eitaa logo
شرح مناجات شعبانیه
144 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
شرح مناجات شعبانیه آیت الله مصباح ره برگرفته از کتاب شکوه نجوا ان شاء الله سعی داریم در ۳٠ شماره دیگر شرحی دیگر رو خلاصه کنیم. @Ab137323 کپی مطلقا مجاز
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح مناجات شعبانيّه ۱۰ 🔆اِلهي اِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ اَوْلى مِنْكَ بِذلِكَ وَ اِنْ كانَ قَدْ دَنا اَجَلي وَ لَمْ يُدْنِني مِنْكَ عَمَلي فَقَدْ جَعَلْتُ الاِْقْرارَ بالذَّنْبِ اِلَيْكَ وَسيلَتي؛ خداوندا، اگر تو مرا عفو كنى، پس چه كسى سزاوارتر از تو به اين كار است، و اگر مرگ من فرا رسد و عمل من نتواند مرا به تو نزديك گرداند، من اقرار به گناهان را وسيله خودم به سوى تو قرار مى‌دهم. ✳️لازم است كه به يك نكته اشاره شود و آن اين‌كه: در مضامين دعاى كميل و ابوحمزه و ساير دعاها و مناجات شعبانيه و ساير مناجات‌ها تعبيرات عجيبى در رابطه با اقرار به گناهان وجود دارد كه از سوى معصومين(عليهم السلام) ابراز گرديده كه گويا بالاترين گناهان كبيره را مرتكب شده‌اند و به هيچ وجه با مقام عصمت تناسب ندارد. به عنوان مثال: ⭕️حضرت سجّاد(عليه السلام) در دعاى ابوحمزه ثمالى به درگاه الاهى عرض مى‌كند: «فَمَنْ يَكوُنُ اَسْوَءَ حالا مِنّي اِنْ أنَا نُقِلْتُ عَلى مِثْلِ حالي اِلى قَبْري؟ چه كسى حال او بدتر از حال من است، اگر اين‌گونه به سوى قبر خويش روانه شوم»؟ ✅در اين رابطه بزرگان جواب‌هايى داده‌اند. 1️⃣برخى فرموده‌اند: «امام معصوم(عليه السلام) چون پيشواى مردم است و قافله و كاروان خودش را به بهشت مى‌برد، از زبان همه پيروان خود دعا و مناجات مى‌كند و گويا خود را نازل منزله هر يك از دوستان خود حتى آن‌هايى كه در پايين‌ترين درجات هستند، قرار مى‌دهد». 2️⃣برخى فرموده‌اند: «اين دعاها و مناجات‌ها براى تعليم و آموزش به ديگران است و گويا به اهل ايمان گفته مى‌شود كه بايد در مقام مناجات اين‌چنين سخن بگوييد». 3️⃣برخى ديگر گفته‌اند: «بسيارى از كارهايى را كه ما انسان‌هاى معمولى آرزوى انجام آن را داريم به حكم «حَسَناتُ الاَْبْرارِ سَيِّئاتُ الْمُقَرَّبينَ» براى كسانى كه داراى معرفت عالى هستند گناه بزرگى شمرده مى‌شود. مثلا ما خوشحاليم كه چند ركعت نافله شب به‌صورت خواب‌آلوده و دست و پا شكسته بخوانيم كه نوكرهاى دست چندم حضرت اميرالمؤمنين على(عليه السلام) اگر چنين نمازى بخوانند، دست حسرت بر سر خود مى‌كوبند و اين‌گونه نماز را توهين به محضر مقدّس پروردگار مى‌دانند. پس به كارى كه ما باليده و افتخار مى‌كنيم، آنان از آن استغفار مى‌كنند». 4️⃣برخى ديگر گفته‌اند: «اولياى الاهى در مقامى كه اين دعاها را مى‌خوانند و اظهار ضعف و گناه و كوتاهى مى‌نمايند، آن وقتى است كه آن مقامات را از خودشان نمى‌بينند و مى‌گويند: اگر خداوند دست مرا نگيرد به پست‌ترين دركات سقوط خواهم كرد». توضيح آن‌كه؛ اگر ما عوامل هدايت خويش را كه عبارت از عقل و ايمان و معرفت است از خودمان بدانيم كسانى را كه از اين عوامل بى‌بهره‌اند، بدتر از خود مى‌دانيم، ولى اگر خود را ظرف خالى ديده و اين‌ها را فيض پروردگار دانسته كه به ما افاضه شده‌اند و معتقد شويم كه: «وَما كانَ لِنَفْس أَنْ تُؤْمِنَ إِلاّ بِإِذْنِ اللهِ؛ هيچ انسانى نمى‌تواند ايمان بياورد مگر به اذن پروردگار.» و ظرف خالى را آماده پذيرش هر نوع آفت ببينيم و يقين داشته باشيم كه خداوند در هر لحظه ايمان و هدايت و عقل مى‌دهد و ممكن است اين فيض قطع شده و منشأ همه فسادهاى برخاسته از فقدان علم و معرفت و تقوا خواهد گشت. پس مى‌گويد: خدايا اگر من را تو حفظ نكنى از هر كسى پست‌تر هستم. خدايا، من صرف‌نظر از آن‌چه كه تو داده‌اى همان ظرف خالى هستم كه فاقد هدايت است. جايى كه خداوند به پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى‌فرمايد: «أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوى * وَوَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى؛ آيا تو را يتيمى نيافت و پناه نداد؟ و آيا تو را گمشده‌اى نيافت و هدايت نكرد؟» و نيز درباره آن حضرت مى‌فرمايد: «ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَلاَ الإِْيمانُ؛ تو نمى‌دانستى كه كتاب و ايمان چيست.» پس پيامبر(صلى الله عليه وآله) هم ظرف خالى است كه از ايمان و هدايت الاهى برخوردار گشته با اين‌كه اشرف مخلوقات و اكمل موجودات و واسطه در فيض الاهى براى ديگران مى‌باشد. و روح عبادت همين است كه انسان به تدريج بفهمد كه از خود هيچ ندارد و اين فهم خود را به صورت‌هاى مختلف ابراز كند. گريه كند، اشكش جارى شود. نتيجه چنين عبوديتى همان است كه طبق مضمون يك حديث «اَلْعُبوُدِيَّةُ جَوْهَرَةٌ كُنْهُها الرُّبُوبِيَّةٌ؛ عبوديت گوهرى است كه حقيقت آن ربوبيت است.» هر چند كه اين روايت سند صحيحى ندارد ولى مضمون آن صحيح است. به هر حال اولياى الاهى با توجّه به ظرف خالى وجود خويش كه منشأ همه فسادها و سقوط به دركات است چنين مناجات‌ها و تعبيراتى داشته‌اند. ✅برخى از اين پاسخ‌ها چندان دلنشين نيست و شايد پاسخ اخير عميق‌تر باشد. منبع: کتاب شکوه نجوا - آیت الله مصباح یزدی ره - ص۵۲ (پاورقی) @RajabTaRamazan
شرح مناجات شعبانيّه ۱۱ 🔆اِلهي قَدْ جُرْتُ عَلى نَفْسي فِي النَّظَرِ لَها فَلَهَا الْوَيْلُ اِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَها؛ خداوندا، من به خودم در رابطه با چاره‌انديشى و تدبير خودم ظلم و جور نمودم. پس واى بر من اگر من را نيامرزى. ✳️براى تبيين اين فراز از مناجات ذكر دو مقدمه لازم است: 1️⃣ تقريباً نيمى از اين مناجات در طلب رحمت و بخشش الاهى است و با انواع بيانات لطيف و شيرين و دلنشين سعى شده كه درياى رحمت الاهى به جوش بيايد. هرچند قبلا گفته شد، خداوند حالات متعارض ندارد و تغيير متعلق به ما است كه لياقت رحمت او را پيدا مى‌كنيم. مثلا همه مردم حتى كودكان دبستانى مى‌دانند كه خورشيد طلوع و غروب نمى‌كند، ولى مى‌گويند طلوع و غروب كرد، قرآن نيز با زبان عرف سخن گفته است. البته خورشيد هم حركتى دارد ولى غروب و طلوع معروف را ندارد، و اين زمين است كه خود را مواجه با خورشيد مى‌كند نه اين‌كه خورشيد بالا و پايين برود. ما نيز به زبان محاوره مى‌گوييم كارى مى‌كنيم تا خدا را خشنود كند و پرهيز مى‌كنيم از كارى كه خدا را ناخوش بيايد. در حالى كه ما كوچك‌تر از آنيم كه بتوانيم رضايت براى خدا ايجاد كنيم. پس ما كه مى‌گوييم درياى رحمت خدا به جوش بيايد در حقيقت معناى آن اين است كه در ما جوششى پيدا شود كه مشمول رحمت الاهى شويم، چرا كه رحمت او مثل آبشارى است كه از ازل تا ابد در حال ريزش و جوشش و خروش است و اين ما هستيم كه بايد جلو رفته و اين گنجايش را پيدا كنيم تا از اين آبشار بى‌پايان رحمت الاهى استفاده كنيم. 2️⃣زبان مناجات و دعا غير از زبان برهان و جدال و خطابه است. ... مى‌توانيم بگوييم دعا و مناجات زبان شعر است، البته نه به معناى نثر منظوم بلكه شعر در اصطلاح اهل منطق يعنى بيانى كه نيروى خيال را تحريك كند و در مقام مدح، عواطف و در مقام مرثيه، احساسات ديگران را تحريك مى‌كند. با اين تفاوت كه در مناجات احساسات و عواطف مناجات‌كننده تغيير پيدا كرده و تحريك مى‌گردد تا شايستگى درك رحمت الاهى را پيدا كند. ✅پس از ذكر اين دو مقدمه در رابطه با اين فراز از مناجات عرض مى‌كنيم: گاهى ممكن است كسى به طور معمولى اقرار كند كه من گناه كرده‌ام و گاهى نيز همين اقرار را با لطافت خاص بيان مى‌كند. در اين فراز مى‌گوييم: خودم بر خودم حقى داشتم كه آن را پايمال نمودم، زيرا ما داراى دو شأن و موقعيّت هستيم. يكى شأن كسى كه بايد حقّى ادا كند و ديگر شأن كسى كه بايد حق او ادا شود. هم معلّم هستيم و هم متعلّم. هم مربى هستيم و هم متربّى. و لذا عرض مى‌كنيم: خدايا به خودم ظلم كردم، چرا كه در مقام چاره‌انديشى و نگاه به موقعيّت وجودى و تدبير امور خودم كوتاهى نمودم، مثل پدرى كه به جاى چاره‌انديشى براى فرزندش، او را در آتش انداخته باشد، من نيز خودم را به آتش افكنده‌ام. امّا در دنيا چون پرده وجود دارد نمى‌توانم ببينم ولى در قيامت كه پرده‌ها كنار رفت و يا براى مردان خدا كه پرده‌ها هم اكنون كنار رفته است معلوم مى‌شود كه هم اكنون در آتش هستم. وقتى كه ديگرى از انسان شكايت مى‌كند، قاضى حق او را مى‌گيرد و به صاحبش برمى‌گرداند، ولى وقتى كه انسان از خودش شكايت مى‌كند قاضى چه مى‌تواند بكند؟ اين لطيف‌ترين بيانى است كه بيچارگى و عجز انسان را مجسم و عطوفت و رحمت الاهى را اقتضا مى‌كند. واى بر من، هيچ چاره‌اى ندارم مگر آن‌كه تو مرا ببخشى. كسى به داد من نمى‌رسد. از خودم شكايت مى‌كنم كه به خودم ستم نمودم. منبع: کتاب شکوه نجوا - آیت الله مصباح یزدی ره - ص۵۷-۶۰ @RajabTaRamazan
شرح مناجات شعبانيّه ۱۲ 🔆اِلهي لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَيَّ اَيّامَ حَيوتي فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنّي في مَماتي؛ خداوندا احسان تو همواره در دوران حيات و زندگى شامل حال من بوده است، پس آن را در حال ممات از من دريغ مدار. ✳️اگر بخواهيم اين جمله را به‌صورت قياس در نظر بگيريم يك كبراى پنهان دارد و آن اين‌كه: ✅خدايا در طول زندگى به من احسان كردى و هر كس كه در طول زندگى به من كمك كرده بايد بعد از مرگ هم به من كمك كند. پس خدايا بايد پس از مرگ به من كمك كنى. ⭕️امّا اين كبرى تامّ و تمام نيست، زيرا خداوند در طول زندگى براى فراهم شدن زمينه امتحان به انسان‌ها كمك كرده است و بعد از مرگ نوبت حساب و عقاب است و ديگر آن موضوع باقى نمانده است. و چون اين بيان نه برهانى است و نه جدلى، بلكه صرفاً بهانه‌اى است براى مخاطب قرار دادن پروردگار، نبايد انتظار تامّ بودن برهان را داشت. 🔆اِلهي كَيْفَ ايَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لي بَعْدَ مَماتي وَ اَنْتَ لَمْ تُوَلِّني اِلاَّ الْجَميلَ في حَيوتي؛ خداوندا، چگونه از نظر رحمت تو براى پس از مرگم نااميد باشم در حالى كه در زمان حيات و زندگيم جز به خوبى و زيبايى با من رفتار نكردى. ✳️اين فراز نيز مانند فراز قبلى براى جلب ترحّم و احسان الاهى است با اضافه اين مفهوم كه: تو يك عمر به من احسان كردى و اين باعث اميدوارى من شد كه پس از مرگ من هم ادامه پيدا خواهد كرد. استمرار نعمت‌هاى گذشته را نه فقط در حال حيات، بلكه پس از مرگ نيز درخواست كنم، چرا كه عادت تو احسان است. چگونه از كسى كه عادت به رحمت و احسان دارد، نااميد باشم. من كه همواره از تو خوبى و زيبايى و لطف ديدم، چشم اميد به استمرار و جريان آن پس از مرگ دارم. منبع: کتاب شکوه نجوا - آیت الله مصباح یزدی ره - ص ۶۰-۶۲ @RajabTaRamazan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح مناجات شعبانيّه ۱۳ 🔆اِلهي تَوَلَّ مِنْ اَمْري ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَعُدْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ عَلى مُذْنِب قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ؛ خداوندا، آن‌گونه كه تو شايسته‌اى كارهاى مرا به عهده بگير و فضل خودت را بر گنهكارى كه نادانى‌اش او را در خود فرو برده است، جارى ساز. ✳️خداوندا، مقتضاى يك عمر گناه و معصيت آن است كه مرا عقوبت كنى، چرا كه جواب گناه تكريم و پاداش نيست. پس شايستگى براى پاداش ندارم بلكه بايد تنبيه شوم، ولى تو شايسته احسان، كرم و گذشت هستى. اگر بيامرزى هيچ‌كس به تو اعتراض نمى‌كند، پس به گونه‌اى كارهاى من را سامان بده كه سزاوار آن هستى. ✳️بيش‌تر از نصف مناجات شعبانيه درخواست پاك شدن از آلودگى‌ها و بقيه آن نام بردن از كمالات و صفات عالى الاهى است كه به اميد افاضه بركت و رحمت خوانده مى‌شود. پس بخش اوّل زمينه‌ساز است چون بيش‌ترين كلمه‌اى كه در آن بخش به كار رفته عفو و مشتقات آن است. ✳️ اگر (آرزوهای انسان) تناسبى با شرايط خارجى نداشتند نه تنها مورد پسند عقل و تحسين عاقلان نبود بلكه مورد استهزاى آنان نيز قرار مى‌گرفت. اگر كسى آرزو كند داراى وجودى باشد كه يك بال او شرق و بال ديگر او غرب عالم را فرا بگيرد، اين آرزويى احمقانه است، چرا كه شرايط وجود خارجى انسان متناسب با چنين آرزويى نيست. پس بايد آرزو با شرايط خارجى هرچند كه تحقّق آن‌ها به زمان زيادى احتياج داشته باشد متناسب باشد. امّا اگر براى انسان شرايطى را در نظر بگيريم كه بر خلاف اين جهان محدود، داراى مبدأ و سرچشمه‌اى نامحدود باشد، مثلا هر چه كه ببخشد چيزى از او كاسته نشود و هر كارى كه بخواهد انجام دهد هيچ مشكلى براى او پيش نيايد در چنين شرايطى اظهار حاجت‌هاى كوچك و حقير، زيبنده نخواهد بود. اگر شما كنار اقيانوسى ايستاده باشيد و آرزوى يك كاسه آب بكنيد عجيب و شگفت‌انگيز است. هر كس بشنود مى‌گويد: اين‌كه آرزومندى نمى‌خواهد، مى‌توانى از اين اقيانوس هرچه كه مى‌خواهى بردارى. حال توجه كنيد به درياى بى‌كران لطف الاهى كه: لا تَزيدُهُ كَثْرَةُ الْعَطاءِ اِلاّ جُوداً وَ كَرَما.[دعای افتتاح] در اين جا لازم نيست كه اميدهايتان را محدود كنيد، چرا كه از درياى رحمت او هيچ كم نمى‌شود و هيچ زحمتى هم براى خداوند ندارد و انرژى مصرف نمى‌كند. إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون.[یس/۸۲] در اين فراز از دعا، مطلب جديدى به نظر مى‌رسد و آن اين‌كه، خدايا نسبت به كسانى كه گنهكارند تفضّل مى‌كنى آن‌ها در اثر جهل و نادانى مرتكب گناه شده و به بى‌راهه مى‌روند. آن فضلى را كه نسبت به گنهكاران جاهل روا مى‌دارى، متوجّه من نيز بفرماى. ✳️بى‌ترديد، همه گناهان برخاسته از جهل است، ولى نه جهل نسبت به اصل گناه، بلكه نسبت به نتايج و تبعات گناه؛ زيرا اغلب گناهانى كه مرتكب مى‌شويم از روى جهل به نتايج گناه است، اگر كسى توجّه داشته باشد كه اين گناه او را از چه سعادت‌هايى محروم مى‌كند و اگر راه بندگى را بپيمايد چه سعادت‌هايى نصيب او مى‌گردد، مرتكب گناه نمى‌شود. كسى كه سراغ موادّ مخدّر مى‌رود اگر در آن لحظه بداند كه چه آثار بدى دارد و يك عمر او را بدبخت كرده، از هستى ساقط مى‌كند و آبروى او را در اجتماع ريخته، قدرت كار و زندگى شرافتمندانه را از او سلب مى‌نمايد، هيچوقت به چنين كار سفيهانه‌اى روى نمى‌آورد. بارى، در اين فراز، علاوه بر اقرار به گناه و درخواست رحمت كه در فرازهاى قبل هم به آن‌ها اشاره شده بود به عنصر جهل نيز تكيه مى‌شود و مى‌گويد: گرچه من گنهكارم و مستحق عقوبت ولى چون از روى جهل و نادانى بوده، تفضّل خود را شامل حال من بنماى. منبع: کتاب شکوه نجوا - آیت الله مصباح یزدی ره - ص ۶۲-۶۶ @RajabTaRamazan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا