﷽
#خاطراتآقارضا📕
🌙ماه مبارک رمضان
🧨ماه رمضان سال۱۳۸۸ با آقا رضا در اصفهان دوره تکاوری بودیم. سختی و فشار دوره خیلی زیاد بود و اگه آب و غذا و خوابمون مناسب نمیبود، بدن به شدت کم میاورد.
🏭مرکز آموزشیای که برای دوره تکاوری مستقر بودیم، خیلی وسعت داشت و بزرگ بود؛
🚶♂طوری که فاصلهی آسایشگاه ما تا سالن غذاخوری زیاد بود و از فرط خستگی و بیخوابی نمیتونستیم برای سحری به سالن بریم.
☝️به خاطر همین، هر شب یه نفر انتخاب میکردیم که مسئولِ آوردنِ غذا باشه! آقا رضا جزو اولین نفرات برای خدمت به بچهها بود.
🥚خلاصه، بعد چند شب دیگه کسی نمیرفت و مجبور بودیم سحری، تخم مرغ بخوریم.
😍ولی آقا رضا به جای بچههای دیگه از استراحتش میزد و میرفت سحری بچهها رو میاورد تا برای بچهها سخت نباشه!
📸پ.ن: این تصویر مربوط به دوره تکاوری در اصفهان سال ۱۳۸۸ میباشد.
🎙راوی:همرزم شهید
#شهید_رضا_حاجی_زاده
#انتشار_برای_اولین_بار
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
﷽
#خاطراتآقارضا📕
🎖انتقــــام
🌨صبحِ روز شانزدهم آذر سال۱۳۹۴
💣در عملیــــات آزادســــازی وادی ترک
🗺که کمربنــــد دفـــاعی الحمــــره بود،
✋شهید حاجیزاده از ناحیه دست
🩸توسط تکتیرانداز تکفیری مجروح شد
🧣ولی با بستنِ یک چفیه به دستش
🔫تیراندازیِ خودش رو با نهایــــتِ
💪شجاعت و جسارت ادامه داد تا اینکه
🥷تکتیرانداز تکفیــــریای که شهیـدان
❤️مرادخانی،صحراییوشیخالاسلامیرو
🔥هدفقراردادهبود،بهدرکواصــــلنمود.
🎙راوی: همرزم شهید
#شهید #رضا_حاجی_زاده
#انتشار_برای_اولین_بار
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
﷽
#خاطراتآقارضا📕
عادت به خواندن دعای فرج📖
بعــــد از اذان داشتــــم🕋
بعد از برگشت پیکر آقا رضا🌹
مدتی میشد که ایندعا را نمیخواندم🕊
رضا جان به خواب بندهخدایی میرود😴
و میگوید:«به مــــادرم بگوئید که🗣
آندعاییراکههمیشهمیخواند،بخواند»♥️
🎙راوی: مادر شهید
#شهید #رضا_حاجی_زاده
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
﷽
#خاطراتآقارضا📕
🕊شهیــــد حسیــــن بــــواس
🇸🇾در خانطومان سوریه شهید شده بود
😴شبی خواب دیدم در عالم بهشت
🔍همه بهدنبال شهید بواس بودیم که
🩸اثریازاودربینشهدایخانطوماننبود
☝️یکی از دوستان از آقارضا پرسیــــد
🧐پس حسین بواس کجاست؟
💙آقارضا گفت حسین بواس
👳♂جایی هست که عُرفــــا
🗓ســــالها باید تلاش کنند
🏅تا به اون درجه و مقام برسند!
🎙راوی: همرزم شهید
#شهید #رضا_حاجی_زاده
#شهید #حسین_بواس
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
﷽
#خاطراتآقارضا📕
غیبتکردن!
یه روزی از روزهایِ تابستان، من و
آقارضا و دیگر دوستان زیرِ درختی
نشسته بودیم و نزدیک نماز ظهر بود.
یکی از دوستان شروع کرد به صحبت
کردن در مورد یکی از دوستان دیگر...
اون لحظه آقارضا رو دیدم، بدونِ کسی
متوجه بشه اونجا رو ترک کرد و به سمت
دیگری رفت تا مثلا یه کاری داره!
بعد این کارِ آقارضا، همهی ما اونجا
متوجه شدیم که داریم به سمت غیبت
میریم و آقارضا اینجا را ترک کرده بود.
آقارضا در این مواقع با رفتارش، حتی
به صورت غیرمستقیم هم نشان میداد
که این کار درست نیست...
📸پ.ن: تابستان سال ۱۳۸۹- تیپ۳ پیاده
امامت چالوس
🎙راوی:همرزم شهید(جانباز مدافع حرم
آقا فرشید عزیزی)
#شهید #رضا_حاجی_زاده
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
﷽
#خاطراتآقارضا📕
👮🏻♀مأموریت کرمانشاه
🪖سال ۹۲ در کرمانشاه مأموریت بودیم، من و آقا روح الله و آقا رضا با هم داخل یه اتاق بودیم.
🤗آقا رضا کوچیک جمع ما بود و هر کاری میشد (ظرف شستن و ...) رو آقارضا انجام میداد.
😅وقتی آقا روح الله به من میگفتن مثلا اون کار رو انجام بده من آقا رضا رو نگاه میکردم.
😇آقا رضا به همه و مخصوصا بزرگترا خیلی
احترام میگذاشتند.
😥یک روز انقدر مأموریت و تمرین سخت بوده که حال بنده خراب میشه.
😰اون موقع تب کرده بودم و حالم اصلا خوب نبود قرص خوردم و استراحت کردم.
😔از موقعی که حالم بد شده بود تا موقعی که بیدار بشم آقارضا رو دیدم که بالا سَرم بود نگران و مراقبم بود.
🙂کاش همه ی ما مثل شهید رضا حاجی زاده بودیم...
📸 پ.ن: این تصویر مربوط به اعزام به کرمانشاه در سال ۱۳۹۲ میباشد.
🎙راوی:همرزم شهید
#شهید #رضا_حاجی_زاده
#انتشار_برای_اولین_بار
#عکس_دیده_نشده
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم