eitaa logo
شاگرد استاد 🇵🇸
415 دنبال‌کننده
94 عکس
69 ویدیو
5 فایل
﷽ «ما مؤمنان ذکرُ علیٍ عبادتیم» 🌱 _ کتاب الله _ تاریخ اهل بیت ﴿؏﴾ _ انقلاب اسلامی _ بزرگان اسلام و تشیع (وقفِ امیرالمؤمنینِ قلبم 🫀) + من؟ شاگرد مکتب «سَلونی» 💚 . 📪ناشناس: https://daigo.ir/secret/434196413 🤝حرفامون: @ham_shagerdi
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
• حسن آمد و رمضان شد «رمضان الکریم» :)✨ 💚 💠 @shagerde_ostad
• و فرمود: به خدا قسم کسی‌که ما رو دوست‌داشته باشه، حتی اگه در دورترین شهر دنیا اسیـر باشه، این دوستی‌ما براش مفیده! این رو بدونید که ولایت و محبت ما اهل‌بیــت، گناهان مردم رو می‌ریزه همــون طوری که باد، برگ‌ها رو شاخه‌هاشــون جدا می‌کنه و به زمین می‌ریزه! 📚 بحارالانوار، ج44، ص25 💚 💠 @shagerde_ostad
• 🔰 اینجا طلب نکرده، می‌بخشند! 🔸اومد پیش امام حسن تا از ایشون کمک بخواد؛ هنوز دهان باز نکرده بود، حضرت به خادمشون فرمودن هرچی تو خزانه داریم به ایشون بده! خادم رفت، ده هزار درهم آورد و تقدیم نیازمند کرد. 🔹نیازمند گفت: آقاجان کاش می‌ذاشتید حاجتم رو بگم و ستایشتون کنم بعد این طور در حقم لطف می‌کردید.. 🔸امام حسن فرمودن: ما قبل از اون که ازمون درخواست بشه می‌بخشیم، چون می‌ترسیم مبادا یه وقت کسی به خاطر رو‌ زدن به ما شرمنده بشه و آبروش بریزه!... 💚 💠 @shagerde_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ✨ خب وقتشه هندزفری‌ها رو آماده کنیم و بشینیم پای حرف‌های حضرت خالق 🌱 🔸صوت ترجمه روان و شیرینِ قرآن کریم 📖 🗓 روز پانزدهم رمضان: جزء ۱۵ 👇 •
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
• 🔰شوخی‌ای که کلی پیامبر رو خندوند! 🔸چند نفر باهم راهی سفر شدن؛ برای این که آذوقه کم نیارن، یه نفر به اسم نعیمان رو مسئول آذوقه کردن تا حواسش به کم و زیاد مواد غذایی باشه. 🔹یه روز بین راه، یه نفر به اسم سویبط گرسنه‌اش شد؛ اومد پیش نعیمان و ازش خواست یه مقدار غذا بهش بده. نعیمان گفت بذار همه جمع بشن بعد. سویبط از این حرف نعیمان ناراحت شد؛ تصمیم گرفت هر طور شده تلافی کنه. 🔸همین طور به راه خودشون ادامه دادن تا این که به یه کاروان دیگه رسیدن. سویبط رفت پیش اون کاروان و گفت: «من یه غلام دارم که می‌خوام بفروشمش؛ شما می‌خرید؟» اونها هم از خدا خواسته قبول کردن. سویبط بهشون گفت: «ولی این غلام من خیلی شوخ و سر و‌ زبون داره؛ احتمالا به شما بگه من غلام نیستم! اگه این طوری گفت به حرفش گوش ندین و ببرینش.» 🔹سویبط غلامش رو به قیمت ۱۰ تا شتر ماده فروخت. 🔸وقتی خریدارها اومدن غلام رو ببرن، سویبط نعیمان رو نشون داد و گفت غلامم اینه! هرچی نعیمان داد میزد که من غلام نیستم کسی گوش نداد، دست و پاشو بستن و دنبال خودشون کشیدن و بردن. 🔹همین که همراهان نعیمان جریان رو شنیدن با عجله رفتن ماجرا رو تعریف کردن و نعیمان رو آزاد کردن. 🔸خبر این اتفاق که به گوش پیامبر رسید، تا مدت‌ها هربار یاد اون جریان میفتادن کلی می‌خندیدن. 💠 @shagerde_ostad
• بنویـســیـــــد مـــرا نوکـــــــر دربــار حس‍ـــــــن یا همان‌خوارترین، خوارترین، خوارِ حسن عالمی محو تماشای حسین بن علی‌است و حسین بن علــی سخت گرفتـــار حســــن 💚 ✍ 💠 @shagerde_ostad
• 🔸اهل شام بود؛ دید یه گروهی با وقار و ابهت دارن از کوچه می‌گذرن. از یه نفر پرسید: «اینها کی‌ان؟» جواب دادن: ایشون حسن بن علی هستن. 🔹مرد شامی اومد جلو و با غیض تو صورت حضرت نگاه کرد؛ گفت: «تو حسن بن علی هستی؟» حضرت فرمودن: «بله خودمم» مرد شامی گفت: «تو هم می‌خوای راه پدرت رو بری؟» امام حسن فرمودن: «تو می‌دونی پدر من چه آدم بزرگی بود؟» مرد شامی گفت: «پس تو هم یه کافری هستی مثل پدرت!» 🔸یه نفر از همراهان امام عصبانی شد و محکم خوابوند زیر گوش مرد شامی! 🔹امام حسن با ناراحتی همراهانشون رو مرخص کردن، عباشون رو روی شونه مرد شامی انداختن و برای عذرخواهی ایشون رو به خونه خودشون بردن؛ کلی ازش پذیرایی کردن، جایی رو برای استراحتش آماده کردن، بهش هدیه دادن. 🔸میگن مرد شامی بعد از اون روز هرجا که می‌رفت می‌گفت: روی زمین بهتر و دوست داشتنی‌تر از حسن بن علی وجود نداره! 💚 💠 @shagerde_ostad
• قرآن یه جا می‌فرماد: «وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا» یعنی وقتی یه نفر یه محبتی بهتون می‌کنه، می‌خواد یه سلام و علیک ساده باشه، یا هدیه‌ای که تقدیمتون می‌کنه، شما هم یا در همون حد براش جبران کنید یا با بهتر از اون! یه تقلب برسونم؟ خوبه که هرکار خوبی که انجام می‌دیم، ثوابش رو هدیه کنیم به اهل بیت؛ اونها به بهانهٔ همین آیه هم که شده قطعا با بهتر از اون برامون جبران می‌کنن :)🌱 💠 @shagerde_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ✨ خب وقتشه هندزفری‌ها رو آماده کنیم و بشینیم پای حرف‌های حضرت خالق 🌱 🔸صوت ترجمه روان و شیرینِ قرآن کریم 📖 🗓 روز شانزدهم رمضان: جزء ۱۶ 👇 •
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
• 🔸یه خانومی با زبون روزه، داشت به کنیزش بد و بیراه می‌گفت. پیامبر که صداش رو شنیدن، یه ظرف غذا برداشتن و بردن گذاشتن جلوش؛ فرمودن: «بخور!» اون خانوم گفت: «یا رسول الله من روزه‌ام!» 🔹پیامبر فرمودن چطوری روزه‌ای که هرچی به دهنت میاد میگی؟ روزه که فقط آب و غذا نخوردن نیست! خدا روزه رو گذاشته تا جلوی حرف‌ها و رفتارهای زشت آدم‌ها رو بگیره؛ این گناه‌ها باعث نابودی روزه میشن! اونهایی که واقعا روزه دارن، تعدادشون کمه؛ خیلی‌ها فقط گرسنگی می‌کشن!... _________ 📚 منابع: بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۲۹۳ و ۲۹۴ و ج ۹۷، ص ۳۵۱ _____ 🌙 💠 @shagerde_ostad
• 🔻درمورد این روایت یه نکته‌ای رو هم به عنوان تکمله بگم: منظور پیامبر اکرم این نیست که رفتار و گفتار زشت، جزء مبطلات روزه هستن، مثل خوردن و آشامیدن روزه رو باطل می‌کنن و بعدش می‌تونید هرچی خواستید بخورید و هرکاری انجام بدید؛ نه! منظور اینه که روزه این طوری قبول نیست و از فلسفه روزه داری فاصله داره. مثل روایتی که می‌فرماد کسی که شراب بخوره تا چهل روز نمازش قبول نیست؛ معنی‌اش این نیست که پس شرابخوار دیگه نماز نخونه چون قبول نمیشه! اتفاقا باید وظیفه‌اش رو انجام بده، اما اون نماز، نمازی نیست که باعث تقرب به خدا و بهرمندی از برکاتش بشه؛ صرفا انجام وظیفه است... 💠 @shagerde_ostad
• 🔰به قیمت شادی بچه‌ها! 🔸از کنار خونهٔ یه زن فقیری می‌گذشتن، که دیدن بچه‌های زن دارن از گرسنگی گریه می‌کنن! زن برای این که بچه‌ها خیال کنن قراره غذایی آماده بشه و کمتر بی‌قراری کنن، دیگش رو پر از آب کرده بود و گذاشته بود روی آتیش... 🔹امیرالمؤمنین که وضعیت رو این طوری دیدن، با عجله برگشتن، یه مقدار خرما و آرد و روغن و برنج، گذاشتن داخل یه کیسه، روی دوششون بلند کردن و با جناب قنبر راه افتادن سمت خونه اون زن. 🔸قنبر گفت: آقاجان بدید کیسه رو من بیارم! امیرالمؤمنین قبول نکردن و به راهشون ادامه دادن. 🔹به خونهٔ زن که رسیدن، در زدن، اجازه گرفتن، نشستن پای قابلمه؛ روغن و برنج رو داخل دیگ آبجوش ریختن و برای بچه‌ها برنج درست کردن. 🔸بچه‌ها که غذاشون رو خوردن، امیرالمؤمنین روی چهار دست و پا راه افتادن، دور اتاق می‌چرخیدن و بع بع می‌کردن. بچه‌ها از خوشحالی قهقهه میزدن و نوبتی روی دوش حضرت سوار می‌شدن. 🔹وقتی از خونه اومدن بیرون، قنبر گفت: امشب یه رفتار عجیب از شما دیدم که علتش رو متوجه نشدم! می‌فهمم چرا برگشتید براشون غذا آوردید، اما چرا روی چهار دست و پا برای بچه‌ها بع بع می‌کردین؟ آخه شأن شما... 🔸امیرالمؤمنین فرمودن: وقتی وارد این خونه شدم، بچه‌ها از شدت گرسنگی گریه می‌کردن؛ دلم می‌خواست وقتی پام رو از خونه‌شون می‌ذارم بیرون، بچه‌ها درحالی که شکمشون سیره، بخندن... ____ 📚 منبع: مفاتیح الحیاة، ص ۳۹۹ 💠 @shagerde_ostad
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱
• 🔸امام سجاد یه جا تو مناجات التائبین می‌فرماد: يَا أَمَلِي وَ بُغْيَتِي وَ يَا سُؤْلِي وَ مُنْيَتِي فَوَعِزَّتِكَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِي سِوَاكَ غَافِراً وَ لا أَرَى لِكَسْرِي غَيْرَكَ جَابِراً یعنی: امید من! آرزوی من! خواهش من! تمنای من! خدای من!... به بزرگی خودت قسم، هر چی گشتم، به جز تو هیچ کسی رو پیدا نکردم که این همه خرابکاری‌ام رو ببخشه و بپوشونه... عزیزم! به خاطر ضربه‌هایی که این همه گناه به منِ بنده‌ات زده، روح و دلم شکسته؛ من جز تو کسی رو ندارم که بتونه این دردها رو درمون کنه... ❤️‍🩹 💠 @shagerde_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• 💢مگه خدا تو قرآن نگفته: «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»؟ پس دعای من کجا رفت⁉️ 💠 @shagerde_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا