eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
300 دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
4هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊 🔴 زندگینامه قسمت 7⃣3⃣ * « رفتيم آمريكا؛ خدا مي داند پيوندمان با قرآن از يك طرف و زمينه ی ايجاد شدن بحث با آمريكايي ها روي مذهب و اسلام از طرف ديگر اصلاً ما احساس امنيت کرده بوديم از نظر وضع خودمان . با همين حالي که داشتم روزي يك صفحه قرآن، عربي، ترجمه مي خواندم مثل اين بود که قرآن دارد با ما حرف ميزند و لحظه به لحظه اسلام بيشتر برايم معني پيدا مي کرد و خودم را شارژ مي کردم از طرف ديگر تقدير الهي بود که ماه مبارك رمضان افتاده بود وسط دوره ی من، چون ما آنجا ساکن بوديم قصد مي کرديم و روزه مي گرفتيم. افق را رفتم از روزنامه آمريكايي " سان رايز " و " سان ست " در آوردم و بر اساس آن اذان را حساب کردم. خودم افق را تعيين کردم، چون با مساجد آمريكا نتوانستم تماس برقرار کنم. در اتاقي که داشتيم سحري درست مي کرديم، افطار آماده مي کرديم، بيشتر شير و لبنيات بود. عجيب صفاي معنويي داشت. صفاي روزه از اين طرف، از طرف ديگر هم بحث با آمريكايي ها. » * شب ها نيز دور ميزيي که علي و دوستانش مي نشستند معمولاً شلوغ ترين ميز مي شد و بحث هايي در مي گرفت. يك شب چند نفر از خلبانان هليکوپتر که در جنگ ويتنام شرکت داشتند با علي بحثشان شد. علي مي گفت: « شما با چريك هاي ويتنامي جنگ داشتيد، زنان و بچه ها را براي چه مي کشتيد؟ گيريم آنان هم مجرم بودند و نابودي حقشان بود؛ اما جانوران جنگل که گناهي نداشتند آنها را چرا نابود کرديد؟ » آنان وقتي جواب قابل قبولي نداشتند، با اين سخن خودشان را راحت مي کردند که، ما مأمور هستيم و تابع فرمان بالاتر از خودمان. علي آن شب سخني گفت که آمريكايي ها را تكان داد، او گفت: « کسي که بتواند ظلم کند آمادگي پذيرش ظلم را هم دارد! » در پايان آن شب يكي از خلبانان ناگهان حالش متغير شد و شروع کرد به اشك ريختن. او در نيمه هوشياري، همانطور که اشك مي ريخت جنايت هايي را که در ويتنام کرده بود يك به يك مي شمرد. همه از شنيدن آنچه که او کرده بود متأثر شده بودند. علي گوش به حرف هاي او داشت که دستي به شانه اش خورد. سروان بود؛ سرپرست دانشجويان ايراني. گفت: « بلند شو بيا بيرون کارت دارم.» علي و دوستانش به دنبالش راه افتادند تا اين که بيرون از سالن ايستاد و به علي توپيد: « که حضرت آقا، مي بيني چه کارهاي خطرناکي داري مي کني؟ مي داني که داري کار سياسي مي کني؟ من ديگر نمي توانم تحمل کنم گزارشت را مي فرستم به ايران. » علي گفت: « اولاً که جناب سروان، آمريكايي ها خودشان عاقلند و بالغ و به حرف من اغفال نمي شوند. بعدش هم مگر يكي از اهداف اين دوره ها آشنايي نظاميان ملل متحد با هم نيست؟ آيا نظاميان ايراني حق ندارند بدانند که دوستان آمريكايي شان به چه انگيزه اي در ويتنام مي جنگند؟ » ⬅️ ادامه دارد.... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊 🔴 زندگینامه قسمت 8⃣3⃣ سروان حرف را به بحث هاي مذهبي کشاند و گفت: « آقاجان، اينجا آمريكاست نه حوزه ی علميه ی قم! جاي اين شيخ بازي ها اينجا نيست. ما که نيامده ايم کسي را مسلمان کنيم بلكه به اندازه ی وزنمان دلار هزينه شده تا از رو دست اينها يك چيزي ياد بگيريم!» سروان باز تهديد کرد که گزارشش را به ايران خواهد فرستاد. اما علي کوتاه نيامد و گفت: « به هر کس که مي خواهي گزارش کني گزارش کن، هرزگي که نكرده ام » سروان طعنه او را به خود گرفت و اهانت کرد و خط و نشان برايش کشيد اما با اين همه نه تنها نتوانست مانع فعاليت ستوان صيادشيرازي شود، بلكه فردا شب بحث به گونه ی ديگري ادامه يافت! آن شب، شب يكشنبه بود و باشگاه شلوغ تر از شبهاي ديگر. بيشتر نظاميان آمريكايي با خانواده هايشان آمده بودند و بساط شادماني و خوشگذراني از هر نظر مهيا بود. طبق معمول دور ميز ايراني ها شلوغ بود. مجري سالن روي سن داشت مسابقه بينگو اجرا ميکرد که ديد عده زيادي حواسشان به يكي از ميزهاي گوشه ی سالن است. هرچه که زمان مي گذشت بر تعداد مشتاقان گفتگوهاي آن ميز افزوده مي شد. شوخي بود يا جدي گفت: « خانم ها و آقايان، مي بينم مشتريان ميز ٦٥ بيشتر از برنامه ی ماست. من مايلم ميكرفون را در اختيار آنها بگذارم تا ببينيم چه مي گويند شما چطور؟» تعدادي از آمريكايي ها از علي خواستند روي سن برود و از آنجا بحث را ادامه بدهد. او رفت. اکنون بيش از پانصد نفر چشم به او داشتند. دو بار نام خدا را ياد کرد و بعدخودش را معرفي کرد و گفت از کجاست. گفت: « من با دوستان آمريكايي ام در باره ی دين ما اسلام صحبت مي کرديم به نظر من شما آمريكايي ها خيلي علاقه مند دانستن هستيد... » جماعت برايش دست زدند. تشكر کرد و ادامه داد: ـ « اما متأسفانه اطلاعات شما از دين حدود يك ميليارد آدم بسيار ناچيز و اندك است. » خانمي اعتراض کرد و گفت: « نه آقا، اينطور نيست من چند ماه با شوهرم در عربستان بوده ام و از نزديك زندگي مسلمان ها را ديده ام به نظر من دين شما مال مردهاست، زنها حق زندگي در اجتماع را ندارند. اما دين ما اينطور نيست، مي بينيد که من امشب آمده ام اينجا برقصم اگر مسلمان بودم که نمي توانستم. » ⬅️ ادامه دارد.... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊 🔴 زندگینامه قسمت 9⃣3⃣ و با همين حرف بحث به خانواده در اسلام کشيده شد و علي خوب از عهده ی آن برآمد. * « من حال خودم را نمي فهميدم ولي معلوم بود که خداي متعال، به من حالي داده توأم با بصيرت؛ سيم وصل است و دارم دفاع از دين مي کنم در آن دنيا... عجيب حرف ها سليس مي شد به زبان انگليسي؛ در حالي که من چنين تسلطي نداشتم. من يك دفعه متوجه شدم که دو ساعت است ما داريم در مورد اسلام صحبت مي کنيم و همه کنجكاو و به گوش! مطلب هم دارد ميرسد. مي رسيد و خودمان حفظ مي شديم؛ احساساتمان نسبت به دين و مكتب برانگيخته ميشد. »* مراسم آن شب با سؤالات يك خانم ديگر به پايان رسيد که در باره ی زندگي خانوادگي علي بود: -Are you married ? -Yes . -Have you any children? -On the Way! -Do you want blue or pink? -Hail see in the body and .spirit. (۱) علي وقتي خداحافظي کرد، بيش از پانصد نفر برايش دست زدند او پايين آمد اما همچنان تشويق ميشد . مجدداً روي سن آمد و از ابراز احساسات آنان تشكر کرد. از فردا دعوتنامه هاي زيادي از خانواده هاي آمريكايي براي علي آمد تا که يك فرصتي مهمانشان باشد اما او عمدتاً عذرخواهي مي کرد. درس و کلاس وقتي براي اين کارها باقي نمي گذاشت با اين وجود او چند مورد را پذيرفت. يك شب به باشگاه درجه داران دعوت شدند. براي علي و دوستانش خيلي جالب بود که مي ديدند بر خلاف کشور خودشان، امكانات باشگاه درجه داران آنان بسيار بيشتر از باشگاه افسرانش است. يك روز عصر وقتي علي از کلاس برگشت، روي در اتاقش يادداشتي ديد که خانمي نوشته بود: « دوست عزيز، من به ديدن شما آمدم اما نبوديد...» شماره اي داده بود و خواسته بود با او تماس بگيرد. چشمان سروان درخشيد و به علي گفت: « شيخ، اين طرف اشتباهي به سراغ تو آمده، من الان باهاش تماس مي گيرم و ته و توي قضيه را برايت درمی آورم. » ______________________ ۱. ازدواج کرده ای؟ بله. بچه داری؟ در راه است. آبی (پسر) می خواهی یا صورتی(دختر) ؟ سلامتی جسم و روحش را می خواهم. ⬅️ ادامه دارد.... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊 🔴 زندگینامه قسمت 0⃣4⃣ تماس گرفت. به لهجه ی آمريكايي تسلط خوبي داشت طوري که آمريكايي ها را شگفت زده مي کرد. صاحب تلفن گفت با آقاي شيرازي کار دارد نه با او ! آقاي شيرازي گوشي را گرفت. خانم از همصحبتي با او ابراز خوشحالي کرد و گفت: « با شوهرم مارك به ديدنت آمديم اما شما نبوديد » و خواست علي وقتي به آنها بدهد. قرار ملاقاتي در لابي هتل گذاشته شد. لحظه ی موعود، خانمي حدوداً چهل ساله با مرد تنومندي که پيپ در گوشه لب داشت در محل ملاقات در انتظار علي نشسته بودند. مارك، بازنشسته ی نيروي دريايي بود. همسرش گفت ما آن شب برنامه ی شما را ديديم. خوشحال مي شويم عصرانه اي مهمان ما باشيد. خانم مؤدب و کنجكاوي بود. علي پذيرفت و در مهماني آنان حضور يافت. دکتر جواني نيز با نامزدش از ديگر دعوت شدگان آن جلسه بودند. دکتر، علي را " مرد مذهبي " خطاب کرد و گفت: « درست است که شما محمد را خدا مي دانيد؟ » علي گفت: « دوست من، فقط من مذهبي نيستم بلكه برخلاف شما مسيحيان، مسلمانان هم مذهبي اند و دين به عنوان يك عنصر زنده در زندگي شان جريان دارد. اما اين که پرسيديد آيا ما پيامبرمان را خدا ميدانيم؟ بايد بگويم برايت خيلي متأسفم شما چطور تحصيل کرده اي هستيد که اطلاعاتتان از آخرين دين رسمي خدا، اينقدر کم است؟» * «بعد او شروع کرد به معذرت خواستن. گفتم آخر شما اين قدر بي اطلاع هستيد؟ اولاً مگر مي شود يك آدم بشود خدا و بعد هم آن آدم الان در دنيا نباشد و مرده باشد؟ اين چه حرفي است که شما مي زنيد؟ کمي روي اين فكر آن؛ ما همه تحصيل کرده هستيم؛ کشور ما اينطور نيست. درست است که الان به سرش زده اند و جزو استعمار وابسته به شماست. ما همه تحصيل کرده هستيم، روشن هستيم. دين اسلام دين روز است. امروز شما هم بايد مسلمان بشويد، منتهي بايد تحقيق کنيد. »* از کسان ديگري که علي دعوتش را پذيرفت، ميزبانش بود. اين سروان آمريكايي براي علي خدمت خوبي کرده بود و همه ی منابع درسي را برايش فراهم کرده بود تا به ايران فرستاده شود که شايد روزي به کار آيد. به همين خاطر علي در مهماني اش شرکت کرد. ⬅️ ادامه دارد.... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ ⛔️شبهه: واقعیت پل صراط چیه؟ گذر از پل صراط چگونه است؟ منظور از حدیث« پل صراط از مو باریکتر و از شمشیر برنده تر است» چیه؟ این حرفیا چیه از خودتون ساختید. دقیقا این پل الان کجاست؟ ❇️پاسخ: @Antishobheh ✳️پل: به رابط بين حدفاصل دومنطقه ،مكان ،جايگاه وموقعيت گفته ميشود. ✳️ صراط: راه وروش ،مكتب وشيوه و...... ✳️انسان بعد از قبض روح درچندين مرحله ومكان موردسوال وحسابرسي قرارميگيرد.. 1⃣شب اول قبر ،(بعنوان مرحله انتقال از دنيابه عالم برزخ)كه تعدادي سوالات كلي پرسيده ميشود. 2⃣عالم برزخ ،(بعنوان حدفاصل دنيا وجهان آخرت ) كه حسابرسي كمي دقيقترميشود اماباز درحد كليات است. 3⃣يوم : روزقيامت وصحراي محشراست،كه همه اعمال ،رفتار وگفتارانسانها تاجزئي ترين نكات ومسائل دردادگاه رسيدگي شده وپرونده اعمال هركسي مشخص ميشود. 4⃣پل صراط: حدفاصل ومرحله انتقال انسان از صحراي محشر به جهان آخرت (بهشت ياجهنم ) است. بنابراين معلوم است كه بررسي پرونده اعمال هرشخص كه جمع بندي ومشخص شده بايد دراين مرحله( ) چنان دقيق وموشكافانه باشد تا جايگاه دقيق ودرجات ومقامات هر شخص درآن دنيا(درجات بهشت وجهنم ) مشخص شود تادرحق كسي ذره اي اجحاف نشود. پس از مو باريكتر است چون باظرافت تمام وموشكافانه پرونده بررسي ميشود. از برنده تراست چون با كامل مرحله طي ميشود. براي عده اي گذرازآن مرحله(به اصطلاح پل صراط) آسان وراحت است وبه سرعت عبور ميكنند چون اعمالشان واضح وشفاف وبا بارمعنوي بالا است وبالعكس... ✳️لطف وكمك و ائمه اطهار(ع) درهر 4 مرحله مذكور شامل حال شيعيان و اهل بيت( ع) ميشود. طبق روايات هم درشب اول قبر هم هم و سر پل صراط. وهمچنين درجهان آخرت هم شامل ميشود. اما شفاعت نهايي درمرحله پل صراط و رهايي از ميشود. البته شفاعت اهل بيت شامل تمامي درجات جهنم نميشود. بلكه شامل كساني ميشود كه درطبقات ودرجات اوليه جهنم درحال عذابند بعلت كمي گناه وچون تا آن گناه پاك نشود آن شخص ظرفيت روحي ورود به بهشت رانخواهد داشت. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
شناخت امام زمان - قسمت هشتم.mp3
2.97M
🎙 ؛ 📝 موضوع: ✨سهم امروزمون از یاد مولای غریب 💫💫💫💫💫 📌 قسمت هشتم 👤 استاد
✨سهم امروزمون از یاد مولای غریب 💫💫💫💫💫 📌 🔆 باور قلبی 📝 شناخت امام زمان از استاد (قسمت هشتم)
‍ خاقانی بسیار شیوا بیان میکند، که در جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خو را نکشند♡ بدرستی اگر نیکو سرشت نباشی نمیتوانی در قتلگاه عشق جان عزیزت را فدای جانانت کنی، اگر در عشق، صاف و نباشی نمیتوانی حتی لحظه ای گمانت را به سوی پرواز دهی اصلا کدام روبه صفتی میتواند این مسیر را بپیماید، مگر غیر این است که مسلخ عشق با نیکو سرشتی معنای حقیقیش را پیدا میکند. احمد کشوری جوان و تیز پروازی که زیرکانه و توانست مسیر عاشقی را تمیز دهد. ۲۷سال بیشتر نداشت، اما چون عارفی راه بلد مسیر را در کوتاهترین زمان‌ ممکن به انتهایش رسانید میدانی، انتهای جاده ی عاشقی است و این مسیر را با تیز ترین پرواز ممکن به باند فرودگاهش رسانید. آری، حقیقتا عشق را باید زِ آموخت، ورنه ما ، چه میدانیم؟ ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۳۱ تیر ۱۳۳۲ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ آذر ۱۳۵۹.میمک 🥀مزار شهید : بهشت زهرا @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
 🔰امیرالمومنین علی(ع) : ‌🔴 هيچ گنهكارى را نااميد نکن. چه بسيار گناهکاری كه عاقبتى خوش يافته است... 📗تحف العقول ، ص۹۱
🍂 سیدالشهدای هسته‌ای 🍂 🎨 تصویرسازی: علیرضا ذاکری | کاظم علیرضا 🎨 لوح: متنا @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔴 در خرید و فروش کم نگذارید.. 📍وَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِينَ الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ وَإِذَا كَالُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ (سوره مطففین آیات ۱تا۳) 📍ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﻛﻢ ﻓﺮﻭﺷﺎﻥ ! ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻣﺮﺩم ﻛﺎﻟﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭘﻴﻤﺎﻧﻪ ﻭ ﻭﺯﻧﻤﻰ ﺳﺘﺎﻧﻨﺪ ، ﺗﻤﺎم ﻭ ﻛﺎﻣﻞ ﻣﻰ ﺳﺘﺎﻧﻨﺪ، ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﻴﻤﺎﻧﻪ ﻭ ﻭﺯﻥ ﻛﻨﻨﺪ ، ﻛﻢ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ .✳✳✳ 📍ﺟﻤﻌﻰ ﺍﺯ ﻣﻔﺴﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻳﺎﺕ ﻓﻮﻕ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ" ﻣﻄﻔﻒ" ﻛﺴﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﺧﺮﻳﺪ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺣﻖ ﺧﻮﺩ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﺩ، ﻭ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﻓﺮﻭﺵ ﻛﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺣﻖ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ، ﻟﺬﺍ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺟﻬﺖ" ﻭﻳﻞ" ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻬﺎﺩﻩ. ﻭﻟﻰ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺳﺖ، ﺯﻳﺮﺍ ﺗﻌﺒﻴﺮ" ﻳﺴﺘﻮﻓﻮﻥ" ﻣﻔﻬﻮﻣﺶ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻛﺎﻣﻞ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﻧﺪ، ﻭ ﭼﻴﺰﻯ ﻛﻪ ﺩﻟﺎﻟﺖ ﺑﺮ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺑﺮ ﺣﻖ ﻛﻨﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﻧﻴﺴﺖ، ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻴﻢ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﺬﻣﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﺧﺮﻳﺪ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻛﺎﻣﻞ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﻧﺪ، ﻭ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﻓﺮﻭﺵ ﻧﺎﻗﺺ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ.✴✴✴