eitaa logo
کلبه ی شعر
2هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2.5هزار ویدیو
24 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
InShot_20240124_131318803_2024_01_24_13_14_20_223.mp3
901.5K
وقتی "چشمانت" در دستان من است قدرتی دارم به وسعت پرواز و مُسکنی به روح زخمی‌ام!! چه اهمیت دارد بگذار بگویند... دیوانه‌ای در شهر! گیسوانش را به شعر می‌بافد... ✅️‌ عضو کانال 🎙 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
نگارا تو گلی یا جمله قندی که چون بینی مرا چون گل بخندی چه کم گردد ز حسنت گر بپرسی که چونی در فراقم دردمندی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
«زاده شدم تا که تو را دوست بدارم» از غم تو هر شب و هر روز ببارم زاده شدم با کمک و معجزه‌ی عشق در دل تاریک زمین نور بکارم ✅️‌ عضو کانال                         💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرق است میان آنکه یارش در بَر با آنکه دو چشم انتظارش بَر دَر... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
خوش به حال امروز...خوش به حال روزے که در تقویم علامتش زدم"تولد برادر دریا دلم‌، محمد مهدے عزیز " سالروز ولادتت باز هم بهانه اي شد برايم تا از تو بگويم تويي كه از جنس ما بودي اما چرا فقط تو آسماني شدي و ما اسير زمينيم؟ ما هم مثل تو شيداييم اما تو طعم شيدايي را چشيدي غرق شدي در شهدا و شهدا چون مرواريدي در برت گرفتند عكست را بر ديوار دلم آويختم تا هيچ وقت فراموشت نكنم به تو مينگرم و لبخندي كه هميشه بر صورتت نقش ميبست حالا كه در بهشتي دعايم كن 🎊تولدت مبارك محمد مهدے عزیز بهتربن برادر دنیا🎊 ✅️‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
-697753855_1519861341.mp3
1.49M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ 🎼‌ مسافر خونه🌸🌸
[به قصه‌ی تو هم امشب درون بستر سینه هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت..! 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
تکّه ای از آسمان ها بین دستان من است آیه ی امّن یجیب آرامش جان من است می طراود از لبم هر لحظه اسم اعظمی همزمان عکس قشنگت روی دستان من است بال پرواز دعاهایم شکسته ای دریغ نا خوشی هایت دلیل ختم قرآن من است غفلت از احوال شیرین رسم فرهادی نبود جان سپردن بهتر از این درد هجران من است تاب ماندن را ندارم پای رفتن هم که نیست کوچه های شهر بی تو بند زندان من است 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
شاید زمین خواب تو را می‌دید آن روز وقتی شاخه ها گل کرد وقتی که تقویم زمستانی بر خنده‌ی سبزت توسل کرد جای قدمهای تو گل می‌کاشت دست طبیعت، بعد از آن رویا دیدم که دنیامان گلستان شد در سالروز رفتن سرما اصلا بهار عشق یعنی تو بی تو، زمستان فصل تکراریست سهم زمین بی مطلع رویت یک سینه زخم خویشتن داریست ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بهلول وار فارغ از اندوه روزگار خندیده ایم! ما به جهان یا جهان به ما 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 «خـوشـا شـیـراز» 🇮🇷 خوشا شیـراز و شهری مملو از راز خوشا شهری پر از عشق وپر از ناز خــوشــا دروازهٔ قــرآن و خــواجــو که بــاشــد مـدخــل شـهـر و سرآغـاز خوشا سعدی خوشا حافظ که دارد نـوای شـعرشان هم سوز وهم ساز خـوشــا شــاه چــــراغ و آســـتـانـه حـریــم اهــل بـیــت و پــر ز اعـــجـاز خـوشــا بــاغ عــفـیـف آبـاد و جـنـت پــسـیــن دل گـشای فـلـکه ی گـاز خـوشـــا بــاغ ارم بــا دلـگـشـــایـش میــانــش صــد پــرنــده کــرده پــرواز خـوشــا هـر بـلـبـــلی بــا هـر قــنــاری که دارد نــغـــمـه ای پـر شـــور و آواز خـوشــا خـلـدبــریــن و پـارک قـوری بـه تـنـهایـی نـشـسـتـن می دهد فــاز خــوشــا بــر مـردمــان بـا صـفـایــش چــو مــهـمـانـش رود آیــد دگــر بــاز خــوشــا بـر تـربــت پـاک شــهـیـدان که بــاشـد افــتــخـار شـهـر شــیــراز ✅️‌ عضو کانال 💐🇮🇷💐🇮🇷💐🇮🇷💐🇮🇷💐 با سلام ،عید نوروز و سال نو بر تمام مردم شریف و غیور و مهمان نواز شیراز و اساتید بزرگوار و شما همشهریان عزیز و گرامی و مهمانان عزیز نوروزی صمیمانه تبریک و تهنیت عرض می نمایم. انشاءالله این اثر هنری که به لطف خدا برای اولین بار با کمترین امکانات شخصی تهیه و تدوین و تقدیم حضورتان گردید، مورد قبول درگاه خداوند و پسند شما بزرگواران نیز قرار بگیرد. 🇮🇷 🌷❤️🌷🇮🇷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در خیالات بهم ریخته ی دور و برم ؛ خیره بر هر چه شدم خاطره ای زد به سرم ! 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من تنفر داشتم از قهر طولانی ولــی بعد او با کل دنیا، آشتی بی آشتی... ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🔥سرباز🔥 💚🍀 بعد صحبت هایی،امیررضا و محدثه رفتن تو اتاق که صحبت کنن.وقتی خانواده حاج محمود میخواستن برن، فاطمه به محدثه گفت: _حالا چقدر وقت میخوای که فکراتو بکنی؟ محدثه با خجالت گفت:دو هفته.. فاطمه گفت: _برای ما که از بچگی همبازی بودیم،دو هفته وقت میخوای،از غریبه ها چقدر وقت میگیری؟ تخفیف بده مشتری بشیم. دوباره همه خندیدن قرار شد یک هفته بعد،زهره خانوم نتیجه رو از خانم سجادی بپرسه. فاطمه یه بخشی از وسایل شخصی شو به خونه علی برده بود و مشغول مرتب کردن بودن. -فاطمه،واقعا میخوای اینجا زندگی کنی؟!! حتی همه وسایل شخصی ت هم اینجا جا نمیشه. -علی جان دوباره شروع نکن دیگه.اینجا موقته.حتی اگه همه وسایلم هم جا میشد،عاقلانه نبود بیارم.باز چند وقت دیگه باید اون همه وسیله رو جابجا میکردیم..اصلا کلا دو روز دنیا ارزش نداره من و تو درمورد این چیزها اینقدر بحث کنیم..وقتی من مُردم با خودت میگی کاش بجای اینکه اونقدر سر خونه با فاطمه بحث میکردم،دو بار بیشتر بهش میگفتم دوست دارم. علی نمیخواست به نبودن فاطمه حتی فکر کنه.ناراحت نگاهش کرد.بلند شد و به حیاط رفت. فاطمه دو تا لیوان چایی آماده کرد. چادرشو پوشید و به حیاط رفت.علی کنار باغچه ایستاده بود و به گل ها آب میداد. -علی جان،بفرمایید چایی که این چایی خوردن داره ها. علی چیزی نگفت. -قهری؟ بازهم علی ساکت بود. -یه زمانی وقتی به این گل ها آب میدادی،احتمالا با خودت میگفتی،کاش الان فاطمه اینجا بود،دو تا لیوان چایی میاورد،کنار این گل های قشنگ می نشستیم و باهم صحبت میکردیم...الان فاطمه هست،دو تا لیوان چایی هم هست،این باغچه و گل های قشنگ هم هست..نمیخوای بشینی و حرف بزنیم؟ علی با مکث نشست. فاطمه به خونه کوچیک و باصفا شون نگاه کرد. -علی جانم،باورت میشه این خونه،خونه ی من و توئه؟ قراره باهم زندگی کنیم، برای همیشه...من برات غذا درست میکنم،شما نوش جان میکنی و میگی خانوم،چرا اینقدر شوره؟چرا بی نمکه؟ چرا ترشه؟... -یعنی تو یه غذای خوشمزه نمیتونی درست کنی؟! فاطمه با تعجب نگاهش کرد.علی بلند خندید.فاطمه هم خندید و گفت: _بی ذوق،مثلا داشتم رمانتیک حرف میزدم ها... شکمو. یک هفته گذشت... ...🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این دنیا دو چیز بهترینند🩷 زنـدگی کـردن از سرشوق و خـنـدیـدن  از تـه دل 🩷 از صمیم  قلب هر دو را برایتان از خـداونـد🩷 مهربان خواستارم🤲 🌓🌓🌓🌓 شب زیباتون خوش 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸در زنـدگی 💫هیچ چیز قیمتی تـر 🌸و مهم تـر از این نیست 💫که قلباً در آرامش باشیم 🌸الهـی همیشه 💫قلبتـون پر از آرامش باشه 🌸امـیدوارم اون اتـفاق 💫قـشنگ که منتظرشید 🌸بـراتون بیفته 💫یـه خبـر خــوش 🌸یـه دلخـوشی بزرگ آمین‌ 🤲 🌞🌞🌞🌞🌞 سلام‌صبحتون پراز نشاط 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
شادی برای تو.... - @mer30tv.mp3
4.55M
صبح 4 فروردین 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به دور از غم؛ میانِ جمعی و خوشحال و خندانی تو از یک آدمِ بی‌همدمِ تنها چه می‌دانی ؟    اگر چه تلخ می‌گویی و دورم می‌کنی، اما؛ به چشمانت نمی‌آید که قلبی را برنجانی   به هر کس می‌رسم ؛ نامِ تو را با ذوق می‌گویم شبیهِ اولین تکلیفِ یک طفلِ دبستانی !   چه رازی عشق دارد با خودش، تا حرف قلبت را_ نمی‌گویی پشیمانی و می‌گویی  پریشانی؟!   کسی که عزم رفتن کرده ؛ با منّت نمی‌ماند نمی‌گویم بمانی ! چون که می‌دانم نمی‌مانی!   خیالِ خامِ من این بود پنهانت کنم، اما؛ نمی‌دانم چرا از پشتِ هر شعرم نمایانی   💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتی که ‌اشعار شما را دوستدارم گفتم تمام شعر من نذر دو چشمت ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دو چشمت از عسل لبریز و لب‌هایت شکر دارد بیا، هر چند می‌گویند: شیرینی ضرر دارد زدم دل را به حافظ، دیدم او امشب برای من - "لبش می‌بوسم و در می‌کشم می" در نظر دارد پریشان است و افسون و هوس در چشم او جمع است پری‌‌رو از پریده‌ رنگ آخر کِی خبر دارد؟ اگر چه مثل نرگس نیست چشمش سخت بیمار است کمر چون مو ندارد او، ولی مو تا کمر دارد لبش شیرین و حرفش تلخ و چشمش مست و قلبش سنگ درشت و نرم را آمیخته با خیر و شــر دارد به یاد اولین بیت از کتابِ خواجه افتادم شروعِ عشق شیرین است، بعدش دردسر دارد 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky