eitaa logo
روش تدبر در قرآن و سیره
169 دنبال‌کننده
174 عکس
185 ویدیو
37 فایل
تدبر؛ عرضه خالصانه سرزمین وجودم است بر آسمان بارانی و رشد افزای آیات وحیانی و روایات با درک فقر و ضعفم و طلب و تسلیمم...
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨✨✨✨✨ ✅ جوان و فرصت سوزی @shagerd_Quran واقعيتش اين است كه من هنوز براى اين ، براى اين كارى نكرده‌ام، نكرده‌ام حتى را نكرده‌ام چه رسد به اين كه بخواهم براى دنياهاى ديگر،برنامه كه هيچ، امكاناتى، بودجه‌اى و وسائلى فراهم بكنم. 🌿در هم هست: «فقد افنيت عمرى فى شرة السهو عنك و ابليت شبابى فى سكرة التباعد منك» ؛ خدايا! من را با ، با كرده‌ام. يادم رفته تا كجا مى‌خواهم بروم. «افنيت عمرى فى شرة السهو عنك و ابليت شبابى» ؛ واقعاً را كرده‌ايم، كهنه كه هيچ، پير شديم... من گاهى مى‌خواهم بلند شوم بايد از دست‌هايم كمك بگيرم، از ديوار كمك بگيرم ... 👌 مشكلش اين است كه تواناست و باكش نيست، اصلاً فكر نمى‌كند؛ يعنى حساب نمى‌كند كه نيروى اين چشم تمام مى‌شود، باطرى او آخرين لحظه‌هايش را طى مى‌كند. ✨با چشمش به هر چيزى نگاه مى‌كند. ✨با گوشش هر چيزى را مى‌شنود. ✨با دلش هر چيزى را جمع مى‌كند. ✨به هر چيزى اجازه ورود به لحظه‌هايش را مى‌دهد و باكش هم نيست، خيال مى‌كند چون به همان كه مى‌خواهد، مى‌تواند برسد، هميشه هم همينطور خواهد بود! دليل آن هم اين است كه يا او را كرده و يا به دورى راه و به حجم مشكلات و اندازه‌هاى عظيم موانع او را مغرور كرده است و ... اين حرفها تازه شروع روضه است! هنوز اول حرف است. خوب دقت كنيد! حضرت مى‌گويد من جوانى‌ام را تمام كرده‌ام،با سهو و با فراموشى و... «و ابليت شبابى فى سكرة التباعد منك» ؛ من را كردم در اينكه با از تو و باكم نبود. كه تو هم پاداشم را مى‌دادى؛ بود. 👈تنها من از تو دور نشدم، تو هم مرا رها و واگذارم كردى. 👉 گفتى بروم درها را بزنم، را ببينم و تجربه كنم. وقتى از تو نپذيرفتم و تو را نخواستم، آن وقت تو رهايم كردى. من در مستى، خيال مى‌كردم. مست بودم و متوجه نبودم كه در چه درصدى از مشكلات هستم. «سكرة التباعد» ، مستى و دورى دو طرفه است. 📚 ص۱۳۴ @shagerd_Quran
✅اگر دنيا برايتان بزرگ است ... 🔶استاد علی صفایی حائری: من اين را خيلى راحت به شما مى‌گويم اگر دنيا برايتان بزرگ است، خيالتان راحت باشد كه به آخرت، حتى اگر با ادله هم برايتان اثبات بشود ايمان و گرايش نداريد.بحث يقين نيست.بحث برهان نيست. بحث خواستن است. نمى‌خواهى؛ چون اينجا برايت بزرگ و گشاد است.مگر مرض دارم هجرت كنم وقتى كه اين همه دور و برم آب و علف است‌؟! گوسفندهايم را بردارم كجا بروم‌؟! ولى وقتى كه گوسفندهايت دنيا را چريده باشند، وقتى كه دنيا برايت تنگ شده باشد، وقتى آسمان آنقدر كوتاه شود كه نتوانى سرت را بلند كنى و مجبور باشى سرت را روى زانوانت بگذارى و گريه كنى؛ اگر اين آسمان پايين و اين دنياى تنگ را احساس كردى، آن موقع به امامت،به ولايت،به رسالت،به دين،به وحى،به غيب محتاج مى‌شوى ؛ آن هم به وحى،به عنوان يك خط‌؛ «يُؤمِنُونَ‌ بِما أُنْزِلَ‌ الَيْكَ‌ وَ ما أُنْزِلَ‌ مِنْ‌ قَبْلِكَ‌» ، نه به عنوان يك رسول،بلكه به عنوان يك خط‌ مستمر از آدم تا خاتم، از جامعه عشايرى تا جامعه كشاورزى تا جامعۀ صنعتى تا جامعۀ فوق صنعتى و مدرن، در تمامى اين جريانها، تو به امتى محتاج هستى با كيفيتى ديگر، نه برخاسته از شرايط‌ اقتصادى و توليدى و متكى به اصناف و احزاب و حقوق و آزادى و... كه متكى به بينات و بصيرت و متكى به تربيت و به جمع آورى و به جادادن اين نفوس است 📚 ص۷۱ 🌿 @einsad