فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرگ بر اسرائیل گفتن جالب یک کودک 😍
😂اسرائیل از همینا می ترسه
🌸کانال سبک زندگی
#ماشاالله 😊😘
🌱______🥀
@shahid_aviiny
#پارت_چهارصدو_پنجاه_وهفتم🦋🥀
نو و مستعمل ریخته بودند. نیروهای داوطلب رختخواب، پتو، ملافه، لباس و..را ازهم جدامی کردند. چندروزی درتفکیک لباس هاکمک کردم بعدقرارشد سرشماری کنند 🍃وطبق جنس وسن وسال افراد خانواده لباس بدهند. من هم لنگان لنگان به در خانه ها رفتم.😞 هرکار کردیم آماردرست جمعیت کمپ به دست نیامد. هرروز یک تعداد که امکانش راداشتند یا طلاهایشان رامی فروختند ویا باپس اندازشان به اصفهان، شیرازو بهبهان و... نقل مکان می کردند 😉و یک عده دیگرمی آمدند توی محوطه می ماندند تاجایی برایشان پیداشود.🌱
هواپیماهای دشمن هم ازبمباران این مناطق فروگذار نمی کردند. یک بار یکی از راکت ها توی آب گرفتگی بیابان در نزدیکی کمپ افتاد. 🚀مردم خیلی وحشت کردند. باهمه این فشارها من دلم نمی خواست ازاینجا بروم. اینجابه خرمشهرنزدیک تربود. سعی داشتم شرایط رابه خودم بقبولانم تا کمتراذیت شوم. ظهرهامی آمدم خانه، گاهی پسرها ازآشپزخانه غذاگرفته بودند وگاهی دا چیزی سرهم می کرد. غذاهای ساده🧆 وبدون مخلفات دا را که به نظرم خیلی خوشمزه تر ازغذاهای کمپ بود، با لذت می خوردم.😋 غذایی که منتی درآن نبود. وقتی دورهم سرسفره می نشستیم، جای بابا وعلی خالی بود بغضم می گرفت. بابا همیشه تاکید داشت دورهم غذابخوریم. می گفت: درکنارهم لقمه برداشتن باعث عافیت است. ملائک هم ازاین همجواری خوشحالند.😍
داهم که انگار سرسفره داغ دلش تازه می شدخیلی کم غذاشده بود. معلوم بودتوی فکراست. خیلی وقت هاآه می کشید ومی گفت: علی، مادرت بمیره برات، الان معلوم نیست کجایی، چیزی خوردی یانه؟
یکی، دوبارحسین طائی نژاد وچندنفردیگر ازبچه های سپاه خرمشهربه ما سرزدند. توی خرمشهریک بارکه حسین رادیده بودم، سفارش کردم ازشهادت علی به مادرم حرفی نزند. به همین خاطر، وقتی می آمدند ودا سراغ علی را می گرفت، می گفتند: علی کارداره، جایش خوبه، مابهش می گیم مرخصی بگیره وبیاد.😔
ولی ازدست من ناراحت بودندکه چرامن کاری می کنم که آن ها مجبورشوند دروغ بگویند.
یک روز طرف های ظهر ازچادر کمک رسانی که بیرون آمدم، ازدورچند تا خانم رادیدم به طرفم می آیندو برایم دست تکان می دهند.👋 به نظرم آمد آشناهستند. نزدیک ترکه شدند، دیدم بچه های مطب شیبانی اند. ازشوق دیدنشان به پرواز درآمدم.🥳 لنگان لنگان دویدم. زهره و صباح واشرف هم دویدند. به هم که رسیدیم هرسه تایی شان رابغل گرفتم. بوسیدم وبوییدم. 😘 چشم های همه مان پرازاشک شد.🥲 طبق معمول اشرف فرهادی که قلب رئوفی داشت .درست وحسابی به گریه افتاد....
📚برگرفته از کتاب دا
#ادامه_دارد.....
#داستان_شب
🌱______🥀
@shahid_aviiny
#سلام_امام_زمانم💚
دلم نموده دوباره هوای حضرت مهدی
تمـام دار و ندارم فـدای حضرت مهدی
اگر کهدیده براهی بخوان دعایفرج را
ظهور او برساند، خدای حضرت مهدی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
🌱______🥀
@shahid_aviiny
#دستورالعمل
💠چند توصیه آیت الله بهجت ره
🌿 برای دوری از ریا، لاحول و لاقوه الا بالله زیاد بگویید
🌷 برای درمان عصبانیت،زیاد صلوات بفرستید
🦋 برای تمرکز فکر،زیاد لااله الا الله بگویید
🌺 برای رفع اختلاف زوجین،صدقه متعدد به افراد متعدد بدهید
🌷برای دفع شر و بلا بخوانید:
اللهم صل علی محمد و آله و امسک عنا السوء
📝 #کلام_بزرگان
#قرار_عاشقی 🥀
#صلوات 🍀
🌱______🥀
@shahid_aviiny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ایران_تسلیت
#صاحب_نَفَس
#استاد_اخلاق
#آیت_الله_امامی_رحمة_الله_علیه
چه نَفَس معنوی و گرمی داشت
خدایش رحمت کند🤲🏴
🌱______🥀
@shahid_aviiny
کمترین آمار مشارکت: استان تهران
بیشترین آمار مشارکت: استان کهگیلویه و بویراحمد
جالبتر اینکه امکانات کشور دقیقاً برعکس تقسیم شده
🗣 راحتولوژ🇮🇷🇵🇸
🌱______🥀
@shahid_aviiny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با سلام خدمت بانوی گرامی ببخشید من ی پیشنهاد دارم واستون لطف کنید این کلیپ وبذارین تو کانالتون بقیه آگاه بشن آخه بعضی اقلام واقعا ارزش آگهی خریدوفروش ندارن لااقل شاید به کار نیازمندی بیاید....همه باهم ببینید ..
#فرهنگی 🦋
🌱______🥀
@shahid_aviiny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸
﷽
🎥 وقتی که وزیر آمریکایی گفت همه فلسطینی ها باید کشته بشن یک خبرنگار مسلمان آنجا بود و شیرجه زد رو وزیر واز خجالتش در اومد.
🍃🌹🍃
#روشنگری | #افول_آمریکا
#معیار
🌱_______🥀
@shahid_aviiny
#کتاب_معراج_السعاده 🌹
#ادامه_فصل 🍃
صفت سوم : حرص و مفاسد آن
حرص و مفاسد آن
صفت سیم (از رذایل متعلقه به قوه شهویه) ، حرص است و آن صفتی است نفسانیه ، که : آدمی را وامی دارد بر جمع نمودن زاید از آنچه احتیاج به آن دارد . و این صفت ، یکی از شعب حب دنیا ، و از جمله صفات مهلکه ، و اخلاق مضله است . بلکه این صفت خبیثه ، بیابانی است کران ناپیدا که از هر طرف روی به جایی نرسی . و وادئی است بی انتها ، که هر چند در آن فرو روی عمق آن را نیابی . 🍃
بیچاره ای که بر آن گرفتار شد گمراه و هلاک شد . و مسکینی که به این وادی افتاد دیگرروی خلاصی ندید ، زیرا که : حریص ، هرگز حرص او به جائی منتهی نمی شود و به حدی نمی ایستد . اگر بیشتر اموال دنیا را جمع کند باز در فکر تحصیل باقی است . و هر چه به دست او آید باز می طلبد . و آن بیچاره مریض است و نمی فهمد . و احمق است ونمی داند . چگونه چنین نباشد و حال آنکه می بینیم حریصی را که هشتاد سال عمر کرده است و فرزندی ندارد و این قدر از اموال و املاک و خانه و مستغلات دارد که اگر ه فراغت بگذراند صد سال دیگر او را کفایت می کند ، و خود یقین دارد که : بیست سال دیگر عمر او نیست ، باز در صدد زیاد کردن مال است . و تامل نمی کند که : فایده آن چیست ؟ و چه ثمره دارد ؟ اگر از برای خرج است ، آنچه دارد گاهی است که منافع آن وفا به خرج مدة العمر او می کند . و اگر از برای احتیاط است ، اگر آنچه دارد احتمال تلف می رود هر چه تحصیل کند چنین خواهد بود . پس اگر این مرض ، یا حمق نیست پس چه بلاست ؟ و هر که به این مرض مبتلا شد خلاصی از آن مرض نهایت اشکال دارد . 🍃
و از این جهت حضرت رسول - صلی الله علیه و آله - فرمودند که : «هر گاه از برای فرزند آدم دو رودخانه طلا باشد باز رودخانه سوم را میطلبد . و اندرون او را هیچ چیزی پر نمی کند مگر خاک» . [1]
و فرمود که : «آدمیزاده پیر می شود و دو چیز در او جوان می گردد و قوت می گیرد : یکی حرص . و دیگر طول امل» . [2]
و از حضرت امام محمد باقر - علیه السلام - مروی است که : «حریص بر دنیا چون کرم ابریشم است ، هر چه بیشتر بر دور خود می پیچد راه خلاص او دورتر می شود ، تا ازغصه بمیرد» . [3] 🍃
بعضی از بزرگان گفته است که : «از عجایب امر آدمی زاده ؟ آن است که : اگر او راخبر دهند که همیشه در دنیا خواهی بود حرص او بر جمع کردن مال زیادتر نخواهد شداز آنچه حال می داند که چند صباحی بیش زنده نیست در صدد جمع آن است» . [4]
و این ، از برای هر که تفحص کند در احوال مردم ظاهر و روشن است . 🍃
_______
١ . مسند احمد بن حنبل ، ج ۴ ، ص ٣۶٨ . و محجة البیضاء ، ج ۶ ، ص ۵٠ .
٢ . محجة البیضاء ، ج ۶ ، ص ۵٠ . و احیاء العلوم ، ج ٣ ، ص ٢٠۶ .
٣ . کافی ، ج ٢ ، ص ٣١۶ ، ح ٧ .
۴ . رک : محجة البیضاء ، ج ۶ ، ح ۵۴ . و احیاء العلوم ، ج ٣ ، ص ٢٠٨ . 🍃
ارسال شده توسط نرم افزار معراج السعادة
#صلوات 🍀
🌱______🥀
@shahid_aviiny
#مهدی_جانم
🥀بخوان دعای فرج رادعااثـردارد
🥀دعاکبوترعشق است وبال وپردارد
🥀بخوان دعای فرج راکه یوسف زهرا(س)
🥀ازپس پرده ی غیبت به مانظردارد
#سلام_امام_زمانم💚
#اللهمعجللولیکالفرج🤲
#صلوات 🍀
🌱______🥀
@shahid_aviiny
فاجعه ی خاموش 😫😭😨
امام علی علیه السلام:بترس از ظلم کردن به کسی که غیر خدا یاوری ندارد
قتل سالانه ۵۵۰۰۰۰جنین معصوم در ایران😱
ضجه های خاموش
"به کدامین گناه مرا می کشید؟" 😔😭
#در_محضر_اهلبیت
#سقط_جنین_حرام_است
🌱______🥀
@shahid_aviiny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸نزدیکی ساحل غزه بستههایی انداخته میشوند. وقتی بچهها به آب میزنند که محمولههای کمکهای انسانی را از آب بگیرند، بمبها منفجر میشوند.💔😔😢
🔹هر چه فکر می کنیم این دیگر نهایت رذالت و پستی است باز اسرائیل حد جدیدی از حرام زادگی و دئانت را رو می کند. چه طور ممکن است؟
#رژیم_سفاک_صهیونیستی
#مقتدر_مظلوم
#طوفان_الاقصی
#روشنگری ❣
🌱______🥀
@shahid_aviiny
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مرگ یک مادر در خانه تکانی!!!😳
🌱______🥀
@shahid_aviiny
🔴 میگن تو سیستان و بلوچستان سیل اومده ولی همه حواسا پرت انتخاباته!
نه داداش! بسیجی همیشه پای کاره!
تو بگو مولوی عبدالحمیدتون چیکار کرده برای سیل زده ها؟!
🔴 #بیداری_ملت
#روشنگری ❣
🌱______🥀
@shahid_aviiny
#پارت_چهارصدو_پنجاه_وهشتم🦋🥀
کمی جلوتر عبدمحمدی و دکترمصطفوی را هم دیدم. همه آن ها باهم آمده بودند. رفتیم خانه. دا ازدیدن بچه ها 👨👦خیلی خوشحال شدو طبق معمول پرسید: علی ما رو ندیدید؟ نمی دونم چراهمه می یان ولی ازعلی خبری نیس. نمی یاد یه سری به ما بزنه.😞 بعداز فلاسکی که باخودش ازخرمشهر آورده بود، چای ریخت و به دنبال پخت غذا رفت. عبد و دکترهم باپسرها به محوطه رفتند. بارفتن آن ها کلی با دخترها توی سروکله هم زدیم. هی می پرسیدم: بعداز من چی شد؟ شما کی ازخرمشهربیرون اومدید، فلانی چی شد؟و...
می گفتند: چه خبره؟ صبرکن یکی یکی. عراقی ها که روزبیست وچهارم به چهل متری رسیدند، همه ماروبیرون کردند.دیگه امکان موندن دخترهاتوی شهرنبود.❌
پرسیدم: خب تاحالا کجابودین؟😳
گفتند: رفتیم به خانواده هامون سرزدیم. حالاهم اومدیم دوباره بریم آبادان.
بعدازبدبختی های رفتن به شهرهای دیگرو بی پولی های شان حرف زدند. تادا ناهار را آماده کند، کلی ازبچه ها حرف پرسیدم. سربه سرهم گذاشتیم و شوخی کردیم.😁 از آمدن شان خیلی خوشحال بودم. من که قصدرفتن به آبادان راداشتم باحضور این ها بهترمی توانستم تصمیمم راعملی کنم.😌 بعد ازناهار دکترمصطفوی وعبدمحمدی رفتند.من و دخترها هم دوباره به حرف نشستیم وراه های رسیدن به آبادان را بررسی کردیم.
هرکسی چیزی می گفت. تهیه امریه یا جواز عبورومرور به منطقه جنگی، مهم ترین قسمت کاربود. به خاطر فعالیت گسترده ستون پنجم ، برای صدور امریه بایدکلی دردسر می کشیدیم وسوال و جواب می شدیم.
هیچ کدام امیدی به کمک بچه های خرمشهرکه حالا درشرکت《 ابی کا 》 در محدوده سربندر مستقر بودند، نداشتیم. آن ها گفته بودند: دشمن درحال پیشروی است وهیچ چیزقابل پیش بینی نیست.😔
من گفتم: یه عده نظامی توی قسمتی ازکمپ هستند. بعضی هاشون آشنان. توی خرمشهر، تومسجدجامع🕌 اونارو دیدیم. شایداونا بتوونن. برای ما امریه بگیرن.
بچه هاگفتند: بهتره ازفرمانداری شروع کنیم.
📚برگرفته از کتاب دا
#ادامه_دارد....
#داستان_شب
🌱______🥀
@shahid_aviiny