eitaa logo
.......
4 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
103 فایل
.....
مشاهده در ایتا
دانلود
دختر 16 ساله فلسطینی با هفت گلوله ارتش کودک کش اسراییل در جنین به شهادت رسید. سیاستمداران آمریکایی و اروپایی برای او مرثیه سرایی می کنند؟ عکس و داستانش تیتر رسانه هایشان می شود؟ از سازمانهای حقوق بشری صدا و حرکتی برمی‌خیزد؟ ! 🗣محمد صرفی ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
🚨 کرونا جمع شد میدونید چرا؟ چون همه مسئولین، مغازه دارها، مامورین مترو و اتوبوس و... میگفتن لطفاً بدون ماسک وارد نشوید. ⭕️ چرا در مغازه های وپاساژ ها و متروها و بانک و... نمی ایستید بگید👇👇👇 لطفا بدون وارد نشوید؟! ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
18.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 آیا دست نامرئی دشمن در آموزش و پرورش وجود دارد؟ 🔻از وزیر محترم درخواست می‌کنم شخصاً به این موضوع ورود کنند، و به شورای عالی انقلاب فرهنگی و حوزه و دانشگاه هم نسپارند: 🔻اینکه بچه‌‌ها در ۱۲ سال مدرسه این آیۀ قرآن را بفهمند که «اگر بندگی خدا را نکنی، بردگی دیگران را کردی»
22.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگِ با صدای مَهدیان تقدیم به روحِ مطهر شهید ❤️ تهیه کننده : مجتبی یداللهی 🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻 مؤسسه فرهنگی هنری هم آوا @hamava_art
هدایت شده از Sadat.zaheri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شرعا بر گردن همه ی شماست که این کلیپ را منتشر کنید اگر یک عمل صالح در طول عمرمان بتوانیم انجام بدیم و قدمی برای ظهور برداریم و مورد قبول خداوند قرار بگیره، شاید انتشار همین کلیپ چند دقیقه ای باشه.... خواهشا تمام دوستان مذهبی و انقلابی این چند دقیقه را با دقت ببینند و نشر دهند وظیفه خودمون را در قبال ظهور بدانیم و کوتاهی نکنیم😔😔😔😔
هدایت شده از 🇮🇷مثل هانیه🇮🇷
⛔️ فکری برای قتلگاه جوانان مردم کنید چرا مجید رضا رهنورد که بچه مذهبی بود شد: مراقب خود، اطرافیان و مان باشیم. امروز صبح که خبر اعدام را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم ‏دست داد نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم، سخنرانش فردی بودکه از زندگی او تهیه کرده بود و در جریان باز جویی وی بود این مطلب از زبان ایشان است. مادرش به امام رضا علیه السلام نامش را ‏مجیدرضا گذاشت از کودکی و هیئتی بود همیشه تلاش میکرد صف اول خودش را جاکند حتی برای ثواب بیشتر نماز، عبا بر شانه می انداخت از 15 سالگی که وارد شد کم کم تحت تاثیر قرار گرفت آنچنان شست و شوی شد که نماز را می کند و اعتقادات مذهبی و عشق به امام ‏حسین ع و حضرت فاطمه س را کنار گذاشته و حتی می کند: خودش میگوید ۸ سال رسانه من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود، روز حادثه با دیدن آن گروه اغتشاش در خیابان آن جرقه زده شد اول در خانه نامه اش را می نویسد که برای من نکنید ‏سر قبرم نخوانید، هر که زده به خاطر کینه ای بوده که از حزب اللهی ها داشته، او میگوید با خودش فکر می کرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتما و تکه تکه اش میکنند برای همین موقع دستگیری میگوید مرا اعدام کنید اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را می بیند که ‏با دینی با او تعامل می کنند تمام ذهنی اش به هم می ریزد بچه های اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجه ا‌ش بدهند، با او می کنند از زندگیش می پرسند برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او می دهند بخواند و خلاصه مجرم و بازجو باهم میکنند. آخر تازه ‏فهمیده که این ۸سال چه قدر فضای مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این برند، به مادرش می گوید، با مادران صحبت کن، طلب نکن فقط طلب کن من مثل یک برادرم را کشتم، مجید رضا میگوید چند به دلم مانده، یک بار دیگر دست را ببوسم به مادرم کادو بدهم: بعداز ۸ ‏سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیه السلام برسد(این حرف را با گریه و زجه میزند و باز جو هم همراهش گریه و زجه میزند) او بسیار پشیمان و شکسته شده بود. در حقیقت می شود گفت دوتا جوان ما را شهید نکرد بلکه دوتا جوان را شهید کرد ویک جوان را ، دشمن یک جوان را که می توانست سرباز امام زمان عج باشد ‏را تبدیل به یک کرد. مراقب خود، اطرافیان و مان در فضای مجازی باشیم. دکتر اصغری نکاح روانشناس و دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد ❌مسئولین دولت روحانی و دبیر شورای عالی فضای مجازی ، هشدار امام جامعه را نادیده گرفتند فضای مجازی ول و رها، نوجوان و جوانان است ✅شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با گروه دانشجویی «مثل هانیه» همراه شوید👇 🆔️ @mesle_haniyeh
هدایت شده از 🇮🇷مثل هانیه🇮🇷
ما اینا رو فراموش نکردیم. حضرات مسئول بیان گزارش بدن ببینیم با این کفتارها چه کردند ؟ اگر الان نقره داغ نشن در فتنه بعدی به این اکتفا نخواهند کرد ✅شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با گروه دانشجویی «مثل هانیه» همراه شوید👇 🆔️ @mesle_haniyeh
هدایت شده از 🇮🇷مثل هانیه🇮🇷
🔴 آغاز طرح پیگیری تخلفات کشف حجاب در خیابان ها، معابر و فضاهای عمومی سطح شهر ♨️ بررسی ها نشان می دهد که طرح رسیدگی به تخلفات کشف حجاب آغاز شده است، متخلفین از طریق دوربین های سطح شهر شناسایی و تحت پیگرد قانونی قرار میگیرند. 📛 بنظر میرسد که اقدامات جدی در پیش است احتمال اینکه متخلفین از بعضی خدمات عمومی محروم شوند هم مطرح است. نکته قابل تامل اینکه به نظر می رسد این لحن محترمانه در پیامک نشان دهنده اقتدار و تسلط نظام در پایش فضای عمومی است. ⚠️ منتظر گام های بعدی و قاطع از طرف مسئولین هستیم. ✅شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با گروه دانشجویی «مثل هانیه» همراه شوید👇 🆔️ @mesle_haniyeh
هدایت شده از کانال حسین دارابی
معاویه: از علی قوی تر سراغ داری؟ عمرعاص: آری جهل مردم 👈 عضوشوید @hosein_darabi
15.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ابراهیم هادی در لندن! ‏‎ روایت علیرضا کمیلی از ارادت به شهیدان در نقاط مختلف دنیا ‏‎ اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 🆔 @Rahianenoor_News
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌غرب پیشرفته نیست! 🔻غرب حتی در تأمین لذت‌های مادی و غریزی هم شکست خورده 🔻یکی از علل نارضایتی‌ها در جامعۀ ما، توهّم پیشرفته بودن غرب است @Panahian_ir
هدایت شده از مذهــبـیـون
بچه‌هاازخوابتون‌بزنیدازتفریح‌تون‌بزنید ازدنیا‌تون‌بزنیدازخوشی‌‌ورفیق‌بازی بزنیدوبه‌داداسلام‌برسید!! جهادیعنی‌چشم‌پوشی‌ازخوشی‌هابرای انجام‌کارهای‌روی‌زمین‌مونده‌خدا...!(: _حاج‌حسین‌یکتا 🌱|@Mazhabi_yon
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ... راوی دفاع مقدس جانباز شیمیایی حاج محمد مختاری عصر دیروز دار فانی را وداع گفتند و به خیل همرزمان شهیدش پیوست. یاد و نام او گرامی باد اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 🆔 @Rahianenoor_News
هدایت شده از 🇮🇷مثل هانیه🇮🇷
⭕️ رفراندوم در ترکیه برای حجاب!!!!!!!!! ⛔️باید به زنان و دختران ایران گفت ؛ راهی که تو قرار است بروی زنان ترکیه دارند برمیگردند عزیزم ... ✅شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با گروه دانشجویی «مثل هانیه» همراه شوید👇 🆔️ @mesle_haniyeh
هدایت شده از 🇮🇷مثل هانیه🇮🇷
مسابقه زیبایی زن، سگ، گربه و اسب کرامت و مقام زن در کشورهای عضو در کمیسیون مقام زن ! ✅شما هم اگر بی تفاوت و بی دغدغه نیستید با گروه دانشجویی «مثل هانیه» همراه شوید👇 🆔️ @mesle_haniyeh
عنوان کتاب: در انتظار پدر روایت مادرانه ای دلنشین از زندگی شهید محمدرضا تورجی زاده نویسنده : کبری خدا بخش دهقی اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است👇 🆔 @Rahianenoor_News
📜 پوستر 📌 از خون جوانان وطن ویزا رسیده!
{•"بســمِ ربِّ اݪــفاطمہ...🥀"•}
زهرا (س)🌿 تا پنج سالگی در بادیه زیسته پدرم را هرگز ندیده ام . داغ مرگ مادر خویش را در شش سالگی بر دل داشته ام . ـــــــــــــــ عبدالمطلب ، جد مهربان و مقتدر و ثروتمندم ، در هشت سالگی ، زندگی را ترک گفته است و دوران چوپانی ، تنهایی و رنج صحرا و ریگزار تفتیده مکه و بیابانهای اطراف آن ، با من بوده است . رنج فقر و تهیدستی و احساس محرومیت از مواهب مادی زندگی ، تا بیست و پنج سالگی با من همراه بوده ، امادرسهای بسیاری را نیز ، به من آموخته اند : صبر ، صفا سادگی ، تحمل خشونت ، آشنایی با طبیعت و ... را از صحرا و در همین دوره ، آموخته ام . رهبری و مسئولیت و فداکاری به خاطر دیگران ، بی چشم داشت پاداشی را ، از چوپانی فرا گرفته ام . ورزیدگی و استقامت در برابر هوسها و صلابت روح و پختگی و پیوند با توده مردم و دشمنی با اشرافیت و زور و بیعدالتی را از فقر و گرسنگی ، آموخته ام . و اينك ... این روزها در مکه خبرهایی است ! بعد از مرگ عبدالمطلب ، هرکسی ادعای ریاست و بزرگی مکه و پرده داری کعبه را در سر می پروراند . بنی هاشم ، رقیب پیدا کرده اند ! دشمنی و رقابت ، د رخاندانهای بزرگ قریش رخنه کرده است و مکه را به آشفتگی و تفرقه تهدید می کند . از طرف دیگر ، احترام کعبه و نفوذ قریش و قدرت مسئولان خانه خدا ، رفته رفته در این آشفتگی ضعیف می شود ، و برخی از مسیحیان و یهــــودیان ، به خصوص تعدادی از افراد برجسته قریش ، آشکارا زبان به انتقاد از دین قریش گشوده اند . بی دینی و سست اعتقادی ، در میان مردم رخنه کرده است... گروهی که به سر زمینهای « شام » ، « یمن » و « حیره » رفت و آمد دارند ، سخنان تازه ای بر زبان می آورند . ای « ورقة بن نوفل » ، « عثمان بن حویرث » ، « زید بن عمر و » و « عـبـدالله بن جحش » ، در مراسم جشن خدایان شرکت نکرده اند ، و به طور علنی به بتها بد گفته اند . « زیدبن عمرو » که از دست زنش به شام و عراق فرار کرده بود ، به مکه بازگشته است و می گویند که آمده است کنار خانه کعبه ، در برابر چشمان بت بزرگ ـ لات و عزی - ایستاده است و با صدایی بلند گفته : « خدایا ! اگر می دانستم که چه طریقی را دوست داری ، بر همان طریق ، ترا پرستش می کردم ؛ اما نمی دانم . » ٭ و من ... هیچگاه در برابر بتان سر تعظیم فرود نیاورده ام . نواده عبدالمطلب هستم ؛ کسی که پرده دار خانه کعبه بود و قدرتمندترین شخصیت مذهبی ، در میان قریش بود . و اينـك ، شوهر خدیجه می شوم ؛ ثروتمنـدتـرین و محتـرم ترین و شریف ترین زن مگه ! از ثروت فراوان خدیجه ، می توانم برای بهبود وضع محرومان استفاده کنم . و خود نیز ، با خیالی آسوده تر ، به خویشتن و تفکر خویش بپردازم ... محمد که دیرهنگامی است ، سر به زیر انداخته است ، ... @Mahdi_277
زهرا (س)🌿 از این تفکرات خویش بیرون می آید و به فرستاده سخن آخرین خویش را اعلام می دارد : ، به نزد بانوی تو خواهم آمد . امین قریش ، بلافاصله بعد از رفتن آن زن ، جریان کار را با ابوطالب درمیان می گذارد . ابوطالب ، به فرزند برادر خویش تبريك مي گويد . چنـد روز بعـد ، مجلسی ساده تشکیل می گردد ، و گفتگوهای مقدماتی با خوبی و توافق طرفین ، به نتیجه رسیده و خیلی زود پایان می یابد . آنگاه ابوطالب برمی خیزد و خطبه ای می خواند که حمد و سپاس خداوند است و در ضمن آن ، آغازش برادر زاده خود را معرفی می کند : اگر محمدبن عبدالله را با هر مردی از قریش مقایسه کنیم ، او بر همه برتری دارد . اگرچه از ثروت محروم می باشد ؛ اما ثروت همانند سایه است که رفتنی می باشد و شرافت و اصل و نسب چنین نیکویی ، باقی خواهد ماند ... سپس ، نوبت به « ورقة بن نوفل » می رسد تا صحبت کند : هیچ کس از قریش ، منکر فضل و کرامت شما نیست . ما از صمیم قلب آرزو داریم ، تا دست به ریسمان شرافت شما بزنیم ... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نخستین زنی که ایمان به محمد ( ص ) می آورد.✦ رمضان امسال را هم محمد بن عبدالله - شوی خدیجه - - به حراء رفته است ، تا به دور از غوغای زندگی روزمره ، به تنهایی به تفکر و عبادت بپردازد . او ، ساعتها در غار ، تنها با خویشتن نشسته است و می اندیشد . به خود ، به گذشته اش و آینده خویش ، به خانه ابراهیم ، به بتهایی که آنجا را آلوده ساخته اند و به نیایشگران بتها ، به عرب و به تمامی بشریت ، به زمین و آسمان ، به هستی و هستی آفرین . بعد ، بیرون می آید و ساعتها روی کوه حراء ، پیرامون غار قدم می زند ، وقار کوهستان را می نگرد و خاموشی دشت را ، عظمت و سکوت آسمان صاف و زلال عربستان را و انبوه ستارگانی را که خاموش ایستاده اند و به او می نگرند . ! امشب شب عجیبی است! صدای گامهایی در سکوت کوهستان پیچیده است سینه آسمان را خراشیده است ؛ سالهاست که کسی در درونش می گوید : منتظر باش ! او می آید ! محمد به غار باز می گردد ، و به انتظار باقی می ماند . افسرده است ! چیزی هست که نمی یابمش ! کجاست او ؟! انتظار ناشناخته ای در وجود خویش احساس می کند ؛ انتظاری که چهل سال عمر دارد . به خواب می رود . چه مدت می گذرد ؟ چگونه آمده است ؟ از کدامین سوی ؟ از کجای آسمان ؟ نمی داند ! آنچه مشهود است ، از پایان انتظار خبر می دهد : ورقه ای جلوی چشمان محمد گشوده می شود : _بخوان ! _نمی توانم بخوانم ! دست مرموزی که حلقومش را چند لحظه قبل فشرده است ، یکبار دیگر چنین می کند و فرمان خدا را دوباره به گوش او می رساند : _بخوان ! _نمی توانم بخوانم ! این بار ، چنان گلویش را می فشارد که احساس مرگ می کند و رها می سازد او را و باز همان صدا ؛ با لحنی آمرانه : - بخوان ! و محمد که خواندن و نوشتن نمی داند ، یکباره می بیند که می تواند بخواند ! - چه بخوانم ؟! به نام پروردگارت بخوان ! پروردگاری که ترا خلق کرد و ... آن آشنا ، پیغام خدا را رسانیده است ، و کاری ندارد که بیش از آن بماند . وقتی محمـد در غار تنها می ماند ، تاب تحمل ندارد . گویی از آسمان و دشت ، وحشت به جانش می ریزند . تخته سنگهای سرد و سیاه کوه نور را با شتاب فراوان ، پشت سر می گذارد ، تا به خانه خویش برسد . بر در می کوبد . ...
زهرا (س)🌿 محمد بر در میکوبد! خدیجه ، در را می گشاید و چهره مضطرب شویِ(شوهر) خویش را می بیند که به عرق نشسته است ، و کلامش که مثل شته بر جان دل می نشیند : _مرا بپوشان خدیجه ، مرا بپوشان . _ شما را چه می شود ! _احساس سرما می کنم ... و در گوشه ای می افتد . خدیجه ، گلیمی بر او می افکند . محمد ( ص ) گلیم را بر خود می پیچد و چشم برهم می گذارد . مدتی کوتاه می گذرد که پیامبر ، آرامش خویش را باز می یابد؛ و چشم می گشاید : خدیجه ، همسر مهربانش در کنار او نشسته است و با اضطراب بر او می نگرد . در همان لحظه ای که پیامبر آسوده است ، خدیجه به اندیشه فرو می رود و یاد سخنان دانشمند یهودی می افتد که خبر از پیامبری شوی او را داده بود . سخنان « ورقة بن نوفل » نیز ، تاکیدی است بر آنچه که خدیجه ، سالهاست در انتظارش می باشد . هیچگونه تردیدی در صداقت شوی خویش ندارد ؛ زیرا غیر از پاکی و درستی ، چیز دیگری در او ندیده است . هنگامی که چشم پیامبر گشوده می شود ، خدیجه با لبخندی مهربان و کلامی پرمهر با او گفتگو می کند : _خدا ترا به خود خوانده است ! و ساکت می شود ، تا محمد ( ص ) ، از چشمهای مهر بانش ، اطمینان و آرامش بیشتری بگیرد . اما احساس می کند که شوهرش ، در انتظار است ؛ انتظار کلامی بیشتر ، و خدیجه به سخن می آید : _کسی که جان خدیجه در دست اوست ، سوگند می خورم که خداوند ترا خوار نخواهد ساخت . تو با همه مهربانی می کنی و نيك ترين مردمان ، نسبت به آنها هستی . مهمانان خویش را پذیرایی می کنی ، از تحمل سختی و رنج در راه حق ، دریغ نداری . تو خوبی ... خوبی ... محمد ! تو خوبی و من مطمئن هستم که آنچه دیده ای ، خیر است . و دلت را استوار ساز . محمد ( ص ) ، با چشمانی حقشناس و مهربان ، بر خدیجه می نگرد که همچون همیشه ، تنها چشمه محبت و آرامش برای او می باشد . چند لحظه ای که می گذرد ، لب به سخن می گشاید : _ احساس خستگی و کوفتگی دارم . شاید بتوانم ساعتی بخوابم . و همچنان که گلیم بر خویش پیچیده است ، به خواب می رود. خدیجه بر میخیزد ، تا به نزد عموی خویش برود . « ورقة بن نوفل » ، دختر برادر خویش را امیدوار می سازد : _ گند به کسی که جانم در اختیار اوست ، ناموس بزرگی که بر موسی ع فرود آمده بود؛ این بار بر شوی تو فرود آمده است! او پیامبر این امت است! خدیجه ، سرشار از امید و ایمان ، به خانه خویش باز می گردد. و محمد ( ص ) را همچنان خفته در گلیم می یابد . آرام در کنار او می نشیند و بر و بر اندیشه خویش شادی می کند : چهره فردی در مقابلم است که پانزده سال است ، عشق او ، روحم را گرم داشته است . خود و هر چه را که داشتم ، در پای او فدا کردم ... بیگمان ، او دقایقی دیگر خواهد خاست ؛ بیدار خواهد شد تا زندگی جدیدی را آغاز کند . اکنون بر سر ما چه خواهد آمد ؟! مردم با ما چگونه رفتار خواهند کرد ؟! این را می دانم که سختیهای بسیاری را باید تحمل کنم ؛ ولی در پای ایمان خویش به او خواهم ایستاد ، تا پای مرگ ، از پیامبر دست نخواهم کشید . اولین زن مسلمان خدیجه است . خدیجه ، گام در جای پای محمد ( ص ) می گذارد ... او فقط يك گام از پیامبر ، عقب تر می باشد . زن بزرگواری که هستی خویش را دیروز به پای عشق خویش ریخته است و امروز در پای حقیقت. خدیجه ، از ابتدای زندگی با محمد (ص) ایمانی خاص هم به او دارد . ایمانی که باعث می گردد ثروتمندترین زن قريش ، تمامی دارایی خویش را در اختیار همسر خویش قرار دهد . تا در راهی که او صلاح می داند ، به کار اندازد . و اکنون این ایمان به بار نشسته است . پیامهایی که جبرئیل بر محمد ( ص ) نازل می کند ، بلافاصله بر خدیجه خوانده می شود ، و قلب این زن بزرگ ، پس از قلب پیامبر ، با آیات الهی منور می گردد .... مدت زیادی نمی گذرد که حادثه ای روی می دهد و زندگی پیامبر و خدیجه ، رنگی تازه تر به خود می گیرد : اکنون ، ابوطالب ـ عموی پیامبر ـ در برابر زندگی و هزینه آن ، به زانو درآمده است . مردان بنی هاشم که جوانمردند و دارای روحیه ای عالی می باشند ، سر وقت عموی خویش می روند ، تا باری از دوش او بردارند . چگونه ؟ ...
اعزام کاروان ارزان مشهد مقدس از تمام نقاط شهرستان های استان فارس آدرس کانال و توضیحات بیشتر https://eitaa.com/joinchat/196804852Ca1ac164813
✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅ سلام و عرض ادب و احترام خدمت همه دوستان عزیز و فرهیخته فعال در عرصه جهاد تبیین احتراماً باستحضار میرساند که تعدادی از پویش ها و مطالبه گری هایی که فارس من ،در خصوص حجاب ثبت کرده رو در پایین لیست کردم، خیلی وقت نمی بره لطفا وارد آنها شوید وحمایت کنید. چون خیلی زمان نداره لطفاً سریعاً تو شخصی افراد و گروههای مذهبی ارسال کنین و نشر حداکثری بدین اجرتون با مولا صاحب الزمان (عج) https://farsnews.ir/my/c/159610 حجاب و سایرقوانین اسلامی از دوران مدرسه تبیین شود. https://farsnews.ir/my/c/159603 حامی گشت ارشادم. https://farsnews.ir/my/c/159597 با بدحجابان مانند ناقضان پروتکل های بهداشتی رفتار شود. https://farsnews.ir/my/c/159587 به وضعیت حجاب در مراکز خرید رسیدگی شود. https://farsnews.ir/my/c/159571 مطالبه از وزارت صمت،برای اجرای قانون حجاب وعفاف. https://farsnews.ir/my/c/159570 مطالبه از وزارت علوم تحقیقات وفناوری برای اجرای قانون حجاب و عفاف. https://farsnews.ir/my/c/159569 مطالبه از امور زنان وخانواده برای اجرای قانون حجاب وعفاف. https://farsnews.ir/my/c/159559 مطالبه از آموزش و پرورش برای اجرای قانون حجاب وعفاف. https://farsnews.ir/my/c/159560 مطالبه از شهرداری ها برای اجرای قانون حجاب وعفاف. https://farsnews.ir/my/c/159515 تاکید بر جمع آوری لباس های نامتعارف از لباس فروشی ها. https://farsnews.ir/my/c/159511 مطالبه از صدا و سیما برای اجرای قانون حجاب وعفاف. https://farsnews.ir/my/c/159501 ضرورت استفاده از لباس مناسب برای بیماران در اتاق عمل. https://farsnews.ir/my/c/159427 حمایت از گشت ارشاد. https://farsnews.ir/my/c/159241 صداوسیما بیشتر به فرهنگ سازی در خصوص حجاب بپردازد. https://farsnews.ir/my/c/159107 تشدید نظارت ها بر پوشش مردان و زنان. https://farsnews.ir/my/c/158999 مُحرم فرصت احیای حجاب زینبی است. https://farsnews.ir/my/c/158708 استفاده از ظرفیت هنر برای تبلیغ حجاب وعفاف. https://farsnews.ir/my/c/158526 وضع قوانین حجاب در ادارات دولتی و خصوصی الزامی است. https://farsnews.ir/my/c/158402 باید در بازار،لباس های اسلامی بیشتر از مدل های غربی یافت شود. https://farsnews.ir/my/c/158364 متولیان کم کار در حوزه عفاف وحجاب به مردم معرفی شوند. https://farsnews.ir/my/c/158236 استفاده ابزاری و جنسیتی از زنان در تبلیغات را متوقف کنید. https://farsnews.ir/my/c/158866 🔴حمایت از طرح فعالسازی جستجوی ایمن گوگل بزرگواران لطفا حمایت کنید و در گروههای مذهبی نشر حداکثری دهید. سپاسگزارم 👆👆
کسی نیست به این بدحجاب‌ها بگوید: ⛔️هر روز شالهایتان عقب ‌تر ⛔️مانتوهایتان چسبان ‌تر ⛔️ ساپورتتان تنگ‌ تر ⛔️رژ لبتان پررنگ‌تر میشود. بنده‌ی کدام خدایید؟! دل چند نفر را لرزانده‌اید؟! کدام مرد را از همسر خود دلسرد کرده‌اید؟! اشک چند پدر و مادر و همسر شهید را درآورده‌اید؟! چند دختر بچه را تشویق کرده‌اید که بعدها بی‌حجابی را انتخاب کنند؟! چند زن را به فکر انداخته‌اید که از قافله مُد عقب نمانند؟! آه حسرت چند کارگر دور از خانواده را بلند کرده‌اید؟! پا روی خون کدام شهید گذاشتید؟! باعث دعوای چند زن و شوهر، بخاطر مدل تیپ زدن و آرایش کردن شدید؟! چند زوج را بهم بی اعتماد کرده‌اید؟! نگاه‌های یواشکی چند مردی که همسرش دارد کنارش راه میرود، به تیپ و هیکلت افتاد؟! ⛔️نگاه‌های هوس آلود چند رهگذر و... 🔥 🔥🔥🔥🔥 چطور؟ 🔥بازهم میگویی، دلم پاک است! چادری‌ها بروند خودشان را اصلاح کنند؟ 😑بازهم میگویی، مردها چشمشان را ببندند و نگاه نکنند؟ 🚫جامعه چار دیواری اختیاری تو نیست❗️ 🔻من اگر گوشه‌ای از این کشتی را سوراخ کنم، همه غرق میشوند. 🔥میتوانم گاز سمی اسپری کنم و بعد بگویم، شما نفس نکشید؟ ⛔️چرا اینقدر در حق خودت و دیگران ظلم میکنی؟ ⛔️ﻭقتی ﮐﻪ می‌ﮔﻮﻳﻨﺪ "امیرالمؤمنین امام ﻋﻠــی(علیه السلام )" ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ ، ﻟﻌﻨﺖ می ﮐﻨﻴﻢ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ؛ ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ می ﮔﻮﻳﻨﺪ "امام ﺣﺴﻴـــﻦ (علیه السلام)" ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ ، ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻲ ﮐﻨﻴﻢ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ؛ ﻭﺍی ﺑﻪ ﺭﻭﺯی ﮐﻪ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﻣﻬـــﺪی(ﻋﺞ الله تعالی فرجه الشریف) ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ، و ﻟﻌﻨﺘﻤﺎﻥ کنند‼️ بیایید هرچه زودتر از خواب غفلت بیدار شویم!!! بیاییم به خاطر امام زمان (علیه السلام) به همدیگه تذکرِ رعایت حجاب بدیم و ... . 🙏 ❤️
زهرا (س)🌿 کودکان ابوطالب را به زیر بال و بر خود خواهیم گرفت . . فرزندانش را میان خود تقسیم می کنند . عموها ، دست به انتخاب می زنند : هر فرزند ، سهم يك نفر . کار پایان می گیرد . کودکی خردسال باقی مانده است : علی ! و علی نیز به محمد ( ص ) می رسد و به خانه خدیجه می آید . سرنوشت ، چه بازی زیبایی را به نمایش گذاشته است ! على ، سهم محمد ( ص ) شده است ، تا به عنوان کاملترین پرورده اسلام ، برای جانشینی پیامبر و نجات بشر ، تربیت گردد . علی در خانه است که می بیند محمد ( ص ) و خدیجه ، به نماز ایستاده اند . شاید ، اولین مرتبه ، در پیش چشم او ! علی ، چنین حرکاتی را نمی شناسد . در گفت خویش باقی می ماند ، تا آنها سلام نماز خویش را می دهند . و آنگاه می پرسد : _در برابر چه کسی به سجده می روید ؟! _در برابر خداوند ! او ، مرا به رسالت مأمور کرده است تا مردم را به او بخوانم .از تو می خواهم که به او بگروی و به رسالت من ایمان آوری ... علی که کمتر از ده سال سن دارد ، هر چند که تحت تکفل محمد (ص) است! و به او سخت ایمان دارد! و به او سخت ایمان دارد ؛ اما چون وجودش را با استقلال و استقامت سرشته اند ، نمی تواند بدین سادگی ، عقیده ای را بپذیرد و یا به دروغ بر آن تظاهر که بنابر این اجازه می خواهد : - به من مهلت دهید تا در این باره بیندیشم و با پدرم ابوطالب ـ صحبت کنم او ، محمد ( ص ) و خدیجه را تنهامی گذارد و مستقیماً با سوی خوابگاه خویش می رود ، تا شب را در اندیشه این دعوت بگذراند . آیاتی را که محمد ( ص ) بر او خوانده است ! رسالت او ! نفی بتهارا ! فردای پردغدغه را ! پرستش الله را ... چه غوغایی به پا خواهد ساخت این افکار محمد ( ص ) ! تا صبح ، در مغز جوانش اندیشه می کند ، و فکر کند و فکر می کند . تا سحرگاه ، بیدار می ماند . نمی تواند كه پلك برهم بگذارد . در طلوع سپیده ، بر محمد ( ص ) وارد می شود : - به مشورت با پدرم ، نیازی ندارم ؛ خداوند در کار آفرینش من ، با ابوطالب مشورتی نکرد و من نیز ، برای پرستش او ، نیازی به مشورت با کسی ندارم ... و دست خویش را در دست محمد ( ص ) می گذارد . حالا ، گروهِ كوچـك مسلمـانـان ، سه عضو دارد : محمد ( ص ) ، خدیجه و علی . چهارمین مسلمان ، « زیدبن حارثه » است ، و باز پایِ خدیجه در میان می باشد : « زید بن حارثه » ، بنده ای است که خدیجه خریده بود و محمد ( ص ) او را آزاد کرد ، اما وی ، خانه پیامبر را بر خانواده خویش ترجیح داد و همراه پدرش که به دنبال او آمده بود ، نرفت . پیامبر ، او را به فرزندی خویش پذیرفت و از همه خواست که او را « زیدبن محمد » بنامند . اينك ، او نیز اسلام می آورد . ...
زهرا (س)🌿 فاطمه به دنیا می آید .✦✨ اکنون ، تنها خانواده ای که در بنی هاشم ، اعتبار و حیثیتی تازه یافته است ، خانواده محمد ( ص ) است . نواده « عبدالمطلب » ، که ازدواج با خدیجه ، زن نامور و باشخصیت و ثروتمنـد مکه ، برایش موقعیت اجتماعی استواری پدیدار ساخته است ، با فرود وحی بر خانواده کوچکش ، چشم تاریخ را نیز ، به سوی خویش دوخته است . استحکام شخصیت و امانت و اعتباری که در این روزها با نور وحی در وجود محمد ( ص ) عجین گشته ، او را در میان بنی هاشم و رجـال قریش ، بسیار بیشتر از پیش کرامت بخشیده است و همگی امیدوارند که او ، آینه تمام تابِ خانواده عبدالمطلب بزرگ باشد . مگر دیگر بزرگان قبیله بنی هاشم ، چکار می کنند ؟ هیچکدام اعتبار محمد ( ص ) را ندارند : حمـزه ، جوانی است بافضیلت و پهلوان مآب ، اما به اعتبار محمد ( ص ) ، هرگز نخواهد رسید . عباس ، پولداری است که شخصیت برجسته ای ندارد ! ابولهب ، یکی دیگر از فرزندان عبدالمطلب است ، که مردی جلف و بی اعتبار است . و دیگر عموی پیامبر ، ابوطالب است که شخصیت است ! فوق العاده ممتازی را دارا می باشد ؛ اما بی پول و تنگدست است. و این تنها محمد ( ص ) است که با جلوه خاص خود ، و با شخصیت ممتاز همسرش و ثروت او ، و اينك نيز ، با وضعیت جدید و خاص خویش ، مورد توجه می باشد . همه در انتظارند که از خانه محمد ( ص ) و از خدیجه ، پسرانی برومند و فرزانه بیرون آیند ، تا به خاندان عبدالمطلب و خانواده خود محمد نیز ، اعتبار و استحکام بخشند . و سرانجام ، نخستین فرزند به دنیا می آید : زینب ، اما خانواده در انتظار پسر است . دومین فرزند به دنیا می آید : رقيه ؛ يك دختر دیگر انتظار شدیدتر می شود : سومی : ام کلثوم . بعد ، دو پسر به دنیا می آیند : قاسم و عبدالله . مژده ای بزرگ است ؛ اما این دو پسر ، ستارگانی هستند. که ندرخشیده افول می کنند . زندگی روی خوش به آنها نشان نمی دهد . آهـوى عمـر هر دو پسر محمد ( ص ) ، در همان اولین سالهای زندگی ، اسیر چنگال گرگ مرگ می شود ؛ هر دو می میرند ! اکنون ، در این خانه سه فرزند است و هر سه نیز دختر . مادر پیر شده است و سنش از شصت گذشته است ، و ، پیامبر ، هر چند که دخترانش را عزیز می دارد ؛ اما چشم دارد و انتظار می کشد . آیا خدیجه ، که به پایان عمر خویش نزديك شده است ، فرزندی خواهد آورد ؟ سخنها بسیار است و انتظار ، همه را به سکوت فرا می خواند . خديجه ، يك روز از شوق ، فریادی می کشد و به شوی خویش پاسخ می دهد : _آری ! کودکی دیگر ، برایت خواهم آورد ! شور و شوق و امید ، در این خانه جان گرفته است. ...