eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
626 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
162 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
☘️ فرعون زمان قاتل کودک کش جانی ای غده ی چرکین شدیداً سرطانی با بمب کشی کودک و پیران و زنان را ذی الجوشن این عصری و تو شمر زمانی ای حرمله ، کودک کشِ شیطان صفت قرن هستی تو یزید ابن معاویه ثانی از خون نشوی سیر تو خونخوار زمانه شیطان صفتی قاتل منفور روانی شیطان بزرگ است تو را یاور و همراه کردی تو و شیطان زمان خوب تبانی منفور ترین در نظر مردم عالم خونخوار ترین دولت غاصب به جهانی پیروز شود خون به شمشیر تو یک روز آن روز نماند ز تو نه نام و نشانی @shaeranehowzavi
برای کودک زخمی فلسطینی که می‌خواست بخندد، اما درد و غم اجازه نمی‌داد! 🥀 غنچه‌های آتش‌گرفته از غصۀ تو دل زمین خون شد افتاد به دامن زمان آتش از داغ غم تو جان انسان سوخت افتاد به خرمن جهان آتش ای چشم تو از جفای گردون، خون رویت سند جنایت صهیون ای خم شده قامت تو از اندوه آه تو زده به آسمان آتش شد موی تو غرق خون و خاکستر ابروی تو قبلۀ مصیبت‌هاست هر زخم تو لب به خنده وا کرده است با خنده دگر نزن به جان آتش تا زخمی یورش خزان شد باغ پژمرده شدند از عطش گل‌ها لالایی مادران پر از غم شد تا ریخت به غزه بی‌امان آتش هر غنچه که از ستم به خاک افتاد گفتیم که صاحب‌الزمان الغوث! بشتاب پناه جمله مظلومان شد روز و شب ستم‌کشان آتش @shaeranehowzavi
جهان روی لبش سبوح و یا قدوس می بیند خدا را در کلامش دائما ملموس می بیند دلش دریاست اما وای از روز غضب هایش تلاطم سینه ی آرام اقیانوس می بیند سیاهی پرده بر دنیا کشیده، فصل بی داد است جهانی دست او این روزها فانوس می بیند فلسطین غوطه ور در خون و ساکت جمع اعرابند تن آنها همیشه خرقه ی سالوس می بیند فقط چشم امید غزه حزب الله لبنان است فقط یک مرد را در جنگ اختاپوس می بیند همان مردی که می خوانند او را «سید الصادق» و صهیون از نگاهش تا سحر کابوس می بیند تمام فتنه ها از گور صهیون است و این عالم همیشه رنج از این غده ی منحوس می بیند به امید خدا دنیای آدمها جهانی را از این پس بی وجود قوم بی ناموس می بیند @shaeranehowzavi
☘️ ببار بر کویر‌خشک سینه‌های خسته‌دل برای رویش گل جدا ز ریشه‌ها بیا به روزگار غربتیم و هجر شعله می کشد فراق را تمام کن به خاطر خدا بیا صدای ناله‌ می رسد ز جان خالص العمل به پاکی و زلالی صدای باصفا بیا رسیده جمعه یار ما هنوز هم به غیبت است به ندبه‌های بی‌کسی به اشک بینوا بیا به صبر چاره می کنم فراق را به نیمه‌شب به ذکر " یا من اسمه دوای " در دعا بیا شکسته قلب امتی ز بی‌قراری دلت به‌حق مادر به‌خون نشسته از جفا بیا فصل خزان که می رود بهار با تو می رسد برای رویش گل جدا ز ریشه‌ها بیا @shaeranehowzavi
☘️ کوه باشی، سیل یا باران... چه فرقی می‌کند سرو باشی، باد یا طوفان... چه فرقی می‌کند؟ مرزها سهم زمینند و تو اهل آسمان آسمان شام با ایران چه فرقی می‌کند؟ قفل باید بشکند باید قفس را بشکنیم حصر «الزهرا» و «آبادان» چه فرقی می‌کند؟ مرز ما عشق است هر جا اوست آن‌جا خاک ماست سامرا، غزه، حلب، تهران چه فرقی می‌کند؟ هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می‌کند؟ شعله در شعله تن ققنوس می‌سوزد ولی لحظه آغاز با پایان چه فرقی می‌کند؟ @shaeranehowzavi
☘️ ما زخمی آلام فلسطین هستیم ما ناصر اسلام فلسطین هستیم بستیم کمر شوق شهادت داریم آماده اعزام فلسطین هستیم @shaeranehowzavi
🍀 الا ای حاکمان ای پادشاهان غزه در خون است بدان والتین والزیتون که دشمن سخت مجنون است به روی مردم بی‌کس هماره درد می‌بارد گلوله در میان سینه‌هاشان زخم می کارد پدر شرمنده روی غبارآلود مادر شد برادر مرهم زخم دل خونین خواهر شد لب آن کودک بیچاره در آوار می‌لرزد بگو خون دل مظلوم تنها چند می ارزد الا غزه فدای پیکر پاک شهیدانت فدای بردباری‌‌های عالی اسیرانت فدای غیرت مردان چون کوه حماس تو که می‌جنگند بهر پاسبانی از اساس تو بله این روزها منشورها هم رنگ می بازند و خائن‌ها به حق مردم آواره می‌تازند ولی صبح ظفر گویا ز هر نزدیک نزدیک است و عمر دشمن ظالم ز هر باریک باریک است @shaeranehowzavi
☘️ شبی که سایه ی زیتون درون آب می رقصید وموی دخترک درتابش مهتاب می رقصید شبی که کودکی باغرش جنگنده هاتر سید بلندی های جولان ازهجوم دزدهالرزید قسم خوردیم تاپای نفس باسنگ می‌جنگیم وتاهنگامه ی مرگ قفس باسنگ می جنگیم بگودرنقشه ی دنیافلسطین شهرزیتون هاست واینجانقطه ی پایان خودخواهی صهیون هاست بگوکه غزه عمری میشودباخون عزاداراست به ماهفتادسال ازعمرمادنیابدهکاراست فلسطین می‌نویسیم وفلسطین خوانده خواهدشد وازگلدسته های شهر" والتین" خوانده خواهدشد اگرچه زیرخون وخاک ،،غزه بازپابرجاست دوباره مسجدالاقصی پناه ندبه های ماست بهارازراه می آید فلسطین سبزمیماند کسی درگوش دشمن آیه ی " سجیل"می خواند @shaeranehowzavi
سلام و رحمت🌷 ✅مجموعه‌ی شعری مدح امیر و جناب مجتبی خرسندی درصدد جمع‌آوری شعر خوب علوی برای چاپ در کتابی هستند. در صورت تمایل به پیوی بفرستید. @shaeranehowzavi
هدایت شده از ادبی-اشراق
💠اداره هنرهای ادبی؛ معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی برگزار می‌کند: 🔰 محفل هفتگی شعر حوزه《مشارق》 🔴با حضور: استاد سید محمدجواد شرافت 🔹زمان: دوشنبه، ۲۲ آبان‌ماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۶ 🔸مکان: قم، خیابان شهدا(صفاییه)، نبش کوچه ۱۷، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، سالن نمایش. 📝مکتوب اشعار را برای نقد به همراه داشته باشید. @eshragh_adabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🌷 برای پدر موشکی ایران که حضرت امام خامنه‌ای روحی‌فداه او را "سردار عالی‌قدر، دانشمند برجسته و پارسای بی‌ادعا" نامید هم عالم و پارسا و باایمان بود هم شیردل و مبارز میدان بود دستان الهی ولی را پر کرد آن‌که پدر موشکی ایران بود ✍️، ۱۴۰۲/۰۸/۲۱ 📌 پ.ن: بخشی از دست‌نوشتۀ شهید طهرانی‌مقدم به رهبر حکیم انقلاب: آقا و مولای ما، می‌خواهم دستان الهی و پرقدرت شما را پر کنم و پشت شما را محکم‌تر. قربة‌الی‌الله می‌خواهیم علی زمانه را یاری دهیم. @shaeranehowzavi
☘ سر خط اخبار جهان آمد فلسطین داغی به دلماهان نشسته سخت و سنگین هر شاخه زیتون غرق در خون جوانی از غزه دیگر مرگ میگیرد نشانی شمر ستمگر شرمگین از این جنایت شیطان ز شیطان کرده یاری وحمایت از کودکان مانده به جا تنها عروسک سنگ صبور بچه ها قرآن کوچک با دست و پای زخمی و با درد بسیار هرکس به دنبال عزیزی زیر آوار در خانه های غزه دیگر خنده ای نیست خون عزیزان هر کجایی گرم و جاریست آتش گرفته جان نی های نیستان هر غنچه ای خشکیده در قلب گلستان توفان شکسته لاله های باغ غزه تازه شده بر باغبانها داغ غزه با قدرت ایمان و با توفان الاقصی دشمن به خواری می رود روزی از آنجا @shaeranehowzavi
با کینه زدند و عاشقان را کشتند با ظلم و ستم پیر و جوان را کشتند سگ های کثیف و وحشی اسرائیل در غزه دوباره کودکان را کشتند @shaeranehowzavi
هدایت شده از هم نویسان
(۲۱۲) بسم الله الرحمن الرحیم ناخوانده تاریک‌وروشن بود و کم‌کم صبح‌می‌شد شب؛ این‌‌شب‌ِتیره، شب‌ غم، صبح‌می‌شد «دیشب»فراری می‌شد و «فردا»می‌آمد ناخوانده‌ای...، ناخوانده سمت‌ما می‌آمد می‌آمد و کم‌کم به‌هم می‌ریخت ما را در اوج شادی جام غم می‌ریخت ما را در سر صدای سوت ممتد بود و تکرار چیزی نمی‌دیدیم اما غیر از آوار... ما مردم افتاده‌ای مظلوم بودیم از هرحقوق ساده‌ای محروم بودیم حق بود با ما و کسی حق را نمی‌دید تاریخ، اخبار موثق را نمی‌دید اخبار از ما بود، اما بی‌خبر؛ ما... می‌سوختیم و آب را بستند بر ما هرلحظه از ما می‌رسید اخبار تازه «مهمان‌ناخوانده» می‌آمد بی‌اجازه می آمد و در حقّ دنیا ظلم می‌کرد با ادعای صلح، امّا ظلم می‌کرد... می‌آمد و حقی طبیعی نقض می‌شد هرگوشه‌ای خون شهیدی سبز می‌شد صحبت سر جنگ وسیعی بود، امّا... « حق ّحیات » ما طبیعی بود امّا_ _با این که زیر چل‌چراغ نور بودند، ما را نمی‌دیدند، آیا کور بودند؟ ما را نمی‌دیدند و می‌کشتند ما را این کار اما خوش نمی‌آمد خدا را شهر از « وداع آخر » افراد پر بود از«آن‌که‌روی‌خاک‌می‌افتاد» پر بود از مادران پاک، از طفلان معصوم از بی‌گناهان بدون جرم محکوم بر شانه مانده کوله‌بار داغ تنها تنها نشسته باغبان در باغ، تنها باغ‌ست و درفصل‌خزان گل‌های‌پرپر نعش برادر مانده بر دست برادر دستان دختربچه‌ها جای عروسک رنگ‌حنای‌خون گرفت از زخم موشک سهم پسرها نیز جای تیله، سنگ است آیا هنوز ای‌شاعر این‌دنیا قشنگ است؟ می‌آید از راهی که تاریک‌ست و تاریک صبحی‌که نزدیک‌ست و نزدیک‌ست و نزدیک @HamNevisan
☘ آه ای برادر من داغت به جان نشسته! اندوه رفتن تو قلب مرا شکسته! دیدم تو را که در رزم میر و دلیر بودی! با یک لباس ساده مانند شیر بودی! در جنگ روبرو با صد غول آهنین تن! دیدم که کشته شد با دست تو غول دشمن! با گام های محکم رفتی به سوی صهیون! بی باک از سپاه درنده خوی صهیون! جستی زدی و خیزی برداشتی به سمتش! ترسی نداشتی.. نه.. از انفجار و آتش! صهیون به خاک افتاد در پیش غیرت تو دنیا دهان گشود از شور و شهامت تو هرچه نگاه کردم دیدم تو را... دلاور! جانا حلال جانت شیری که داد مادر! تو افتخار قدسی! تو اوج بی فرودی ! با دست های خالی طوفان بپا نمودی! تو با طلوع پاکت از شب کمر شکستی! با اینکه دشمنت کشت! اما تو زنده هستی! آینده بی قرار است از تو سخن بگوید! تا شاخه های زیتون سرسبز تر بروید! @shaeranehowzavi
دعوتید به: شصتمین محفل طنز قمپز با حضور سعید بیابانکی دکتر عباس احمدی و طنزپردازان قم زمان: چهارشنبه، ۲۴ آبان ماه، ساعت ۱۸ مکان: خیابان ساحلی، سالن نهاد کتابخانه‌های عمومی قم. @adabqom @qompoz
فراخوان جشنواره سرود فجر فراخوان جشنواره ملی سرود فجر با تشریح بخش‌های مختلف و مراحل برگزاری این رویداد منتشر شد. 🔗متن کامل فراخوان: B2n.ir/u56433 🔻هنرنامه قم👈عضوشوید eitaa.com/honarnameqom
شاعران فرهیخته اهالی ادب و ادبیات سلام و صبح و نور به خانه‌ی خودتان خوش آمدید اینجا قرار است از دو چیز سخن گفته شود ✔️از بیت‌های شاعران ✔️ از صاحبان بیت‌ها اینجا خانه‌ی گفتن از شعر و شاعر است و رسانه، محمل معرفی، تبیین و ترویج آن کلمات ناب... 🍃اصحاب ادبیات و دوستان ادیب‌تان را به محفل شاعران حوزوی فرا بخوانید😊👇 https://eitaa.com/joinchat/3921805394C8402216852 💠 💠 @shaeranehowzavi
☘ مانده ام درمانده و تنها چه فرقی می کند؟ درمیان کل آدم ها چه فرقی می کند؟ چشم تا بر هم نهم چشم تو را می بینم و اینکه بیداریست یا رویا چه فرقی میکند؟ گفته بودی عاشقم گفتم که من عاشق ترم اینکه من عاشق ترم حالا چه فرقی می کند؟ زندگی بی عشق جز دریای بی امواج نیست بی تو اصلا موج یا دریا چه فرقی می کند؟ بی تو هر شب در درون خویش خالی می شوم بی تو دیگر روزها شب ها چه فرقی می کند؟ آمدم در این هوایی که نفس های تو نیست بعد تو نفرین به این دنیا چه فرقی می کند؟ @shaeranehowzavi
🍃🌹 هر چه دارم همه از نام دل آرای علیست وَ دلم در همه جا گرم تمنای علیست شیعه‌ام سینه من مخزن حب زهراست نقش بر سینه من صولت زیبای علیست آمدم من به جهان تا که نجف را بینم در دلم شوق نجف شوق تماشای علیست هر کسی کسوتی و خدمت و شغلی دارد کار من نوکری حضرت آقای علیست اهل عالم بشناسید تبار و نسبم شجره نامه‌ی من خاک کف پای علیست شرف مأذنه‌ها بعد خداوند و رسول به خدا و نبی‌اش جلوه آوای علیست 💠 💠 @shaeranehowzavi
☘ عمریست اگر به مهرتان دل بستم یا اینکه به خادمین تان پیوستم غیر از کرم و لطف شما مولا جان مدیون دعای خیر ”مادر”هستم @shaeranehowzavi
شعر کامل در مرثیه حضرت علیه‌السلام که مرحوم رضوان‌الله‌علیه به خاطر سرودن آن به ایرج میرزا غبطه خوردند: رسم است هرکه داغ جوان دید، دوستان رأفت برند حالت آن داغ دیده را یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا وان یک ز چهره پاک کند اشکِ دیده را آن دیگری بر او بِفشانَد گلاب و شهد تا تقویت کند دل محنت چَشیده را یک جمع دعوتش به گُل و بوستان کنند تا بر کنندش از دل خار خلیده را جمع دگر برای تسلّای او دهند شرح سیاه‌کاری چرخ خمیده را القصّه هر کسی به طریقی ز روی مهر تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده را آیا که داد تسلیت خاطر حسین؟ چون دید نعشِ اکبرِ در خون تپیده را آیا که غمگساری و اَندُه بَری نمود لیلای داغ دیده‌ی زحمت کشیده را بعد از پسر دلِ پدر آماج تیر شد آتش زدند لانه‌ی مرغ پریده را 🆔 @ss_alavi_ir