🍃🌸
#رفیق_شهیدم
🌷امـروز
آمدم ڪنـارت
تا پیدا ڪنم خودم را
نشـانیِ زندگــیام
از مسیر تو میگذرد . . .
#شهید_احمدعلی_نیری
#صبحتون_شهدایی
@shahid_ahmadali 🍃🌸
🍃🌸
#شهیدانھ
شهید شدن #دل مے خواهد
دلے کـه آنقــدر قوے باشد
و بتوانـدبریده شود
از همه #تعلقات؛
دلے کـه آرام،لـه شود زیر پایـت؛
و #شهدا "دلدار بے دل" بودنـد...
@shahid_ahmadali 🍃🌸
#شهید_مصطفی_چمران
(فرمانده ستاد جنگهای نامنظم و وزیر دفاع)
من نمیگویم ولی فقیه معصوم است ولی ملتی که به امر خدا به امر ولی فقیه اعتماد می کنند، خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمیدهد و به نوعی به او معصومیت می بخشد.
#شهدا_و_ولایت_فقیه
#عیدغدیر #ولایت
#سخن_شهید
@shahid_ahmadali🌸🍃
#jihad
#martyr
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 #رمان_عارفانه❣ 💫شهید احمدعلی نیری💫 #قسمت_هش
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃
🌹🍃
🍃
#رمان_عارفانه❣
💫شهید احمدعلی نیری💫
#قسمت_هشتاد_و_دوم
ادامه قسمت قبل
💠 در همین افکار بودم که یک منور بالای سر ما روشن شد!
تیربارچی عراقی فریاد زد: قِف قِف (ایست)
همهی بچهها روی زمین خیز رفتند.
یکباره همه چیز به هم ریخت، هردو تیربار دشمن؛ ستون بچههای ما را به رگبار بستند.
🌾 شدت آتش بسیار زیاد بود.
صدای آه و ناله بچهها هر لحظه بیشتر میشد، در همین گیر و دار سرم را بلند کردم، دیدم برادر نیّری روی زانو نشست و با اسلحه کلاش به سمت تیربارچی سمت چپ نشانه گرفته.
💠چند گلوله شلیک کرد، یکدفعه دیدم تیربار دشمن خاموش شد!
برادر مظفری خودش را به جلوی ستون رساند و فریاد زد: بچهها امام حسین(ع) منتظر شماست. الله اکبر.....😭
🌾خودش به سمت دشمن شلیک کرد و شروع به دویدن نمود، همه روحیه گرفتند.
یکباره از جا بلند شدیم و به دنبال او دویدیم.
خط دشمن شکسته شد✌️
💠بچهها سریع به سمت پل حرکت کردند، اما موانع دشمن بسیار زیاد بود، درگیری شدت یافت.
بارانی از گلوله و خمپاره و نارنجک روی سر ما باریدن گرفت..ما به نزدیک پل مهم منطقه رسیدیم....
🔶ادامـــــه دارد...↩️
هرشب با #عارفانه نگاه گرمتون رو به ما ببخشین😊✨
#کانال_رسمی_شهید_نیری
#منتظرتونیم
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌹🌹🌹🌹🍂━━━┓
@shahid_AhmadAli
┗━━━🍂🌹🌹🌹 🍃━━━┛
🍃🌸
دلت که #شهادت می خواهد
از هر آنچه که دلت را وصل زمین می کند، بگذر...🕊
دلت را #شهید کن
و چون شهدا بگذر....
#شهیداحمدعلی_نیری
#روزتون_شهدایی
@shahid_ahmadali 🍃🌸
🍃🌸
#خاطرات_شهدا
یکبار از من پرسیده بود:
چقدر منتظر دریافت حقوق ماهیانه ات می مانی؟
گفتم "از همون ابتدای زمانی که حقوقم رو میگیرم.منتظرم که موعد بعدی پرداخت برسه!!
اهی از حسرت کشید و گفت؛
(( اگر مردم این انتظاری که برای مال دنیا و دنیا میکشند ،کمی از آن رو بخاطر امام زمان(عج)میکشیدند ،ایشان تا حالا ظهور کرده بود،امام منتظر ندارد!!!!! ))
#شهید_محمود_رادمهر
@shahid_ahmadali 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸
شهداء دلگٻرم...😔
ازڪہ نمے دانم...ازچہ نمے دانم...🙁
دلم جاٻی را مٻخواهد
مثل شلمچہ، فڪہ، چزابہ، طلائٻہ، #دهلران 🌅
جاٻـے ڪہ خاڪش آغشٺہ شده بہ #خون
ݐاڪ شما🌹
جاٻـے ڪہ هواٻش بوے عطرسٻب🍎 مٻدهد
بوے سٻدالشهداء...
جاٻـے ڪہ #خدا ☝🏻را مےشودباٺمام وجوداحساس ڪرد...
جاٻـے ڪہ محل فرود فرشٺگان 🧖🏻♂️اسٺ وآسمانش🌌 محل ݐروازهاے عاشقانه ے شما...
جاٻـے ڪہ خداباشد،شماومــن...😔
مے خواهم حدٻث غربٺم را فرٻادبزنم🗣...
حدٻث شرمندگٻم 😓را...
#دلم نفس کشٻدن مے خواهد نفس کشٻدن درهوای شما...بخدا#شهر مان 🌇آلوده شده بہ صدگناه...😭
#شهدا مرا درٻابٻد به حرمٺِ
چادر خاڪے مادرٺان🥀
مرا ڪہ دٻگرجان بہ لبم رسٻده...
درٻابٻد مرا ڪہ خسٺه ٺرٻنم،خسٺه از خودم ازنفسم،از اطرافٻانم👥،ازشهر بـے شما...
@shahid_ahmadali 🍃🌸
🍃🌸
💠 #ریا
◀️ «ثُمَّ خلِّص ذلكَ كلّهُ من رئاءِ المرَائين،
و سُمْعَة المُسمعِين،
لانشركُ فيه أحدا دونَكَ،
و لانبتغى فيه مراداً سِواكَ».
🔶🔸 خدايا! نكند كه ما فقط پلى باشيم
براى ديگران
و نورى باشيم كه ديگران را روشن كرده ايم
و شمعى كه به وسيله ما ديگران رسيده اند
و ما فقط سوخته ايم و تمام شده ايم؛
🔸بل به گونه اى باشد كه با سوختنمان ساخته باشيم؛
هم خودمان را و هم جمعى را.
🔸و تمام وجود ما به اين ختم نشده باشد
كه خودى نشان بدهيم.
به چه كسى مى خواهيم خودمان را نشان بدهيم؟
🔸درست است كه ريا در خون ما خانه دارد،
ولى ما بايد خودمان را به كسى نشان بدهيم
كه عظمت داشته باشد.
📝 #استاد_علی_صفایی_حائری
📚کتاب بهار رو یش، ص ۷۹
@shahid_ahmadali 🍃🌸
شهید پرویز ابوطالبی
فرزند عیسی
تاریخ تولد: 1347/06/30
تاریخ شهادت: 1366/05/22
محل شهادت: سردشت
محل دفن: گلزار شهدای تهران
📚موضوع مرتبط:
#شهید_پرویز_ابوطالبی
#شهید_دفاع_مقدس
#عکس_نوشته
#معرفی_شهید
#سالروزشهادت
@Shahid_ahmadali🌸🍃
#jihad
#martyr
شهید احمدعلی نیری🇵🇸
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃 🍃🌹🍃 🌹🍃 🍃 #رمان_عارفانه❣ 💫شهید احمدعلی نیری💫 #قسمت_ه
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃
🌹🍃
🍃
#رمان_عارفانه❣
💫شهید احمدعلی نیری💫
#قسمت_هشتاد_وسوم
ادامه #قسمت_شهادت
💠هنوز هوا روشن نشده بود که به ما دستور دادند برگردید.
گردان دیگری برای ادامه کار جایگزین ما شد.
🌿وقتی که شدت آتش دشمن کم شد، آنها که سالم بودند از سنگرها بیرون آمدند.
💠در مسیر برگشت، نگاهی به جمع بچهها کردم.
آنها که باز می گشتند کمتر از شصت نفر بودند!
یعنی نفرات گردان سیصد نفرهما در کمتر از چند ساعت به یک پنجم رسید!
🌿همین طور که به عقب بر می گشتیم به سنگرهای تیربار دشمن رسیدیم.جایی که از همان جا کار را شروع کردیم.
💠جنازه تیربارچی عراقی روی زمین افتاده بود، از آن جا عبور کردیم، هنوز چند قدمی دور نشده بودم که در کنار جاده، پیکر یک شهید جلب توجه کرد!
💠جلو رفتم.قدمهایم سُست شد.کنار پیکرش نشستم، هنوز عینک برچهره داشت، در زیر نور ماه خیلی نورانی تر شده بود.
خودش بود...برادر نیّری..
همان که از همه ما در معنویات جلوتر بود.
همان که هرگز او را نشناختیم...😭
🌿کمی که عقب تر آمدم پیکر مهدی خداجو را دیدم..بعد طباطبایی(مسئول دسته)را..
بعد میرزایی...
خدای من چه شده!؟
همهی بچههای دسته ما رفتهاند.
گویی فقط من ماندهام!
نمی دانید چه لحظات سختی بود.
💠وقتی به اردوگاه برگشتیم سراغ بچههای دسته را گرفتم
از جمع سی نفره ما که سه ماه شب و روز با هم بودیم فقط هشت نفر برگشته بودند!
✨✨نمی دانید چه حال و روزی داشتم، یاد صحبتهای مسئول دسته افتادم که می گفت: « شهادت را به هرکسی نمی دهند، باید التماس کنی»
بعد ها شنیدم که یکی از بچهها گفت: برادر نیّری وقتی گلوله خورد روی زمین افتاد، بعد بلند شد و دستش را روی سینه نهاد و گفت: السلام علیک یا اباعبدالله...
بعد روی زمین افتاد و رفت..😭
🔶ادامـــــه دارد...↩️
هرشب با #عارفانه نگاه گرمتون رو به ما ببخشین😊✨
#کانال_رسمی_شهید_نیری
#منتظرتونیم
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
┏━━━🍃🌹🌹🌹🌹🍂━━━┓
@shahid_AhmadAli
┗━━━🍂🌹🌹🌹🌹🍃━━━┛
🍃🌸
صبح میخندد و من
گریه کنان از غم دوست
ای دم صبح ، چه داری ؟؟
خبر از مقدم دوست . . .
#شهید_احمدعلی_نیری
#صبحتون_شهدایی
@shahid_ahmadali 🍃🌸
شهید «سجاد طاهرنیا» در 23 مرداد سال 64 در شهرستان رشت به دنیا آمد. وی از دوران کودکی با پدرش به مسجد صاحب الزمان (عج) میرفت و بهخاطر ادبش هنگام برخورد با دیگران پیش اهالی مسجد خیلی محبوب بود. وی از همان دوران کودکی به عضویت پایگاه مقاومت بسیج درآمد. شهید طاهرنیا تا مقطع دیپلم در رشتهی ساختمان ادامه تحصیل داد؛ ولی بهخاطر فضای حاکم بر دانشگاهها که از نگاه شهید مناسب نبود، از ادامه تحصیل صرف نظر کرد.
از آنجایی که سجاد در خانوادهای حزباللهی پرورش یافته بود؛ اغلب اوقات خود را به فعالیت در مسجد و بسیج می گذراند؛ وی در سال 84 به نیروی زمینی سپاه پاسدران ملحق شد و بعد از چندماه با قبول شدن در آزمون «یگان ویژه صابرین» به عضویت این نیرو درآمد. وی در 14 مهر 94 به سوریه اعزام شد و بعد از مجاهدتهای بسیار در راه خدا در روز یکم آبان ماه 94 مصادف با تاسوعای حسینی در استان حلب سوریه در درگیری با تروریستهای تکفیری به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
خبرگزاری دفاع مقدس
📚موضوع مرتبط:
#شهید_سجاد_طاهری_نیا
#شهید_مدافع_حرم
#زندگینامه
#سالروزولادت
@Shahid_ahmadali🍃🌸
#jihad
#martyr