eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
301 دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
4هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹شهید حاج‌حسین همدانۍ: نمےتوانیم با آمریکایۍ ها قـدم بزنیم و انتظار #شفـاعتـــ شهدا را هـم داشـته باشیـم. 📩 #سـردارانه @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁💢💢💢💢💢💢💢💢🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁 🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁 🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁 🍁🍃🍃🍁🌼🌼🌼🌼🌼🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁💢💢💢💢💢💢💢💢🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 ۲۵ در امامزاده علی ‌اشرف(سلام الله علیه) بودم بعد از زیارت عاشورا یک نفر با من روبوسی و احوالپرسی کرد گفتم ببخشید شما را نمی‌شناسم. گفت: من صوفی‌آبادی هستم عشق و علاقه به عباس شما من را بی‌تاب کرده است . مشکلی در زندگی داشتم که سر قبر عباس آقا گفتم: خدايا این گره از زندگیم باز بشه و همین‌طور هم شد. گاهی برای تجدید عهد سر قبر همه شهدا و عباس آقا می‌آیم و با او حرف می‌زنم امیدوارم عباس دستم را در اين دنیا بگیره و فراموشش نشه و در آخرت شفاعت او شامل حالم بشه.. من یکی از دوستان صمیمی عباس بودم وقتی به دانشگاه امام حسین (علیه السلام) رفت با هم تلفنی گپ ‌وگفت می‌کردیم و از حال همدیگر خبردار بودیم عباس با آن لبخند و چهره دلنشین خود چنان مرا شیفته خود کرده بود که باید هر روز او را می‌دیدم و با او صحبت می‌کردم. وقتی خبر شهادتش را شنیدم گویا یک آب سردی به سرم ریخته شد و لحظاتی به شدت ناراحت شدم قطرات اشکی مهمان چشم‌هایم شد آن خاطرات دلنشین و چهره انقلابی و ارزشی او در ذهنم می‌گذشت دو سه روز اوّل هر کاری می‌کردم به خودم دلداری بدم که عباس را کمتر یاد کنم نشد هر لحظه احساس می‌کردم عباس جلوی من ایستاده همان لبخندهای او را می‌بینم. بعد از یک هفته او را در عالم رؤیا دیدم گفتم آنجا چه خبر؟؟ گفت اینجا فرشتگان به من احترام می‌کنند و جای تو خالی ست.!! 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🌼🍃🌼💢🍁 🍁🍃🌼💢🍁 🍁🌼💢🍁 🍁💢🍁 🍁🍁 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
‍ ‍ هرچه تقویم را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در #مُحرم خلاصه می شود.... #شهیدمصطفی_صدرزاده #سیدا
‍ ‍ هرچه تقویم را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در خلاصه می شود. را ورق زدم فهمیدم مادرش ، او را نذر حضرت عباس کرده بود. حسرت هایش برای نبودن در ، کار دستش داد .بی قراری اش با چهارشنبه های نذر و روضه هیئت بیشتر شد ،پرنده قلبش خانه به خانه پرید تا در طواف عمه سادات آرام گرفت. عشق به شهید در دلش جوانه زد و سبب شد تا نام جهادی را انتخاب کند .شاید هم ابراهیم شد تا اسماعیل نفسش را قربانی کند . گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش. دلش در گرفتار شده بود . اما گاهی ترکش های پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد. در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود. مردانه پای قولش می ماند. با عهد کرد هرکس زودتر شهید شد سفارش دیگری را پیش کند . با شهادتش رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق پیوست . مصطفی در صدر قلب ها بود چه در سوریه که از محبتش به او گفت و چه در که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند. او مرد ماندن نبود. از سفره پاسداری از حرم، می خواست .در روز شهید شد ، روز چهارشنبه که نذر سقای کربلا بود برگشت و چه هیئتی برگزار کرد آن روزبا آمدنش . تقویم را ورق می زنم.امسال هم چهارشنبه است. سید ابراهیم تو را قسم به چهارشنبه های ابوالفضلی ات نگاهی کن به ما بلاتکلیف. ✍نویسنده : منتظر به مناسبت سالروز تولد 📅تاریخ تولد : ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴.حلب سوریه 🗺مزار : بهشت رضوان @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ ‍ سلام سردار امروز چند خطی برایت حرف دارم. امروزی که به قول سردار شهید سلیمانی جوان شده ایی. راست هم گفته! ،برای مردانی که تشنه ی لقاء الله هستند، اکسیر جوانیست. پیر دلخسته ای چون تو بعد از عمری به آب و آتش زدن برای ،حالا که دارد به مراد دلش میرسد باید هم جوان شود. اما جان! بغضی مانده ته گلویم، بگذار بگویم. فرمانده ی پادگانِ شمایی که بعد از عمری مجاهدت شوق وصال آسمانیتان کرد. دم رفتن،به ما هم فکر کردید؟حال چه؟ از آن بالا بالاها هوای مارا دارید؟ میبینید چقدر دنیایمان تنگ و تاریک است؟ چقدر محتاج نگاه شما و اربابمان صاحب الزمانیم میدانید چقدر آرزو داریم آن خنده های لحظه ی آخر عمرتان را نصیبمان کنید و آن حال رقص آگین را به ما هم ببخشید؟ میدانید چقدر دلتنگتان هستیم؟ چقدر آرزوی داریم از شما؟ ما را یادتان هست؟ حتما هست..مگر نه؟ کسی که این دنیا اینقدر به یاد بوده حتما آن دنیا هم هست. دست ما را هم میگیرد..مگر نه؟ ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۲۴ آذر ۱۳۲۹ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ مهر ۱۳۹۴.حلب سوریه 🥀مزار شهید: @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
﷽ ⛔️شبهه: واقعیت پل صراط چیه؟ گذر از پل صراط چگونه است؟ منظور از حدیث« پل صراط از مو باریکتر و از شمشیر برنده تر است» چیه؟ این حرفیا چیه از خودتون ساختید. دقیقا این پل الان کجاست؟ ❇️پاسخ: @Antishobheh ✳️پل: به رابط بين حدفاصل دومنطقه ،مكان ،جايگاه وموقعيت گفته ميشود. ✳️ صراط: راه وروش ،مكتب وشيوه و...... ✳️انسان بعد از قبض روح درچندين مرحله ومكان موردسوال وحسابرسي قرارميگيرد.. 1⃣شب اول قبر ،(بعنوان مرحله انتقال از دنيابه عالم برزخ)كه تعدادي سوالات كلي پرسيده ميشود. 2⃣عالم برزخ ،(بعنوان حدفاصل دنيا وجهان آخرت ) كه حسابرسي كمي دقيقترميشود اماباز درحد كليات است. 3⃣يوم : روزقيامت وصحراي محشراست،كه همه اعمال ،رفتار وگفتارانسانها تاجزئي ترين نكات ومسائل دردادگاه رسيدگي شده وپرونده اعمال هركسي مشخص ميشود. 4⃣پل صراط: حدفاصل ومرحله انتقال انسان از صحراي محشر به جهان آخرت (بهشت ياجهنم ) است. بنابراين معلوم است كه بررسي پرونده اعمال هرشخص كه جمع بندي ومشخص شده بايد دراين مرحله( ) چنان دقيق وموشكافانه باشد تا جايگاه دقيق ودرجات ومقامات هر شخص درآن دنيا(درجات بهشت وجهنم ) مشخص شود تادرحق كسي ذره اي اجحاف نشود. پس از مو باريكتر است چون باظرافت تمام وموشكافانه پرونده بررسي ميشود. از برنده تراست چون با كامل مرحله طي ميشود. براي عده اي گذرازآن مرحله(به اصطلاح پل صراط) آسان وراحت است وبه سرعت عبور ميكنند چون اعمالشان واضح وشفاف وبا بارمعنوي بالا است وبالعكس... ✳️لطف وكمك و ائمه اطهار(ع) درهر 4 مرحله مذكور شامل حال شيعيان و اهل بيت( ع) ميشود. طبق روايات هم درشب اول قبر هم هم و سر پل صراط. وهمچنين درجهان آخرت هم شامل ميشود. اما شفاعت نهايي درمرحله پل صراط و رهايي از ميشود. البته شفاعت اهل بيت شامل تمامي درجات جهنم نميشود. بلكه شامل كساني ميشود كه درطبقات ودرجات اوليه جهنم درحال عذابند بعلت كمي گناه وچون تا آن گناه پاك نشود آن شخص ظرفيت روحي ورود به بهشت رانخواهد داشت. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ 🍃همیشه اولین ها، در خاطره تاریخ  پر رنگ ترند. زمانی که همه فکر می کردند راه شهادت بسته است و مملکت در آرامش است زیر پوست کشورمان خبرهایی بود. 🍃خیلی ها خبر نداشتند به پای این گل هایی پر پر می شوند که کمی دورتراز کشورمان سینه هایشان را سپر کرده اند! 🍃شاید خیلی ها هم در خبر نداشتند تا اینکه خبر پیچید نوجوان خجالتی روزهای دور و جوان  برومند سپاه ، هم او که اهل بود و بابای مهربانِ  "حسین مهدی و اسما" داوطلبانه به رفته تا نامحرم وارد حرم عقیله بنی هاشم(ع) نشود. 🍃 و در همان اولین اعزام موقع تعمیر یک تانک، گلوله ای به سر پر شورش نشسته و باعث  شده تا لاله ای جدید در  گلزار شهدای نجف آباد بروید. 🍃حالا مزار شهید ۳۳ ساله ، "روح الله کافی زاده "مأوای دل گرفتگان است و زیارت کنندگانش از او برای قیامتشان می جویند از اویی که نامش به عنوان اولین شهید نجف آباد ثبت شد بر سینه تاریخ. باشد تا دستگیر تک تک ما نیز باشند ان شاالله. ✨روحش شاد و راهش پر رهرو باد.   ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢۶ شهریور ۱٣۵٩ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ اردیبهشت ۱٣٩٢ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : گلزار شهدای نجف آباد @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
❤️ تــوجان منے میروے لااقل دلـــم را به رسم امانت بگیر من اینجا بداغت صبورم ولے تـــــوآنجا برایم بگیر 🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ ⚫️ ۲۶رجب بنا بر نقلی، سالروز رحلت مؤمنِ قریش، و رسول‌خدا صلی الله علیه وآله و والامقام أمیرالمؤمنین علیه‌السلام، حضرت سلام‌الله‌علیه است. 🔰 رتبه‌ی ایمان آن مرد بزرگ به حدی است که علیه‌السلام در این باره فرمودند: «والله إن ایمان أبی طالب لو وضع فی کفه میزان و ‍‍‍‍‍‍ إيمان هذا الخلق فی کفه میزان، لرجّح ایمان أبی طالب علی ایمانهم.¹» ✨به خدا قسم! به درستی که اگر أبی طالب در یک کفه ترازو قرار گیرد و ایمان این مردم در کفه دیگر، ایمان أبی طالب علیه‌السلام بر ایمان این مردم برتری یابد. 💯 گرچه آن بزرگوار، ایمان خود را از مشرکان قریش می‌داشت تا بتواند از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و کند، با این حال کتب شیعه و سنی شواهدی قطعی مبنی بر اعتقاد راسخ آن حضرت به اسلام و نبوت پیامبر نقل کرده اند؛ 🔻از جمله این شعر را حضرت أبوطالب در وصف رسول اکرم صلی الله علیه وآله سروده اند: «حمیتُ الرسولَ رسولَ الإله ببیض تلألأ مثلَ البروق أذبّ و أحمـی رسول الإلــه حمـایة عَمّ علیه شفـوق.» ▫️حمایت کردم رسول را، رسول خدا را به شمشیر سفیدی که مانند برق می‌درخشند. دفاع می‌کنم و حمایت می‌کنم فرستاده خدا را، حمـایت عمویی که بر او مهربان است. 🔶 مقام آن حضرت به حدی است که أمیرالمومنین عليه‌السلام درباره ایشان می فرمایند: «والذی بعث محمداً صلی الله علیه وآله بالحق نبیاً، لو شفع أبی فی کل مُذنب علی وجه الأرض لشفعه الله فیهم.» ▫️ به خدایی که صلی الله علیه وآله را در حق به نبوت برگزید، اگر پدرم درباره هر گنهکاری روی زمین کند، هر آینه خداوند شفاعت او را در حق آنان می پذیرد. ◼️ فقدان این عموی مهربان و دلسوز چنان برای رسول اکرم صلی الله علیه وآله دشوار و ناگوار بود که آن حضرت، سال وفات ایشان و حضرت سلام الله علیها را «سال اندوه» نامیدند. 📌۱. إيمان أبي طالب، شيخ مفيد، ص۴؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج۱۴، ص۶۸. ◼️ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ 🍃همیشه اولین ها، در خاطره تاریخ  پر رنگ ترند. زمانی که همه فکر می کردند راه شهادت بسته است و مملکت در آرامش است زیر پوست کشورمان خبرهایی بود. 🍃خیلی ها خبر نداشتند به پای این گل هایی پر پر می شوند که کمی دورتراز کشورمان سینه هایشان را سپر کرده اند! 🍃شاید خیلی ها هم در خبر نداشتند تا اینکه خبر پیچید نوجوان خجالتی روزهای دور و جوان  برومند سپاه ، هم او که اهل بود و بابای مهربانِ  "حسین مهدی و اسما" داوطلبانه به رفته تا نامحرم وارد حرم عقیله بنی هاشم(ع) نشود. 🍃 و در همان اولین اعزام موقع تعمیر یک تانک، گلوله ای به سر پر شورش نشسته و باعث  شده تا لاله ای جدید در  گلزار شهدای نجف آباد بروید. 🍃حالا مزار شهید ۴۱ ساله، "روح الله کافی زاده "مأوای دل گرفتگان است و زیارت کنندگانش از او برای قیامتشان می جویند از اویی که نامش به عنوان اولین شهید نجف آباد ثبت شد بر سینه تاریخ. باشد تا دستگیر تک تک ما نیز باشند ان شاالله.   ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢۷ شهریور ۱٣۵٩ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ اردیبهشت ۱٣٩٢ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : گلزار شهدای نجف آباد @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
‍ 🥀بسم الله الرحمن الرحیم 🥀 🍂 غربت، با نام *حسن* خو گرفته است، از کوچه های مدینه تا خاک های داغ ، قدم زدن در سامرا و صحن و سرای ابالقائم همه و همه تداعی گر غریبی صاحب نام است... 🍂 حسن احمدی! پرستوی که او هم نه برای نام بلکه برای عشق، به کوچ کرد؛ همانی که همچون اسم دل نشینش غریب است و دلهایمان با وجود آسمانی اش اشنایی ندارد، اما اینبار قرعه ی قلم به نام او افتاده... 🍂 پای صحبت های همسرش که می نشینی، درِ تازه ای از زندگی به رویت باز میشود. میگوید از همان برخورد اول مهرش به دل همه می نشست. بود و معنای واقعی «اشِداهُ عَلَی الکُفارْ وَ رُحَماءَ بَیْنَهُمْ» 🍂 کمی که میگذرد از خاطراتش با و زهرا میگوید. بازی های پدر دختری، دلسوزی ها و نگرانی هایش و حتی بار آخری که با ریحانه بیرون رفته بود تا مبادا در نبود پدر بی طاقتی کند...! 🍂به اینجا که میرسد هر دم بغض میکند اما زیر لب با زمزمه میگوید:«ما رَأَیْتُ اِلّا جَمیلاٖ» می گوید و می گوید اما به عاشقانه هایشان که میرسد، سکوت میکند؛ چشم هایش خیره به قاب عکس حسن میشود و لبخندی کنج لبش جای میگیرد... مگر برای چیزی گوارا تر از یاد معشوق هست؟! 🍂 میان لبخندهایی که فراق یار مدت هاست تلخش کرده، سفارش همسر را به یاد می آوَرَد: «خیلی مواظب بچه ها و خودت باش. دوست دارم بچه ها را وار و زینب گونه بزرگ کنی» 🍂در آخر هم همچون وهب، قول به عروسش میدهد و راهی دیار عشق میشود. حال بانویی اینجا در این سرزمین منتظر است؛ منتظر ، منتظر سپاهی از یاران مهدیِ فاطمه(س)، تا میان سربازان چشمش روشن به قامت همسرِ رشیدش بشود. 🍂به حق بیقراریِ خانواده های شهدا، اللهم العجل لولیک الفرج🌸 ✍نویسنده : 🌷به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۴ مهر ۱۳۵۸ 📅تاریخ شهادت : ۲۵ مهر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای روستای حسن آباد 🕊محل شهادت : سوریه @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
‍ 🥀بسم الله الرحمن الرحیم 🥀 🍂 غربت، با نام *حسن* خو گرفته است، از کوچه های مدینه تا خاک های داغ ، قدم زدن در سامرا و صحن و سرای ابالقائم همه و همه تداعی گر غریبی صاحب نام است... 🍂 حسن احمدی! پرستوی که او هم نه برای نام بلکه برای عشق، به کوچ کرد؛ همانی که همچون اسم دل نشینش غریب است و دلهایمان با وجود آسمانی اش اشنایی ندارد، اما اینبار قرعه ی قلم به نام او افتاده... 🍂 پای صحبت های همسرش که می نشینی، درِ تازه ای از زندگی به رویت باز میشود. میگوید از همان برخورد اول مهرش به دل همه می نشست. بود و معنای واقعی «اشِداهُ عَلَی الکُفارْ وَ رُحَماءَ بَیْنَهُمْ» 🍂 کمی که میگذرد از خاطراتش با و زهرا میگوید. بازی های پدر دختری، دلسوزی ها و نگرانی هایش و حتی بار آخری که با ریحانه بیرون رفته بود تا مبادا در نبود پدر بی طاقتی کند...! 🍂به اینجا که میرسد هر دم بغض میکند اما زیر لب با زمزمه میگوید:«ما رَأَیْتُ اِلّا جَمیلاٖ» می گوید و می گوید اما به عاشقانه هایشان که میرسد، سکوت میکند؛ چشم هایش خیره به قاب عکس حسن میشود و لبخندی کنج لبش جای میگیرد... مگر برای چیزی گوارا تر از یاد معشوق هست؟! 🍂 میان لبخندهایی که فراق یار مدت هاست تلخش کرده، سفارش همسر را به یاد می آوَرَد: «خیلی مواظب بچه ها و خودت باش. دوست دارم بچه ها را وار و زینب گونه بزرگ کنی» 🍂در آخر هم همچون وهب، قول به عروسش میدهد و راهی دیار عشق میشود. حال بانویی اینجا در این سرزمین منتظر است؛ منتظر ، منتظر سپاهی از یاران مهدیِ فاطمه(س)، تا میان سربازان چشمش روشن به قامت همسرِ رشیدش بشود. 🍂به حق بیقراریِ خانواده های شهدا، اللهم العجل لولیک الفرج🌸 ✍نویسنده : 🌷به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۴ مهر ۱۳۵۸ 📅تاریخ شهادت : ۲۵ مهر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای روستای حسن آباد 🕊محل شهادت : سوریه @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم