eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
300 دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
4هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السّلام: ✍هر سختی و بدحالی که به دنبالش بهشت باشد بدحالی نیست و هیچ خوشی و لذتی که پایانش جهنم باشد خوشی نیست . 📚تحف العقول، ص215
📌 ؛ 🔹 آنجا که در مباهله، مولایمان علی علیه‌السلام، جانِ پیامبر خطاب شد، نادیده گرفتند و ثمره‌اش شد خانه‌نشینی مولا… 🔸 چه حقیقتی را نادیده گرفتیم که هزار و اَندی سال است امام زمانمان غریب است و در پس پرده؟ 💐 سالروز گرامی باد. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⃟ ⃟•🍃 بی‌تو جانا قرار نتوانم کرد احسان ترا شمار نتوانم کرد💎 ⃟ ⃟•👌 گر بر تن من شود زبان هر موئی یک شکر تو از هزار نتوانم کرد 🌸اللهم احفظ امامنا الخامنه ای🌸 ↙ قرار ما هرشب ساعت ۲۳ یک تصویر از @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو چه دانی که چه‌ها کرد فراقت با من... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
♥ صبح ها را بہ سلامے بہ تو پیوند زنم اے سر آغازترین روز خدا صبح بخیر بہ امیدی ڪہ جوابے ز شما مےآید گفتم از دور سلامے بہ شما صبح بخیر ❣اَلسلام علی الحسین ❣وعلی علی بن الحسین ❣وعلی اولاد الـحسین ❣وعلی اصحاب الحسین @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
گر میروی بی حاصلی ! ... گر می بَرَندَت واصلی ... رفتن کجا ؟ بردن کجا؟؟ 🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⤴️ فرازی وصیتنامه شهید مدافع‌حرم سجاد زبرجدی🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب " قصه‌ی دلبری " زندگینامه‌ی شهید مدافع حرم " محمدحسین محمدخانی" @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم‌رب المهدی 🌷 🔴 🥀 زندگینامه قسمت 1⃣3⃣ با اینکه وضع مالی‌اش چندان تعریفی نداشت، کلا آدم دست و دلبازی بود. اهل پس انداز و این چیزها نبود، حتی بهش فکر نمی‌کرد. موقع خرید اگر از کارت بانکی استفاده می‌کرد، رسید نمی‌گرفت. برایش عجیب بود که ملت می‌ایستند تا رسید خریدشان را نگاه کنند. می‌خواست خانه را عوض کند، ولی می‌گفت: « زیر بار قرض و وام نمیرم. » حتی به این فکر افتاده بود پژویی را که پدرم به ما هدیه داده بود با یک سوزوکی عوض کند، وقتی دید پولش نمی‌رسد بی‌خیال شد. محدودیت مالی نداشتیم. وقتی حقوق می‌گرفت، مقداری بابت ایاب و ذهاب و بنزینش برمی‌داشت و کارت را می‌داد به من. قبول نمی‌کردم، می گفت: « تو منی، من توام. فرقی نمی کنه. » البته من بیشتر دوست داشتم از جیب پدرم خرج کنم و دلم نمی‌آمد از پول او خرید کنم. از وضعیت حقوق سپاه خبر داشتم. از وقتی مجرد بودم کارتی داشتم که پدرم برایم پول واریز می‌کرد. بعد ازدواج همان روال ادامه داشت. خیلی‌ها ایراد می‌گرفتند که به فکر جمع کردن نیست و شمّ اقتصادی ندارد. اما هیچ وقت پیش نیامد به دلیل بی پولی به مشکل بخوریم. از وضعیت اقتصادی‌اش با خبر بودم، برای همین قید بعضی از تقاضاها را می‌زدم. برای جشن تولد و سالگرد ازدواج و این‌ها مراسم رسمی نمی گرفتیم، اما بین خودمان شاد بودیم. سرمان می‌رفت، هیئتمان نمی‌رفت. رأية العباس چیذر، دعای کمیل حاج منصور در شاه عبدالعظیم (ع)، غروب جمعه‌ها هم می‌رفتیم طرف خیابان پیروزی، هیئت گودال قتلگاه. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم