eitaa logo
کانال سید حسین کشفی
1.1هزار دنبال‌کننده
202 عکس
71 ویدیو
199 فایل
🔸یادداشت هایی با رویکرد دینی از سید حسین کشفی 🔹محصّل و مدرّس حوزه علمیه قم ارتباط با ادمین: @s_h_kashfi 🔻کانال دروس رجال و حدیث: https://eitaa.com/hadiskhani_kashfi
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️وجوب دفاع از مظلوم از دیدگاه آیت الله العظمی وحید خراسانی 🔻معظم له در این گفتار بر اهمیت ارتباطات اجتماعی مسلمان و وجوب دفاع از آنان بلکه وجوب دفاع از مظلوم _ فارغ از گرایشات و تفکرات دینی و مذهبی اش_ تاکید می کنند: 🔹«الناس صنفان: إما أخ لك في الدين، أو نظيرلك في الخلق» فإذا الواجب على كل مؤمن أن يكون تعامله مع الغير تعاملاً انسانياً، ويكون محباً له الخير والكرامة، نصوحاً نافعاً معينا له في الشدة والبلاء، مع الغضّ عن دينه ومعتقده ومذهبه. 🔸فهذه أخلاقيات الاسلام التي هي ترجمة عملية لسيرة رسول الله وأهل بيته الكرام صلوات الله عليهم أجمعين، وقد أكدت عليها الأخبار والروايات الواردة الائمة علیهم السلام، ولذلك أقولها صراحة: 🔹اعتقادنا وحكمنا وفتوانا في الفقه وجوب الاهتمام بأمور عامة المسلمين، والدفاع عن بلدانهم ونفوسهم وأعراضهم بلا فرق في ذلك بين الشيعي والسُّني، والمؤمن والمنافق العامل بالأحكام الشرعية أو التارك لها، لأن قضية التواصل الإجتماعي بين المسلمين قضية فوق الانتماء المذهبي، وتشمل جميع الفرق الاسلامية بلا فرق بين نوع مذهبهم الفقهي أو الكلامي. 🔸 بل هناك توجه اسلامي أهم مما ذكرنا وأوسع شمولاً منه، وهي قضية الدفاع عن المظلوم، فهي أوسع من الأول وتشمل جميع أفراد البشر، بلا فرق في ذلك بين المسلم والكافر، وفي الكافر بين الملحد وأهل الكتاب بل كل مسلم ملزم بالدفاع عن كل مظلوم ودفع الأذى عنه. 📚 التكفير في ضوء الفكر الشيعي، ص۲۳۲ @seyyed_hossein_kashfi
⚡️معنای «مولی» در کتب رجال از نگاه آیت الله العظمی شبیری زنجانی: 🔹مرحوم صاحب قاموس در مقدمه كتابش مى‌فرمايد كلمه «مولى» در مقابل «عربى» است وقتى گفته مى‌شود كه فلانى مولى است يعنى عرب نيست. 🔸ايشان براى اين مطلب شواهدى هم آورده است از جمله شواهد اين است كه ايشان مى‌گويد در كتب رجال اين تعبير به چشم مى‌خورد كه در حق شخصى گفته مى‌شود «فلانٌ مولى و قيل عربى» از اين تعبير استفاده مى‌شود كه مولى در مقابل عربى است. 🔹به نظر ما كلام مرحوم صاحب قاموس الرجال كه گفتند كلمه «مولى» در مقابل «عرب» است به طور مطلق صحيح نيست، اين هم جواب نقضى دارد و هم جواب حلّى: 🔸جواب نقضى اين است كه اگر به كتاب رجال مرحوم شيخ مراجعه كنيد. اولين كسى كه ايشان جزء اصحاب حضرت رسول صلى الله عليه و آله ذكر نموده است «اُسامة بن زيد» است كه در حق او گفته «مولي رسول‌الله‌ صلي الله عليه وآله و نسبه من كلب» يعنى با اينكه اسامة از نظر نسب جزء يكى از بطون عرب است و ليكن آزاد شده رسول خداصلى الله عليه وآله نيز مى‌باشد و اين مطلب امر بعيدى هم نيست بلكه امرى بسيار شايع بوده كه دو قبيله از عرب با يكديگر به جنگ مى‌پرداختند و وقتى يك قبيله در جنگ بر طرف مقابل خود غلبه پيدا مى‌كرد آنها را استرقاق مى‌نمودند و بعداً آزاد مى‌كردند. پس بنابراين مولى با عربى بودن منافاتى ندارد. 🔹جواب حلّى اين است كه به نظر مى‌رسد بين كلمه «مولى» در صورتى كه مضاف به كلمه ديگرى باشد مثل مولى بنى هاشم و بين آنجايى كه كلمه «مولى» بدون اضافه شدن به كلمه ديگر، استعمال مى‌شود، خلطى صورت گرفته است. اگر كلمه مولى بدون اضافه شدن به كلمه ديگرى بكار رود و مثلاً گفته شود فلان مولى در اينجا مضاف اليه كلمه مولى كه محذوف شده است طبيعى عرب است يعنى آن شخص آزاد شده عرب است و قهراً در اين مورد كلمه مولى در مقابل عربى استعمال شده است ولى اگر مضاف اليه كلمه مولى در كلام ذكر شود و بطور مثال بگويند فلان مولى بنى هاشم معناى آن اين است كه آن شخص از نظر نسب داخل در طايفه بنى هاشم نيست بلكه رابطه او با بنى هاشم از طريق ولاء است، و البته اين منافاتى با اينكه شخص مذكور از نظر نسب داخل در طايفه ديگرى از عرب باشد ندارد. 🔸نكته‌اى كه بايد به آن توجه نمود اين است كه در مواردى كه رابطه شخصى با طايفه‌اى به واسطه ولاء است، لزوماً بدين معنا نيست كه شخص فرد مذكور بالخصوص زمانى عبد آن طايفه بوده و بعدها آنها او را آزاد كرده باشند. بلكه اگر اجداد او نيز زمانى به عنوان عبد در اختيار آن طايفه بوده‌اند و سپس آنها را آزاد كرده باشند نيز مى‌توان از احفاد آنها تعبير به «مولى» نمود. مثلاً در حق زرارة بن اعين مى‌گويند مولى بنى شيبان. اين به آن معنا نيست كه خود زرارة زمانى عبد آنها بوده است بلكه اجداد او مدتى عبيد بنى شيبان بوده‌اند و بعد بنى شيبان آنها را آزاد نموده‌اند. 📚 کتاب الخمس ج۲ ص۱۹۶ کانال 👈 حدیث خوانی کتاب کافی @hadiskhani_kashfi
⚡️نقش راوی در حمل روایات بر تقیه ⬅️ بخش اول 🔻 با استفاده از بیانات استاد سید محمدجواد شبیری زنجانی (دامت برکاته) 🔹 گفته شد «راوی روایت» یکی از مواردی است که برای حمل روایت بر تقیه باید بررسی گردد. مذهب راوی، شخصیت راوی در مساله کتمان، میزان ارتباط راوی با اهل سنت و محل زندگی او در حمل روایت بر تقیه تاثیر بسیاری دارد. مراد از حمل روایت بر تقیه نیز در این یادداشت اعم از تقیه اصطلاحی به معنای تصرف در جهت صدور روایت یا بیان حکم ظرف تقیه، یا بیان حکم خلاف واقع توسط امام است. 🔸 ۱. مذهب راوی (سائل) از برخی روایات استفاده می شود که شیوه اهل بیت (علیهم السلام) در پاسخ به سوالات این بوده که بر طبق نظر سائل، به سوال او پاسخ می‌گفتند. سائل، اگر از عامه تقلید می‌کرد، حضرت بر طبق مبانی عامه به او پاسخ می‌گفتند. در این باره مرحوم کشی روایتی از معاذ نحوی نقل کرده است: 🔹«حَدَّثَنِي حَمْدَوَيْهِ وَ إِبْرَاهِيمُ ابْنَا نُصَيْرٍ، قَالا حَدَّثَنَا يَعْقُوب‏ بْنُ يَزِيدَ، عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ، عَنْ حُسَيْنِ بْنِ مُعَاذٍ، عَنْ أَبِيهِ مُعَاذِ بْنِ مُسْلِمٍ النَّحْوِيِّ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ لِي: بَلَغَنِي أَنَّكَ تَقْعُدُ فِي الْجَامِعِ فَتُفْتِي النَّاسَ! قَالَ، قُلْتُ: نَعَمْ وَ قَدْ أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَكَ عَنْ ذَلِكَ قَبْلَ أَنْ أَخْرُجَ، إِنِّي أَقْعُدُ فِي الْمَسْجِدِ فَيَجِي‏ءُ الرَّجُلُ يَسْأَلُنِي عَنِ الشَّيْ‏ءِ فَإِذَا عَرَفْتُهُ بِالْخِلَافِ لَكُمْ أَخْبَرْتُهُ بِمَا يَفْعَلُونَ، وَ يَجِي‏ءُ الرَّجُلُ أَعْرِفُهُ بِحُبِّكُمْ أَوْ مَوَدَّتِكُمْ فَأُخْبِرُهُ بِمَا جَاءَ عَنْكُمْ وَ يَجِي‏ءُ الرَّجُلُ لَا أَعْرِفُهُ وَ لَا أَدْرِي مَنْ هُوَ فَأَقُولُ جَاءَ عَنْ فُلَانٍ كَذَا وَ جَاءَ عَنْ فُلَانٍ كَذَا فَأُدْخِلُ قَوْلَكُمْ فِيمَا بَيْنَ ذَلِكَ، قَالَ، فَقَالَ لِي: اصْنَعْ كَذَا فَإِنِّي كَذَا أَصْنَعُ» . 🔸از جمله آخر این روایت استفاده می‌شود که اگر مخاطب و سائل از عامه است، پاسخ حضرت هم طبق مبانی فقهای خودشان بوده است. البته این روایت، ارتباطی به بحث تقیه ندارد. بلکه هرکس سوال می‌پرسیده، حضرت، طبق مبنای مرجع خود او پاسخ را بیان می‌کرده است؛ چرا که در این موارد، سوال سائل در واقع آن است که طبق مبنای مرجع تقلید من، پاسخ این سوال چیست؟ نه آنکه به عنوان امام، سوال کرده باشد. حضرت هم در پاسخ گویا بیان کرده است که بنابر کسی که تو از او تقلید می‌کنی و اعتقاد داری که قول او در حق تو حجّت است، پاسخ کذا است. این بحث ارتباطی به تقیه ندارد. البته این مساله، یکی از مناشی تعارض است و از جهت عدم بیان حکم واقعی با تقیه مشترک است ولی بحث آن، غیر از بحث تقیه است. @seyyed_hossein_kashfi
⚡️نقش راوی در حمل روایات بر تقیه ⬅️ بخش دوم 🔻 با استفاده از بیانات استاد سید محمدجواد شبیری زنجانی (دامت برکاته) 🔸 ۲. راوی و‌ کتمان با توجه به شرایط سخت تقیه‌، سفارش به «کتمان» از توصیه های موکد اهل بیت به شیعیان بوده است. رک: الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج۲، ص۲۲۴، توصیه امام صادق علیه‌السلام به عمار ساباطی. بنابر همین اصل اگر راوی در مساله کتمان متزلزل باشد امام (علیه‌السلام) فتوای تقیه ای به او‌ می دادند. 🔹روایتی از ابوبصیر در این موضوع نقل شده: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْقُنُوتِ فَقَالَ فِيمَا يُجْهَرُ فِيهِ بِالْقِرَاءَةِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ إِنِّي سَأَلْتُ أَبَاكَ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ فِي الْخَمْسِ كُلِّهَا فَقَالَ رَحِمَ اللَّهُ أَبِي إِنَّ أَصْحَابَ أَبِي أَتَوْهُ فَسَأَلُوهُ فَأَخْبَرَهُمْ بِالْحَقِّ ثُمَّ أَتَوْنِي شُكَّاكاً فَأَفْتَيْتُهُمْ بِالتَّقِيَّةِ». الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج۳، ص۳۳۹. 🔸روایت دیگری از ابوبصیر نظیر روایت بالا وارد شده است: «أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَتَى أُصَلِّي رَكْعَتَيِ الْفَجْرِ قَالَ فَقَالَ لِي بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ قُلْتُ لَهُ إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ ع أَمَرَنِي أَنْ أُصَلِّيَهُمَا قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ الشِّيعَةَ أَتَوْا أَبِي مُسْتَرْشِدِينَ فَأَفْتَاهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ وَ أَتَوْنِي شُكَّاكاً فَأَفْتَيْتُهُمْ بِالتَّقِيَّةِ» تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج۲، ص۱۳۵. 🔹این سوال مطرح می شود که چه ارتباطی بین شاکّ بودن و فتوای بر تقیّه است؟ به نظر می‌رسد شکّاک به معنی متزلزلی است که در اعتقاد و رفتارش محکم نیست که یکی از نتایجش آن است که به راحتی، اسراری که نباید فاش شود را هویدا می‌سازد. @seyyed_hossein_kashfi
⚡️نقش راوی در حمل روایات بر تقیه ⬅️ بخش سوم 🔻 با استفاده از بیانات استاد سید محمدجواد شبیری زنجانی (دامت برکاته) 🔸 ۳. راوی و‌ میزان ارتباط با عامه دیگر از اموری که سبب می شود امام علیه‌السلام حکم تقیه ای بیان کنند، میزان ارتباط راوی با عامه است‌. اگر راوی دارای شخصیت اجتماعی است و با عامه ارتباط داشته باشد امام علیه‌السلام فتوای تقیه ای به او می دادند تا او را از اذیت و آزار احتمالی حفظ کنند. در این باره می توان به تفاوت شخصیت زراره و محمد بن مسلم با ابوبصیر مثال زد. 🔹 ابوبصیر شخصی نابینا است که با عامه ارتباطی نداشته، و بین شیعیان محترم بوده است. در منابع عامه، هیچ نامی از ابوبصیر نیامده است. خود ابوبصیر هم هیچ مطلبی از عامه نقل نکرده است. ابوبصیر به طور کامل، یک شخصیّت درون مذهبی است. 🔸 اما زرارة این‌گونه نیست؛ چرا که زرارة در ابتدا سنّی است و بعد از آن به مذهب تشیّع درمی‌آید. به علاوه آنکه زرارة ارتباط زیادی با عامه داشته است، و با آنها مناظره و بحث می‌کرده است. در روایات زراره، نقل از عامه زیاد است. نام زراره در مجامع عامه مطرح است. برادران زراره نیز، بین عامه جایگاه بالایی داشته‌اند. 🔹محمد بن مسلم هم با سنّی‌ها ارتباط دارد. البته محمّد بن مسلم، سعی در پنهان کردن خود داشته است ولی علمای عامه از او شناخت داشتند. در داستان معروفی که در مکاسب شیخ هم آمده است، وارد شده است که ابن ابی لیلی در مساله کنیز، از محمد بن مسلم مساله را پرسید. زمینه آنکه زراره و محمد بن مسلم و امثال این اصحاب ائمّه به جهت تشیّع، مورد آزار و اذیت واقع شوند، وجود داشته است. 🔸 در رجال کشی، ج۱، ص۱۳۸حدیثی از حضرت امام صادق علیه السلام نقل شده که حضرت ضمن مدح زراره به همین تفاوت روایات زراره و ابوبصیر اشاره می کنند و خطاب به زراره میفرمایند برخی از دستوراتی که به تو داده‌ایم، به مصلحت تو است. مراد حضرت، از این دستورات، روایاتی است که حضرت، به زراره به صورت تقیه‌ای بیان نموده است. این حدیث، یک روایت مفصّلی است که به با دو سند از عبدالله بن زرارة در رجال کشی نقل شده است. این روایت گویا یک روایت خانوادگی است. از آن جهت که این روایت، متضمّن مدح زراره است، خانواده او در حفظ این حدیث، اهتمام داشته‌اند. آن بخش از روایت که مرتبط با بحث است را نقل می کنم: 🔹 عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زُرَارَةَ، قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): اقْرَأْ مِنِّي عَلَى وَالِدِكَ السَّلَامَ، وَ قُلْ لَهُ إِنِّي إِنَّمَا أَعِيبُكَ دِفَاعاً مِنِّي عَنْكَ ... فَلَا يَضِيقَنَّ صَدْرُكَ مِنَ الَّذِي أَمَرَكَ أَبِي (ع) وَ أَمَرْتُكَ بِهِ، وَ أَتَاكَ أَبُو بَصِيرٍ بِخِلَافِ الَّذِي أَمَرْنَاكَ بِهِ ... وَ عَلَيْكَ بِالصَّلَاةِ السِّتَّةِ وَ الْأَرْبَعِينَ، وَ عَلَيْكَ بِالْحَجِّ أَنْ تُهِلَّ ِالْإِفْرَادِ» 🔸 دو اختلاف مهم بین زراره و ابوبصیر، در دستوراتی که ائمّه به ایشان داده‌اند، وجود دارد. اول: ائمّه به زراره دستور داده بودند که جمع بین نافله و نماز واجب به ۴۶ رکعت انجام دهد، ولی به ابوبصیر به ۵۱ رکعت دستور دادند. دوم: به زراره امر شده بود که برای حجّ، ابتدا به نیّت حجّ إفراد، احرام ببندد، سپس آن حج را به عمره تمتّع تبدیل کند، ولی به ابوبصیر امر شده بود که از ابتدا به حجّ تمتّع احرام بندد. تفاوت زراره و ابوبصیر در آن است که به خلاف ابوبصیر، زراره با عامه ارتباط زیادی داشته است. در لحظه احرام بستن، طبیعی بوده که زراره، همراه با عامه احرام ببندد؛ لذا در این حال، حضرت، حکم تقیه‌ای به او فرموده است؛ چرا که اهل سنّت نسبت به حجّ تمتّع، حسّاسیّت دارند. 🔹 حاصل آنکه شناخت راویان و میزان ارتباط آنها با عامه، در شناخت روایات تقیه‌ای و روایاتی که امام علیه السلام، حکم ظرف تقیه را در آن روایات بیان نموده است، مؤثّر است. در این روایت، هر دو حکمی که حضرت به ابوبصیر بیان کرده‌اند، حکم واقعی است. این به خلاف حکمی است که به زراره بیان کرده‌اند. یک مساله‌ای که نیاز به تحقیق و بررسی دارد آنکه میزان روایات تقیه‌ای که زراره و محمّد بن مسلم نقل کرده‌اند به چه میزانی است. همچنین در مورد سایر روات اگر این امر انجام شود، تاثیر زیادی در شناخت روایات این راویان دارد. @seyyed_hossein_kashfi
هدایت شده از ‌ الوانساز
بسم الله الرحمن الرحیم به فضل الهی نود و هفتمین جلسه روضه هفتگی، روز جمعه به مورخه ۱۲ آبان ماه ۱۴۰۲ (۱۸ ربیع الثانی ۱۴۴۵ق) برگزار می گردد. سخنران جلسه: حجت الاسلام و المسلمین استاد سید حسین کشفی. موضوع سخنرانی: بررسی مشیخه کتاب من لایحضره الفقیه. شروع جلسه: ساعت ۵/۳۰ عصر با قرائت دعای سمات با نوای آقای فیض الله احمدی. التماس دعا.
⚡️فایل متنی و تصویری کتاب «الرق المنشور في معراج نبینا المنصور» در کتابخانه دیجیتال نور (نورلایب) منتشر شد. ◀️ علاقه مندان می توانند این کتاب را از سایت زیر مشاهده کنند: 🆔 https://noorlib.ir/book/info/126703 @seyyed_hossein_kashfi
⚡️تاریخچه واقفه 🔻استاد سید محمدجواد شبیری زنجانی (دامت برکاته): 🔹واقفه در اواخر حیات موسی بن جعفر پیدا شدند. در اواخر حیات حضرت، که زندگی ایشان در زندان بوده است، بحث غیبت و مهدی بودن حضرت و امثاله در آن دوره مطرح شده است. زندانی شدن امام کاظم (ع) به طور پنهانی بوده، به طوری که معلوم نبوده است که حضرت در کدام شهر و در کدام زندان به سر می‌برند. وقتی از طرف حکومت، حضرت را به غرض زندانی کردن، دستگیر می‌کنند، حضرت را در یک هودج قرار می‌دهند و در کنار آن، یک هودج دیگر نیز می‌آورند. یکی از این دو هودج به کوفه و دیگری به بصره می‌رود تا مردم متوجّه نشوند حضرت کجا است، و در مدّت حبس نیز، حضرت را از زندانی به زندان دیگر منتقل می‌کردند تا محلّ حبس حضرت را از عموم مردم مخفی نمایند. همین مساله باعث شده است که مساله غیبت حضرت مطرح شود و روایات مربوط به قائم، به ایشان تطبیق شود. 🔸واقفه بیش از دیگران، روایات غیبت را رواج داده‌اند. واقفه برای آنکه بتوانند این روایات را بر امام کاظم علیه السلام تطبیق نمایند، این روایات را ترویج کرده‌اند. مراد آنکه مساله وقف، از اواخر حیات موسی بن جعفر (ع) شروع شد. موسی بن جعفر سال ۱۷۹ زندانی شدند. به نظر می‌رسد حدود یکسال پس از زندانی شدن حضرت، مساله غیبت ایشان کم کم مطرح شده باشد؛ لذا می‌توان سال ۱۸۰ را ابتدای دوره واقفه تخمین زد. این دوره حبس ایشان، ۴سال طول کشید، که در این دوره، شیعیان هیچ‌گونه دسترسی به امام (ع) نداشتند، و یک دوره انقطاع کامل از امام (ع) را سپری کردند. 📚 خارج فقه زکات، ۱۶ آبان ۱۴۰۲ @seyyed_hossein_kashfi
⚡️درباره علی بن ابی حمزة بطائنی 🔻استاد سید محمدجواد شبیری زنجانی دامت برکاته: 🔹 علی بن أبی حمزة از سران واقفه است. او در زمان امام رضا (ع) از دنیا رفته است. در روایتی از امام رضا (ع) وارد شده است که پس از مرگ علی بن ابی حمزه، ملکی از جانب خداوند، گرزی آتشین بر سر او زد و عذاب الهی در مورد او، در روایات وارد شده است. 🔸قول اول: وثاقت علی بن ابی حمزه حتی پس از وقف حاجی نوری در رابطه با علی بن ابی‌حمزه بیان کرده است که او حتّی پس از وقف نیز وثاقتش ثابت است. البته مراد ایشان، وثاقت در غیر از مساله مذهب است. وثاقت در نقل روایت، منافاتی با عدم وثاقت در مذهب ندارد؛ چرا که ممکن است شخصی که راستگو است، نسبت به مساله مذهب، به جهت مصلحت اهمّ که حفظ مذهب باطل خویش است، دروغ بگوید ولی در غیر آن مساله راستگو باشد؛ بنابرین، ثبوتاً اصل کلام مرحوم حاجی نوری، باطل و مردود نیست و امکان طرح این دیدگاه وجود دارد. البته اثبات آن، نیازمند دلیل است. 🔹قول دوم وثاقت علی بن ابی حمزه قبل از وقف علی بن أبی حمزة قبل از وقف، امامی ثقه بوده‌ و روایاتش در آن زمان، صحیحه به شمار می‌رود؛ چرا که ملاک در صحیح یا موثّق بودن یک خبر، زمان اخذ حدیث است؛ نتیجه آنکه ممکن است که روایاتی که از واقفه نقل شده است نیز در شرایطی، روایات صحیحه باشد. برخی از واقفه، پیش از قول به وقف، از بزرگان شیعه بوده‌اند. به عنوان مثال، علی بن ابی‌حمزه‌، وکیل ناحیه مقدسه و یکی از برجسته‌ترین روات امامیّه است و همین مساله نشان‌دهنده شدّت بحران است. اینکه برخی از بزرگان شیعه و از اشخاص متشخّص، قائل به وقف شده‌اند، باعث مشکل شدن تشخیص حق از باطل است. برخی گمان می‌کنند که اشخاص بزرگی که منحرف می‌شوند، نشان‌دهنده وجود یک مشکل و فسادی در آن‌ها، در زمان قبل از انحراف است. به نظر می‌رسد که این کلام تامّی نباشد. آزمون‌های الهی در برخی موارد به حدّی سنگین است که باعث می‌شود بزرگان هم سربلند از امتحان نباشند . در رابطه با علی بن ابی حمزة، مساله اصلی، که باعث انحراف او شده، مال نبوده؛ بلکه آبرو بوده است. علی بن ابی حمزه، برخی از روایات در رابطه با حضرت قائم (عج) را مشاهده کرده و گمان کرده است که مراد از آن روایات، غیبت و قیام موسی بن جعفر (ع) است. پس از آن، به اشتباه خود پی می‌برد ولی لجاجت ورزیده، و حاضر نیست که اشتباه خود را بپذیرد، و به انحراف کشیده می‌شود. در قرب الاسناد وارد شده: «وَ أَمَّا ابْنُ أَبِي حَمْزَةَ فَإِنَّهُ رَجُلٌ تَأَوَّلَ تَأْوِيلًا لَمْ يُحْسِنْهُ، وَ لَمْ يُؤْتَ عِلْمَهُ، فَأَلْقَاهُ إِلَى النَّاسِ فَلَجَّ فِيهِ وَ كَرِهَ إِكْذَابَ نَفْسِهِ فِي إِبْطَالِ قَوْلِهِ بِأَحَادِيثَ تَأَوَّلَهَا وَ لَمْ يُحْسِنْ‏ تَأْوِيلَهَا وَ لَمْ يُؤْتَ عِلْمَهَا» . 🔸 نتیجه قول دوم اگر راوی از علی بن ابی حمزه شیعه امامی باشد به احتمال بسیار مربوط به زمان استقامت علی بن ابی حمزه یعنی قبل از وقف بوده است. مرحوم شیخ بهایی بیان کرده است که در آغاز وقف، بین امامیه و واقفه، فاصله بسیار زیادی ایجاد شده است؛ چرا که واقفه، پرچم مخالفت با امام را برافراشته بودند و رسما به امام توهین می‌نمودند و امام علیه السلام نیز شیعیان را از معاشرت با آنان نهی کرده است. به حدّی رابطه این دو مذهب تیره بود که حضرت، به واقفه لقب کلاب ممطوره داده است. به نظر می‌رسد، مراد از ممطوره، مردار سگ باران خورده است؛ یعنی سگی که مرده و پس از مرگ بر او باران باریده است. این تعبیر کنایه از شدّت نجاست سگ نیست؛ بلکه کنایه از شدّت بدبویی سگ در این حالت است، به طوری که هیچ‌کس حاضر نیست در این حالت به آن نزدیک شود. مراد آنکه حضرت در نهایت شدّت، از معاشرت با واقفه نهی می‌نموده است. این مساله نشان می‌دهد که روات امامیّه نیز از واقفه به دور بوده‌اند و با آنان معاشرتی نداشته‌اند؛ از این مساله نتیجه می‌گیریم که روایاتی که شیعیان از روات واقفه نقل کرده‌اند، مربوط به زمان استقامت ایشان قبل از وقف است؛ چرا که –با توضیحاتی که از شرایط اختلاف بیان امامیه و واقفه بیان شد- بسیار بعید است که در زمان وقف، روات شیعه، از آنان نقل روایت نموده باشند. 🔹 بنابرین، نقل بزرگانی مثل صفوان و ابن ابی عمیر از این طایفه، مربوط به قبل از زمان وقف ایشان است. بله اگر راوی از علی بن ابی حمزه خود از واقفه باشد مثل قاسم بن محمد جوهری ممکن است در زمان وقف، از علی بن ابی حمزه، اخذ روایت کرده باشد. احمد بن محمد بن ابی نصر نیز در یک دوره‌ای واقفی بوده است و ممکن است در دوره وقف ، حدیث را اخذ نموده باشد. 📚 خارج فقه زکات، ۱۵ آبان ۱۴۰۲ @seyyed_hossein_kashfi
⚡️فایل متنی و تصویری کتاب «سفرنامه بروجرد» در کتابخانه دیجیتال نور (نورلایب) منتشر شد. 🔻این کتاب به خامه استاد ذوالفنون آیت الله سید حجت کشفی، شرح سفر به بروجرد در شهریور ۱۳۹۷ میباشد که به کوشش سید حسین کشفی توسط انتشارات دارالعلم به چاپ رسیده است. ◀️ علاقه مندان می توانند این کتاب را از سایت زیر مشاهده کنند: 🆔 https://noorlib.ir/book/info/123122 🔸در مقدمه کتاب آمده است: بروجرد شهر فرزانگان از دیرباز مهد فقیهان و فرزانگان و فرهیختگانی بوده که تاریخ اسلام و ایران به وجود آنان فخر می کند. از جمله این فرزانگان فقیه مفسر علامه سید جعفر کشفی (۱۱۸۹ ـ ۱۲۶۷هـ ق) می باشد. علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی ـ که در  تراجم رجال و معاریف خبره و از سویی دیگر در اعطاء القاب و ستودن افراد، سخت ممسک، او را  «من اعاجیب الزمان » خوانده و «وحید عصره فی فنون التفسیر و العرفان» دانسته. 🔹 با این همه، علامه کشفی هیچ گاه در خورِ رُتبت والایِ علمی و عرفانیش قدر ندید. بیشتر آثارش مخطوط و مقبره اش در مسجد دوخواهران نیازمند ترمیم است. با این همه جلالتِ قدر هنوز جای خالی نامش بر خیابانهای شهر بروجرد دیده میشود. 🔸زنده کردن نام این مفخر شهر  انگیزه شد تا با عالمان سادات کشفی به شهر بروجرد شدّ رحال کنیم تا انگیزه ای برای زنده کردن نام و آثار علامه کشفی در بزرگان و اهل حل و عقد بروجرد ایجاد شود. این سفر در روز عید غدیر سال ۱۴۳۹ق، ۸ شهریور  ۱۳۹۷ش صورت گرفت. 🔹آن چه در پیش روست، گزارش این سفر پربرکت است به نام  «سفرنامه بروجرد» که مانند سایر آثار مولف محترم مشحون از ذوق و هنر و ادب و به زبان طنز نگاشته شده است. @seyyed_hossein_kashfi
توصیه حاج‌ آقای‌ قرائتی 14020825_2023_11_17_11_11_23_714.mp3
6.81M
⚡️ حوزه ما سهم قرآن را نداده است. 🔻بیانات استاد قرائتی (حفظه الله) درباره لزوم توجه به قرآن در حوزه ها 🔹 دیشب حجة الاسلام والمسلمین استاد قرائتی به منزل حجة الاسلام والمسلمين سيد مهدی علوی گرگانی آمدند و ضمن بیان خاطراتشان از مرحوم آیت الله حاج سید مهدی روحانی _ که یک سال جلد اول تفسیر نور را با ایشان مقابله و تصحیح می کردند _ بیانات مهمی درباره تفسیر قرآن و لزوم توجه به آن در حوزه های علمیه داشتند و علاقه مند بودند که مطالبشان منتشر شود که تقدیم محضر همراهان گرامی میشود. 📆 ۲۵ آبان ۱۴۰۲ @seyyed_hossein_kashfi
⚡️ «قرآن» درس جنبی!؟ 🔻مرحوم آیت الله حاج سید مهدی روحانی در رابطه با اهمیت تفسیر قرآن، در حاشیه بر کتاب جوامع الجامع گویند: 🔹... و بعد فیقول العبد الفاني مهدي بن ابي الحسن الحسیني القمي الروحاني کنت في عنفوان شبابي أتحدث نفسي بما أری من أن الجهل بالکتاب العزیز لا یعّد عارا علی أهل العلم و ربّما یعتذرون بذلك بان فیه اجتناب عن تفسیر القرآن بالرای المنهی عنه و ربما یقدّمون أضعف حدیث علی القرآن و صریحه، مع أنهم قد ترکوا بذلك الآیات الصریحة في الأمر بالتدبر فیه ... فکنت مذ ذلك الزمان مشغولا بمطالعة الکتاب المجید و التفاسیر المختلفة و الرجوع الی من تعیننی بتفسیر الکتاب غیر أنه لم تکن المطالعات متواصلة و مترتبة و انما کانت فی أوقات الفراغ من الدروس و المباحثات المرسومة و استغفر الله تعالی فی ذلك ... 🔸 ترجمه مضمونی: ... در ابتدای جوانی با خود می گفتم چرا ندانستن قرآن بر اهل علم، عیب و عار نیست؟! [در حالی که ندانستن مساله ای فقهی یا اصولی عیب بزرگی نزد حوزویان و دلالت بر بیسوادی دارد] و چه بسا عذر بیاورند که ما از تفسیر به قرآن نهی شده ایم و‌همین ها چه بسا ضعیف ترین روایات را بر آیه صریح قرآن مقدم می کنند و حال آن که آنان آیاتی که به صراحت امر به تدبر در قرآن می کند را ترک کرده اند. به همین جهت از همان دوران به مطالعه قرآن و تفاسیر مختلف و کتاب هایی که من را در تفسیر قرآن یاری دهد اشتغال داشتم اما مطالعاتم پیوسته و مرتب نبود بلکه در اوقات فراغت از درس و مباحثات مرسوم حوزه بود و من از این [که قرآن را جزو كارهای جنبی خویش قرار دادم] از خداوند طلب مغفرت می کنم ... @seyyed_hossein_kashfi
⚡️ ۳ آذر ۱۳۷۹ سالگرد ارتحال عالم ربانی ابوالشهید مرحوم آیت الله حاج سید مهدی روحانی گرامی باد. @seyyed_hossein_kashfi
⚡️تواضع فوق العاده 🔻 آیت الله العظمی شبیری زنجانی: 🔹ویژگی مهم آقای روحانی تواضع فوق العاده اوست . مرحوم حاج سید مهدی با آن مایه های علمی قوی ، کاملاً متواضع بود. بعضیها مشت نیستند ولی خودشان را خروار معرفی میکنند در حالی که آقای حاج سید مهدی خروار بود ولی خودش را حتی مشت هم معرفی نمیکرد. وی در تواضع ممتاز بود کسانی که در حد و مرتبه ایشان نبودند بلکه خیلی پایین تر بودند، رساله نوشتند و خود را معرفی کردند ولی آقای حاج سیدمهدی در فکر این مسائل نبود. 📚 جرعه ای از دریا، ج۳، ص ۷۱۹ ⬅️ حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدعلی شاه آبادی و مرحوم آیت الله حاج سید مهدی روحانی @seyyed_hossein_kashfi
⚡️امت پیامبر یا امت ابوبکر! 🖋 دست نوشته ای از مرحوم آیت الله حاج سید مهدی روحانی 🔻ما المسلمون بامة لمحمد کلا و لکن امة لعتیق جائتهم الزهراء تطلب ارثها فتفرقوا عنها بکل طریق و جمیعهم نحو السلاح تبادروا لما دعتهم ابنة الزندیق فقیامهم مع هذه و قعودهم عن هذه یغنی عن التحقیق 🔹این اشعار درباره مسلمانان بعد از رسول خدا است که چگونه دربرابر درخواست فاطمه زهرا دختر رسول خدا و طلب ارثش سکوت کردند، اما همان ها درخواست عایشه دختر ابوبکر در جنگ با امیرالمؤمنین را لبیک گفته و سلاح به دست گرفتند. حال اینها امت پیامبر هستند یا امت ابوبکر؟ 🔸 سراینده این اشعار معلوم نیست. برخی به ابن جوزی نسبت داده اند. @seyyed_hossein_kashfi
⚡️ روایات قاسم بن محمد جوهری از علی بن ابی حمزه 🔻استاد سید محمدجواد شبیری زنجانی (دامت برکاته): 🔹بیان شد که علی بن أبی‌حمزه واقفی است. برای تصحیح روایات واقفه یک راه‌حل بیان شد، و آن اینکه روایات امامیه از واقفه، مربوط به پیش از وقف است. البته برخی از واقفه مثل عثمان بن عیسی، از مذهب خود توبه نموده‌اند. در مورد این روات، هم آن احتمال وجود دارد که نقل امامیه مربوط به پیش از وقف ایشان باشد و هم آنکه پس از توبه ایشان باشد. اما این راه‌حل، در روایاتی که خود واقفی ها از علی بن ابی حمزه نقل کرده اند کارآیی ندارد، مانند روایات «قاسم بن محمّد جوهری» که خود از واقفه است و اکثر روایات علی بن ابی حمزه از این شخص است. لذا یقین نداریم که قاسم بن محمد پیش از وقف از علی بن أبی‌حمزة نقل کرده است و احتمال دارد پس از وقف نقل کرده، و گفته شد که بر وثاقت ابن ابی حمزه پس از وقف، دلیلی وجود ندارد. 🔸اما برای تصحیح روایات قاسم بن محمد، راه‌حلّ دیگری وجود دارد. مرحوم شیخ طوسی در کتاب «العدّة» بیان کرده است که طایفه امامیّه به روایات علی بن أبی‌حمزة، به شرط آنکه با فتاوای امامیّه و روایات امامیّه، تعارض نداشته باشد، عمل می‌کنند. 🔹 روایات قاسم بن محمد از علی بن ابی حمزه در کتاب تهذیب از طریق این سند ذیل بسیار پر تکرار است: «الحسین بن سعید عن القاسم بن محمّد الجوهری عن علی بن أبی‌حمزة عن أبی‌بصیر» حال گزارش شیخ طوسی در مورد عمل طایفه به روایات علی بن ابی حمزه _هر چند راوی از او، قاسم بن محمد جوهری واقفی باشد _ نمی‌تواند شامل این سند نشود؛ چرا که این سند، سند مشهوری است و کتاب حسین بن سعید نیز بین امامیّه، کتاب مشهوری است، و درصد بسیار بالایی (حدود ۹۰ درصد) از روایات حسین بن سعید از علی بن ابی حمزه به واسطه قاسم بن محمد جوهری است؛ بنابرین، به نظر می‌رسد که طایفه امامیه، به روایات علی بن ابی‌حمزه که حسین بن سعید از طریق قاسم بن محمد جوهری نقل کرده است، عمل کرده‌اند. پس این راه‌حل دوم، برای اعتبار سند روایات قاسم بن محمد از ابن ابی حمزه، کفایت می‌کند. 🔸امّا آنکه علّت عمل طایفه به این روایات چیست، چند احتمال وجود دارد: احتمال اول: شاید عمل طایفه از آن رو بوده که ایشان، قرائنی در اختیار داشته‌اند که ، قاسم بن محمد جوهری، پیش از وقف، از علی بن ابی حمزه نقل حدیث کرده است. احتمال دوم: آنکه علی بن ابی حمزه و قاسم بن محمد جوهری، در طریق به ابی بصیر واقع شده باشند و روایات حسین بن سعید، از کتاب ابوبصیر اخذ شده باشد و ذکر این طریق، حالتی تشریفاتی داشته است. احتمال سوم: ممکن است مطلب، همانطور باشد که حاجی نوری بیان کرده است که علی بن ابی حمزه پس از وقف نیز وثاقتش باقی باشد. به نظر ما –هر چند دلیلی بر نفی این مطلب نیست- دلیلی بر اثبات آن هم وجود ندارد. نتیجه آنکه به قرینه شهادت شیخ طوسی، روایات علی بن ابی حمزه با شرطی که بیان شد، تصحیح می‌شود. ⬅️ بین دو راه حلّی که برای اعتبار روایات علی بن ابی حمزه بیان شد، این تفاوت وجود دارد که از طریق راه‌حلّ اول، صحیحه بودن روایت ثابت می‌شود؛ ولی از طریق راه‌حل دوم، روایت در حکم موثّقه خواهد بود. 📚 درس خارج فقه زکات، ۱۶ آبان ۱۴۰۲ @seyyed_hossein_kashfi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️در مسأله تولی و تبری و اظهار ظلم هایی که بر اهل بیت شده ، درنگ و سستی جایز نیست 🔺مرحوم آیت‌الله العظمی سید محمد سعید حکیم @seyyed_hossein_kashfi
⚡️رؤیای آیت الله مکارم درباره تدریس نهج البلاغه 🔻استاد حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی دامت برکاته: 🔹 بنیان درسهای نهج البلاغه در حوزه را در سال‌های اول که ریاست حوزه را مرحوم والد ما رضوان الله علیه داشت و آن جمعی که با ایشان همکاری می‌کردند در حوزه راه انداختند، خود ایشان هم عهدنامه مالک اشتر را، برای استاندارها که‌ اوایل انقلاب در شبهای چهارشنبه به قم می‌آمدند، در مدرسه فیضیه، تفسیر کردند و بعد هم از رادیو پخش شد و چاپ هم شد، دو سال بعد فرمودند من بنا دارم که از آیت الله مکارم دعوت کنم ایشان بیایند درس نهج البلاغه بگویند، ایشان تلفن زدند که امسال (دو هفته از اول مهر گذشته بود) من خواهش می‌کنم شما درس نهج البلاغه بگوئید برای کلیه فضلا و طلاب، آقای مکارم فرمودند من وقتم اینقدر تنظیم کردم و پر شده که یک دقیقه وقت ندارم، تلفن تمام شد و ایشان فرمودند خیلی خوب باید فکر شخص دیگری را کنیم، فردا خود ایشان زنگ زد و گفتند آقا کِی و کجا نهج البلاغه درس بگویم؟‌ حاج آقای ما گفتند اول بفرمائید چی شده؟ شما که گفتید من یک دقیقه هم وقت ندارم! ایشان گفت شما که دیروز از من دعوت کردید و من رد کردم، دیشب خواب دیدم که با یک عده‌ای از دوستان رفتیم عراق همه گذرنامه داشتند و از مرز رد شدند ولی من گذرنامه نداشتم، هر چه گشتم در جیبهایم گذرنامه نبود، دست کردم در جیبم دیدم یک کاغذی که ـ این قسمت را تردید دارم‌ ـ شما از من برای تدریس نهج البلاغه دعوت کردی در جیبم بود، یا یک برگه‌ای از نهج البلاغه در جیبم بود، این را به آن مأمور دادم و گفتم فقط همین را دارم، گفتند همین کافیه بفرمائید وارد شوید. نهج البلاغه را حوزه خیلی باید اهتمام بدهد، اگر این نهج البلاغه در اختیار سنی‌ها بود، باز ابن ابی الحدید و دیگران با اینکه سنی بودند آمدند توجه کردند مسیحی‌ها هم توجه کردند ولی حوزه ما باید خیلی بیشتر کار کند. بیبنید چه عباراتی دارد واقعاً تالی تلو قرآن است و باید هر طلبه‌ای مأنوس باشد. 📚 خارج اصول ۱۸ آذر ۱۴۰۲ @seyyed_hossein_kashfi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️اعلان رسمی حضرت زهرا بر عدم رضایت از آن دو نفر! 🔻 حدیثی که خطیب توانا جناب آقای دکتر رفیعی در محضر رهبر انقلاب قرائت فرمودند: 🔹إنّ رجلا من أولاد البرامكة عرض لعليّ بن موسى الرضا عليه السّلام فقال له: ما تقول في أبي بكر و عمر. فقال له: سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلاّ اللّه و اللّه أكبر. فألحّ السائل عليه في كشف الجواب فقال عليه السّلام: كانت لنا أمّ صالحة و هي عليهما ساخطة، و لم يأتنا بعد موتها خبر أنّها رضيت عنهما. 📚 عوالم العلوم و المعارف، ج ۱۱، ص ۱۵۶. @seyyed_hossein_kashfi
⚡️در كسب فضايل هيچ كس نمى‌تواند بر فاطمه (س) پيشى بگيرد. 🔻 مرحوم کلینی: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ: 🔹دَخَلَتِ اِمْرَأَةٌ عَلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) فَقَالَتْ أَصْلَحَكَ اَللَّهُ إِنِّي اِمْرَأَةٌ مُتَبَتِّلَةٌ فَقَالَ وَ مَا اَلتَّبَتُّلُ عِنْدَكِ قَالَتْ لاَ أَتَزَوَّجُ قَالَ وَ لِمَ قَالَتْ أَلْتَمِسُ بِذَلِكَ اَلْفَضْلَ فَقَالَ: اِنْصَرِفِي فَلَوْ كَانَ ذَلِكِ فَضْلاً لَكَانَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا اَلسَّلاَمُ أَحَقَّ بِهِ مِنْكِ إِنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ يَسْبِقُهَا إِلَى اَلْفَضْلِ . 🔸ترجمه: عبد الصمد بن بشير گويد: زنى به خدمت امام صادق (عليه السّلام) شرف‌ياب شد و گفت: خداوند كارهاى شما را اصلاح كند! من زنى تارك دنيا هستم. امام صادق عليه السّلام فرمود: ترك دنيا را در چه مى‌دانى‌؟ گفت: ازدواج نمى‌كنم. فرمود: چرا؟ گفت: مى‌خواهم به اين وسيله فضيلتى كسب كنم. حضرتش فرمود: از اين كار صرف نظر كن؛ اگر ترك شوهر فضيلت بود، حضرت فاطمۀ زهرا (عليها السّلام) از تو به آن فضيلت سزاوارتر بود. زيرا در كسب فضايل و مناقب، هيچ كس نمى‌تواند بر آن بانوى بزرگوار پيشى بگيرد. 📚 الکافي ج ۵، ص ۵۰۹ @seyyed_hossein_kashfi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️گریه بر مصائب فاطمی 🔻مرحوم آیت الله حاج آقا نصرالله شاه آبادی 🔹میزان محبت مرحوم والد به حضرت صدیقه سلام الله علیها، به حدی بود که وقتی مصائب ایشان را می‌شنیدند، بسیار منقلب می‌شدند. به یاد دارم روزی دایی ما آیةالله حاج سید احمد روحانی قمی که از منبری‌های نسبتا معروف تهران بود، در مسجد مرحوم پدر منبر رفت و در آخر منبر روضه حضرت زهرا را خواند. پدر ما خیلی منقلب شد و بعد از منبر وی فرمود: «این طور روضه خواندن بر شما حرام است. اسم حضرت زهرا کُشنده است، چرا شما با این همه حاشیه و تفصیل، مصائب را ذکر می‌کنید؟ دیگر چنین نکنید!». 📚 حدیث نصر @seyyed_hossein_kashfi
⚡️حسبنا کتاب الله! 🔻قوله در باب اضطرار: فَحِينَ مَضَى رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَنْ كَانَ اَلْحُجَّةَ عَلَى خَلْقِهِ فَقَالُوا اَلْقُرْآنُ 🔹 اشعار مرحوم آقای مهدی سهیلی درباره شعار «حسبنا کتاب الله» که عمر بن خطاب پس از رحلت پیامبر اکرم مطرح کرد. ابلهی بی دانشی دیوانه ای جاهلی با گفت حق بیگانه ای خود الف را از علف ناداده فرق سالها در بحر غفلت مانده غرق بس گریزان بود از گفت و شنفت از سفه حسبی کتاب الله گفت گفت روزی حسبنا قرآن و بس نه محمد نه علی نه هیچ کس عارفی گفتا بدو ای کور دل از چه رو این گونه درماندی به گل فهم قرآن نیست کار بوالفضول کان بود در رتبت آل رسول هر کسی را قدرت تفسیر نیست طعمه هر مرغکی انجیر نیست حکمت این پرده های تو به تو از محمد پرس و اهل بیت او ورنه با سرمایه بی دانشی چون عیال بولهب هیزم کشی @hadiskhani_kashfi
⚡️ شأن تشریعی ائمه (علیهم السلام) 🔻 استاد سید محمدجواد شبیری زنجانی دامت برکاته: 🔹 از جهت روایات، مسلّم است که هم پیامبر و هم ائمه حقّ تشریع داشته‌اند. از روایات کافی و بصائر الدرجات این مطلب به روشنی استفاده می‌شود. از آیه ((اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر)) هم استفاده می‌شود که پیامبر (ص) نه تنها در احکام سلطانی، حقّ اطاعت دارد بلکه در شریعت هم حقّ تشریع دارند؛ چرا که حقّ تشریع در ذیل این آیه هم بیان شده است. در مورد ائمه هم امر به همین صورت است و قید «اولوا الامر» در آیه، این حقّ را برای ائمه ثابت می‌نماید. این اموری است که روشن است، ولی پیامبر و ائمّه، در خارج هم از این حقّ استفاده کرده باشند یا نه، بحث دیگری است. 🔸پیامبر ص احکام زیادی جعل کرده است، و روایات فراوانی بر این امر دلالت دارد. در برخی از تالیفات، این مجعولات پیامبر ص جمع آوری شده است. بین فرض الله و فرض النبی هم تفاوت‌هایی بیان شده و قاعده «لاتنقض السنة الفریضة»، ناظر به همین تفاوت‌هاست. اما ائمه علیهم السلام به طور خیلی محدود از این حق استفاده کرده‌اند. 🔹به عنوان مثال تعلّق زکات به خیل، حکمی است که امیرالمومنین جعل نموده است وهیچ روایتی مبنی بر ثبوت زکات بر خیل در بعد زمان ایشان وجود ندارد. روایت دیگری نیز از امام جواد علیه السلام در مورد خمس است که راوی آن علی بن مهزیار است. در این روایت که مربوط به سال ۲۲۰ است، حکم خمس به جای «یک پنجم»، تغییر کرده و «یک دوازدهم» قرار داده شده است و دال بر عفو میزان بین یک پنجم تا یک دوازدهم است. در این روایت تصریح شده است که این حکم، مربوط به فقط یک سال است: 🔸«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ قَالَ: كَتَبَ إِلَيْهِ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ قَرَأْتُ أَنَا كِتَابَهُ إِلَيْهِ فِي طَرِيقِ مَكَّةَ قَالَ الَّذِي أَوْجَبْتُ فِي سَنَتِي هَذِهِ وَ هَذِهِ سَنَةُ عِشْرِينَ وَ مِائَتَيْن‏..... فَهُوَ نِصْفُ السُّدُسِ مِمَّنْ كَانَتْ ضَيْعَتُهُ تَقُومُ بِمَئُونَتِهِ وَ مَنْ كَانَتْ ضَيْعَتُهُ لَا تَقُومُ بِمَئُونَتِهِ فَلَيْسَ عَلَيْهِ نِصْفُ سُدُسٍ وَ لَا غَيْرُ ذَلِكَ» . 🔹اینکه اهل بیت از حق تشریع استفاده کرده باشند، خیلی روشن نیست. در برخی از مسائل، برای جمع بین روایات، تشریع ائمّه به عنوان یک راه حل مطرح شده است ولی راه حل متعیّن نیست. به عنوان مثال، ثبوت خمس در ارباح مکاسب محل بحث است. خمس ارباح مکاسب تا زمان امام صادق ع وجود نداشته است. برخی گفته‌اند که این خمس را امام صادق ع جعل نموده است. البته این یکی از راه‌حل‌های این مساله است و راه‌حل های دیگری نیز در این مورد وجود دارد. اینکه اهل بیت حکمی را جعل کرده باشند، چندان دلیل روشنی ندارد ولی عکس آن در برخی روایات وارد شده است. یعنی حکمی که وجود دارد را، به جهت برخی شرایط، نفی کرده باشند، که این، حکمی سلطانی در عدم اجرای یک حکم خاص است. برخی روایات مربوط به تحلیل خمس، به روشنی معلوم است که مربوط به یک دوره خاصّ است. تعابیری نظیر «ما أنصفناکم إن کلّفناکم ذلک الیوم» در این روایات وارد شده است. یعنی در این دوره که شرایط سخت است و مالیات و خراج و زکات به اجبار توسط حکومت اخذ می‌شود، خمس بخشیده شده است. البته برخی عفوها و تحلیلها هم عام است. 🔹 در مجموع جعل‌ها و تشریعات ائمه از این جهت که امام عصر باشند، محدود است. اصل اولی در روایات ائمّه علیهم السلام آن است که حکم خداوند یا حکم مجعول پیامبر ص را نقل کنند. 📚جلسه خارج فقه زکات 📆 تاریخ ۱۲ / ۷ / ۱۴۰۲ @seyyed_hossein_kashfi
⚡️با هم تیپ خودت بچرخ!! 🔹عَنْ شِهَابِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَدْ عَرَفْتَ حَالِي وَ سَعَةَ يَدِي وَ تَوَسُّعِي عَلَى إِخْوَانِي فَأَصْحَبُ اَلنَّفَرَ مِنْهُمْ فِي طَرِيقِ مَكَّةَ فَأَتَوَسَّعُ عَلَيْهِمْ قَالَ لاَ تَفْعَلْ يَا شِهَابُ إِنْ بَسَطْتَ وَ بَسَطُوا أَجْحَفْتَ بِهِمْ وَ إِنْ أَمْسَكُوا أَذْلَلْتَهُمْ فَاصْحَبْ نُظَرَاءَكَ . 🔸شهاب بن عبد ربّه گويد: به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: شما از وضعيّت و ثروت و دست‌ودل‌بازى من نسبت به برادران دينيم آگاهيد. من با گروهى از آنان در راه حج همسفر مى‌شوم و در هزينه آنان را يارى مى‌نمايم. فرمود: اى شهاب! چنين نكن. زیرا چنانچه تو سفره انداختی و هزينه کردی، اگر آنان نيز ناگزير جبران کنند به آنها اجحاف نمودی، و اگر از جبران خوددارى كنند، آنان را خوار كردی، پس با همسانان خود همراه شو. 📚 الکافي، ج ۴، ص ۲۸۷ @seyyed_hossein_kashfi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ مخالفت آیت الله آسید ابوالحسن اصفهانی با تحصیل غیر از فقه و اصول در حوزه 🔺 به نقل از مرحوم آیت الله هاشمی شاهرودی اعلی الله مقامه @seyyed_hossein_kashfi