🌷اللهم فک کل اسیر 🕊
🔴 #من_زنده_ام
قسمت 7⃣8⃣2⃣
پس انسانيت کجا رفته بود. زندان خود رنجي است که هيچ درماني جز آزادي ندارد پس چرا بايد با اين انسان هاي زنداني چنين رفتار ميشد. اي کاش هرگز اين سوراخ کوچک وجود نداشت تا من اين همه رذالت را به چشم ببينم. اي کاش ميتوانستم ذرهاي انسانيت در آنها پيدا کنم تا بگويم اشتباه شده است. در اين هياهوي بيرحم، اضطرابي وحشي در وجودم ريخته شد و در اين طوفان مثل قايق شکسته در امواج متلاطم اقيانوس رها شده بودم. سکوت و وحشتي عجيب بر فضاي سلول حاکم شده بود. هيچکدام حرفي نميزديم که هر حرف نشانهاي از جنون بود. صحنه آنقدر رقتآور بود که حتي از مرورش در ذهن شرم داشتيم. با اين همه دنائت و سبعيت دشمن، زنده و سالم بودن ما يک معجزه بود. اين صحنهها پرده از بسياري از سوالات ما که اصلا اينجا کجاست؟ اينها کي هستند؟ و ما چه ميشويم؟ برميداشت. شايد ما هم در نوبت مرگ ايستاده بوديم. چگونه روحم را از آن خشونت بيرحم خلاص کنم؟ اينجا هيچکس نميتواند از سرنوشت تلخ خود بگريزد. تکهتکههاي تصاويري را که ديده بودم مثل پازل به هم وصل کردم اما چه تصوير زشت و وقيحي از بعثيها درست شده بود.
هر شب فکر ميکردم اين سختترين شبي بود که گذشت اما ديگر سختي از اندازه رد شده بود. دلم ميخواست چشمانم را همان جا بگذارم تا شايد آنچه ديدهام از من دور شود و فراموش کنم اما هرچه ميگذشت، اوضاع از شب پيش سختتر ميشد. از خدا طلب صبر ميکردم. صبري جميل؛ صبري که فقط خريدارش خداست؛
⬅️ ادامه دارد....
ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷اللهم فک کل اسیر 🕊
🔴 #من_زنده_ام
قسمت 8⃣8⃣2⃣
اين تنها نسخهي آرامبخش بود و در تمام لحظات آيه "واستعينوا بالصبر و الصلاه، انالله مع الصابرين" را ميخواندم و اميدوار به لطف خدا سختيها را از سر ميگذراندم.
دنيايي از سوالات بيجواب به مغزم هجوم آورده بود. اصلا جنگ در چه وضعيتي است؟ فکر ميکردم قطعا جنگ تمام شده که صدام در حال تصفيه حساب داخلي با مجاهدين و مردم است. بعد از ديدن اين صحنه قصهي خودمان را تلختر از آنچه ميپنداشتم تصور کردم. با هم به بحث و گفتگو نشستيم:
- اينها که به مردم خودشان رحم نميکنند با ما چه خواهند کرد؟
- آنها نميتوانند به ما تعرض کنند، اينها زندانيان امنيتي هستند.
- اينجا ما را پنهان کردهاند و از چشم همه دوريم. کسي ميداند ما کجا هستيم؟
- کساني که از حريم انساني عبور ميکنند، به حيوانيت ميرسند و ديگر براي آنها اسير بيگانه و زنداني خودي چه فرقي مي کند.
- تعداد زيادي از برادرها ميدانند ما چهار نفر اينجا هستيم، ما محفوظ خواهيم ماند.
- ما امشب واقعيتي را که وحشت داشتيم از ذهن بگذرانيم به چشم ديديم.
- پايان قصهي ما زنده به گور شدن است.
- اينها اگر در مقابل ما مسئوليت قانوني نداشتند ما وضع ديگري داشتيم.
⬅️ ادامه دارد....
ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷اللهم فک کل اسیر 🕊
🔴 #من_زنده_ام
قسمت 9⃣8⃣2⃣
- اصلا هیچ خبری نه از داخل به بیرون می رود و نه از بیرون به داخل می آید. هجوم سوال و جواب های ضد و نقیض ، افکارمان را مشوش کرده بود پلک چشمم می پرید. فاطمه شانه هایش را بی اختیار بالا و پایین می داد. مریم پشت لب هایش دچار لرزش مداوم شده بود و حلیمه ناخن ها و گوشت سر انگشتانش را می جوید. کاملا پیدا یود که اعصابمان به هم ریخته اما در عین حال هم دیگر را به صبر و استقامت سفارش می کردیم. حال و احوال درونی بقیه را نمی دانم اما من...
" الهی رضا برضاک و تسلیما لامرک و لا معبودا سواک یا غیاث المستغیثین "
را با خود می گفتم با این شرایط سخت و این وحشیگری دشمن ،تا این جا ما در پناه خدا بوده ایم و باید از این به بعد را هم به خدا واگذار کنیم.
قدم به دنیای خواب برای زندانی ،کلید گنجی است که می تواند همه ی واقعیت ها را خرد و خمیر کند. پیش از آن واقعه خواب مرا با خود به روز های شیرینی می برد که در کنار مادرم با بوی عطرگل های یاس خشک که در سینه اش بود مست خواب می شدم. آن وقت همه چیز تغییر می کرد، آقا را می دیدم که گل می چید و مادرم را که کریم و رحیم و فاطمه، رحمان و سلمان و محمد و احمد و علی و حمید و مریم را با بوی دمپختکش دور سفره پارچه ای جمع می کرد.
⬅️ ادامه دارد....
ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷اللهم فک کل اسیر 🕊
🔴 #من_زنده_ام
قسمت 0⃣9⃣2⃣
صدای فیدوس پالایشگاه را می شنیدم که از هر صدایی دلنشین تر بود. چند خانه آن طرف تر، خاله توران را می دیدم که از انجیرهای باغ حیاطش سهم همسایه ها را می داد و دور ترها پسر بچه ها بودند که نوبتی دوچرخه بازی می کردند و مشت می انداختند.
تنها خواب بود که یاد آور همه گذشته ها بود تا خاطرات باقی بمانند .خوشحال بودیم که در خواب روزهای بهتری را می بینیم. خواب هایمان شبیه خاطراتمان شده بود. دیگر مرز خواب و بیداری برایمان روشن نبود. نمی دانستیم آنچه را می گوییم در خواب دیده ایم یا در بیداری!
یک روز ملکه می شدیم، یک روز در آسمان راه می رفتیم، یک روز با خواهران اسیرم به دیدار همدیگر می رفتیم.ما فریب خواب هایمان را می خوردیم. مریم، خواب گذار اعظم شده بود. دائما در حال تعبیر خواب بود.
البته در بسیاری موارد سردی و سختی سنگ های زندان بدون زیر انداز و رو انداز، اجازه نمی داد این خواب های شیرین و رویاها دوامی داشته باشند اما از شدت سرما، گرما یا استخوان درد بی خواب می شدیم.
بعد آن شب؛ همه ی خواب هایم به کابوس تبدیل شده بود. همان قدری که در بیداری می ترسیدم در خواب هم میترسیدم.
⬅️ ادامه دارد....
ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ...
💐 ۵ بهمن ماه سالروز شهادت مدافع حرم #غلامرضا_لنگری_زاده " گرامی باد
#صلوات
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#آقاے_من
دنیا دید آنهمہ لشکر
کہ بہ عشقات
آمدند!
و همہ زانو زدند،
از آن جاذبہ #علوے_ات..
اما بنازم
ابرحریفِ قرن را،
کہ هنوز #غم_مادر دارد؛
کہ مادرےترین رهبر دنیاست..
#ایام_فاطمیه
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم