eitaa logo
.*★شهد شهادت★*.
41 دنبال‌کننده
224 عکس
28 ویدیو
1 فایل
ۅ ڸا تَحسبنّ َ الذین قُتلوا فے سَبیل اللّه أمواتا بل أحیاء عندَ رَبّهم یُرزَقون
مشاهده در ایتا
دانلود
قالَتْ علیها السلام :إلهی وَ سَیِّدی ، اءسْئَلُکَ بِالَّذینَ اصْطَفَیْتَهُمْ، وَ بِبُکاءِ وَلَدَیَّ فی مُفارِقَتی اَنْ تَغْفِرَ لِعُصاةِ شیعَتی ، وَشیعَةِ ذُرّیتَی .(کوکب الدّریّ:ج 1، ص 254.) حضرت فاطمه زهرا (س):خداوندا، به حقّ اولیاء و مقرّبانی که آنها را برگزیده ای، و به گریه فرزندانم پس از مرگ و جدائی من با ایشان، از تو می خواهم گناه خطاکاران شیعیان و پیروان ما را ببخشی.
شیرین ترین چیز برای انسان خروج از و تنگناها است. انسان هرگاه به دنبال لذتی می گردد در جستجوی چیزی است که آن را ندارد و لذا وقتی به آن می رسد آتش و جستجو فرو می نشیند تا زمانی که دوباره آن را از دست دهد و بار دیگر به دنبال آن حرکت نماید. اگر کسی به عالمی دست یابد که علم نامتناهی و قدرت نامتناهی و کمال نامتناهی در آن است(یعنی اوج ) در این مرتبه همه انواع لذت را در عالی ترین مرتبه آن با هم تجربه می نماید و دیگر هیچ وقت حاضر نیست مرتبه ای کمتر از آن را با آن عوض نماید. مقام لقاء الله یا معرفة الله یا فناء فی الله و... اشاره به همین درجه از کمال بشر است که دیگر کمالی بالاتر از آن قابل تصور نیست. تنها چیزی که می تواند به زندگی ببخشد و زندگی انسان را از پوچی و بی حاصلی بیرون آورد همین انس با است، مۏمن همیشه در حال حرکت به سوی خداوند و سیر در ملکوت است و هر دم محصول تازه ای از این سیرو سفر به دست می آورد و همواره در حال چشیدن لذت های این سفر است و به همین جهت هیچ گاه از زندگی خسته نمی گردد و رنج سفر را یا نمی فهمد یا اگر بفهمد برایش در کنار سرور و شادمانی لذت های معنوی هیچ است و لذا افسردگی ندارد و و راضی سر می کند و زندگیش معنا دار و با هویت می باشد. جز مکاتب الهی هیچ مکتبی مشکل معناداری زندگی را نتوانسته و نمی توان به شکل صحیح حل کند و همگی به بن بست می رسند. @shahd_shahadat🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴انا لله و انا الیه راجعون إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ روح بلند و ملکوتی فقیه انقلابی فیلسوف مجاهد عمار انقلاب، حضرت آیت الله علامه محمدتقی مصباح یزدی به ملکوت اعلی پیوست. رحلت این عالم ربانی را به حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب بر حق ایشان مقام معظم رهبری و عموم ارادتمندان به ایشان تسلیت عرض می کنیم.🏴
نامه واقعی به خدا 🌹 ( این نامه هم اکنون در موزه گلستان نگهداری میشود) این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود. یک روز نظرعلی به ذهنش میرسد که برای خدا نامه ای بنویسد. نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری میشود. مضمون این نامه : بسم الله الرحمن الرحیم خدمت جناب خدا ! سلام علیکم ، اینجانب بنده ی شما هستم. از آن جا که شما در قران فرموده اید : "و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها" «هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.» من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین. در جای دیگر از قران فرموده اید : "ان الله لا یخلف المیعاد" مسلما خدا خلف وعده نمیکند. بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم : ۱ - همسری زیبا و متدین ۲ - خانه ای وسیع ۳ - یک خادم ۴ - یک کالسکه و سورچی ۵ - یک باغ ۶ - مقداری پول برای تجارت ۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید. مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ میگوید،مسجد خانه ی خداست. پس بهتره بگذارمش توی مسجد. می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد میگذاره. صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها میخواسته به شکار بره کاروان او از جلوی مسجد میگذشته، از آن جا که(به قول پروین اعتصامی) "نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست" ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن میکنه نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه و ناصرالدین شاه نامه را میخواند و دستور میدهد که کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه ی مروی میفرستد، و نظرعلی را به کاخ فرا میخواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند دستور میدهد همه وزرایش جمع شوند و میگوید: نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند پس ما باید انجامش دهیم. و دستور میدهد همهٔ خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود. این نامه الآن در موزه گلستان موجود است و نگهداری میشود. این مطلب را میتوان درس واقعی توکل نامید. یادت باشه وقتی میخوای پیش خدا بری فقط باید صفای دل داشته باشی
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها فرمودند: شیعیان و پیروان ما، و همچنین دوستداران اولیاء ما و آنان كه دشمن دشمنان ما باشند، نیز آنهایى كه با قلب و زبان تسلیم ما هستند بهترین افراد بهشتیان خواهند بود.✨ @amozesh_hefzequranekarim ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكِ يٰا أُمَّ الْبَنِينَ : ▪️... مادری صورت قبر چهار جوانش را که در کربلا شهید شدند، در بقیع می‌کشد و نوحه‌سرائی می‌کند و حماسه می‌آفریند. همه‌اش اشک ریختن و تو سرزدن هم نیست - البته اشک ریختن هست، اشکالی هم ندارد - بلکه حماسه‌آفرینی است، افتخار به این جوان‌هاست. ۱۳۹۰/۰۳/۲۵ @t_manzome_f_r مجموعه تبیین منظومه فکری رهبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چگونه می توانیم به سعادت حقیقی دست بیابیم؟ راه رسیدن به این کمال نهایی چیست؟ پاسخ تفصیلی این سوال را باید در مباحث اخلاق و عرفان و سیر و سلوک جستجو کرد;اینجا همین قدر بدانیم که راه رسیدن به این سعادت این است که اول خود را درست و قدر نفس و عمر خود را بدانیم و آن گاه ‌ برای خود و رسیدن به و بنماییم و سفر خود را به سوی خدا کنیم. مسافر این سفر جان و انسان است و راه آن است نه بیرون. باید در خود فرو رویم و دریچه ای به بگشاییم. برای فرو رفتن در خود باید از هرچه ما را به بیرون از خود بیش از حد نیاز جلب می کند ورزیم و خود را از بیرون به قدر امکان جدا کنیم. هرچه به و بیشتر برسیم و مشغول شویم از خویشتن پنهان خود می شویم و از طی نمودن راه سعادت دورتر می گردیم. @shahd_shahadat🌷
اگر دقت کنیم در درس های در مبحث می بینیم که دستورات دین در راستای آنست که انسان بیشتر در خود رفته و از هر چیز زائدی که بیرون اوست جدا شود. پرخوری نکردن، زیاد نخوابیدن، زیادی حرف نزدن، به لهو و لعب و گشت و گذار بی فائده مشغول نبودن، از دوستان اهل دنیا جدا شدن، نوشته های بی حاصل را رها کردن و...سبب یافتن و در خود فرو رفتن است. بیداری در نیمه های شب که همه جا تاریک است و آرام و چیزهای کمتری انسان را به خود مشغول می کند و راز ونیاز کردن با خداوند بخشنده و پروردگار مهربان و د مناجات و اشک و آه و به یاد داشتن خداوند در طول روز کم کم سبب می شود که انسان وابستگی خود را به خدا به صورت پایدار و همیشگی ادراک نماید و فقر و نداری خود را همواره در مقابل دیدگانش حاضر ببیند و آهسته آهسته به خداوند نزدیک شود. صمت و جوع و سهر و عزلت و ذکری به دوام ناتمامان جهان را کند این پنج تمام انسان باید سعی کند که خداشناسی فطری را همیشه به همراه داشته باشد و همواره را حس نماید. هرچه قدر حس حضور خداوند در انسان قوی تر شود، حال و روز انسان نیز بهتر می شود، عبادتش رنگ و بوی دیگری می گیرد، اخلاقش تغییر می کند ، از گناهان دور می شود و کم کم خداوند در دلش شعله ور شده و او را به سوی خداوند سوق می دهد و تنها راه آن، بر در همه حالات است. از اینجا به اهمیت ترک دنیا و دوری از لهو ولغو و باطل و اهمیت عبادت و نماز اول وقت و نماز شب پی میبریم و می فهمیم که ...
... که اینها مهمترین برای برقرار شدن ما با خداوند متعال است.
انسان های معمولی تا وقتی در تن هستند همت نمی کنند از لذت های حسی جدا شوند و لذا درهای ملکوت به رویشان گشوده نمی شود;تا آن زمان که با مرگ به اضطرار از بدن جدا شده و ناگهان حجابها کنار رفته و به آن عوالم می پردازند و البته دیگر دیر شده و کار از اختیار ایشان خارج بوده و با آنچه آورده اند محشور می گردند. از همین رو می گویند که تن قفس و اسارتگاه من و نفس است; و تا از این اسارتگاه رهایی نیابیم راهی نخواهیم یافت; ولی تنها راه رهایی از آن ، انسان با همت خود نیز در عین زنده بودن و متصل بودن روحش به بدن این حجاب را کنار زده و از قفس بیرون آمده و به عوالم دیگر راه یابد. مرغ باغ ملکوتم نی ام از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست به هوای سر کویش پر و بالی بزنم @shahd_shahadat🌷
در روایات متعددی از پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهم السلام راه معرفت شمرده شده و انسان ها را به معرفت نفس تشویق نموده اند. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: من عرف نفسه عرف ربه هرکس نفسش را بشناسد ، پروردگارش را می شناسد. و می فرمایند: أفضل المعرفة معرفة الانسان نفسه برترین معرفت و شناخت، این است که انسان نفس خود را بشناسد. @shahd_shahadat🌷
اللهمَّ عجل لولیک الفرج *سوال* *آیا اعتقاد به آمدن منجی در آینده مخصوص مسلمانان و به ویژه شیعیان است؟* فوتوریسم [۱] به معنای اعتقاد به ظهور یک نجات دهنده بزرگ آسمانی و امید به آینده روشن که در آن، نگرانی‌ها و هراس‌ها مرتفع گردد و به برکت ظهور یک شخصیت ممتاز الهی، همه تاریکی‌ها از پهنه گیتی برچیده شود و ریشه ظلم و جهل و تباهی از روی کره زمین برکنده شود، یک اعتقاد عمومی ثابت است که همواره، همه جا و همه زمان ها، نزد تمام ملت‌ها شایع و رایج بوده است. در کتاب‌های مربوط به مذاهب به نام‌ها و القاب مختلفی از منجی بر می‌خوریم؛ برای نمونه ---------- [۱]: fotorism در مذهب یهود: ماشیح؛ در مذهب مسیحیت: مسیح؛ در مکتب زرتشت: سوشیانس؛ در مکتب هندوها: ویشنو، کلکی یا کلکین؛ در مکتب بودا: بودای پنجم میتریه؛ در مذهب اسلام: مهدی، قائم؛ آنچه از تاریخ امت‌ها استفاده می‌شود، این است که مسأله عقیده به ظهور یک رهبر مقتدر الهی و آمدن مصلحی در آخرالزمان، به نام منجی موعود جهان، به قدری اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملت ّها و پیروان همه ادیان الهی و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است، تا جایی که در طول تاریخ بشریت، انسان‌ها در فراز و نشیب‌های زندگی، با یادآوری ظهور چنین رهبر مقتدری، پیوسته خود را از یأس و ناامیدی نجات می‌دادند و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهانی در پایان جهان، لحظه شماری می‌کنند. https://chat.whatsapp.com/IEU6ILfAPQ6KMlTdVFySJU https://eitaa.com/shahd_shahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*«خیر» بودن همه چیز در عالم* *پرسش :آیا «خیر» و «شرّ» در عالم وجود دارد؟* _پاسخ *اجمالی_* : تنها دوگانه‌ پرستان هستند که قائل به دو خالق خیر و شر هستند. اما یگانه‌پرستان معتقدند: در این عالم موجودی به نام شرّ وجود ندارد. هر چه هست، خیر است. اما آنچه را ما شرّ می نامیم یا خودش عدم است یا مستلزم عدم مى باشد. جهل، فقر، مرگ، بیمارى و ... ذاتاً عدم مى باشند که هر یک به ترتیب عدم علم، عدم غنا، عدم حیات و ... هستند و گزندگان، درندگان، میکروبها و آفت ها مستلزم نیستى و عدم اند. *پاسخ* :👇🏻👇🏻 ثنویین (دوگانه پرستان)(۱) همانند ایرانیان قدیم مى گفتند: «آرى، عالم ترکیبى از خیر و شر است و دو آفریننده دارد؛ زیرا اگر آفریننده، خوب باشد بدها را نمى آفریند و اگر بد باشد خوب ها و خیرها را ایجاد نمى کند».(۲) اینها قائل به دو خالق بودند: ۱. خالق خیر. ۲. خالق شرّ. امنیت و سلامتى و صلح و دوستى و صفا و صمیمیت و محبت را از خالق خیر و دشمنى و خونریزى و جنگ و قحطى و بیمارى را از خالق شرّ مى دانستند. لکن از نظر موحّدان و یگانه‌ پرستان که توحیدى کامل‌ تر از دیگران دارند، در این عالَم وجودى بنام شرّ مطلق نیست؛ بلکه همه چیز خیر است و نظامى احسن از این نظام آفرینش نیست، اگر چشم دوبین (لوچ) و مطالعات شرک‌آلود و تلقینات و تربیت هاى ناصحیح نباشد، در این عالم جز خیر دیده نمى شود، اینها که عالم را مرکب از خیر و شرّ مى بینند احول(دوبین) هستند. *سؤالى که مطرح مى شود* این است که: اگر شرورى وجود ندارد، پس آنچه شرّ مى نامیم چیست؟ و در کتاب تکوین خلقت الهى چه محلى از اعراب دارند؟ *جواب این است که:* اساساً آنچه شرّ و بد مى نامیم یا خودش عدم و نیستى است، یا مستلزم عدم و نیستى مى باشد، یعنى یک موجودى است که خودش از آن جهت که خودش است، خوب است و از آن جهت بد است که مستلزم یک نیستى مى باشد، و تنها از آن جهت که مستلزم نیستى است بد است نه از جهت دیگر. ما نادانى، فقر و مرگ را بد مى دانیم، اینها ذاتاً نیستى و عدم مى باشند، همچنین ما گزندگان، درندگان میکروبها و آفت ها را بد مى دانیم، اینها مستلزم نیستى و عدم هستند.(۳) نادانى (جهل)، فقر، مرگ، بیمارى، نابینایى، ناشنوائى و نظائر اینها امور عدمى هستند که هر یک به ترتیب عدم علم، عدم غنا، عدم حیات، نیستى، سلامتى، فقدان بینائى و شنوائى است، در همه اینها از دست دادن است نه چیزى را به دست آوردن، وقتى دست در جیب مى کنیم و خالى از پول مى یابیم، گوئیم دچار شرّ شده ایم، عدم پول، فقدان پول است و امرى عدمى است، حتّى در امور اخلاقى و صفات زشت هم چنین است، ظلم، نیستى عدل است، بى حیائى، عدم حیا و بى تقوایى و بى عفّتى، عدم تقوى و عفّت است. امورى هم که موجب عدم مى شوند مثل درندگان و گزندگان و ما نام شرّ و بدى بر آنها مى گذاریم، نه به این خاطر است که خود بد هستند، اگر پیامد دریدن و گزیدن و در نهایت منجر شدن به مرگ را نداشتند، ابداً نام بد و شرّ به آنها نمى دادیم، پس آنچه بد است چیزى است که از آنها سر مى زند و آنها همه عدم هستند نه وجود، بیمارى و مرگ حاصل از دریدن و گزیدن و گرفتار میکروب شدن و از بین رفتن گیاهان و کشتزارها ناشى از آفت، همه نیستى و فقدان هستند، پس امرى وجودى نیستند تا منتسب به فاعلى باشند و ما براى آنها مثل ثنویه (دوگانه پرستان) خدائى و خالقى جداگانه انتخاب و اختیار کنیم.(۴) (۱). براى اطلاع بیشتر درباره ثنویت (دوگانه پرستى) مى توانید به مجموعه آثار استاد شهید مطهرى- عدل الهى، مطهرى، مرتضی‏، صدرا، تهران، چاپ: چهارم، ۱۳۸۳ شمسی‏، ج ‏۱، ص ۸۸، ثنویت رجوع کنید. (۲). همان. (۳). همان، ص ۱۵۰، شرّ، عدمى است. (۴). گردآوری از کتاب: اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: اکبر خادم الذاکرین‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ شمسی، چاپ: اول، ج ۱، ص ۲۸۶. https://chat.whatsapp.com/IEU6ILfAPQ6KMlTdVFySJU https://eitaa.com/shahd_shahadat