#راه_و_رسم_شاعران🌹
جناب "عمران بهروج" شاعر خوب اجتماعی و آئینی کشور با مجموعه غزلی به نام "ماه شب پانزده" در عرصهی شعر و شاعری قدم برداشتهاند.
از جمله رتبههای شعری ایشان؛
یک شعر حسینی در کنگرهی ملی اربعین در تبریز و شعری هم در کنگرهی ملی دفاع قدس در شیراز
خوشحالیم که با حضورشان در این سکوی انتشار، از اشعار خوب این شاعر بزرگوار بهرهمند میشویم.
@emranbehrooj
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
شعر برگزیدهی کنگرهی ملی دفاع مقدس، شیراز ۱۴۰۰🍃🌹
عریانتر از کویر، به طوفان رسیدهایم
عاشقتر از نسیم، به باران رسیدهایم
اسبابِ زحمتیم و نداریم چارهای
دستانِ سائلیم و به دامان رسیدهایم
از ما نخواه، ما که رهایت نمیکنیم
از ما نرنج، تازه به دوران رسیدهایم!
سرسبزیِ بهار به کالی گذشت و رفت
افسوس می خوریم زمستان رسیدهایم
شیرین نبوده طعمِ عباداتِمان که ما
از تلخی گناه به ایمان رسیدهایم
بیهوده نیست این همه سُرخیم و آبدار
با قطرههای خون شهیدان رسیدهایم!
ما تکهتکههای شما را که یافتیم
تسبیح کردهایم و به ایران رسیدهایم!
#عمران_بهروج
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
May 11
✏️دل من یاد تو را یک نظر از دل نَبَرد
جان من هر چه به جز توست، زِ خاطر برده...
✍️#محمدجوادمحمودی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
اگر از بامِ دلم روی بگردانی چه؟
دشمنی شاد کنی، دوست بگریانی چه؟
گفتی: ای جان دلم! میشود از جان دل کند؟
آه! دل کندن اگر بود به آسانی چه؟
غنچه پنداشت که او جان درخت است، ولی
جای آن غنچه اگر میوه تو بنشانی چه؟
میشوم پاپیِ تو، حرف دلت را بزنی
گفتی: ای آدم بی مشغله! میدانی چه؟
پاسبان خواست کسی داخل زندان بشود
تو خودت قاضی خود باش، به زندانی چه؟
نزد دیوانه چرا فلسفهبافی کردی؟
عاشقان را چه به همراه شدن با نیچه؟
آخرش حرف دلت را زدی و دور شدی
پاپتی را به سراپردهی اعیانی چه؟
#علی_رفیعی_وردنجانی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
.
«وقتی موجی می شوند!»🍃🌹
...حتی نمی دانند که کیستند
و نام شان چیست
و آنجا چه می کنند؛
اینان که هویت من
هویت تو
هویت میهن
در عظمت نام شان است.
بی هوا می گریند
بی دلیل می خندند
بی هدف می روند
با شعف باز می گردند
و در دایره ای به تنگی بودن
تکرار می شوند.
پرنده نیستند
اما حسرت پرنده شدن
یک دم رهای شان نکرده است؛
در قفس اوهام خویش
بال بال می زنند؛
می افتند
بر می خیزند
می زنند
می شکنند
و از درد، سر به دیوار می کوبند.
فریادشان بی صداست
در گذشته مانده اند؛
نه آرزویی که به دنبالش بدوند
و نه امیدی که به جایی برسند؛
در مشت زندگی مچاله اند
و با سرنوشت، دست به گریبان؛
نه مرگ را پس می زنند
و نه زندگی را پیش می خوانند.
خسته اند
از زمانه ای که
زبان سکوت شان را نمی فهمد
و سخن گنگ شان را دست کم می گیرد.
دریغا
با تمام آشنایی
بیگانه اند
با من
با تو
با خود
با جهانی که «جانباز اعصاب و روان»
سرش نمی شود!
#تقی_متقی
#جانبازان_اعصاب_و_روان
#جنگ_تحمیلی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
دارد بهشت آرزوی دیدن تو را
مشتاق تر به معجزه ،فهمیدن تو را
آخر تو کیستی که همه مات ماندهاند
درمانده اند قدرت سنجیدن تو را
ان چشمه های جاری تحت النهارها
تشنه شدند نغمه ی باریدن تو را
رقص سماع عشق به هر ،هو ،هوای تو
عارف چشیده است درخشیدن تو را
دنیا زمین خشک ِترک خورده و ..خدا
منت نهاد کوثر ِ روییدن تو را
خورشید استعاره ی خامیست از طلوع
شاعر سرود ،،مطلع تابیدن تورا
چشم انتظار توست خداوند کوه طور
فرقی نمیکند ،ارنی یا ،لَن تو را
لرزیده است عرش خدا چونکه دیده است
در پشت درب ِفاجعه ،،لرزیدن تو را
دانسته اند روح نبی،، جان مرتضی است
با قصد امدند قسم چیدن تو را
#زینب_حسامی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
#ویژهنامه_ایران_قوی_ایران_عزیز 🇮🇷
دستهایم به روی تو باز است، تا زمانی که عمر امان بدهد
چه نیازی به اینکه نامحرم، به تو آغوش رایگان بدهد
پارۀ جان و ساقۀ تُردَم، قد بکش، گل بده، بهاری باش
نکند پاسخ سؤالت را، رنگ و وارنگی خزان بدهد
سر سجاده، زیر چادر من، خانهات را دوباره برپا کن
خانۀ عشق و اعتقادت را، نتواند کسی تکان بدهد
درد دل کن همیشه میشنوم، غم اگر داشتی خریدارم
نگذاری تمسخر دستی، اشکهای تو را نشان بدهد
خانه و خانوادهات اینجاست، ما تو را عاشقانه میخواهیم
نکند نور چشم این خانه، دل خود را به این و آن بدهد
خانه با قلبهای ما گرم است، سر سفره کنار هم شادیم
نفروشی کرامت خود را، بیطمع کی غریبه نان بدهد؟
خانه یعنی وطن عزیز دلم، وطن آغوش مادر است آری!
عاقل آخر نمیتواند که خانه را دست دشمنان بدهد
#سعیده_کرمانی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
سلام و رحمت
روزگارتون به نیکی🍃🌹
💎خیر مقدم به اعضاء جدید سکوی انتشار شاعران حوزوی و تشکر از حضور دوستان سابق در این کانال🌺🌹
💎امیدواریم بتوانیم در جهت شناخت اشعار خوب و همچنین شناخت شاعران خوب قدمهایی برداریم.🌺
💎خوشحال میشویم دوستان شاعر حاضر در گروه اشعارشون رو برای حقیر بفرستند تا در این کانال مورد استفاده قرار بگیرد.
با تشکر، مهرتان را طالبیم 🌹🍃
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
May 11
#شعر_طنز
#رسم_همسایگی🍃🌹
🔰 با اجازه شیخ اجل سعدی شیرازی
یک شهرنشین ساده هستم
بی ناز و قر و افاده هستم
در امر تلاش و کسب روزی
دارای کمی اراده هستم
در حد توان و فرصت و حال
در خدمت خانواده هستم
البته فقط درون اشعار
دنبال شراب و باده هستم
نه کشتهی حزب پایداری
نه عاشق تاجزاده هستم
در فن شریف حقهبازی
وز حیث کلک پیاده هستم
اکنون که حدود بیست روز است
در صحن امامزاده هستم
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
****
دانی که چرا کشیده کارم
اینجا که چنین غمین و زارم؟
بشنو که دهم برای تو شرح
از موشکلات! بیشمارم
یک واحد شصت و هشت متری
در حومهی شهر یزد دارم
وقتی که به صد وام و پسانداز
با خرج النگوی نگارم
ساکن شدم، از سرور خواندم
آواز به همراه سهتارم:
من صاحبِ خانهام لذا هست
بر وفق مراد روزگارم
اما چو ز هفتصد جهت داد
همسایهی محترم فشارم
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
****
در واحد چپ برو بیا بود
واحد که نه کاروانسرا بود
هی گله به گله میهمان از
هر سمت روان به سوی ما بود
در راهرو بود کوهی از کفش
در گوش فقط سر و صدا بود
فرزند سعید جیغ میزد
فریاد شکوفه بر هوا بود
هوشنگ در اوج داد و فریاد
دنبال خرید اپتیما بود
جاری منیره آنطرفتر
در حال گلایه از ندا بود
گفتم که کنم در این شلوغی
کاری که به موقع و به جا بود
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
****
بودم شب جمعه غرق در خواب
گویی که شدهست بمب پرتاب
از واحد روبهرو نه، بالا
همراه صدای شرشر آب
مردی زدهبود زیر آواز
انگار که خورده بود تیزاب
با پا به زمین گرم میکوفت
لابد به هوای ووفر و ساب
با انکر الاصوات عجیبی
میخواند مدام شعر سهراب
میرفت به اوج با صدای
شهرام، معین، مجید اخشاب
خواب از سر من پرید و گفتم
حالا که ندارم اصلا اعصاب
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
****
در ساختمان ما ببینی
زین گونه امور یک دو جینی
همسایهی سمت راست دارد
در واحد خود چهار نینی
البته نه اینکه آدمیزاد
بلکه سگی از نژاد چینی
همسایهی آنطرف بریزد
بر روی زمین مخاط بینی
همسایهی روبرو مداوم
دارد حرکات اینچنینی
با جامعهی اناث گاهی
دارد مهمانی غیردینی
القصه که اوضاع وخیم است
گفتیم به نالهی حزینی:
تا گسترش عمیق و فهم
فرهنگ آپارتماننشینی
«بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهی کار خویش گیرم»
#شیخ_غیرمفید
#مهدی_پرنیان
#شاعران_طنز
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
دیده اشک است و جگر آتش و دل غم دارد
دار دنیا چه کم از داغ جهنم دارد؟
نسل ها در پی هم چشم به راهت مردند
نسل امروز هم آینده مبهم دارد
آفتاب پس ابری و گمان دارم ابر
از غم توست اگر بارش نم نم دارد
شوق بوییدنت آخر بکشد گل ها را
هر بهاری برسد باز تو را کم دارد
نه فقط من همه عمر پریشان توام
کائنات از غمت اندیشه درهم دارد
حیف از ایام جوانی که جدا از تو گذشت
هر دم و بازدمم زجر دمادم دارد
پدر صبر درآمد خبری از تو نشد
نه مرا می کشد این زخم، نه مرهم دارد
صبر سروی ست که هرچند به پایت مانده ست
زیر بار غمت اما کمری خم دارد
گرچه دیر است ولی چشم به راهت هستم
این شب تار سپیده سحری هم دارد
#سید_جعفر_حیدری
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم
هزار بار بمیرم ، نبینم آن دم را...
#سازگار
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
مست اند از نسیمِ دمش عطر سیب ها
دارند شوق نوحه گری، عندلیب ها
در روز حشر با نفسش زنده می شویم
عمر دوباره می دهد او بر حبیب ها
پیچید، اگر که کار جهانی چه باک تا
پیچیده اند، نسخهٔ ماتم طبیب ها
در روضه ای که سنگ در آن آب می شود
سینه دریده اند از این غم شکیب ها
آه از تنش که زخم به بوسه امان نداد
مات اند در شمارش زخمش حسیب ها
با شوق سکه بر تن پاک که تاختند؟
بر پاسخ تضرعِ امن یجیب ها
افتاد تا که روی زمین، قامتِ حیا
کَندند پیرهن ز تنش، نانجیب ها
«از آب هم مضایقه کردند کوفیان»
دق کرده اند از غمِ آقا غریب ها
با یاد جسمِ بی کفنش زار عقیله زد
هر جا که دید گودی و هر جا که شیب ها
#حامد_آقایی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
خاک تربت دوست🍃🌹
دوباره بغض و کمی آه، علتش این است
حرم نرفته بمیرم خجالتش این است
«سلام می دهم از بام خانه سمت حرم
ببخش نوکرتان را بضاعتش این است»
هنوز توبه نکرده، مرا خرید آقا
محبت و کرم یار سرعتش این است
به ذکر و نام قشنگش لبم شده شیرین
تمام لذت فرهاد و خلوتش این است
رقیق شد دل آلوده از گناهم باز
کمی ز معجزه چای هیئتش این است
به قطره قطره اشکم ملک خورَد غبطه
که اشکِ روضه ارباب قیمتش این است
شفای هر مرضی گشت، خاک تربت دوست
چه ها کند نظرش آنکه تربتش این است
عجیب نیست که بدکاره هم شود زاهد
که جذبه نظر یار، قدرتش این است
محبتش ز ازل با گلم شد آغشته
که ماجرای من و عشق قدمتش این است
خوشا میان عزا جان دهم، همه گویند:
غلام کویِ حسینیه قسمتش این است
#محمدجواد_شیرازی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
انگــــار نــه انگـــــار نــه انگـــــار نــه انـــــگار
يـک بـــار نـه ده بــــار نـه صـد بـــار کـه بسيار
بــر مــا تـو وفـــا کــرده ولــي خيــــر نديــدي
از جــانـب همسايــه ی ديــــوار بــــه ديــــوار
مــا ايــل يهــودا و شمــــا يوســف زهــــــــرا
بــا حيلــه ي اعــداء بــه دل چـــاه گرفتــــــار
يک عمر چه ديدي؟ چه نديدي؟ چه کشيدي؟
از ايـن همه بي عـرضه ی بي همّتِ بي عار
گِــل باد دهــانم، چــه بگـويـم کـــه بگـــويند:
دست از سر ايــن مردم بي حــوصله بــردار
آيينــه شکست است، بگـو از چه شده سَلب
از ديــــده ی آلــوده ی مــا فـــرصت ديـــدار
« گفتــي کــه بيــاييد ولــي خلــق نشستند »
آقـــــــا نکــشد منّـــت ايـــن قـــوم طـلبکـــار
يــک روز مي آيـــي و صدا مي زنـــي، امّـــــا
مــا نيز همــه خــواب، ولــي خفتــه ي بـيـدار
اصـلاً بـــه روي خـــويش نيـــاورده و شــايــد
انگــــار نــه انگـــــار نــه انگـــــار نــه انـــــگار
#محمد_سهرابی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
مثل یک کوه غمم، دارم کمر خم میکنم
بی پناهم ضامن آهو! نگاهم میکنی؟
می بری مشهد مرا حال دلم بهتر شود؟
با هوای صحن؛قدری روبهراهم میکنی؟
#نگین_نقیبی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
خدا وقتی نخواهد، عمر دنیا سر نخواهد شد
گلوی خشک صحرایی به باران تر نخواهد شد
و تا وقتی نخواهد برگی از شاخی نمیافتد
و باغی از هجوم بادها پرپر نخواهد شد
خدا وقتی نخواهد دانهای کوچکتر از باران
گلی بالارونده مثل نیلوفر نخواهد شد
و کرم کوچکی... پروانهای زیبا... و کوهی سخت،
عقیق و شیشه و آیینه و مرمر نخواهد شد
خدا وقتی بخواهد، میشود... وقتی نخواهد، نه...
گلی بازیچۀ طوفان غارتگر نخواهد شد
خدا وقتی بخواهد، غیر ممکن میشود ممکن
ولی وقتی نخواهد، واقعاً دیگر نخواهد شد
#مریم_سقلاطونی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
فرزند زمزم🍃🌹
ای خالق راز و نیاز عاشقانه
در پیشگاه عشق مخلوقی یگانه
ای آسمان پیشانیات، ای ابر ای کوه
سجادۀ تو دشتهای بیکرانه
دارند در دستانِ هنگامِ قنوتت
گنجشکهای بیشماری آشیانه
تسبیح میگویی تمام طول شب را
با اشکهایت دانه دانه دانه دانه
فرزند زمزم! کیستی، اهل کجایی؟
در چشمهایت داری از کوثر نشانه
فریاد عاشوراست موج پرچمی که
وادی به وادی میبری بر روی شانه
وقتی که در حال مرور کربلایی
عالم سراسر میشود پروانهخانه
این بیت آخر با خودش دارد درودی
بر مادرت، آن شهربانوی زمانه
#اعظم_سعادتمند
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
چرا سکوت کنم؟🍃🌹
مگر نه اینکه همان طفل غزه طفل من است
چرا سکوت کنم سینهام پر از سخن است
برای من اگر انسانم و مسلمانم
جوانِ جان به کف غزه نیز هموطن است
هنوز هم که هنوز است خوننوشتۀ «قدس»
برای پیکر اسلام نقش پیرهن است
به آتشی که برافروختهست باد خزان
چه غنچهها که زبانبسته گرم سوختن است
ببین مقابلۀ تانکها و انسان را
کسی نگفت چرا! این چه جنگ تن به تن است؟
جوان سنگ به دستی به خط زد و دیدیم
به روی شانۀ شهری شهید بیکفن است
مگر پرندۀ ما از قفس چه می خواهد؟
تمام آرزویش لحظۀ رها شدن است
#حسن_زرنقی
#شعر_پایداری
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
به کدام واژه بخوانمت؟🍃🌹
به کدام واژه بخوانمت، به کدام واژۀ نارَسا؟
به کدام جلوه بجویمت؟ متعالیا و مقدّسا!
همهجا نشان جمال تو، همه سو شکوه جلال تو
همه در ثنای تو نغمهخوان، همه در حریم تو جبههسا
ورقی گشوده در این چمن، صفحات دفتر حُسن تو
که شکفته بر لب هر گلی، به ستایشت غزلی رسا
چه خوش است وقت موحدان، به حدیث قدسی زلف تو
چه خوش است صحبت دوستان، به صفای سایۀ این کسا
نه همین تبسم فطرتم، که هزار آینه حیرتم
به کدام جذبه سفر کنم، به رواق مهر تو ذرّهسا
چو نی از ترنّم حزن خود، چه ترانهها که شنیدهام
همه شب در این غم دلنشین، به صباح میرسم از مسا...
سُبُحات روی تو دلنشان، نفحات کوی تو گلفشان
فَبِنور وَجهِکَ غَشِّنی، لِیَصیرَ لیلیَ شامِسا
بِسَماع ذِکرِکَ لَذّتی وَ اِلی هواکَ صَبابتی
فَلَقد قَصَدتُکَ والهاً و لقد أتیتُکَ آنِسا...
به مدیحۀ تو نمیرسم، نه به تازی و نه به پارسی
مگر آنکه وصف تو بشنوم، به زبان مردم پارسا
سخنم تمام و هنوز هم عطشی نهفته به جان من
کلمات افاقه نمیکند؛ به سکوت میرسم ای بسا!
#زکریا_اخلاقی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
آهن شدهایم و دلمان سنگ شده
دلسنگی ما بی تو هماهنگ شده
گفتیم چرا جمعۀ ما دلگیر است؟
گفتی دل من برایتان تنگ شده!
#سمیه_خردمند
#شعر_انتظار
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
اگر چه با تو پریدن خیال بالم بود
غبارِ ماندهی روی تنم وبالم بود
ولی تو پر زدی آنقدر که گذر کردی
از آن چه دورترین نقطهی خیالم بود
ولی تو پر زدی آنگونه که به وقت وداع
فقط به قدر خداحافظی مجالم بود
نبین که هیچ نپرسیدمت سفر تا کی؟
دلِ پرِ چمدان پاسخ سوالم بود
نبین که هیچ نگفتم، به چشمهات قسم
هزار قطره《بمان》 لای دستمالم بود
بیا که پر بزنم با تو، شسته شد با اشک
همان غبار که بر بالم و وبالم بود
#حسین_صادقی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
جز تویی که همیشه در سفری
همه در فکر آمدن بودند
دلخوشیهای سادهی دنیا
همه یک روز مال من بودند
هر طرف را نگاه میکردم
همه از رفتن تو میگفتند
پنجره، پلهها، در و دیوار
همه با کوچه همسخن بودند
رفتی و قطره قطره آب شدم
کوه بودم ولی خراب شدم
گفته بودی که نسل در نسلت
همه فرهاد کوهکن بودند
گر چه دنیا برای من میبافت
دستکشهای تازهای اما
دستهایت نبود و هر پاییز
دستهایم چه بی وطن بودند
دست بر صورتم کشیدم باز
من در آیینه پیرتر شدهام
این لب و چشم و بینی و ابرو
روزگاری چقدر زن بودند
#میترا_سادات_دهقانی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi