eitaa logo
شاهدان
208 دنبال‌کننده
704 عکس
666 ویدیو
73 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا نوشته های بهزاد باقری ارتباط با خادم کانال @Vzc_89f
مشاهده در ایتا
دانلود
شیخ ابراهیم زکزاکی: قبلا وقتی می‌شنیدم کسی از خوشحالی گریه کرده است خیلی تعجب می‌کردم، اما وقتی که شنیدم ایران حمله اسرائیل به کنسولگری‌اش در سوریه را تلافی کرده است، بسیار خوشحال شدم و از خوشحالی اشک ریختم. شهید نشیم ،می‌میریم کانال شاهدان ↙️ https://eitaa.com/shahedan403
شهید نشیم ،می‌میریم کانال شاهدان ↙️ https://eitaa.com/shahedan403
شاهدان
سخنی با . آن زمانی که تو را در فضای مجازی خارج نشین خواندند و جوابیه تو را دیدم چنان دلم قرص خیالاتم شد که انگار ماندن تو دلها را شاد خواهد کرد. به سراغ سروده هایت رفتم آن موقعی که از سوز جگر فریاد میزدی کجا باید بروم که صدای را بشنوم یا صدای از آن پخش شود . چنان دلم وابسته به وجود نازت شد که دست نیاز به درگاه باری تعالی برداشتم که به نگردد . از این که بگذریم نیاز خیلی ها به ناز توباز شد. از گوشه گوشه این سرزمین پنهاورنامت بر زبانها افتاده . دلت چنان بسته به جان از چشم افتادگان است که در هر فراخوان درنیم نگاهی خانواده ای به سامان می رسد . تو چه دیده ای که با لباس مبدل به بی خانمانان ،نه ، نه ، نه هرآنچه داری می کنی . وجودت بماند برای دل خوش کردند آنانی که چندین ماه، نه بهتر بگویم چندین سال در انتظار و نشسته اند . خواستم تو را اعلا بنامم ولی چنان بی معرفتی از بعضی از آنان دیده ام که جز نامی زیبنده ات نیافتم . تو و بچه های چشم انتظارپدران بی تقصیرو مادران جزر کشیده برای آزادیشان خیره بر دستان تو نشسته اند . آهای جوانانی که به دنبال هستی که خود کنی، هیچ الگویی بهتر از چاوشی نخواهید یافت . نه نه دل کسی را خوش نخواهد کرد . جناب چاوشی من بعنوان کوچکترین رزمنده ای در دفاع مقدس به احترامتان کلاه از سر بر میدارم و سر تعظیم فرود می آورم . آهای سلبریتی ها بیاموزید از محسن خوب زندگی کردن را . بیاموزید دل به دست آوردن ایتام را. و بیاموزید چگونه محو کردن اشک چشم انتظاران را . دستانم را برای ماندنت به آسمان گره می زنم تا همیشه بمانی . درود سلام خداوند بر . ✍️بهزاد باقری شهید نشیم ،می‌میریم کانال شاهدان ↙️ https://eitaa.com/shahedan403
شاهدان
سال64 منطقه در بندیخان بعد از ظهر یک روز پا ییزی هوای نسبتاٌ سرد بود .با اسبی که از نیروهای تیپ انصار الحسین همدان زمان جابجایی برایمان مانده بود. اوقات فراغت در اطراف دریاچه در بندیخان گشت و گذاری میزدم. امروز تنها بودم تعدادی لباس چرک را بردم کنار دریاچه برای شستن و اسب را هم کناری بستم شستن لباسها تمام نشده بود که دو نفر به طرفم می آمدند. نزدیک که شدند یکی را شناختم حمید آزادی بود. فرمانده وقت گردان محبین با جوانی نسبتاٌ بلند قد باصورتی گند می به من نزدیک شدند . حال و احوالی با هم داشتیم .من هنوز با آن جوان آشنا نشده بودم که رفت سراغ لباسهای من و شروع به شستن کرد .از این کارش بسیار متعجب شدم . به حمید گفتم که آقا، کی باشند ؟ حمید فکر میکرد که من شوخی میکنم. ولی واقعاٌ تا به حال ایشان را ندیده بودم. ولی او اوصاف بنده راکاملاٌ میدانست لباسها را کناری روی سنگها پهن کردم. بعد میخواستم بنشینم به تعریف کردن حمید دستم را محکم گرفت و با صدای بلند فریاد میزد. بیا او را گرفتم مانده بودم میخواهند چکار کنند یکباره آن یکی که من هیچ انتظاری از او نداشتم .رفت زیر پاهایم حمید هم دستانم رامحکم گرفته بود کشان کشان مرا به طرف دریاچه بردند هرچه فریاد زدم هواسرد است سرما می خورم حرف به گوششان نرفت که نرفت و با شماره 3.2.1 مرا پرت کردن میان آب .با خودم می گفتم حمید را می شناسم این غریبه کیه که اورا همراهی میکند؟ هرچه تلاش میکردم که از آب بیرون یبآم ولی با پرتاب سنگ جلوی بیرون آمدنم را میگرفتند. خلاصه بعد از چند دقیقه که حسابی خیس شده بودم و لرزه به بدنم افتاده بود مرا از آب بیرون آوردند. حمید انسان بسیار زرنگ و با قدرتی بود.زور هیچ کس به او نمی رسید. خیلی سریع آتشی روشن کرد.و سه نفری دور آتش را گرفتیم وحسابی خشک شدم. در این بین هی مانده بودم این همراه حمید کیه که خیلی با من راحت بود. خلاصه رفتیم میان سنگر خودمان آنها هم آمدند. من که خیلی سردم شده بود رفتم زیر پتو حمید هم شروع کرد به صحبت کردن که چنین است و چنان است گفتم نمی شود بجای حرف زدن این آقا را معرفی کنی گفت مگر نمی دانی علیمردان است اورا نمی شناسی. اسمش را از بچه های کردستان شنیده بودم ولی خودش را تا به حال ندیده بودم. تازه آن موقع بلند شدم بااو روبوسی کردم. ولی همیشه این را در دل داشتم که روزی تلافی کنم. به او هم گفتم اگر روزی بیآید این کارت را تلافی خواهم کرد.(با جمله ای مرا میخ کوب کرد) (اه دا نزایه) من آن موقع زیاد با کنایه های لکی آشنای نداشتم .ندانستم منظورش چیست.. این اولین آشنای من با علیمردان عزیز بود وقتی من در میدان مین افتاده بودم اولین کسی بالا ی سرم رسید علیمردان بود .همینکه او را دیدم افتادم یاد دربندیخان، آمدنش آرامش را با خودش آورد. مرا بلند کرد از میدان مین بیرون برد. میخواست که تا بالای ارتفاع مرا ببرد. گفتم این بجای آن یادت هست. دربندیخان ..اشگ میان چشمانش حلقه زد و من هم با صدای بلند میخندیدم تمام لباسهایش غرق خون شده بود. به او گفتم مسیرطولانی است بگذار بچه ها بیآیند کمک وبعدازچندی تعدادی ازنیروهای رومشگان باحاج محمد آزادبخت و حاج حمید قبادی آمدند 🌷🌷🌷🌷 شهید نشیم ،می‌میریم کانال شاهدان ↙️ https://eitaa.com/shahedan403
🌹دوم اردیبهشت سالروز تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرمان حضرت امام خمینی (ره) گرامی باد ♦️ امام خامنه ای :"سپاه پاسداران در سایه روحیه انقلابی و معنویتی که از سرچشمه جوشان دل منور و روح مصفای آن امام عارفان و قدوه صالحان پیوسته می جوشید و بیش از همه، جوانان رزمنده و خالص سپاه و بسیج را سیراب می کرد، توانست نقش تعیین کننده ای را در دفع حمله ایادی استکبار به جمهوری اسلامی ایفا کند و در کنار ارتش و با به کارگیری بسیج مردمی، درس تلخی به دشمنان اسلام بدهد و حفظ استمرار نظام جمهوری اسلامی را تضمین کند. ♦️ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مولود مبارک انقلاب اسلامی است، در همه جهان پس از صدر اسلام پدیده بی سابقه ای است. این پدیده در حقیقت، مظهر عینی و مجسمی است برای شعارهای انقلاب اسلامی، شعار ایستادگی در مقابل همه قدرتهای بزرگ با سلاح اتکال به خدا، شعار ایستادگی در مقابل همه قدرتهای بزرگ با سلاح اتکال به خدا، شعار غلبه خون بر شمشیر و شعار حرکت برای نجات مستضعفان و از همین رو است که سلطه های بزرگ در سراسر جهان با چشم انزجار و نفرت، بدین پدیده الهی می نگرند چنانکه به انقلاب اسلامی." ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شهید نشیم ،می‌میریم کانال شاهدان ↙️ https://eitaa.com/shahedan403
💢 . ▪️حسن فدایی ؛ بچه ی فریدونکنار بود.، و در بین ، مثال‌زدنی بود. دعای همیشگی‌اش، آرزوی سلامتی برای امام و بعد، به رسیدن خودش بود. تا جایی‌که هر وقت مادرش می‌خواست قرآن بخواند، می‌گفت: «مادر جان! برایم دعا کن که شهید شوم.» . ▪️او در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۳۶۶، در 10، در شهد شیرین را لاجرعه نوشید. پیکرش بر اثر تهاجم دشمن، به مدت 45 روز در همان منطقه عملیاتی باقی ماند و بعد توسط همرزمانش پیکرش به عقب انتقال داده شد.شادی روحش صلوات. شهید نشیم ،می‌میریم کانال شاهدان ↙️ https://eitaa.com/shahedan403
بعضی‌ها را هر چقدر بخوانی خسته نمیشوی! بعضی‌ها را هر چقدر گوش دهی عادت نمی‌شوند! بعضی‌ها هرچه تکرار شوند باز بکرند و دست نخورده! مثل شهدا:)💔 اَللّھُمَّ؏َـجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَࢪَج
این تصویر مردی پنجاه ساله نیست! این جوان بیست و هشت ساله، است. فرمانده لشکر عاشورا بی سردوشی بی عنوان روزها بی خوابی خستگی بی ادعا بی ریا یادشون گرامی باد... شهید نشیم ،می‌میریم کانال شاهدان ↙️ https://eitaa.com/shahedan403