8.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعد دو سیلی خوردن قوم ستمکار
باید بگیریم انتقام خون سردار
پایان عمر خویش را صهیون رقم زد
محوت کنیم از روی نقشه ای سگ هار
مردان میدان مثل قاسم در کمینند
از شیعیان و سنی یانی مثل سنوار
دیگر نه وقت سازش و نه وقت صلح است
ای آنکه فکر سازشی هیهات اینبار
#مهدی_ملک
۱۴۰۳/۹/۱۶
بخشی از شعر خوانی در یادواره ۱۳۵ شهید بخش زرین دشت نهاوند
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#رماندرحوالیعطریاس
#قسمتشصتویکوشصتودو
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
🌸 #درحوالی_عطریاس🌸
#قسمتشصتویکوشصتودو
لبخند محوی زد وبی توجه به من مشغول تکوندن لباساش شد یه کم نزدیک تر رفتم و با خنده گفتم:
_حالا من چند شب پیش یه چیزی گفتم بهت، دیگه توقع نداشتم بری تو کار خیر و رحمت های آسمونی رو از دست شیاطین جامعه نجات بدی..
دستشو تو آب حوض برد تا روم آب بپاشه
که سریع دویم سمت پله ها...گفتم:
_چیه خب، بده بهت میگم خَیّر
خندید و درحالی که مشت پر آبش رو به سمتم مینداخت گفت:
_بذار دستم بهت برسه
با خنده وارد اتاقم شدم،مهسا با تعجب نگاهم میکرد
- چیشده؟!!!
فقط میخندیدم، راستش خودمم از خودم تعجب میکردم که بعد این مدت بازم میتونستم از ته دل بخندم..
.
.
.
کیک رو که تو فر گذاشتیم
منو عاطفه رفتیم تو اتاق، امروز پنج نفره تصمیم گرفته بودیم کیک درست کنیم،
مهسا و فاطمه و سمیرا هنوز تو آشپزخونه بودن و بلند بلند حرف میزدن و میخندیدن،
برام خیلی جالب بود که هر سه شون با عقاید و علایق مختلف چه زود باهم جور شده بودن
نرگس رو بغل کردم و لپشو محکم بوسیدم
رو به عاطفه که رو تخت نشسته بود و مشغول تا کردن لباسای نرگس بود... گفتم:
_حالا بابای نرگس جون کی میاد؟
لبخند عمیقی رو لبای عاطفه نشست وگفت:
_دیگه چیزی نمونده، هفته ی دیگه میاد
بعدم نگاهش به یه گوشه ی اتاق که گهواره ی نرگس رو اونجا گذاشته بود و قشنگ تزیینش کرده بود کشیده شد وگفت:
_به نظرت هادی خوشش میاد از تزیین گهواره نرگس
لبخندی زدم درحالی که نرگسی که چشماش به خواب رفته بود و تو گهواره اش میذاشتم گفتم:
_خوشش بیاد؟؟ من که میگم عاشقش میشه، انقدر که با ذوق تزیین کردی
- وای نمیدونی چقدر خوشحالم، معصومه باور کن یکی از بزرگترین آرزوهام این شده که ببینم هادی نرگس رو بغل کرده و رو سینش گذاشته و داره نازش میکنه
کنارش نشستم وگفتم:
_آرزوت براورده میشه حتما آبجی جون!!
عاطفه این روزها خیلی خوشحال بود،
روزهایی که دلتنگیاش داشت به پایان میرسید، براش خیلی خوشحال بودم،
یه کم نگاهم کرد و گفت:
_من آخرش نفهمیدم، این آقا عباس تون چیشد که خارج و ول کرد اومد اینجا تا بره جنگ، عجیب نیست؟!!
نگاهم رو به گهواره ی هدیه ی خدا دوختم و گفتم:
_اونقدر ها هم عجیب نیست، آدم که عاشق باشه هر کاری میکنه برای رسیدن به معشوقش، از همه چی حاضره بگذره
خندید و گفت:
_پس قضیه عشق و عاشقی بوده ما خبر نداشتیم
سریع گفتم:
_نه نه، منظورم این نبود، یعنی، یعنی عباس به عشق خدا و حضرت زینب “سلام الله علیها “اومده
#ادامه_دارد....🌷
🌸نویسنده: بانو گل نرگــــس
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
السلام علیک یا صاحب الزمان 🌷
منتظر دادگر
ای آخرین ستاره بخت بشر، بیا
وی دادخواه دادگر منتظر ، بیا
ای وارث رسالت خاتم ، ولی عصر ،
وی مشعل هدایت ثانی عشر ، بیا
ای حامل لوای فرج ، حجت خدا
وی ضامن نجات بشر از خطر ، بیا
ای راوی روایت تنهایی علی ،
وی بی قرار قصه مسمار و در ، بیا
ای داغدار داغ جگرسوز کربلا ،
وی از جفای حرمله خونین جگر ، بیا
ما را احاطه کرده بلا ، دستمان تهی ست .
بنما به حال مضطر ما یک نظر ، بیا
کارد ستم رسیده دگر تا به استخوان ،
ای پادشاه ملک عدالت ، دگر ، بیا
ظلمت فکنده سایه به عالم ، سفیر نور ،
ای مژده طلیعه صبح ظفر ، بیا
تار است روزمان چو شب از هجرت ای عزیز،
بنمای شام تیره ما را سحر ، بیا
شمع امید منتظران آب می شود ،
هجران شکسته اهل ولا را کمر ، بیا
سنگ جفا شکسته پر و بال شیعه را
مرهم گذار زخم دل ، ا ی تاج سر ، بیا
بیش از همیشه تشنه عدل است این جهان
ای ذوالفقار عدل الهی به بر ، بیا
ای آخرین خلیفه پیغمبر خدا ،
وی منجی مسافر ما از سفر ، بیا
حاضر ترین رفیق ره غائب از نظر ،
ای مظهر اراده حق ، زودتر ، بیا
با اقتدار حیدری و فر جعفری ،
بر کاخ ظلم و جور بیفکن شرر ، بیا
ره سنگلاخی است و پر از پیچ و پرخطر
بگذار سر کنیم برایت سپر ، بیا
بر بزم وصل منتظران بلا کشت ،
ساغر به دست ، باده به بر ، عشوه گر ، بیا
جان حمید ، منتظر دل شکسته ات ،
ای بوستان عدل علی را ثمر ، بیا
#محمدرضا_مصطفیزاده_خلخالی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
722.8K
#دلمتنگنشد
یک شبی را ،تونبودی ودلم تنگ نشد
دل مهتاب ، زنالیدن من ، تنگ نشد
جانم افسرده نشد. از مژه ام خون نچکید
سرم از یادتو و خاطره ات منگ نشد
بوی گیسوی تو هردم ،به مشامم نرسید
یاد لبخند تو هم ، بر جگرم چنگ نشد
مات ومبهوت نگشتم، که کسی پی ببرد
چهره ام زرد نشد ،چشم که خونرنگ نشد
خوابم آشفته نشد، چشم به راهت نشدم
گوش من تابه سحر، منتظر زنگ نشد
طبع شعرم نخروشید وغزل هم نسرود
مرغ شب نیز،در این شعر هم آهنگ نشد
خواب می خواست، که بایاد تو من راببرد
روح من رام، بدین حیله ونیرنگ نشد
پلک بگذاشتم و خواب مرا ،باخود برد
پیکر خسته من ، فاتح این جنگ نشد
#جعفر_غفاریان
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️خورشیــــد
🌙جایش را به ماه میدهد
⭐️روز به شب
🌙آفتاب به مهتاب
⭐️ولی مهـــــرخدا
🌙همچنان با شدت میتابد
⭐️امیدوارم قلب هاتون
🌙پر از نور درخشان
⭐️لطف و رحمت خدا باشه
🌙شبی رویایی✨همراه باآرامش
🌓🌓🌓🌓
شب زیباتون خوش
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
صبح زیبای اول هفتتون بخیر 🔮🍃
🔮امـروزتـون زیبا
🌱و پـراز انرژی مثبت
🔮امیـدوارم
🌱تـوشـه امروزتـون
🔮پراز برکت و عشق الهی
🌱پراز احساس خـوشبختی
🔮پراز نگاه آرامش بخش
🌱و پراز امـید به زندگی بـاشـد
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتون پرازنیکویی
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
من آغوش تورا جستم
گر حال که میافتم
به دام روبهی مکار
مینالمو میگویم
کاش نمیجستم
#فاطمه_شریعتیجو
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky