eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
302 دنبال‌کننده
27.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
30 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
امام زمانم... می شود روزی بگویند: صدای پای اربابم می آید حدیث قصه نابم می آید جهان را نو کنید از سمت مغرب عزیز قلب بی تابم می آید اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
سلام رو به ضریحم ... جواب میخواهم ...!!! جواب از لب ، عالیجناب میخواهم حسین جان ✋🏻🚩 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️رفتی و از خونت طوفان شد به پا صبح فرج همراه مهدی (عج) بیا... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹 وصیت نامه شهید: «از همه دوستان و آشنایان حلالیت مي‌طلبم و امیدوارم بدی‌های مرا به خاطر خدا ببخشند و مرا در دعای خیر خود بهره‌مند سازند. از همه دوستان عزیزم حلالیت می‌طلبم و همگی را به خداوند بزرگ می‌سپارم و امیدوارم بنده را در کارهای خیرشان شریک نمایند. رهبر عزیز انقلاب را تنها نگذارید. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما.» @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب عاشقانه زندگینامه سراسر عشق و محبت شهید مدافع حرم به روایت همسر محترم @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🕊 قسمت 1⃣3⃣2⃣ ناخودآگاه مداحی " حاج محمود کریمی " که آن روزها روی زبانم افتاده بود را زیر لب زمزمه کردم. همان مداحی که روضه‌ی وداع حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) از امام حسین (علیه السّلام) است: " کجا می خوای بری؟ چرا منو نمی بری؟ این دم آخری، چقدر شبیه مادری " همین مداحی را با کمی تغییرات برای حمید خواندم: « حمید کجا می خوای بری؟ حمید نمیشه که نری؟ حمید منم با خودت ببر، حمید چقدر شبیه مادری. » ساعت یازده شب با همکارش رفتند واکسن آنفلانزا بزنند. وقتی برگشت همه چیز را با هم هماهنگ کردیم. شانزده هزار تومان برای پول شهریه باید به حساب دانشگاهش می‌ریختم. از واحدهای مقطع لیسانسش فقط سه واحد مانده بود، این سه واحد را قبلا برداشته بود ولی به خاطر ماموریت نتوانسته بود بخواند. بعضی از دوستانش گفته بودند: « چون ماموریت بودی و نرسیدی بخونی بهت تقلب می رسونیم. » ولی حمید قبول نکرده بود، اعتقاد داشت چون این مدرک می تواند روی حقوقش تاثیر بگذارد باید همه درس هایش را با تلاش خودش قبول شود تا حقوقش شبهه‌ناک نباشد. قرار شد هزینه شهریه را واریز کنم تا وقتی حمید برگشت بتواند امتحان بدهد و درسش را تمام کند. هشتاد هزار تومان از پول سپاه دست حمید مانده بود به من سفارش کرد که حتما دست پدرم برسانم تا به سپاه برگرداند. در مورد خانه سازمانی هم که قرار بود به ما بدهند از حمید پرسیدم: « اگه تا تو برگشتی خونه رو تحویل دادن چی کنیم؟ » گفت: « بعید می دونم خونه رو تا اون موقع تحویل بدن، اگر تحویل دادن شما فقط وسایل رو ببرید. خودم وقتی برگشتم خونه رو رنگ می زنم بعد هم با هم وسایل رو می چینیم. » از ذوق خانه جدید تا چند هفته قبل کلی اسکاج و مواد شوینده گرفته بودم که برویم خانه سازمانی. غافل از این که این خانه آخرین خانه زمینی مشترک من و حمید می‌شود! ⬅️ ادامه دارد.... با روایت: همسرشهید ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🕊 قسمت 2⃣3⃣2⃣ ساعت دوازده بود که خوابید. چون ساعت پنج باید به پادگان می رسید گوشی را روی ساعت چهار و بیست دقیقه تنظیم کرد. حمید راحت خوابید ولی من اصلا نتوانستم بخوابم . با همان نور کم ماه که از پنجره می تابید به صورتش خیره شدم و در سکوت کامل کلی گریه کردم. متکا خیس شده بود. اصلا یکجا بند نمی شدم. دور تا دور اتاق راه می رفتم و ذکر می گفتم. دوباره کنار حمید می نشستم. دنبال یکسری فرضیات برای نرفتنش می گشتم. منطق و احساسم بینشان شکرآب شده بود. پیش خودم گفتم شاید وقتی بلند شد دل درد بگیرد یا پایش پیچ بخورد. ولی ته دلم راضی نبودم یک مو از سر حمید کم بشود یا دردی را بخواهد تحمل کند. به خودم تلقین می کردم مثل همه ماموریت ها ان شاءالله این بار هم سالم بر‌می‌گردد. یک ساعت مانده به اذان بیدارش کردم. مثل همیشه به عادت تمام روزهای مشترک برایش صبحانه آماده کردم. تخم مرغ با رب که خیلی دوست داشت همراه با معجون عسل و دارچین و پودر سنجد.‌ گفتم: « حمید بشین بخور تا دیر نشده. » نمی توانستم یک جا بند باشم. ترسیدم چشم در چشم شویم دوباره دلش را با گریه هایم بلرزانم. سر سفره که نشست گفت: « آخرین صبحانه رو با من نمی خوری؟ » دلم خیلی گرفت. گوشم حرفش را شنیده بود اما مغزم انکار می کرد. آشپزخانه دور سرم می چرخید با بغض گفتم: « چرا این طور میگی؟ مگه اولین باره میری ماموریت؟ » ⬅️ ادامه دارد.... با روایت: همسرشهید ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🕊 قسمت 3⃣3⃣2⃣ گفت: « کاش می شد صداتو ضبط می کردم با خودم می بردم که دلم کمتر تنگت بشه. » گفتم: « قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی. من هر روز منتظر تماست می مونم. » کنارش نشستم خودش چند لقمه درست کرد و به من داد. برق خاصی در نگاهش بود. گفتم: « حمید به حرم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) رسیدی ویژه منو دعا کن‌. » گفت: « چشم عزیزم ، اونجا که برسم حتما به خانوم‌ میگم که همسرم خیلی همراهم بود. میگم که فرزانه پای زندگی وایستاد تا من بتونم‌ پای اسلام و اعتقاداتم بایستم. میگم‌ وقت هایی که چشمات خیس بود و می‌پرسیدم چرا گریه کردی حرفی نمی زدی. دور از چشم من گریه می کردی تا اراده من ضعیف نشه. » همکارش تماس گرفت که سر کوچه منتظر است سریع حاضر شد. یک لباس سفید با راه راه آبی همراه کاپشن مشکی و شلوار طوسی تنش کرده بود. دوست داشتم بیشتر از همیشه تماشایش کنم ولی شوق حمید برای رفتن بیشتر از شوق ماندن بود. با هر جان کندنی که بود کنار در خروجی برایش قرآن گرفتم تا راهی‌اش کنم. لحظه آخر به حمید گفتم: « کاش می شد با خودت گوشی ببری. حمید تو رو به همون‌حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) منو از خودت بی خبر نذار. هر کجا تونستی تماس بگیر. » ⬅️ ادامه دارد.... با روایت: همسرشهید ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🕊 قسمت 4⃣3⃣2⃣ گفت: « هر کجا جور باشه حتما بهت زنگ می زنم. فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم. » به یاد زندگی نامه و خاطراتی که از شهدا خوانده بودم افتادم، بعضی هایشان برای همچین‌ موقعیت هایی با همسرشان رمز می‌گذاشتند. به حمید‌ گفتم: « پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو ! من‌ منظورت رو می‌فهمم. » از پیشنهادم خوشش آمد. پله ها را که پایین می رفت برایم دست تکان می داد و بلند بلند گفت: « یادت باشه! یادت باشه! » لبخندی زدم و گفتم: « یادم هست! یادم هست! » اجازه نداد تا دم در بروم. رفتم‌پشت پنجره پاگرد طبقه اول پشت سرش آب ریختم. تا سر کوچه برسد دو سه بار برگشت و خداحافظی کرد. از بچگی خاطره ی خوبی از خداحافظی داخل کوچه نداشتم. روزهایی که پدرم برای ماموریت با اشک ما را پیش مادرمان می گذاشت و به سمت کردستان می رفت، من و علی گریه کنان دنبال ماشین سپاه می دویدیم. دل کندن از پدر هر بار سخت تر می شد و حالا دوباره خداحافظی، دوباره کوچه و این بار حمید! با دست اشاره می کرد که داخل بروم ولی دلم نمی آمد. در سرم صدای فریادم را می شنیدم که داد می زد: « حمید آهسته تر. چرا این قدر با عجله داری میری؟ بذار دل سیر نگاهت کنم؟ » ولی این ها فقط فریادهای ذهنم بود چیزی که حمید می دید فقط نگاهم بود که تک تک قدم هایش را تا سر کوچه دنبال می کرد. پاهایش محکم و با اراده قدم برمی‌داشت پاهایی که دیگر هیچ وقت قسمت نشد راه رفتنشان را ببینم. ⬅️ ادامه دارد.... با روایت: همسرشهید ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🕊 قسمت 5⃣3⃣2⃣ خودم را از پله ها بالا کشیدم و داخل خانه‌ای شدم که همه چیزش حمید را صدا می کرد. گویی در و دیوار این خانه از رفتن حمید دلگیرتر از همیشه شده بود. خانه ای که تا حمید بود با همه کوچکیش دنیا دنیا محبت و مهربانی داشت ولی حالا شبیه قفسی شده بود که نمی توانستم به تنهایی آن را تحمل کنم. نفس کشیدن برایم سخت بود. خانه به آن باصفایی بعد از رفتن حمید برایم ‌تنگ و تاریک شده بود. اذان که شد سر سجاده خیلی گریه کردم. چون وقت تنگ بود آن شب حمید نماز شب نخواند. می خواست در مسیر بخواند. آخرین نمازی که حمید داخل خانه خواند نماز ظهر و عصر روز قبل بود. نماز مغرب که خانه‌ی پدرش بودیم ولی نماز صبح هم که از خانه رفته بود تا به موقع برسد. بعد از نماز قرآن را باز کردم تا با خواندن آیاتش آرام بگیرم. نیت کردم و استخاره زدم.‌ همان آیه ی معروف آمد که: « ما شما را با جان ها و اموال می آزماییم پس صبر پیشه کنید. » با خواندن این آیات کمی آرام تر شدم . با همه وجود از خدا خواستم مرا در بزرگ‌ترین امتحان زندگیم رو سفید کند. سجاده را که جمع کردم چشمم به مُهرهایی افتاد که حمید روی اُپن گذاشته بود. به آن ها دست نزدم. آرام با خودم زمزمه کردم: « خود حمید هر وقت برگشت مُهرها رو بر میداره. » هر چیزی را که دست زده بود، آویزان کرده بود و یا جایی گذاشته بود همان طور دست نخورده گذاشتم بماند. ⬅️ ادامه دارد.... با روایت: همسرشهید ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨ یاد حضرت در دقایق زندگی 🔴 شب نیمه شعبان درب‌های آسمان باز می شود @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📆 فقط ۱ روز تا سالروز میلاد حضرت مهدی علیه السلام باقی مانده است... 🔸ح:حضور دوست در زندگی رفیقش حضور فعال دارد. همیشه حاضر است. درست مثل شما که اگرچه ظاهر نیستید اما حاضرید و ناظر و همیشه و در همه حال می شود روی بودنتان حساب کرد. ✨عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت چشم بیمار شده تار شدن هم دارد ✳️امام زين العابدين عليه السّلام فرمودند: مردم زمان او (مهدی علیه السلام) كه معتقد به امامت وى می باشند و منتظر ظهور او هستند، از مردم تمام زمان ها بهترند، زيرا خداوند عقل و فهمى به آنها داده كه غيبت در نزد آنها حكم مشاهده را دارد! 📚بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج ۵۲، ص۱۲۲ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
1️⃣ روز تا میلاد مولای مهربان، امام زمان علیه السلام باقی مانده است... 💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات 💫عنْ هَانِئٍ التَّمَّارِ قَالَ: 🔆قالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً فَلْيَتَّقِ اللَّهَ عَبْدٌ وَ لْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ. هانى تمّار گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: براى صاحب الامر غيبتى است و بايد هر بنده‏اى تقوا پيشه كند و متمسّك به دين خود باشد. 📚كمال الدين و تمام النعمة ؛ ج‏2 ؛ ص343 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزشمار نیمه شعبان ۱ روز مانده تا میلاد امام زمان علیه السلام @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزشمار نیمه شعبان 1 روز مانده تا میلاد امام زمان علیه السلام @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎉 1 روز مانده تا میلاد امام زمان علیه السلام @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔰حضرت مهدی عجل الله فرجه: ✍اِنّی اَمانٌ لِأَهلِ اِلأرضِ کما أَنَّ النُّجومَ اَمانٌ لِأَهلِ السّماء. 🔴من برای اهل زمین أمن و أمانم همان گونه که ستارگان آسمان أمن و أمان اهل آسمانند. 📚بحارالانوار، ج ٧٨، ص ٣٨ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح امید تویی در شب ظلمانی ما...❤️😍 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲دعای شب نیمه شعبان حضرت آیت الله العظمی مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🤲دعای شب نیمه شعبان 💠حجت الاسلام و المسلمین حاج حسین آقا تهرانی از مرحوم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی نقل کردند که ایشان توصیه فرمودند برای سلامتی و دفع بلا و گرفتاری در شب نیمه شعبان بین نماز مغرب و عشا این دعا ۲۱ مرتبه خوانده شود: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ اَللّهُمَّ اِنَّکَ عَلِیمٌ حَلِیمٌ ذوُ اَنَاةٍ وَ لاَ طَاقَةَ لَنَا بِحُکْمِکَ یَااللهُ یَااللهُ یَااللهُ، اَلْاَمَانُ اَلْاَمَانُ اَلْاَمَانُ مِنَ الطّٰاعُونِ وَ الْوَبَاءِ وَ مَوْتِ الْفُجْأةِ وَ سُوءِالْقَضَاءِ وَ شَمَاتَةِ الْأعْدَاءِ رَبَّنَا اکْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إنّٰا مُوْمِنوُنَ إنّٰا مُوْقِنُون بِرَحمَتِکَ یَا اَرحَمَ الرّاحِمینَ. 1️⃣ خداوندا! همانا که تو دانا، شکیبا و بردبار هستی و ما تحمل حکم تو را نداریم. خداوندا، خداوندا، خداوندا، به تو پناه می برم، به تو پناه می برم، به تو پناه می برم از طاعون و وبا و مرگ ناگهانی و سرنوشت ناگوار ُ. پروردگارا! هر نوع گرفتاری را از ما دور ساز. به راستی که ما به تو ایمان و یقین داریم. به مهربانیت،ای مهربان ترین مهربانان. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا