⭕️🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴
🌴⭕️🍁🌴🍁🌴🔴
🍁🌴⭕️🍁🌴🔴
🌴🍁🌴⭕️
🍁🌴🍁
🌴🍁 🔴
🍁🔴
قسمت 7⃣
#لحظات_قبل_ازشهادت
#نقل_ازهمرزم
#شهیدمدافع_حرم
#محمدابراهیم_توفیقیان
من قبل از اعزام به سوریه شهید محمدابراهیم توفیقیان و نمیشناختم .
ایشون یک نظامی بودند و من یک بسیجی ساده ...
در بین راه سعادت آشنایی با آن بزرگوار قسمتم شد ؛ شهید توفیقیان بسیارفرد مهربانی بودند که نمی توان توصیف نمود .ودر مدت بیست و روزی که باهم بودیم تنها یک رفیق نبود از یک برادر هم برایم بالاتر بود .
در سوریه ما قرار بود روز وارد عمل بشیم و صبح زود رفتیم منطقه عملیاتی رسیدیم . دشمن از چهار طرف مارا میزد وقتی که من سر کانال بودم دشمن حدود ۲۵ متر باما فاصله داشت و حجم سنگین آتش دشمن باعث شده بود که مهمات ما کمبشود .کربلایی بود واویلا یی شده بود
من با کلاش ومحمد ابراهیم هم با تیربار به سمت دشمن شلیک میکردیم . خیلی درگیری شدیدی بود شهید توفیقیان کنار دستم بود ولی من بخاطر آتش سنگین چشمم به دشمن بود و نمی دیدمش ی دفعه یکی از دوستان صدام زد ؛ گفت فلانی توفیقیان افتاد .
دیدم محمد ابراهیم ی یا زهرا گفت و شهید شد و من یک نگاهش کردم و گفتم انتقام خونت رو از این حرامیان میگیرم .
بعد از محمد ابراهیم شهید تراب فرمانده فاطمیون تیربارشو برداشت و اونهم تیر خورد و به شهادت رسید و بعد من تیربارو دست گرفتم ولی لیاقت شهادت و نداشتم ..
شهید توفیقیان خیلی مظلوم بود ودر آزاد سازی نبل والزهرا باهم بودیم . ومطمئنن شهدا را خدا انتخاب میکنه و شهدا هم آنقدر کارهای خوب انجام میدند که انتخاب میشند وخوشا بسعادتشون ..
و حالا ما آمده ایم در موصل تا نگذاریم خون دوستان شهیدمان از بین برود و راهشان را ادامه میدهیم تا پای جان و
آرزوی من اینست که همچون اربابم امام حسین علیه السلام سرم را بر نیزه زنند ولی تن به ذلت ندهیم ودر غفلت نمیریم .
🍁🌴🍁🌴🍁
⭕️🌴🍁🌴🍁🌴⭕️
🔴🔴🔴
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم