمان شدم؛ گفتم: نمیخواهم و برگشتم. هنوز به خانه نرسیده بودم که فرستادهی حضرت آمد، گفت: برای تشییع جنازه رفیقت اگر میخواهی بیا!.
❎ کسی که غلامان #تربیت شدهی او، چهارپاداران طویلهی خانهی او به این مقام میرسند، چه وضعی دارد؟ این بندگی یعنی چه؟
#روحانیت معنایش این است. #اسلام برای این آمده است؛ «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»؛ [ #بحارالانوار ج ۱۶ ص ۲۱۰] . انسان این است.
#مرحوم_امام هم در اول #اربعین میفرماید: "بدان که انسان اعجوبهای است".
#انسان یک چیز عجیبی است، یک چیز شگفتی است.
ای #جوان قدر خودت را بدان. خودت را به چیزی مصالحه نکن. یعنی در دلت هیچ نقشهای نریز؛ من میخواهم چه بشوم و میخواهم به کجا برسم. فقط بگو من میخواهم شیعهی سیدالساجدین باشم.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
1ce69109d30b5dde55dfd34a59f57dd44d870823a6df7a7b850dcc09a8d658190_.mp3
زمان:
حجم:
2.7M