#پارت_صدو_شصت_وپنجم🦋🌸 توی بصره یک بار نزدیک بود توی آب شط💦 رباط خفه شوم. رفته بودم کهنه های منصور راکه تازه به دنیا آمده بود، بشویم، یک لحظه آب می خواست کهنه ها را ببرد، خم شدم تا آن ها را بگیرد اما پایم سرید وتوی آب افتادم 👧. پنج سالم بیشتر نبود ونمی توانستم خودم را بیرون بکشم. چندبار زیر آب رفتم ودست وپا زدم.😩 کسانی که آن دوروبر بودندمتوجه شدند ونجاتم دادند. ☹️ این اتفاق مرا بدجور ترسانده بود. حتی بعدها با اینکه بزرگ شده بودم باز از آب می ترسیدم. دو، سه دفعه پیش آمده بود که با بابا به کوت شیخ رفتیم. آن زمان مردم برای رفتن به محله های کوت شیخ و محرزی که آن دست شط بود،. سوارقایق و بلم می شدند🛶. من وقتی سوار قایق شدم با تکان های قایق تنم می لرزید واحساس خفگی می کردم .😣 حالا هم دلهره داشتم . در حین گذر از روی پل دیدم راکت های هوا پیما🛬 توی کوت شیخ به زمین نشستند و آب شط کمی متلاطم شد. از روی پل گذشتیم . هر چه به طرف آبادان پیش می رفتیم دود آتش سوزی پالایشگاه که همان چند روز مورد هدف قرار گرفته بود، بیشتر می شد. این دود سایه🌪 سنگینی در آسمان ایجاد کرده بود وتنفس آدم را مشکل می کرد مشامم از بوی گاز ونفت سوخته می سوخت .🤥 راننده سعی می کرد از بین ماشین ها سبقت بگیرد ولی چندان موفق نمی شد مجروح دیگر به حالت اغما افتاده بود و گاهی صدای ضعیفی از او می شنیدم. از جوانی که او را آورده بود وهمراه مان بود،. پرسیدم: مال کدوم محله اس ؟ گفت: از محدوده بیمارستان 🏨مهر، فلکه احمد زاده آوردمش. مجروح را جلوی اورژانس بیمارستان تحویل دادیم . پرستارها خسته ودرب داغان بودندو از زیادی مجروح می نالیدند. یکی از آن ها گفت : چرا آوردینش اینجا ؟! ببر جای دیگه. گفتم: حالش خرابه. جاهای دیگه هم می بریم. 😔همان وانت🚍 مرا به مسجد بر گرداند. وارد حیاط شدم . غلغله بود. همه مردمی که به مسجد پناه آورده بودند،. توی حیاط ایستاده بودند. چند نفری درباره خارج شدم مردم از شهر حرف می زدند وجمعیت هاج وواج نگاه می کردند، 😕قرار است چه تصمیمی گرفته شود. از این آواره تر وبی پناه تر کجا بایدبروند. رفتم نزدیک تر ببینم چه می گویند: از بالا دستور رسیده مردم شهر را تخلیه کنند. هر کس می تونه دست دست نکنه بره. یکی از جمعیت گفت: کجابریم؟ ما جایی رو نداریم . این مصلحت خودتونه😟 . معلوم نیست جنگ چقدر طول بکشه. این طوری تلف میشید. 😓کاری که از دست شما بر نمیاد. موندتون چیزی جز کشته شدن نیست.🥀 📚برگرفته از کتاب دا #ادامه_دارد..... #داستان_شب 🌱_______🥀 @shahid_aviiny

🇮🇷 🎥 روزمان را با #قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۳۳۳ قرآن کریم ( آیات ۶ تا ۱۵ سوره مبارکه حج)  🍃🌹🍃 🌺 پیامبر (ص) خطاب به امام علی (ع) می‌فرمایند: «یاعَلی ! سَیِّدُ الکَلامِ القُرآنُ» ای علی! برترین سخن، قرآن است. (تفسیرابی الفتوح ۲/۳۱۹) 🎙 استاد پرهیزگار #ثامن | #روشنگری | #محرم #کلام_نور ❤️ 🌱_______🥀 @shahid_aviiny

#در_محضر_اهل‌بیت 🔔 ما ملت امام حسینیم ✅ امام حسین علیه السلام: خداوند متعال بندگان را نیافرید مگر آنکه او را بشناسند. پس هرگاه خدا را بشناسد، او را عبادت میکنند. #قرار_عاشقی 🥀 #صلوات 🍀 🌱_______🥀 @shahid_aviiny

🎥 رئیسی: من نگفتم بعضی‌ گرانی‌ها را برای سال آینده گذاشتیم 🔹حرف من اشتباه منعکس شد که بعضی‌ گرانی‌ها را برای سال آینده گذاشتیم. حرفی که من گفتم این بود که اقتضای این قانون بعضی از گران کردن‌ها است. مثلا حقوق گمرکی را ۴ درصد نمی‌گیریم و از این منبع دولت گذشتیم تا قیمت بالاتر نرود. #خبرگزاری_فارس #روشنگری ❣ 🌱_______🥀 @shahid_aviiny

💢 این فیلم رو ببینیم تا برای همیشه یاد بگیریم رسانه‌های ضدایرانی چگونه به ما دروغ می‌گویند! #روشنگری ❣ #فریب 🌱_______🥀 @shahid_aviiny

#اطلاعیه سید علیرضا آل داود: ⭕ دوره بزرگ آفلاین آموزش تولید محتوا با موبایل ویژه اربعین حسینی 🌐مختص دانشجویان سراسر کشور و عاشقان اباعبدالله الحسین علیه السلام و زائران اربعین ✅ آموزش کامل نرم افزار اینشات ✅ آموزش موبایلی ✅آموزش نرم افزار کایل مستر ✅آموزش فوتوشاپ ✅آموزش کامل نرم افزار پریمیر 📱👨🏻‍🎓 رایگان دانشجوی این دوره آفلاین شوید: 🌐 لینک شرکت در دوره: https://rafda.ir/?p=9209

💠 راهنمای ثبت‌نام در دوره کنشگران رسانه‌ای اربعین 🌱________🥀 @shahid_aviiny

🇮🇷 🎥 #کلیپ | طرح تحول جگر می خواهد‼️ 🍃🌹🍃 🌺 حجت الاسلام قرائتی، رئیس ستاد اقامه نماز کشور در سی و ششمین اجلاس مدیران و رؤسای آموزش و پرورش کشور: رئیس دانشگاه فرهنگیان گفت ۴۰هزار نفر آمده‌اند گزینش شده‌اند می‌خواهند معلم بشوند ولی خوابگاه نداریم. طرح تحول یعنی کسی مثل شهید رجایی می خواهیم که بیاید و همین سالنی را که داخل آن هستیم به دانشگاه فرهنگیان بدهد. تمام سالن‌های وزارتخانه‌ها، بانک‌ها و باشگاه‌ها تعطیل شوند. طرح تحول چنین جگری می‌خواهد. #روشنگری | #ثامن | #اربعین #معیار 🌱_______🥀 @shahid_aviiny

#پارت_صد_و_شصت_وششم🦋🌸 با ناراحتی وصدایی بلند به کسانی که از مردم می خواستند،😌 شهر را ترک کنند، گفتم: چرا؟ چرا مردم باید بروند؟ مگه چه خبره ؟ 😳می خواید شهر خالی بشه، راحت بیفته دست عراقی ها چرا می خواید مردم رو آواره کنید؟🍃 گفت: این حرف ها چیه می زنی؟ می خوای بمونن زیر آتیش؟🔥 گفتم: خب همه رو بیاریم تومسجد. 🕌 گفت تاکی می شه مردم رو تواین شرایط نگه داشت؟ مگه خود مسجد رو نمی زنن؟ برافروخته شده بود، جواب دادم: مگه تا پارسال جنگ نداشتیم. اون فتنه ایی که به اسم عرب وعجم راه انداختن، یادتون نیست. دیدید که زود سروته اش هم آمد. 🤔گفت : یه غاعله داخلی بود. سریع کنترلش کردنداما این یه جنگه. 😬تمام جهیزات شون رو آوردن از بیرون مرزها به ماحمله کردن. گفتم: اینم کاری نداره. مگه قرار نیست بنی صدرهواپیما🛩 بفرسته؟! ازبس این حرف را شنیده بودم، من هم آن را تکرار کردم. اما یک عده با شنیدن این حرف به بی تجربگی من خندیدند. همان هایی که با آن ها کل کل می کردم، گفتند: نمی شه به امید بالاتری ها نشست. اگه قراربودکاری بکنن تا حالا می کردن .⚡️ یک هفته است هیچ خبری نشده. گفتم: من که از شهر نمی رم. اتفاقی نیفتاده. مردم نباید شهر رو تخلیه کنند. این طوری شهر راحت می افته دست دشمن.👽 بعد راهم را کشیدم آمدم توی شبستان. جعبه ها ووسایلی که آورده بودند، خیلی مسجد را نامرتب کرده بود. 😵 با دخترها شروع کردیم. به جابه جا کردن وتفکیک جعبه ها که صدای انفجارهای 💥معتددی ما را از ادامه کار باز داشت. مردم جیغ 😲می کشیدندو وحشت زده می خواستنداز مسجد خارج شوند. ولی دقیقا اطراف مسجد زیر آتش 🔥بود. طوری که مسجد می لرزید. مردم سردرگم به هر طرف می دویدند. پنج، شش نفری که حال درست وحسابی نداشتند، ازهمه جالب تر بودند. انگار نه انگار همه چیز وهمه جا داشت کن فیکون می شد. آرام وبی خیال سرشان به کارخودشان گرم بود. توی دلم گفتم: خداخیرتون بده. رفتم سراغ بقیه. با بچه ها تلاش کردیم، مردم را آرام کنیم. زن وبچه ها بدجوری می ترسیدند.😩 امیدوارشان می کردیم که حتما نیروهای ما توی خطوط به حساب شان رسیده اند که این طور دیوانه وار شهر را می کوبند. 👊 این ها دارندتلافی می کنند. حرف هایی که به مردم می زدم از زبان بچه هایی که آشنا بودند ، شنیده بودم. محسن بغلانی، تقی محسنی فر، حسین طایی نژاد ویکی، دونفر دیگر یکی از بچه های سپاه را می شناختم. 🍃 📚برگرفته از کتاب دا #ادامه_دارد..... #داستان_شب 🌱_______🥀 @shahid_aviiny