•
🔸برای مهمونی رفت خونه امام حسن؛
همین که سفره غذا رو پهن کردن، با ناراحتی گفت: عذرمیخوام من نمیتونم از این غذا بخورم!
🔹امام حسن پرسیدن: چرا؟ چیشد یهو؟
🔸اون مرد گفت: قبل از این که بیام اینجا یه فقیری رو دیدم، خیلی دلم براش سوخت! این غذا از گلوی من پایین نمیره مگه این که یه مقدار برای اون فقیر هم بفرستیم.
🔹امام حسن پرسیدن: اون فقیر کی بود؟
🔸مرد گفت: نمیدونم؛ برای نماز رفته بودم مسجد، اون فقیر داشت نماز میخوند. نمازش که تموم شد، دستمالی که افطارش رو داخلش بسته بود، باز کرد تا افطار کنه.
چشمم که به غذاش افتاد دلم کباب شده! بنده خدا غذاش آب و نون جو بود!!
تازه اینقدرم آدم با معرفتی بود که از همون غذاش هم به من تعارف کرد؛
ولی من عادت به خوردن همچین غذاهایی نداشتم برای همین دعوتش رو قبول نکردم... اگه میشه یکم از این شام رو برای اون بنده خدا بفرستید ثواب داره.
🔹امام حسن حرفهای مرد رو که شنیدن، گریهشون گرفت؛ فرمودن: اون فقیری که میگی، پدر من علی بن ابی طالب، خلیفه مسلمینه، که شبیه فقیرترین مردم جامعه زندگی میکنه و همیشه همین طوری ساده غذا میخوره...
📚 منبع:
آدابی از قرآن، شهید دستغیب، ص ۲۸۲
#فضائل_امیرالمؤمنین
#روایت_من
💠 @shagerde_ostad
•
وَ یَسْئَلونَکَ عَنِ العِشْق، قُل هُوَ
شَیٔ یُشبه الحُـسِینْ عَلیهِالسّلامْ 💚
💠 @shagerde_ostad
•
⚠️ روضه باز است؛ با حال مناسب بخوانید...
بعد جنگ خیبر، چندتا از یهودیها اسیر شدن؛ یکی از اونها صفیه، دختر رئیس قبیله بنی نضیر بود. پیامبر به صفیه فرمودن: من تو رو مجبور نمیکنم دینت رو عوض کنی، میتونی یهودی بمونی و همینجا زندگی کنی؛ اما اگه مسلمون بشی من هم حاضرم باهات ازدواج کنم. نظر خودت چیه؟
صفیه فورا گفت: قطعا خدا و پیامبرش رو انتخاب میکنم! میگن صفیه پیامبر رو خیلی دوست داشت و بعد از وفاتشون، بیشتر از همه همسرانشون، از داغ پیامبر گریه میکرد...
⬇️اینها مقدمه بود تا این قسمتش رو بگم:
بعد ازدواج پیامبر با صفیه، مسلمونها بقیه یهودیها رو هم آزاد کردن؛
گفتن: اینها دیگه فامیل پیغمبر شدن و ما نمیخوایم فامیل پیغمبر رو به غلامی و کنیزی بگیریم!
🔻میدونید دلم از چی میسوزه؟
اون روز مسلمونها چندتا یهودی رو به خاطر وصلت دختر رئیس قبیلهشون با پیغمبر، فامیل حضرت دونستن و به خاطرش گفتن حاضر نیستن اونها رو غلام و کنیز خودشون کنن؛
اونوقت همین آدمها چند سال بعد، دخترهای همون پیغمبر رو بازار به بازار... 😭💔
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و
آل محمد، و آخر تابع له علی ذلک...
#شب_جمعه
#شب_زیارتی
💠 @shagerde_ostad
•
🔸وقتی ابن زیاد، مأمور شد بره کوفه و قیام جناب مسلم رو سرکوب کنه، هیچ سپاهی با خودش نبرد! خودش بود و چند نفر از نزدیکانش!
⁉️میدونید چرا؟!
انگار میخواست برای اباعبدالله کُری بخونه!
میخواست بگه:
«من برای جنگ با شما، سپاه لازم ندارم! خونت رو با دست همین #منتظران_ظهور خودت میریزم!»
🔸یه عده رو با زور و وحشت ساکت کرد،
یه عده رو با پول،
یه عده رو با سوء استفاده از جهل و کم سوادیشون نسبت به دین و قرآن!...
⚠️پ.ن: راستی نقطه ضعف ما چیه؟
اگه اون زمان بودیم، ابن زیاد دهن ما رو با چی میبست؟
هنوز یه کربلا پیش رومون داریمها!..
کاش از حالا حواسمون به نقطه ضعفهامون باشه...
#شب_زیارتی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💠 @shagerde_ostad
•
دلمرده ام، قبول! تو اما مسیح باش
یک جمعـه هم زیارت اهل قبــور کن
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💠 @shagerde_ostad