#من‌غدیری‌ام! #پیشنهاد 🌸 ماشین‌نویسی 🚙 خودروها، درواقع آگهی نماهای سیاری هستند که در شهر می‌چرخند و می‌توانند مبلغ غدیر باشند. با پرینت لیزری عباراتی چون «خدا را شکر که مولایم علی شد» «غدیری‌ام» «غدیر؛ بیعت دوباره با امام زمان(عج)» و... و تهیه رنگ و اسپری مناسب و قابل‌شست‌وشو، می‌توان هزاران تابلوی سیار در شهر داشت. اگر این نوشته‌ها به صورت برچسب باکیفیت باشد، زیباتر، تمیزتر و ماندگارتر خواهد بود. 🌐 @shabnamshabna 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃

#می‌گفت‌... 🌸 می‌گفت: آدم مچ‌ خودشو سر یه چیزایی می‌گیره که یه عمر می‌گفته من؟! من عمراً این‌طوری بشم! 🌸 می‌گفت: سرزمین مجازی، شلوغ‌ترین سرزمین تنهایی است! 🌸 می‌گفت: پایِ معرفت که میاد وسط دستِ خیلیا کوتاه میشه... 🌸 می‌گفت: دل که تنگ باشه، طلا و کباب یه مزه میده! 🌸 می‌گفت: کاش وقتی دلتون یه جای دیگه‌ست تو زندگی یه آدم دیگه نباشید. 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃 #فرهنگی ‌✅ #پیشنهاد 📗 در مناسبت‌های مختلف مذهبی و ملی، منابع و کتاب‌های مناسبی را در اختیار نوجوانان بگذارید. سپس در مساجد و مدارس و محافل اجتماعی به هر کدامشان فرصت‌های چنددقیقه‌ای اختصاص بدهید تا به‌عنوان «راوی نوجوان» به انتخاب خود قطعه‌ای از حوادث یا خاطرات را روایت کنند. 🌐 @shabnamshabna 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃

#می‌گفت‌... 🌸 می‌گفت: هر گلوله یه پرنده رو می‌کشه، ولی باعث پرواز هزاران پرنده میشه! 🌸 می‌گفت: ریشِ سفید عقل نمیاره، اما تجربه میاره. 🌸 می‌گفت: بيمارىِ لاعلاج فقط دهنِ مَردمه! نه بسته ميشه. نه درمون... 🌸 می‌گفت: ‏گاهی‌ وقتا بدشانسی‌‌هامون از سَر خوش‌‌شانسیِ! 🌸 می‌گفت: هیچ‌کس نمی‌تونه دری رو که خدا برات باز کرده، ببنده! 🌸 می‌گفت: جایی درخت بکار که آب باشه‌... 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃 #فرهنگی ‌✅ #پیشنهاد 📝 هر چند ماه یک‌بار بچه‌های فامیل را دور هم جمع کنید و یک کاغذ و خودکار دستشان بدهید و بگویید: از والدینتان چه انتظاری دارید؟ یا دوست داشتند پدر و مادرهایشان چگونه با آن‌ها رفتار می‌کردند؟ سپس به آن‌ها بگویید بدون این‌که اسمشان را بنویسند، کاغذها را بیندازند داخل فلان جعبه. جواب بچه‌ها به این پرسش‌ها برای والدین، خواندنی و بسیار جالب است. حالا اگر این پاسخ‌ها با حضور روان‌شناس کودک بررسی شود،‌ پدر و مادرها به نتایج مهمی درباره تربیت بچه‌ها، توقعات آن‌ها و مراحل رشدشان دست خواهند یافت. 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃 #انسان #سکوت 🔹قدرت تحمل هر کس را از میزان سکوتش بسنجید؛ آنان که هیاهو می‌کنند بار هیچ‌چیز را به روی شانه‌های خود تحمل نمی‌کنند. 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 @shabnamshabna

#بهار #پیشنهاد 🌹 یادآور برای سلام به امام رئوف 🔔 در سال جدید، یادآوری برای تلفن‌های همراه خود تعریف کنید که هر روز، هرکجا هستید، ساعت 8 صبح، شما را به یاد ولی‌نعمت ایرانی‌ها امام رضا(ع) بیندازد. سپس با توجه کامل، صلوات خاصه آن حضرت را بخوانید. باور کنید این کار کمتر از یک دقیقه زمان می‌برد ولی آثار این توجه و یاد بسیار ارزشمند است. 🌐 @shabnamshabna 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃

#بهار #پیشنهاد 🍈 درخت زیتون بکارید 🌳 در سال جدید، پیشنهاد ما به همه مردم و در مرحله بعد به شهرداری‌ها کاشت درخت زیتون است؛ به این دلایلی که برمی‌شماریم: 🍈 اولا:ً زیتون درختی سایه‌دار، همیشه سبز و کم‌هزینه است. 🍈 ثانیاً: کمتر مزاحم و سارق دارد! از درختان میوه‌دار دیگر کلی آدم آویزان می‌شود برای چیدن میوه‌ها و خوردن و بردنش، اما زیتون میوه‌ای نیست که از درخت بکَنَند و بخورند. (تلخ و غیرقابل‌خوردن است و برای استفاده نیاز به فرآورده‌‌سازی دارد و...) 🍈 ثالثاً: عمر این درخت بسیار زیاد است و طبق برخی نقل‌ها تا هزار سال هم عمر می‌کند! 🍈 رابعاً: از جهت بازدارندگی باران و آبخیزداری، درخت زیتون جزو بهترین درخت‌هاست؛ درخت زیتون، برگ‌ریزان ندارد. در فصل زمستان، درختانی مثل انجیر و انگور که برگ‌ریزان دارند، وقتی باران به شاخه‌های آن‌ها می‌خورد، سرعت و شدت باران را متوقف نمی‌کنند و این موجب صدمه به خاک می‌شود، اما درخت زیتون اجازه نمی‌دهد باران به زمین بخورد؛ یعنی زیتون می‌تواند اولویت اول برای آبخیزداری باشد. در ضمن، هر چه سن درخت بیشتر می‌شود، شاخه‌ها بالاتر و ریشه‌ها در اعماق زمین پایین‌تر می‌روند و این دو در جهت مخالف هم حرکت می‌کنند. این ویژگی باعث می‌شود هر جا که سیل بیاید، قطر و بلندی درخت بیشتر شود؛ یعنی سیل برای درخت نعمت است و این درختان به شکلی مانع سیلاب شده‌اند. 🌐 @shabnamshabna 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃

#فرهنگ #پیشنهاد ✅ به این پیشنهاد فکر کنید ☘️ درباره شهید مدافع حرم «مسلم خیزاب» گفته‌اند: هر وقت می‌خواست از فضای مجازی استفاده کند، حتماً وضو می‌گرفت و معتقد بود که این فضا آلوده است و شيطان ما را وسوسه می‌کند! این توجه و تذکر خاص می‌تواند برای همه ما سودمند باشد و امیدواریم با مقید شدن به این ادب معنوی و هشدار همیشگی که به خودمان می‌دهیم، با وضو به هر جایی سرک نکشیم و در پرتگاه‌ها نیفتیم. 🌐 @shabnamshabna 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃

#من‌غدیری‌ام! #پیشنهاد 🌸 اهدای هدیه 🎁 می‌توان در کنار عیدی، هدیه کتاب و برچسب و شکلات و... برگه‌ای را که حدیثی از امیرالمؤمنین(عج) باشد به دیگران هدیه دهیم. 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃 #من‌غدیری‌ام! #پیشنهاد 🌸 اهدای هدیه 🎁 می‌توان در کنار عیدی، هدیه کتاب و برچسب و شکلات و... برگه‌ای را که حدیثی از امیرالمؤمنین(عج) باشد به دیگران 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃 #من‌غدیری‌ام! #پیشنهاد 🌸 پرچم بزنید 🏳️ پرچم، همواره نماد اعتقاد و شناسایی بوده است؛ مکان‌های متبرک، کاروان‌های بزرگ، سپاهیان و ملت‌ها همیشه پرچم داشته‌اند. بسیار زیباست خانه‌ای که محب امیرالمؤمنین نیز در آن زندگی می‌کند، پرچم داشته باشد. عید غدیر بر سردر خانه‌هایتان پرچم‌های منقش به نام حضرت علی(ع) بزنید. پرچم‌های کوچک‌تری هم به دست کودکانتان بدهید تا روز عید غدیر لحظاتی در خانه یا بهارخواب و ایوانک بروند و رو به خیایان پرچم تکان دهند. پرچم، شکل حماسی جذابی برای بچه‌ها دارد و آن‌ها از چرخاندنش احساس خوشایندی خواهند داشت. 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃 🌼 امیرالمؤمنین علیه‌السلام : 🍃هر كه انديشه نکند، سَبُك شود و هر كه سبك گشت، مورد احترام قرار نگيرد🍃 🍂من لا يَعقِل يَهُن، ومَن يَهُن لا يُوَقَّر🍂 📚غررالحکم حدیث ۷۹۲۷ 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌸 امیرالمؤمنین علیه السلام: ☘️ هرگاه يكى از شما وارد منزل خود شود به خانواده‏اش سلام نمايد اگر خانواده نداشته باشد چنين بگويد: «سلام بر ما از جانب پروردگارمان» و هنگام ورود به منزل خود سوره «توحيد» را بخواند كه فقر را از بين ببرد 📗تحف‌العقول، صفحه 115 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ #غدیر #امیرالمؤمنین 🔹مقام معظم رهبری: غدیر در یک نقطه، وسیله اجتماع امت اسلامی است و او شخصیت امیرالمؤمنین است. درباره شخصیت و عظمت این انسان بزرگ بین مسلمین اختلافی نیست. امیرالمؤمنین را همه در همان نقطه عالی می‌بینند. ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈ 🌐 @shabnamshabna

#فرهنگی ‌#پیشنهاد این پیشنهاد را از سخنان مقام معظم رهبری(دام‌ظله) انتخاب کرده‌ایم: از فرصت‌ها می‌شود استفاده کرد. مثلاً فرض بفرمایید امروز پنج شش هزار نفر بسیجی با من ملاقات داشتند... از این قبیل ملاقات‌ها زیاد هست... در میان این‌ها اگر یادآوری بشود و من یک اشاره بکنم و [کتاب‌های مربوط به دفاع مقدس] آماده باشد و در اختیارشان قرار بگیرد، آن‌ها را می‌خرند. ناگهان شما می‌بینید که یک تیراژ مثلاً پنج شش هزار نسخه‌ای توزیع می‌شود. یا در همین دیدارهایی که سران سپاه و ارتش می‌روند... شما می‌توانید آنجا آن کتاب را به‌ زبان گوینده بیاورید... مثلاً فرض بفرمایید الان نزدیک سالگرد عملیات کربلای یک است... چند جلد از این کتاب‌های خیلی خوب درباره همین کربلای یک آماده شود... و در آنجا اسم آورده شود... خواهید دید که چندین هزار نسخه کتاب فروش خواهد رفت. (بیانات در دیدار با اعضای دفتر ادبیات و هنر مقاومت، تاریخ 22 تیرماه 1371) 🌐 @shabnamshabna 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃

💠زن بی‌حجابی که اهل شراب خوردن بود از حرم امام خمینی رد می‌شد می‌گفت کاش اینجا دیسکو می‌شد و رقص می‌کردند. تجربه‌گر مرگ شد نکات قابل توجهی رو بیان می‌کنه 👌👌👌 قابل توجه کسانی که به این انقلاب شک و تردید دارند و یا قبول ندارند #پیشنهاد دانلود ✅ نشر حد اکثری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shabnamshabna

#حضرت_علی_علیه‌السلام #غدیر 🔸کلبه خلافت سوید رو به دوستش کرد و گفت: دیروز به قصر خلیفه رفتم. - برای چه؟ - می‌خواستم دم‌ودستگاه خلافت را از نزدیک ببینم. - راهت دادند؟ - باید بودی و قصر را با چشم خودت می‌دیدی! - بزرگ و زیبا بود؟ - بله. یک خانه بود و یک حصیر و دیگر هیچ! - فقط همین؟! - بله. من هم دنبال بیش از این بودم. با چشم این‌طرف و آن‌طرف را نگاه می‌کردم. گویا علی فهمید که در سر من چه می‌گذرد؛ چون به من گفت: عاقل برای بیتوته در مسافرخانه یا در منزل‌های بین راه، بیش از این خود را به زحمت نمی‌اندازد. 📗 ر.ک: انوار النعمانیه، ص 18. ✍️ رضا بابایی، انتخابی از کتاب داستان‌هایی از زندگی علی (علیه‌السلام) 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 #حضرت_علی_علیه‌السلام #غدیر 🔸 گدای فرمانده گفت: بنویس. - چه بنویسم؟ - حاجتت را. - بنویسم؟! مگر خدا زبان را از من گرفته است؟! سکوت علی(علیه‌السلام) مرد را وادار به نوشتن کرد. حاجتش را با انگشت اشاره روی خاک نوشت. قنبر، نگاهی به نوشته مرد کرد و نگاهی به علی(علیه‌السلام). برخاست و چند جامه نو از بیت‌المال برای او آورد. وقتی از پیش علی(علیه‌السلام) می‌رفت، احساس می‌کرد که درخواستی نکرده است؛ فرمان داده است. 📗ر.ک: بحارالانوار، ج 5، ص 45 و ج 41، ص 34. ✍️ رضا بابایی، انتخابی از کتاب داستان‌هایی از زندگی علی (علیه‌السلام) 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 #من‌غدیری‌ام! #پیشنهاد 🌸 کیک و شیرینی خانگی 🎂 به نیت ثواب و شاد کردن دل بچه‌ها مادران عزیز به میدان بیایند و با تهیه انواع کیک‌ها و شیرینی‌های خانگی هنرهایشان را رونمایی کنند. بهتر است از کودکان نیز در انجام این کار کمک بگیرند و با تهیه کیک و شیرینی، اهمیت و عیدانه بودن این روز را به آن‌ها نشان بدهند. 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃 #من‌غدیری‌ام! #پیشنهاد 🌸 پرچم بزنید 🏳️ پرچم، همواره نماد اعتقاد و شناسایی بوده است؛ مکان‌های متبرک، کاروان‌های بزرگ، سپاهیان و ملت‌ها همیشه پرچم داشته‌اند. بسیار زیباست خانه‌ای که محب امیرالمؤمنین نیز در آن زندگی می‌کند، پرچم داشته باشد. عید غدیر بر سردر خانه‌هایتان پرچم‌های منقش به نام حضرت علی(ع) بزنید. پرچم‌های کوچک‌تری هم به دست کودکانتان بدهید تا روز عید غدیر لحظاتی در خانه یا بهارخواب و ایوانک بروند و رو به خیایان پرچم تکان دهند. پرچم، شکل حماسی جذابی برای بچه‌ها دارد و آن‌ها از چرخاندنش احساس خوشایندی خواهند داشت. 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃 #من‌غدیری‌ام! #پیشنهاد 🌸 ماشین‌نویسی 🚙 خودروها، درواقع آگهی نماهای سیاری هستند که در شهر می‌چرخند و می‌توانند مبلغ غدیر باشند. با پرینت لیزری عباراتی چون «خدا را شکر که مولایم علی شد» «غدیری‌ام» «غدیر؛ بیعت دوباره با امام زمان(عج)» و... و تهیه رنگ و اسپری مناسب و قابل‌شست‌وشو، می‌توان هزاران تابلوی سیار در شهر داشت. اگر این نوشته‌ها به صورت برچسب باکیفیت باشد، زیباتر، تمیزتر و ماندگارتر خواهد بود. 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃 #من‌غدیری‌ام! #پیشنهاد 🌸 ماشین‌گردی 🚘 مانور شادی غدیر را با ماشین‌گردی تکمیل کنید. ماشینتان را تزیین کنید. دست بچه‌ها پرچم‌های کوچک بدهید و از آن‌ها بخواهید که بیرون از ماشین تکان دهند. اصلاً می‌توانید با همراهی دوستان و بستگان و همسایگان یک کاروان شادی بزرگ راه بیندازید. 🌐 @shabnamshabna 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃

#حضرت_علی_علیه‌السلام #غدیر 🔸مادر فضیلت‌ها از سابقه و فضیلت‌های خود می‌گفتند. یکی می‌گفت: من در همه جنگ‌های پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) شمشیر زده‌ام. دیگری زخمی را که بر دست و بازو داشت، نشان می‌داد. یکی دیگر، فداکاری‌های خود را می‌شمرد و چهارمی از جایگاه خود نزد رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) خبر می‌داد. هر کس، فضیلتی را که داشت یا نداشت، برای علی(علیه‌السلام) یادآوری می‌کرد تا سهم بیشتری از غنائم یا منصب‌ها برگیرد. علی(علیه‌السلام) همه سخن‌ها را شنید. سپس گفت: آری، شمایان حق بسیاری بر گردن اسلام دارید، اما من هر چه در قرآن نظر کردم، جایی ندیدم که خداوند، گروهی را بر گروهی دیگر برتری داده باشد، جز به تقوا. 📗 ر.ک: تحف‌العقول، تصحیح علی‌اکبر غفاری. ص 183. ✍️ رضا بابایی، انتخابی از کتاب داستان‌هایی از زندگی علی (علیه‌السلام) 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 #من‌غدیری‌ام! #پیشنهاد 🌸 اطعام 🍛 چه خوب است افرادی که توانایی مالی دارند، در این روز عظیم، بانی اطعام مردم، بستگان و به ویژه فقرا بشوند تا افزون بر تکریم غدیر از ثواب بی‌نظیر اطعام آن نیز بهره‌مند گردند. اگر بضاعت اطعام گسترده هم نیست می‌توان به‌اندازه 4 یا 5 نفر بیشتر غذا درست کرد و به همسایگان داد. 🌐 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃 #من‌غدیری‌ام! #پیشنهاد 🌸 اهدای هدیه 🎁 می‌توان در کنار عیدی، هدیه کتاب و برچسب و شکلات و... برگه‌ای را که حدیثی از امیرالمؤمنین(عج) باشد به دیگران هدیه دهیم. 🌐 @shabnamshabna 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃

#حضرت_علی_علیه‌السلام #غدیر 🔸 زیبنده علی (علیه‌السلام) علی (علیه‌السلام) گفت: قنبر، بیا تا به بازار برویم. قنبر گفت: هر چه شما بگویید. هر دو جلو مغازه‌ای که پر از پیراهن‌های ارزان و گران‌قیمت بود، ایستادند. علی(علیه‌السلام) دو پیراهن برداشت؛ یکی را به قنبر داد و یکی را برای خود برداشت. قنبر شگفت‌زده شد. - من غلام شما هستم. زیبنده من، جامه ارزان است. - و زیبنده من نیست که خود را بر تو مقدم دارم. 📗 ر.ک: ابن شهرآشوب، المناقب. ج 1، ص 366 و بحارالانوار، ج 8 و الغارات، ج 1. ✍️ رضا بابایی، انتخابی از کتاب داستان‌هایی از زندگی علی (علیه‌السلام) 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 #من‌غدیری‌ام! #پیشنهاد 🌸 جوشش عاشقانه بچه‌ها ✈️ اتفاق، ساده بود. یک کلیپ پخش شد. بچه‌ها را دعوت کرد که از بین همه اسباب‌بازی‌های کوچک و بزرگشان یک اسباب‌بازی را انتخاب کنند. تروتمیزش کنند و روز عید غدیر آن را هدیه بدهند به بچه‌های هم‌سن‌وسال خودشان که فقر و مشکلات مالی اجازه نداده هیچ‌وقت اسباب‌بازی داشته باشند یا آن را هدیه دهند به کودکان مبتلا به سرطان روی تخت بیمارستان‌ها. بچه‌ها با دیدن این کلیپ به سراغ کمدهایشان رفتند و یک اسباب‌بازی برداشتند و آوردند وسط که آماده‌اش کنند و هدیه بدهندش. بچه‌ها در روز عید غدیر خیّر شدند؛ با یک دعوت، با یک سرود... با دیدن تصاویر کلیپی که در آن می‌خواند: عاشق هر کی باشی دوست داری کار کنی که باشه ازت راضی... حتی اگه باشه یه کار کوچک مثل هدیه اسباب‌بازی... هزاران کودک، دست پدر و مادرهایشان را گرفتند و آن‌ها را راهی خیابان ولیعصر(عج) تهران کردند و با تمام وجود و درحالی‌که شعر هدیه اسباب‌بازی را زیر لب زمزمه می‌کردند، اسباب‌بازی‌هایشان را انداختند وسط گود بزرگ دایره‌ای شکل و هدیه دادند به بچه‌های هم‌سن‌وسال خودشان. از جوشش عاشقانه و خالصانه بچه‌هایی که در روز عید غدیر، کار خیر را آموخته بودند، سه کامیون بزرگ اسباب‌بازی جمع‌آوری شد برای بچه‌های محروم ایران‌زمین. 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃 #حضرت_علی_علیه‌السلام #غدیر 🔸خضوع در برابر قانون نشسته بودند و از دین و آیین می‌گفتند. شاید هم درباره فنون جنگی یا آداب کشورداری حرف می‌زدند. مردی ناشناس وارد مجلس آنان شد. با دست به مردی که در کنار خلیفه نشسته بود، اشاره کرد و گفت: این مرد به من ظلم کرده است. آمده‌ام تا داد مرا از او بگیری. عمر، نگاهی به علی(علیه‌السلام) انداخت و نگاهی به مرد ناشناس. روی به علی(علیه‌السلام) کرد و گفت: یا اباالحسن، نزد او بنشین تا درباره شما داوری کنم. علی(علیه‌السلام) برخاست و کنار شاکی نشست. داوری پایان گرفت. علی(علیه‌السلام) تبرئه شد؛ اما چهره‌اش برافروخته بود. عمر پرسید: آیا نباید شکایت او را می‌شنیدم؟ آیا نباید تو را کنار او می‌نشاندم و درباره شما داوری می‌کردم؟ خشم تو از چیست؟! گفت: پسر خطاب! ظلم کردی، اما نه بر من؛ بر او ظلم کردی. خلیفه، یک‌بار دیگر هر چه در آن لحظه‌ها گذشت بود، برای خود یادآوری کرد. ظلمی نیافت. علی(علیه‌السلام) گفت: حرمت من را نگه داشتی و حرمت او را نه. مرا به لقب و کنیه خواندی، او را به اسم. 📗ر.ک: ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج 17، ص 65. ✍️ رضا بابایی، انتخابی از کتاب داستان‌هایی از زندگی علی (علیه‌السلام) 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 #حضرت_علی_علیه‌السلام #غدیر 🔸 حقوق متهم به دارالحکومه که رسید، بی‌درنگ کسی را به مسجد فرستاد. فرستاده علی(علیه‌السلام) در قاب درِ مسجد ایستاد و فریاد زد: مولایت تو را می‌خواند. برخیز و نزد او برو. ابوالاسود دوئلی، برخاست و خود را به دارالحکومه رساند. از علی(علیه‌السلام) شنید: از این ساعت، تو قاضی شهر نیستی. مات و مبهوت پرسید: خیانت کرده‌ام یا جنایت؟ گفت: هیچ‌کدام. پرسید: من را که شیخ بصری‌ها بودم، به کوفه خواندی و سمت قضا دادی. اکنون به کدامین جرم، مسند قضا از من می‌ستانی؟ گفت: از کنار مسجد می‌گذشتم. تو را دیدم که با مردی متهم، سخن می‌گفتی و جرم‌های او را می‌شمردی تا بر او حکم کنی. صدای تو بلندتر از صدای او بود. والسلام. 📗 ر.ک: عوالی اللآلی، ج 2، ص 343، ح 5. ✍️ رضا بابایی، انتخابی از کتاب داستان‌هایی از زندگی علی (علیه‌السلام) 🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🌐 @shabnamshabna