من آن یخم که از آتش گذشت و آب نشد
دعای یک لب مستم که مستجاب نشد
من آن گُلم که در آتش دمید و پرپر شد
به شکل اشک در آمد ولی گلاب نشد
نه گل که خوشهی انگورِ گور خود شدهای
که روی شاخه دلش خون شد و شراب نشد
پیمبری که به شوق رسالتی ابدی
درون غار فنا گشت و انتخاب نشد
نه من که بال هزاران چو من به خون غلتید
ولی بنای قفس در جهان خراب نشد
هزار پرتو نور از هزار سو نیزه
به شب زدند و جهان غرق آفتاب نشد
به خواب رفت جهان آنچنان که تا به ابد
صدای هیچ خروسی حریف خواب نشد
#غلامرضا_طریقی
@shaeranehowzavi
به خاک پای مولا علی(ع)
.
یارب چه ولوله ای از شور چنگ و دف است
در کوفه جامه دران، چاووشی از نجف است
بردارنخل بلند،چون میثم آمده ست
ازتشنگان فرات،ازکشتگان طف است
این شورحیدری ست؟یاخمرخیبری ست؟
"ناد ِ علی" به لبش، شمش الشرف به کف است
صفین وگردمصاف،چشم علی به یمن
بعدازغبار،اویس،شوریده پیش صف است
کوخنجریمنی،تازخم تازه کنیم
این رسم سینه زنی،از سیره ی سلف است
اوراست شورحجاز،بی پرده عین نماز
جبریل هم نفسش درشرح لوکشف است
درجذبه های رکوع،مولاست منتظرت
آه ای گدای غریب،راهت ازاین طرف است
"الفضل ماشهدت.."حتی معاویه ها
دشمن به فضل امیر،این گونه معترف است
قاضی ست مثل شریح،عهدش شبیه زبیر
آن کس که بی طرف ست،آن کس که بی شرف است
منظومه ای ازلی ست ،حق درمدارعلی
بی او حقیقت عشق،چون ماه درکلف است
راه نجات کجاست جزشاهراه ولا
ماراحیات،هباست،گرغیرازاین هدف است
حافظ قرابه به دوش،می خوانده نیمه شبان
مارا حساب به حشر،باشحنه ی نجف است
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
@shaeranehowzavi
شوق رهایی
چه میخوانی «کجایید ای شهیدان خدایی» را؟
که من از یاد بردم در قفس، شوق رهایی را
به کوی عافیت بیهوده میگردم، نمییابم
در این وادی، «بلاجویان دشت کربلایی» را
ز پا افتادم و کاری ز دستم برنمیآید
که خوبان میخرند از اهل دل، بیدست و پایی را
چنان شمعی که شد خشت مزارش، اشک تنهایی
به آتش میکشم تا صبح تو، شام جدایی را
تو میآیی و مردم با نگاهت انس میگیرند
خدا آن روز معنا میکند مردمگرایی را
تو میآیی و میبینم شهیدان باز میآیند
و آوینی روایت میکند فتح نهایی را
تو روح روضهخوانی را دمیدی در رگ شعرم
پر از شور حماسی میکنی نوحهسُرایی را
#سعید_حدادیان
#شهدا
#شعر_انتظار
@shaeranehowzavi
«یا قريباً لا يَبْعُدُ عَنِ المُغْتَرِّ به»
ای دل، چه دست و پای تو را بازْ بسته است؟
تا چند بند بند تو از هم گسسته است؟
راه جنون بگیر و از اینجا خلاص شو
دیوانه از عذاب خداوند رسته است
دست طمع به زینت دنیا مکن دراز
پروانه پیش از آنکه بگیریش جسته است
پیوسته زخم خوردهای از روزگار پست
آغوش مرگ مرهم جانهای خسته است
از هیچکس به غیر خودت خشمگین مباش
پیش از درخت، صائقه خود را شکسته است
بیهوده شاخ و برگ به هستی خود مده
در اصل، هر درخت تنومند هسته است
ای عشق، ای حقیقت پنهان کائنات
کو آنکه دل به جلوهٔ پاکت نبسته است؟
زآن پیشتر که حق بنشیند به روی عرش
مهرت به جان عالم و آدم نشسته است
دارد صدای پای نفس قطع میشود
دستی رسان که لشگر غم دسته دسته است
دادم به دست او دل و گفتم مبارک است
با کبر و ناز گفت که این هم خجسته است
#سیّد_مهدی_طباطبایی
@shaeranehowzavi
.
گسستی از همه تا در دل محبوب جا کردی
دلت را از بدیها شستی و وقف خدا کردی
شده ماه خدا، سردار دلها، دست دل خالی است
بگو دل را چگونه خانۀ ذکر و دعا کردی
✍️#محمدتقی_عارفیان، ۱۴۰۲/۱۲/۲۵
ساعت به وقت #حاجقاسم
۰۱:۲۰ 💔
هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی صلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
@SharheAtasheDel
مخور مرغ و برنج و جوجه و آش
مکن غیبت مزن تهمت مخور ماش
خدایا میهمانی گر چنین است
شما سی شب بیا مهمان ما باش
#علیرضا_تیموری
#شعر_طنز
#ماه_مبارک_رمضان
@shaeranehowzavi
بسوزان بسوزان جگرهای ما را
به آتش بکش بال و پرهای ما را
یکی کن دل کوهها را به داغی
دوتا کن دوباره کمرهای ما را
بگو نذرهامان قبولاند ای عشق؟
بگو میپذیری پسرهای ما را؟
عطش میوزد خیمه خیمه در این دشت
ببر کربلا تشنهترهای ما را
مدد کن که ای سربلند همیشه
ببینی سر نیزه سرهای ما را
سکوتیم و تنها صدامان تو هستی
خودت منتشر کن خبرهای ما را
برای دل خسته آغوش بگشا
امان باش خوف و خطرهای ما را
از این حبس شاید پریدن بدانیم
اگر وا کنی قفل درهای ما را
#فاطمه_عارفنژاد
#فلسطین
#غزه
@shaeranehowzavi
کرامت بهار
آه میکشم تو را با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار
در رهت به انتظار، صف به صف نشستهاند
کاروانی از شهید، کاروانی از بهار
ای بهار مهربان، در مسیر کاروان
گل بپاش و گل بپاش، گل بکار و گل بکار
بر سرم نمیکشی دست مهر اگر، مَکش
تشنۀ محبتاند لالههای داغدار
دستهدسته گم شدند سهرههای بینشان
تشنهتشنه سوختند، نخلهای روزهدار
میرسد بهار و من بیشکوفهام هنوز
آفتاب من بتاب، مهربان من ببار!
#علیرضا_قزوه
#شعر_انتظار
#شهدا
@shaeranehowzavi
مستیم..،دورِ صدهزارم را نگیر از ما
لطفاً شراب ناب این خُم را نگیر از ما
پاسخ نمی گویی سلام باده نوشان را؟!...
یا ربّنا!فیض علیکُم را نگیر از ما
در اشک ها دنبال لبخند تو می گردیم
ای ایُّهاالرحمن!تبسم را نگیر از ما
از طعنه های خلق تا خود جاده ای وا کن
راه فرار از سنگ مردم را نگیر از ما
یک روز از ما نیز دودِ وصل برخیزد...
آتش نمی خواهیم..،هیزم را نگیر از ما
دریا به لطف موج هایش پاک خواهد شد
وقت مناجات این تلاطم را نگیر از ما
عبد گنهکارت زبانِ توبه اش،گریه است
در نیمه ی شب این تکلم را نگیر از ما
طفلی که سیلی خورده را باید نوازش کرد
تنبیه کن!..،شوق ترحم را نگیر از ما
ما را "دعای فاطمه" گِرد هم آورده است
زیباترین "اصلِ تفاهم" را نگیر از ما
وقت وضو خاک نجف طاهر تر از آب است
جان علی!فیض تیمم را نگیر از ما
حالا که قسمت نیست یک شب کربلا باشیم
برگِ برات شاه هشتم را نگیر از ما
عمری دم افطارها گفتیم:یا عطشان...
تا وقت مُردن این تداوم را نگیر از ما
آن کهنه پیراهن که غارت شد به جای خود...
گریه بر آن انگشترِ گُم را نگیر از ما
#بردیا_محمدی
#ماه_رمضان
@shaeranehowzavi
این عیدها صفای تو را کم میآورند
از دوریات بجای شعف غم میآورند
این ابرهای سرکش و آبستن غرور
بر روی بام عشق فقط نم میآورند
گنجشکهای تازه نفس در حصار شهر
غمگین نشسته آه فراهم میآورند
اصلا چرا شکوفه بیاید درون باغ
وقتی برای عرض ادب سم میآورند
در آسمان بخت سیاهم ستارهها
چشمک زنان دلایل مبهم میآورند
درگیر لحظههای خوش و ناخوش خودیم
این عیدها صفای تو را کم میآورند
#پریسامصلح
#عید
#انتظار
@shaeranehowzavi