☑️#سیره_شهدا
🌨⚡️#شهید_دفاع_مقدس
🥀🕊 شهید شاهرخ ضرغام
معروف به حر انقلاب اسلامی
فراموش نمی کنم! یکبار زمستون خیلی سردی بود. در حال برگشت به سمت خونه بودیم. پیرمردی مشغول گدایی بود و از سرما می لرزید. ❄️
تا اونو دید، فورا کاپشن گرون قیمتشو درآورد و به اون پیرمرد داد، بعدم یه دسته اسکناس بهش داد!
پیرمرد که از خوشحالی نمیدونست چی بگه، مرتب می گفت: جوون! خدا عاقبتت رو به خیر کنه.
گاهی یک عمل خیری که تنهاخدا شاهدشه رو به بهای بهشت برین ازت میخرن ...
چی ازلبخندخدابالاتره؟؟؟!
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
ولی یه جورے نشہ ڪہ بعد از نمازمونــ ملائڪہ نگاهمونــ کننـ و بگنــ:
تموم شد؟!🙄
گاهی ازمنِ مذهبی؛فقط یه تیپ مذهبی می مونه....
گاهی اونقدردرگیرپستها ومتنهام درصفحم میشم که ازخوندن قران روزانه ام غافل میشم.
آخرشب؛وقتی میخام بخوابم مرورمیکنم...می بینم یک دهم وقتیکه توی صفحات مجازی بودم رودرفضای حقیقی قران وحدیث نَفَس نکشیدم..کو عمل صالحم؟!...
واسه آنلاین بودنم ؛برنامه کاریم وکار اداریمو ؛رسیدگی به کارمردم و نویسندگی برای شهداروبهونه میکنم تا خطامو پوشش بدم وعذاب وجدان زمانی نداشته باشم... ؛که بگم زکات علمم رو پرداخت میکنم
درآخرکارام پستهای دیگرانو هم تاییدکنم وفکرکنم که وقتمو به بطالت نگذروندم... اما تابه خودم میام
می بینم...ای بابا... نماز اول وقتم گذشته!!!....😔
اونقدرکه بفکرتاییدورد آدمابودم....
بفکر لبخندامام زمانم نبودم...
من امروزموباشما به اشتراک گذاشتم...
هرچندشماخوبان مثل من نیستین...
ممنونم ازپدری که باجمله ...قران امروزت روفراموش نکن...مبادا ازصفحه حقیقی غافل بشی بابا...
تلنگربجایی خوردم....
میگماواقعا گاهی پدرا خوب متنبه میکنند بچه هارو...
ممنون که حواست بهم بود پدرم...
شرمندتم یاصاحب الزمان...... پدرعصرمان...😔
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
خیلی تأثیر گزار بود!😒
✨﷽✨
🌼دو تکه نان خشک و دست با برکت زینالعابدین علیه السلام
✍️شیخ صدوق به سند خود از زهری نقل میکند که روزی در خدمت امام سجاد علیهالسلام بودم که یکی از شیعیان آمد و اظهار پریشانی و عیالمندی نمود و گفت: چهارصد درهم بدهکاری دارم. حضرت از شنیدن سخنان وی بسیار متاثر شده و گریه کرد، وقتی علت را پرسیدند، فرمود: کدام محنت بالاتر از آن است که برادر مؤمنی را مقروض ببینی و نتوانی مشکل او را حل کنی؟ هنگامی که مردم متفرق شدند، یکی از منافقین گفت: عجیب است که ایشان یک بار میگوید آسمان و زمین در اختیار ماست و یک بار میگوید که از اصلاح برادر مؤمنی عاجزیم! آن مرد فقیر از شنیدن این سخن آزرده شد و خدمت امام سجاد علیهالسلام رفت و گفت: شخصی چنان و چنین گفت و به من سخت آمد به گونهای که رنج و محنت و پریشانیهای خودم را فراموش کردم. حضرت فرمود: خداوند تو را فرج عطا فرمود؛ و دستور داد: آنچه برای افطار من آماده کردهاید بیاورید.
دو قرص نان خشک شده را آوردند. حضرت فرمود: این نانها را بگیر که در خانه ما به غیر از اینها وجود ندارد ولیکن خداوند به برکت این دو قرص نان نعمت و مال زیادی به تو میدهد. آن مرد دو قرص نان را گرفت و به بازار رفت و نمیدانست چه کار کند. نفس و شیطان وسوسهاش نمود که نه دندان بچهها میتواند این نانها را بخورد و نه شکم تو و خانوادهات را سیر میکند و نه قرض تو ادا خواهد شد. همانطور که در بازار راه میرفت، به ماهی فروشی برخورد کرد که یک ماهی در دستش مانده بود و کسی آن را نمیخرید. به ماهی فروش گفت: من دو نان جو دارم بیا با ماهی مبادله کنیم. ماهی فروش قبول کرد، مرد ماهی را گرفت و یک نان جو را به او داد و به راهش ادامه داد و بقالی را دید که مقداری نمک مخلوط با خاک دارد که هیچ کس از او نمیخرد، به او پیشنهاد کرد بیا این قرص نان را بگیر و آن نمک را بده تا این ماهی را کباب کرده و استفاده کنم. و نمک را نیز گرفت و به خانه رفت در فکر بود که ماهی را پاک کند کسی در زد.
وقتی در را باز کرد، دید هر دو مشتری نانها را پس آوردهاند و گفتند: بچههای ما این نانهای خشک را نمیتوانند بخورند و ما فهمیدیم که تو از ناچاری این نانها را به بازار آوردهای بیا و نان خود را بگیر، ما از تو راضی هستیم و آن ماهی و نمک را به تو حلال کردیم. آن مرد آنها را دعا کرد و ایشان رفتند و چون کودکانش نمیتوانستند آن نانها را بخورند، تصمیم گرفت ماهی را کباب کند و به کودکانش بدهد. وقتی شکم ماهی را پاره کرد که آن را تمیز کند دید پر از در و مروارید است که نظیر ندارند، پس خداوند متعال را شکر کرد و در فکر بود که آنها را به چه کسی بفروشد و چه کار کند که شخصی از طرف امام سجاد علیهالسلام آمد و پیغام آورد که امام سجاد علیهالسلام فرمود: خداوند متعال در کار تو گشایش ایجاد کرد و از پریشانی نجات داد. اکنون قرصهای نان را به ما برگردان که آنها را به غیر از ما کسی نمیخورد.
📚امالی شیخ صدوق، ص537؛ بحارالأنوار، ج46، ص20
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
"ان شاءالله هم #زیارت هم #شهادت..."
نوشته بود من برنمیگردم مگر با زیارت حسین(ع) یا شهادت!
خوابش را دیدم. با خنده گفت:
مادر دست چپم و دوتا از دندان هایم را در حرم #امام_حسین علیه السلام جا گذاشتم!
روز بعد رفتم معراج شهدا. با اصرار پیکرش را دیدم، دست چپش قطع شده، زیر لبخند زیبایش هم جای دو دندان خالی بود!💔
#شهید_احمد_اژدری
تولد:۲۰/۶/۱۳۴۸- شیراز
شهادت:۴/۱۰/۱۳۶۴- شلمچه - کربلای۴
#شهدای_فارس
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
46.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢_ علت سنگینی فضای منزل
حجت الاسلام عرب زاده
[کارشناس مجموعه نورالمهدی
فوایدقران👇
ورودملائکه
خروج شیاطین
برکت درزندگی
روشنی چشم(رفع چشم درد)
تقویت حافظه
آرامش جسم وروح
و....
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 *اربعینیها*
*یادتان باشد که ستون به ستون، مدیون قطره قطره خون شهیـــــــدانید*
💔 *اربعینیها*
*وقتی چشمتان به گنبد زیبای آقا افتاد، یاد کنید از آنانی که با حسرت پشت پیراهنهایشان مینوشتند* :
🌹 *یا زیارت یا شهادت😭*
💔 *اربعینیها*
*میانِ هرولههای بینالحرمین، یاد کنید از شهـــــــدایی که در آرزوی زیارتِ شش گوشهی اربابـــــ پرپر شـــدند*
💔 *اربعینیها*
*نمیدانم از کدام مرز میگذرید اما؛ یاد کنید از شهـــدای مفقودالاثر در مرزهای*
*خسروی... مهران… چذابه… حاج عمران…شلمچه…*
💔*یادتان نرود
ملتی باهزاران سرباز افتادتا
نهضت اربعین پاگرفت...
باهرقدمی برداشته اید شهدا رایادکنید...تا اونهاهم شمارونزد اربابشون یادکنند...
💔*اربعینی ها*
*التماس دعای فرج برای عزیزدل حضرت زهرا (س)
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
#داستان
در درون خود چه دارید؟
سالها پیش کشور آلمان به دو بخش تقسیم شده بود، آلمان شرقی و آلمان غربی و دیواری شهر برلین را به دو قسمت برلین شرقی و برلین غربی تقسیم کرده بود.
یک روز، افرادی از برلین شرقی کامیونی پر از زباله و خوراکیهای گندیده متعفن را به سمت غربی دیوار یعنی برلین غربی ریختند.
مردم برلین غربی به سادگی می توانستند تلافی و انتقام جویی کنند، ولی این کار را انجام ندادند! ولی به جای آن کامیونی پر از کنسروهای خوراکی،بسته های نان و شیر و دیگر مایحتاج خوراکی تازه را در سمت شرقی دیوار یعنی برلین شرقی با نظم آنجا گذاشتند.
و بر روی بسته ها تابلویی نهادند که بر آن نوشته شده بود:
هرکس از آنچه دارد به دیگران می دهد
چه حقیقت زیبایی، ما تنها از آنچه پر هستیم به دیگران می دهیم!
چه چیزی در درون شماست؟
محبت یا نفرت؟
صلح یا جنگ؟
حیات یا مرگ؟
برکت یا لعنت؟
ظرفیت ساختن یا ظرفیت تخریب؟
شما چه چیز به دیگران هدیه می دهید ...؟
دراوج قدرت بودی وتلافی نکردی... کوچه معرفتو پیداکردی!!!
هیچوقت مقابله به مثل نکنیم...
اینطور بیشتربهم می ریزیم...
نزاریم خشونت طلبی باعث آسیب به زندگیمون بشه...
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما نمی تونیم از کنار
خشم ها و کینه هامون بگذریم
ما اسیر همه ی اون آدمایی هستیم
که به ما صـــــــدمه زدن
و ما رو دچار خشم و کینه کردن ..
برای آرامش وسعادت خودمون هم که شده....بیخیال این چیزابشیم عالیه...
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65
⚜در زندگی از چيزهای زيادی ميترسيدم تا اينکه آنها را تجربه کردم!
وحالا ترسی از آنها ندارم!
🔸از "تنهايی" ميترسيدم؛
ياد گرفتم:
"خود را دوست بدارم!"
🔸از "شکست" ميترسيدم؛
ياد گرفتم:
"تلاش نکردن، يعنی شکست!"
🔸از "نفرت مردم" ميترسيدم؛
ياد گرفتم:
"به هر حال هر کسی نظری دارد!"
🔸از "درد" ميترسيدم؛
ياد گرفتم:
"درد کشيدن، برای رشد روح لازم است!"
🔸از "سرنوشت" ميترسيدم؛
ياد گرفتم:
"خدای من، توان تغيير آن را دارد!"
🔸از "آينده" ميترسيدم؛
ياد گرفتم:
"ميتوان آينده بهتری ساخت!"
🔸از "گذشته" ميترسيدم؛
فهميدم:
"گذشته ديگر توان آسيب رساندن به من را ندارد!"
اگرمن راجع به آن فکرنکنم.
🔸و بالاخره از "تغيير" ميترسيدم؛
تا اينکه ياد گرفتم:
"حتی، زيباترين پروانه ها هم قبل از پرواز، کرم بودند و تغيير آنها را زيبا ميکند!
"شهیدبرزگر"💫
@ShahidBarzegar65