شرح مناجات شعبانيّه ۱۲
🔆اِلهي لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَيَّ اَيّامَ حَيوتي فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنّي في مَماتي؛
خداوندا احسان تو همواره در دوران حيات و زندگى شامل حال من بوده است، پس آن را در حال ممات از من دريغ مدار.
✳️اگر بخواهيم اين جمله را بهصورت قياس در نظر بگيريم يك كبراى پنهان دارد و آن اينكه:
✅خدايا در طول زندگى به من احسان كردى و هر كس كه در طول زندگى به من كمك كرده بايد بعد از مرگ هم به من كمك كند. پس خدايا بايد پس از مرگ به من كمك كنى.
⭕️امّا اين كبرى تامّ و تمام نيست، زيرا خداوند در طول زندگى براى فراهم شدن زمينه امتحان به انسانها كمك كرده است و بعد از مرگ نوبت حساب و عقاب است و ديگر آن موضوع باقى نمانده است. و چون اين بيان نه برهانى است و نه جدلى، بلكه صرفاً بهانهاى است براى مخاطب قرار دادن پروردگار، نبايد انتظار تامّ بودن برهان را داشت.
🔆اِلهي كَيْفَ ايَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لي بَعْدَ مَماتي وَ اَنْتَ لَمْ تُوَلِّني اِلاَّ الْجَميلَ في حَيوتي؛
خداوندا، چگونه از نظر رحمت تو براى پس از مرگم نااميد باشم در حالى كه در زمان حيات و زندگيم جز به خوبى و زيبايى با من رفتار نكردى.
✳️اين فراز نيز مانند فراز قبلى براى جلب ترحّم و احسان الاهى است با اضافه اين مفهوم كه: تو يك عمر به من احسان كردى و اين باعث اميدوارى من شد كه پس از مرگ من هم ادامه پيدا خواهد كرد. استمرار نعمتهاى گذشته را نه فقط در حال حيات، بلكه پس از مرگ نيز درخواست كنم، چرا كه عادت تو احسان است. چگونه از كسى كه عادت به رحمت و احسان دارد، نااميد باشم. من كه همواره از تو خوبى و زيبايى و لطف ديدم، چشم اميد به استمرار و جريان آن پس از مرگ دارم.
منبع: کتاب شکوه نجوا - آیت الله مصباح یزدی ره - ص ۶۰-۶۲
#ماه_شعبان
@RajabTaRamazan #شرح
شرح مناجات شعبانيّه ۱۳
🔆اِلهي تَوَلَّ مِنْ اَمْري ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَعُدْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ عَلى مُذْنِب قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ؛
خداوندا، آنگونه كه تو شايستهاى كارهاى مرا به عهده بگير و فضل خودت را بر گنهكارى كه نادانىاش او را در خود فرو برده است، جارى ساز.
✳️خداوندا، مقتضاى يك عمر گناه و معصيت آن است كه مرا عقوبت كنى، چرا كه جواب گناه تكريم و پاداش نيست. پس شايستگى براى پاداش ندارم بلكه بايد تنبيه شوم، ولى تو شايسته احسان، كرم و گذشت هستى. اگر بيامرزى هيچكس به تو اعتراض نمىكند، پس به گونهاى كارهاى من را سامان بده كه سزاوار آن هستى.
✳️بيشتر از نصف مناجات شعبانيه درخواست پاك شدن از آلودگىها و بقيه آن نام بردن از كمالات و صفات عالى الاهى است كه به اميد افاضه بركت و رحمت خوانده مىشود. پس بخش اوّل زمينهساز است چون بيشترين كلمهاى كه در آن بخش به كار رفته عفو و مشتقات آن است.
✳️ اگر (آرزوهای انسان) تناسبى با شرايط خارجى نداشتند نه تنها مورد پسند عقل و تحسين عاقلان نبود بلكه مورد استهزاى آنان نيز قرار مىگرفت. اگر كسى آرزو كند داراى وجودى باشد كه يك بال او شرق و بال ديگر او غرب عالم را فرا بگيرد، اين آرزويى احمقانه است، چرا كه شرايط وجود خارجى انسان متناسب با چنين آرزويى نيست. پس بايد آرزو با شرايط خارجى هرچند كه تحقّق آنها به زمان زيادى احتياج داشته باشد متناسب باشد. امّا اگر براى انسان شرايطى را در نظر بگيريم كه بر خلاف اين جهان محدود، داراى مبدأ و سرچشمهاى نامحدود باشد، مثلا هر چه كه ببخشد چيزى از او كاسته نشود و هر كارى كه بخواهد انجام دهد هيچ مشكلى براى او پيش نيايد در چنين شرايطى اظهار حاجتهاى كوچك و حقير، زيبنده نخواهد بود.
اگر شما كنار اقيانوسى ايستاده باشيد و آرزوى يك كاسه آب بكنيد عجيب و شگفتانگيز است. هر كس بشنود مىگويد: اينكه آرزومندى نمىخواهد، مىتوانى از اين اقيانوس هرچه كه مىخواهى بردارى.
حال توجه كنيد به درياى بىكران لطف الاهى كه: لا تَزيدُهُ كَثْرَةُ الْعَطاءِ اِلاّ جُوداً وَ كَرَما.[دعای افتتاح] در اين جا لازم نيست كه اميدهايتان را محدود كنيد، چرا كه از درياى رحمت او هيچ كم نمىشود و هيچ زحمتى هم براى خداوند ندارد و انرژى مصرف نمىكند. إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون.[یس/۸۲]
در اين فراز از دعا، مطلب جديدى به نظر مىرسد و آن اينكه، خدايا نسبت به كسانى كه گنهكارند تفضّل مىكنى آنها در اثر جهل و نادانى مرتكب گناه شده و به بىراهه مىروند. آن فضلى را كه نسبت به گنهكاران جاهل روا مىدارى، متوجّه من نيز بفرماى.
✳️بىترديد، همه گناهان برخاسته از جهل است، ولى نه جهل نسبت به اصل گناه، بلكه نسبت به نتايج و تبعات گناه؛ زيرا اغلب گناهانى كه مرتكب مىشويم از روى جهل به نتايج گناه است، اگر كسى توجّه داشته باشد كه اين گناه او را از چه سعادتهايى محروم مىكند و اگر راه بندگى را بپيمايد چه سعادتهايى نصيب او مىگردد، مرتكب گناه نمىشود. كسى كه سراغ موادّ مخدّر مىرود اگر در آن لحظه بداند كه چه آثار بدى دارد و يك عمر او را بدبخت كرده، از هستى ساقط مىكند و آبروى او را در اجتماع ريخته، قدرت كار و زندگى شرافتمندانه را از او سلب مىنمايد، هيچوقت به چنين كار سفيهانهاى روى نمىآورد.
بارى، در اين فراز، علاوه بر اقرار به گناه و درخواست رحمت كه در فرازهاى قبل هم به آنها اشاره شده بود به عنصر جهل نيز تكيه مىشود و مىگويد: گرچه من گنهكارم و مستحق عقوبت ولى چون از روى جهل و نادانى بوده، تفضّل خود را شامل حال من بنماى.
منبع: کتاب شکوه نجوا - آیت الله مصباح یزدی ره - ص ۶۲-۶۶
#ماه_شعبان
@RajabTaRamazan #شرح