🌴یاد شهید #علیرضا_ناهیدی به خیر
حاج ابراهیم همت فرمانده دلاور و شهید لشکر27 حضرت محمد رسول الله(ص) بعد از شهادت علیرضا در وصفش گفت:
"خدا گواه است شهید ناهیدی از مفاخر اسلام است. این بچه حزب اللهی بسیجی از کردستان شروع کرد. از روی اخلاص و تقوا، یک دست لباس بسیجی پوشیده بود و این سه سال حضور در جبهه را با همین یک دست لباس بود. یک جفت پوتین هم داشت که کف آن سائیده بود. یک ریال هم حقوق نمی گرفت. کار را در کردستان از صفر شروع کرد. اول خمپاره و بعد خمپاره را یاد گرفت و به کارگیری نمود. سپس بر روی انواع موشک ها کار کرد که تا آن موقع هیچکس نمی توانست آن را شلیک کند."
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
✅ #سیره اخلاقی آقا
🚨اهل این حرف ها نیستم باب المهدی یعنی چه؟! ....
💠یک نفر شمشیری را هدیه کرده بود تا خدمت آقا تقدیم کنم . روی شمشیر این عبارت را حک کرده بود که : تقدیم به «الجبل الخاشع المتصدع الباب المهدی (عج) السید الحسنی الحسینی العلی الخامنه ای » . وقتی شمشیر خدمت ایشان تقدیم شد ، تا آقا عبارت روی شمشیر را خواندند ، خیلی ناراحت شدند و با تندی فرمودند : « آخر این حرفها چیست که برای من مینویسند و مرا به این القاب خطاب میکنند؟» ایشان سپس افزودند: «اهل این حرفها نیستم ، باب المهدی یعنی چه؟»
📰 کیهان 74/3/16 شماره 15363 ، ص14
📙 خاطرات سبز ، جعفر حمزه ، ص 53
شبهای جمعه ی بعد از شهادت تو...
پر از اضطراب میشوم..چقدر عجیب بود رفتنت..کاش می آموختم از تو راه و رسم زندگی کردن را تا من هم دم آخر حسینی از دار دنیا پر کشم...
چقدر دلتنگت میشوم شبهای جمعه... #دلنوشته خانم سمیرا قاسمی
https://eitaa.com/shabhayeshahid
🌴یاد شهید #حاج_مجید_سپاسی به خیر
در عمليات كربلاي ۸هشت،چهل و هشت ساعت تمام نخوابيد و روز سوم عمليات كه ديگر توان راه رفتن نداشت، كف سنگر افتاد، در حاليكه آنجا هم استراحت نكرد و با بيسيم به كنترل اوضاع می پرداخت.
شهيد سپاسي، انرژي و قابليت فوق العاده اي داشت،در آغاز جنگ، از اولين كساني بود كه راهي جبهه شد، ابتدا خمپارهانداز بود، سپس مسؤول ادوات تيپ امام سجاد علیه السلام شد،پس از آموزش، مسؤول تو پخانه شد و كمكم مسؤول طرح عمليات گرديد، شجاعتش واقعاً تماشايي بود، به همين جهت نام امير لشگر ۱۹ فجر را براو نهادند، پس از شهادتشنيز تيم فوتبال «فجر سپاسي» شيراز متبرك به نام آن عزيز شد.مجيد شخصيتي شوخ داشت و بسيار اهل مزاح بود، درعين حال تفسير قرآن و دعاي كميل ميكرد و اشك ميريخت، كساني كه ظاهر مجيد را ديده بودند، باور نميكردند كه او اينگونه اشك ميريزد يادم ميآيد كه يكبار نيم ساعت تمام فقط در سجده مانده بود، وقتي برخاست، زمين از اشكهايش خيس شده بود و تكههاي گل به صورتش چسبيده بود، شب ها پس از چندساعت كو هپيمائي و شناسايي، تا می رسید به نماز شب مي ایستاد. و اينچنين بود كه در جواب راز و نيازهاي شبانهاش نواي «ارجعي الي ربك» را سر میداد.
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
#سیره_اخلاقی آقا
🚨حضور قلب در نماز
💠موقعی که در ایرانشهر در محضر آیت الله خامنه ای در تبعید بودم، روزی عده ای از علما از قم برای ملاقات ایشان آمده بودند، وقت نماز همه برای اقامه نماز جماعت به امامت معظم له آماده شدند . همینطور که نماز جماعت بر پا بود، ناگهان بزغاله ای وارد اتاق شد و شروع کرد به این طرف و آن طرف پریدن و در آخر، سجاده یکی از نمازگزاران را برداشت و با خود برد .
چند نفر از نمازگزاران به کلی آرامش شان به هم خورد و خندیدند که یکی از آنها من بودم و از خنده ما دیگران نیز به غیر از حضرت آیت الله خامنه ای خندیدند . ولی آقا نمازشان را بدون هیچگونه حرکت اضافی به پایان رساندند . بعد از نماز از آقا پرسیدم که شما چطور توانستید نمازتان را ادامه دهید؟ آقا فرمودند: در مورد چی؟ عرض کردم: به خاطر بزغاله ای که وارد اتاق شده بود . آقا فرمودند: ذره ای از این جریان را متوجه نشدم .
🌐خبر گزاری رسمی حوزه به نقل از حجت الاسلام والمسلمین راشد یزدی (مشهد)
✏️✏️✏️
تو این دنیا که گاهی گاهی دلت می گیره و غربت و تنهایی سراغت میاد، داشتن یه رفیق خوب و با صفا خیلی دلگرمت می کنه. رفیقی که با حرفهای قشنگش امیدوارت کنه....
حالا اگه این رفیق آسمونی باشه خیلی عالی می شه.. آسمونی باشه یعنی اینکه دستش تو دستِ خدا باشه تو دستِ امام حسین باشه. همین که صداش کنی و باهاش درددل کنی، دستت رو بگیره و تو رو آسمونی کنه، دلت رو نورانی کنه..
.
خوبی این رفیق اینه که تو هم اگه یادش نکنی اون همیشه یادت هست. یادش هست که یه وقتهایی ازش تعریف کردی
سر مزارش زیارتش کردی و واسش گل و گلاب بردی... شمعی روشن کردی..
به خانواده اش سر زدی و حال و احوال پدر و مادر پیرش رو پرسیدی.....
عکسش رو به دیوار اتاقت زدی و هر روز نگاهش کردی و با نگاهت باهاش حرف زدی...
اره درست حدس زدی!
این رفیق باحال و معرفت همون شهیدی هست که دلت رو به راهش گره زدی و خواستی که دستت رو رها نکنه... دم همه ی رفقای شهیدمون گرم! چون هر وقت تو تاریکی قدم گذاشتیم نورانیّت وجودشون جلوه کرده و چراغ راهمون شده.. الهی که همیشه چراغ راهمون باشند.....
یادمه یه سالی یکی دو هفته ای مهمان مزار شهید سیّد حسین علم الهدی تو هویزه بودیم...
روایت می کردیم از فداکاری سیّد حسین و همرزماش.... تو روزهای گرم و آفتابی تو مزارش قدم می زدیم و واسه زائرها از معرفت و از خودگذشتگی شهدای هویزه می گفتیم..
یه روزی سر مزار علم الهدی جمع شدیم و گفتیم : یه درخواستی داریم! می شه قبل از اینکه هویزه رو ترک کنیم یه شبِ بارونی رو تو هویزه ببینیم... انگار که تو بارون هوای دل ما هم لطیف می شد و سبک تر به آسمون پرواز می کرد...
بالاخره بعد از چند روز و چند شب... یه شبی از صدای رعد و برق بیدار شدیم... به هم نگاه کردیم! آره انگار صدای بارون بود.... بعد بدون اینکه حرفی بزنیم حاضر شدیم و رفتیم به سمت مزار شهدای هویزه ...
بارون شروع کرده بود به اومدن
چقدر با صفا بود...
کفش ها رو در آوردیم و آروم آروم تو مزار زیر بارون قدم زدیم...چه حالی داشت...
شب و ریزش قطرات بارون و نگاه قشنگ شهید علم الهدی که تو اون سکوت شب می گفت: بفرمائید: اینم بارون هویزه..
ما هم تو دلمون گفتیم : دمت گرم که هوای دلِ ما رو داشتی..... همیشه به یادِ ما باش حتّی اگر روزمرّگی این دنیا دلِ ما رو مشغولِ خودش کرد...
باور دارم که سیّد حسین قبول کرد....
نشونه می خوای؟؟؟
همین خاطره ی بارون که دوباره اسم سیّد رو زنده کرد......
یا علی. #دلنوشته_خانم_فاطمه_صمیمی_آذر
https://eitaa.com/shabhayeshahid
🌴یاد شهید #روح_الله_طالبی_اقدم به خیر
روحالله پاسدار تكاور بود. شب خواستگاري به من از سختيهاي كارش و مأموريتهاي طولاني مدتش گفته بود و من همه را قبول كردم تا اينكه بحث رفتنش به سوريه پيش آمد. چندماه قبل ثبتنام كرده بود ولي ما بيخبر بوديم تا اينكه نزديك به اعزامش موضوع رفتنش را مطرح كرد. ابتدا ناراضي بودم ولي حرف حضرت زينب(س) كه پيش آمد كار سخت شد! با وجود بچه كوچك راضي به رفتنش شدم. آن زمان حنانه سه ماه داشت و بسيار بيتاب بود و من بيقرار. بيتابي حنانه آنقدر محرز بود كه روحالله در سوريه به همرزمانش گفته بود، انگار به دخترم الهام شده بود كه ملاقات آخر است و با گريههايش از من خداحافظي كرد.
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
#سیره_اخلاقی_آقا
🚨 پس بقیه چی ؟!!
💠 زمانی که ضریح مطهر حضرت امام رضا (ع) در حال تعویض بود، در خدمت مقام معظم رهبری به پابوسی امام هشتم (ع) مشرف شدیم. مقام معظم رهبری برای زیارت در کنار مرقد آن امام (ع)، مشغول راز و نیاز بودند، چون ضریح را برداشته بودند حضور در کنار قبر رنگ و بوی دیگری داشت.
بعد از پایان راز و نیاز حضرت آیتالله خامنهای، آقای واعظ_طبسی به ایشان عرض کردند: آقازاده هم بیایندنزدیکتر تا از نزدیک امام را زیارت کنند.
معظمله فرمودند:
پس بقیه چی؟
این دقت را همواره حضرت آقا دارند.
ایشان امتیاز ویژه و خاصی را برای فرزندانشان قایل نیستند. در آن روز هم فرمودند: اگر بقیه افراد میتوانند از نزدیک قبر امام هشتم (ع) را زیارت کنند، فرزندان هم بیایند. پس از بیان آقا ، همه توفیق حضور یافتند.
🌐 گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو به نقل از حجت الاسلام والمسلمین حقانی
یا زهرا:
https://eitaa.com/shabhayeshahid
✏️✏️✏️
جامانده کسی است که در مسیر قیام حضرتش ، اسیر روزمرگی های بی رمق باشد و خود را وقف آسمان نکند .
انشالله جا نمانیم. #دلنوشته خانم_سمانه_نوروزی
https://eitaa.com/shabhayeshahid
🌴یاد شهید #محمد_اسلامی_نسب به خیر
یکی از نزدیکان شهید نقل میکند:
كار بسيار مهمي برايش پيش آمده بود، شتابزده اتومبيلش را از پاركينگ خارج كرد، ناگهان ماشين لرزيد و صدايی بلند شد. سرش را از پنجره بيرون آورد. با پيكان پارك شدهاي برخورد كرده بود. سريع پياده شد و به دنبال راننده آن گشت، اما كسي را نيافت. يادداشت عذرخواهي همراه نشاني، مشخصات خود را زير برف پاكن قرار داد و رفت... فرداي آن روز صاحب پيكان به منزل محمد مراجعه كرد. با استقبال گرم او مواجه شد. آن مرد محمد را در آغوش گرفت و همچنانكه ميبوسيدش گفت: من براي گرفتن خسارت نيامدهام، آمدهام تو را ببينم. ديدار امثال تو در اين روزگار غنيمت است.
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
#سیره_اخلاقی_آقا
🚨روایت عجیب از ارادت حاج اسماعیل آقا دولابی به رهبر انقلاب
استاد سید علی اکبر پرورش:
💠در جلسه آخری که ایشان (مرحوم دولابی) با مقام معظم رهبری دیدار داشتند پیرامون مسائل زیادی صحبت کرده بودند منتهی حاج آقا نبوی به بنده می فرمودند کاری که تا به حال مرحوم دولابی نکرده بود و کسی هم ندیده بود، این بود که در جلسه آخر هنگامی که به رهبر نزدیک شدند دست آقا را گرفتند و بوسیدند و این خیلی عجیب بود چون ایشان نه #مریدباز و مریددار بودند و نه کسی بودند که تواضع بی جایی انجام دهند اما دست مقام معظم رهبری را بوسیدند و فرمودند ایشان خیلی نورانی هستند و حتی به خود بنده می فرمودند که سرعت ایشان (رهبر انقلاب) در نور گرفتن بسیار بالاست و خیلی سریع و لحظه به لحظه به نورانیت شان افزوده می شود و حتی در مسائل سیاسی نیز ایشان اینچنین هستند گفتند با این وصف بنده لایق و اصلح از ایشان سراغ ندارم.
این تعبیر را مرحوم دولابی نیز در مسائل #عرفانی برایشان به کار می برند می فرمودند ایشان (رهبر انقلاب) یک مجموعه نوری است که با سرعت بر نورانیتشان افزوده میشود و خداوند متعال در این راه افاضات زیادی به ایشان دارند و حتی در جریانات نخست وزیری و پیش از رهبری آقا هنگامی که در مسایل سیاسی عده ای ایشان را اذیت می کردند مرحوم دولابی می فرمودند: اگر ایشان( آیت الله خامنه ای) را دیدید بگویید نگران نباشید. اینها برای آن است که شما آبدیده تر شوید و تمام این برنامه ها فقط برای تعالی شخص شما است.
🌐 خبرگزاری فارس ، باشگاه خبرنگاران جوان و خبرگزاری حوزه به نقل از استاد سیدعلی اکبر پرورش https://eitaa.com/sha
🍃
اِلهی وَجْعَل هَوایَ عِندَک
"خدایا تمایلات مرا
به سمت و سوی خودت قرار بده..."
#صحیفهسجادیه
✏️✏️✏️
انسان در گردونه عمر خود به عطر آرامش حضورت نیازمند است تا از خواب غلیظ غفلت به فرجام خوش امامت نسل فاطمی بشارت شود و افق این بیداری، تکاملی از جنس نور است برای آنان که دلداده وجود حضرتش هستند .
#دلنوشته
خانم #سمانه_نوروزی
https://eitaa.com/shabhayeshahid
🌴یاد شهید #وحید_زمانی_نیا به خیر
بی ریا و متواضع بود٬منیتی در وجودش دیده نمیشد.سرش به کار خودش بود اگر کسی نمیشناختش نمیفهمید نظامی است چه برسد محافظ حاج قاسم سلیمانی و سپاه قدس.خونگرم و بشاش بود و اهل بازی و شوخ کردن با بچه ها.برادرزاده ها بهترین دلخوشی شون نشستن کنار عمو بود.شجاع و ولایتمدار و مخلص در کار انتخاب وی را خود سردار انجام داده بود از ماموریت که می آمد آنقدر جمع را گرم و صمیمی میکرد تا مادر غصه دوری را کمتر بخورد...بعد از شهادتش از یادبودهایی که در مساجد برایش میگرفتن فهمیدیم با این همه کمی وقت چقدر به نماز جماعت اهمیت میدادن...ناگفته هایی که ان شاالله عمری باشد برای بیانش.(به نقل از نزدیکان شهید)
شادی روحش #صلوات
https://eitaa.com/shabhayeshahid