eitaa logo
شهید مرتضی آوینی🌹
204 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
🔆اطلاعات و آگاهی خود را بالا ببرید🔆 با مطالب سیاسی،اجتماعی،فرهنگی در خدمت شما عزیزان هستیم🌺🙏 کپی حلال فقط با ذکر صلوات 💚 🙏ارتباط با ادمین و مدیر کانال 🆔️ @Ya_Masome
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🥀 گذاشتم مال زمانیه که دشمن بخواد اسیرم کنه .ستوان دیگر کوتاه آمد وگفت:خود دانید.من دیگه نمی دونم به شما چی بگم.☹ولی حد اقل صبر کنید ، همین طوری راه نیفتید برید.شما که نمی دونین عراقی ها کجا هستن.صبر کنیدیه گروه الان به طرف سنتاب حرکت می کنه،با اون گروه همراه بشید.😲تا آمدن وتشکیل گروه کمی آنجا ایستادیم.از زبان نیروهای ارتشی می شنیدم که فرمانده هاشان اقارب پرست است.می گفتند:با اینکه مجروح شده وحال وروز درستی ندارد،به هیچ وجه حاضر نیست برگردد.😒یادم افتاد این آدم را یک جای دیگر هم دیده ام.یواش یواش به ذهنم آمد که این جوان را که سنًی حدود بیست وهشت تا سی وچند سال دارد را جلوی مسجد با سرگرد شریف نسب دیده ام .زیاد منتظر نماندیم.از توی یکی از خانه های روستایی یک دفعه یک گروه مسلًح بیرون آمدند.همه جور آدمی بین شان بود.😧از سرباز وسپاهی گرفته تا نیرو های مردمی در سن های مختلف.ما دوازده نفر هم به آن ها اضافه شدیم.قبل از حرکت ،فرماندهُ گروه که جوانی سپاهی بودبا اقارب پرست صحبت کرد.گوش هایم را تیز کردم،ببینم چی می گویند.چندان سر در نیاوردم.اکثرِ اصطلاحاتی که به کار می بردند،نظامی بود.🤨بعد فرمانده خطاب به جمع گفت:از الان که حرکت می کنیم،به هیچ عنوان نباید حرف بزنید.در سکوت مطلق قدم بردارید.موقع حرکت دوباره اقارب پرست به ما گفت:😯خواهرها خیلی مراقب خودتون باشید. سعی کنید از گروه برادر ها جدا نشید.شما وسطِ ستون حرکت کنید.نه عقب تر نه جلو تر.هیچ کدوم تون حق ندارید سَرخود این طرف واون طرف برید.😦بعد به مردهای گروه گفت:ازخواهرا مراقبت کنید.این هارو انشاالله صحیح وسلامت برمی گردونید.بعد دوباره به من گفت:لازم نیست شما این قدر اسلحه حمل کنی. یک ژ- سه نگه داشتم وبقیه را به دیگران دادم.🙁این بار وسط ایستادم وسر دوصندوق را گرفتم.راه افتادیم.بین راه مرتًب جابه جا می شدیم تا نفر وسط که با دودست صندوق ها را گرفته بود،کمتر اذیًت شود.مسیر روبرو یمان هم نخلستان بود وهم خانه های کاهگلی روستایی که به طور پراکنده ویا در ردیف های نامنظم کوچه وخیابان آنجا را ساخته بودند.🏠 وارد نخلستان شدیم.از هر طرف صدای تیر اندازی می آمدوگلوله وترکش به این طرف وآن طرف می خورد.وضعیًت نخلستان به هم ریخته بود.خیلی از نخل ها را زده بودند. 📚برگرفته از کتاب دا ..... 🌱_______🥀 @shahid_aviiny