eitaa logo
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
7.6هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
69 فایل
﷽ [ مـن شنیـدم سـر عشـاق به زانـوے شمـاست و از آن روز سـرم میـل بریـدن دارد ] • ↫زیر نظر خانواده‌‌ محترم‌ شهید "تنھا کانال‌ رسمی‌ شهید در پیامرسان‌ ایتا" 📞| روابط عمومی مجموعه شهید دهقان: 🆔| @Ghoqnooos_7494
مشاهده در ایتا
دانلود
﴾•°﷽°•﴿ به ما یاد دادن برنامه ریزی کنیم.کارهای روزانه مون رو فهرست کنیم و به ترتیب اولویت دنبالشون باشیم.قدیم ترها ولی بعضی حساب هاشون روی آسمان بود.خواسته هاشون رو فهرست میکردن و به خدا میسپردن و می افتادن دنبال فهرست ! نه که بنشینن؛نه! روزشون به جای نه و نیم صبح،خروس خوان شروع میشد و بازار و مدرسه شون،خورشید نزده به راه بود؛ولی نه برای فهرست خواسته های خودشون؛بلکه . نشون به اون نشون که رساله های علمیه شون ورق ورق بود بسکه ورق میخورد تا ریزِ فهرست خواسته های خدا رو دربیارن. یکی یکی خواسته های خدا رو تیک میزدن و خواسته های خودشون هم روی زمین نمی موند. اسباب براشون جور میشد.باور داشتن خدایی که نیل رو برای بنی اسرائیل شکافت،همون خدایی هست که کمی بعد،اون طرف رود نیل،۴۰ سال سرگردون توی بیابان رهاشون کرد؛چون بنده نبودن.افتادن دنبال مرغ و عدس و پیاز خودشون؛افتادن دنبال خواسته های خودشون... ما اینجوری نباشیم؛ما بنده باشیم...بریم دنبال 🙂 ✋ 🔴 🍃🌹 @shahid_dehghan 🌹🍃
﴾•°﷽°•﴿ گاهی وقتا به این فکر میکنم که زمانه ما اگه دوران نزول قرآن بود،اصحاب کهف چه کسایی بودن؟لشکر ابرهه چطور؟منافقان زمان؟یا مثلا بنی اسرائیلی های روزگار ما که هرچی دلیل و آیه و نشان هست رو نمیخوان بشنون و ببینن و باور کنن؟فکر بدی نیست. البته که قرآن نسخه امروزی و دیروزی نداره.قرآن کریم یکیه؛دست نخورده و جاودانه؛اما آدمای قرآن، مَثَل های قرآن،درسای قرآن،نسخه دوم و سوم و حتی چندم دارن که ردپاشون توی تمام تاریخ ثبت شده و هنوزم ثبت میشه! " ألْعالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهْجُمُ عَلَیْهِ أللّوابِسُ"(تحف العقول،ص۳۵۶)یعنی همین؛یعنی کسی که فرزند زمانه خود باشه،عرصه رو بشناسه،پیِ خطی که قرآن به او داده رو بگیره و آدما و مثل های قرآنی رو خوب شناسایی کنه،از هجوم به سمت خودش در امانه...دلش قرص و محکم می مونه.🙂 البته اگه قرار باشه دنبال قرآن امروز بگردیم،لابد نباید رو هم از قلم بندازیم.به خودمون هم نگاه کنیم.مثلا آیا هارون هستیم که پشت امام زمانمون بهمون گرم باشه؟یا مایه سرافکندگی ایشون هستیم؟؟😧 ☺️ ✋ 🔴 🍃🌹 @shahid_dehghan 🌹🍃
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
﴾•°﷽°•﴿ #حرف_هاے_خودمانے گاهی وقتا به این فکر میکنم که زمانه ما اگه دوران نزول قرآن بود،اصحاب کهف چ
﴾•°﷽°•﴿ یکی از آموزنده ترین انیمیشن های دهه شصت، بود.شخصیتای اصلی داستان به گونه ای باور نکردنی در جست و جوی اقوام سببی و نسبی خودشون نبودن و مهم ترین دغدغه شون،آموزش ادای بود! در انتهای هر داستان،برادر تسوکه،طی حرکاتی ژانگولری فریاد میزد "این علامت مامور مخصوص حاکم بزرگ،میتی کومان است.احترام بگذارید!" هیچوقت هم معلوم نشد مردم دقیقا به چی احترام میذارن؟مامور مخصوص؟علامت منگوله دار؟یا حاکم بزرگ؟! تاثیر این علامت توی آموزش ادای احترام،بیشتر از ریشِ سفیدِ میتی کومان یا ضرب دست داداش کایکو و تیزی شمشیر تسوکه بود. اگه در گذشته با یه علامت،ادای احترام به مردم یاداوری میشد،پیچیدگی های زندگی امروز باعث شده تشخیص موارد قابل احترام خیلی سخت بشه؛مثل سختی مقاومت در برابر ته دیگ سیب زمینی! 😶 ☝️از جمله موارد قابل احترام: •فالوور های اینستاگرام •برند لباس •مدرک دانشگاهی •اصل و نسب خانوادگی(ژن خوب) •محل سکونت و... مطمئنا اگه میتی کومان در عصر حاضر میزیست،برای احترام،روی گزینه هایی مثل(ریش سفید و سالمندی اش یا فضایل اخلاقی و جایگاه علمی اش) هیچ حسابی باز نمیکرد!شاید فقط با همکاری داداش کایکو،تسوکه و زمبه،سلبریتی میشد و پیام های اخلاقیشو به اشتراک میذاشت.تسوکه هم مرتب توی پیج های مختلف کامنت میذاشت "پیج خوبی دارید.پیج میتی کومان را احترام بگذارید،فالو کنید..."🙂 ✋ 🔴 🍃🌹 ‌@shahid_dehghan 🌹🍃
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
﴾•°﷽°•﴿ #حرف_هاے_خودمانے یکی از آموزنده ترین انیمیشن های دهه شصت، #سفرهای_میتی_کومان بود.شخصیتای ا
﴾•°﷽°•﴿ تازه مد شده بود.یه جعبه بود که یه قلم لیزر داشت و چهارتا سر متفاوت که شکل نور های لیزر رو عوض میکرد.کاربرد جاسوئیچی هم داشت.برای پسر بچه ها خیلی جذاب بود.وسیله ی تفریح توی دور همی ها شده بود. یکی نشسته بود و فاتحانه،قلم لیزر رو دستش گرفته بود و با دکمه ای که روش بود،نور لیزر رو مینداخت روی دیوار و درحالی که یه لبخند رو لب داشت،" هل من مبارز" می طلبید! توی همون هنگام،دست کم چهار،پنج تا بچه قدونیم قد می دیدی که تلاش می کنن نور روی دیوار رو بگیرن.اوضاعی بود.گهگاهی فرد لیزر به دست اجازه میداد برای چند ثانیه هم که شده،یکی از این بچه ها نور رو توی مشتش بگیره؛همین که میخواست لبخند پیروزی بزنه،نور از توی دستش سُر میخورد و می رفت... صحنه،صحنه ی آشناییه!مثل حال این روزای . سرگرم ها شدن و رو فراموش کردن." اللهُ نور السماوات و الارض" رو فراموش کردن و غرق سایه ها و نور های اعتباری شدن. می دویم،خیال میکنیم رسیدیم. میگیریم و هنوز دل خوش نکردیم که از دستمون میره. همه چیز مثل همون نور لیزری روی دیوار،رفتنیه. نور روی دیوار که از دیوار نیست!باید بچه زرنگی باشیم که رو میگیره و همه ی نور هارو مال خودش میکنه.نه اینکه تا ابد دنبال گرفتن نور روی دیوار باشه... روز هامون ظلمانی شده.خیال میکنیم نور رو پیدا کردیم؛ اما دریغ از سایه هایی که نور میپنداریم.کاش بچه زرنگ باشیم.منبع نور رو پیدا کنیم... ✋ 🔴 🍃🌹 @shahid_dehghan 🌹🍃
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
﴾•°﷽°•﴿ #حرف_هاے_خودمانے تازه مد شده بود.یه جعبه بود که یه قلم لیزر داشت و چهارتا سر متفاوت که شکل
﴾•°﷽°•﴿ هواپیما،دنده عقب نداره!فقط جلو میره!وقتی قراره از پارک بیرون بیاد،یه ماشین کوچیک اونو به عقب میکشه تا سر خط بشه.هیچوقت هم به یه کاپیتان هواپیمای غول پیکر بر نمی خوره که اجازه داده راننده یه وسیله ی کوچیک اونو بکشه و برای پرواز بهش کمک کنه. بعضی مواقع هم بزرگ نیاز دارن که کوچک ترها و جوان تر ها،اونا رو قدری عقب بکشن و به قول ما پیچشونو تنظیم کنن!🙂 معلوم نیست چرا به اونا بر می خوره!؟ خب آدمای بزرگ ممکنه بعضی توانایی ها و مهارت های فنی به ظاهر کم اهمیت رو نداشته باشن ولی به شدت به اون نیازمند باشن.تحقیر و توهین و بی اعتنایی و تهدید،راه مقابله با منتقدین و معترضین جوان نیست...اونا رو به بشناسیم.✌️ ✋ 🔴 🍃🌹 @shahid_dehghan 🌹🍃
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
﴾•°﷽°•﴿ #حرف_هاے_خودمانے هواپیما،دنده عقب نداره!فقط جلو میره!وقتی قراره از پارک بیرون بیاد،یه ماشین
دیدید برای مرد ایرانی چقدر مهمه؟؟ پس چطور میشه که گاهی میشنویم فلان آدمِ معتاد مثلا دختر جوان یا همسرش رو در نهایت بی غیرتی فروخت یا مجبور به انجام فلان کار کرد؟؟🤔 اعتیاد،احتیاجِ افسار گسیخته میاره؛عقل رو زایل میکنه و برای لحظه ای هوس،همه چیز آدم رو به باد میده!😦 حالا شما به جای فرد، بذارید یه جامعه!و به جای مواد مخدر، بذارید سبک زندگی مصرفی!بعد میبینید جامعه معتاد هم چه ها که نمیکنه... حالا هم همین سبکِ زندگیِ سراپا اسراف که از سر و روی روزنامه ها گرفته تا صداوسیما و از در و دیوار شهر گرفته تا دلِ خونه آقازاده ها،بالا میره، کار رو به جایی میرسونه که به جای رو آوردن به ،به جای تولید و مصرف هرچی بیشتر ،به جای تمرکز بر اشتغال جوانان و رونق کارخونه هامون،چشم انتظار وعده های سرخرمن سرمایه گذاری های خارجی باشیم و در نهایت،جا بزنیم... التماس تفکر🙏 ✋ 🔴 🍃🌹 @shahid_dehghan 🌹🍃
☝️تصمیم مے‌گیریم درس بخونیم🎓 اول مے‌افتیم دنبال خرید یه میز و صندلے جدید! ☝️میخوایم از این بہ بعد وقت شناس باشیم🕒مے‌گردیم دنبال یہ ساعت مچے تپل با صفحہ نمایش بزرگ! ☝️اراده میکنیم ورزش کنیم و سلامت باشیم🙂نخستین کارے کہ میکنیم،خرید گرم کن و کفش مارک و تردمیلہ! ☝️میخوایم یہ زندگے خوبو آغاز کنیم🌾میگردیم دنبال بهترین و شیک ترین لوازم منزل😌 ☝️بوے بچه دار شدنمون میاد👶 اولین و مهم ترین اقدام،خرید سیسمونیه... 👈 ولے کمے کہ میگذره،میبینیم نہ درسخون شدیم، نہ وقت شناس شدیم، نہ ورزش کردیم، نہ زندگے شیکمون خوب از آب در اومد... 👈 این تبلیغات شرکتاے تجارے هم معزلے شده برامون! فرهنگ مصرف گرایے هم کہ کارے کرده باهامون کہ تحول رو توے وسیلہ ها میبینیم... انگارے مرغیم کہ با استفاده از ماشین آلات جدید،بیشتر تخم بزاریم!(البته ببخشید جسارت شد) ✋این بار کہ خواستیم متحول بشیم و بهتر زندگے کنیم، روے ڪار ڪنیم! جواب میده... ☺️ ✋ 🔴 🍃🌹 @shahid_dehghan 🌹🍃
برای بار چندم هست که میخواییم حرف های خودمانی رو بزنیم. این بار هم حرف میزنیم البته حرف زدنی که ۲ صورت داره : اولیش اینکه میخواییم با خودمون رو راست باشیم یعنی خودمون رو محک بزنیم! دوم اینکه میخواییم به خودمون افتخار کنیم😌 ♦️خب حالا اولیش : یه روزی فرمانده ی دسته ی سوم گروه اردوی جهادی کرمانشاه از جمع بچه ها میپرسه : دوستان کی میدونه کتاب صحیفه ی سجادیه موضوعش چیه؟؟؟ هیچ کس حرفی نمیزنه🤐 و این میشه درد ما بچه شیعه ها💔 ♦️یه روزی ام بین اسرای عراقی یکی رو میگیرین میبرن پیش فرماده ی گروه داعشی ازش میپرسن : شما مسلمانید یا ما؟؟ اسیر میگه : ما فرمانده میپرسه : خب باشه. قرآن رو حفظ هستی؟؟؟ اسیر میگه : نه فرمانده میگه : یه حکمت از نهج البلاغه بگو اسیر عراقی میگه : بلد نیستم میگه : بگو ببینم تفسیر آیه ی ۳۰ سوره ی بقره چیه؟؟؟ اسیر میگه : نمیدونم اونجاست که فرمانده ی عراقی رو به سمت سربازان حرامی خود میکنه میگه : دوستان من دیدید حالا مسلمان واقعی کیست ما یا اینها؟؟؟ یکی از سربازان خودش رو فرا میخونه میگه: قران بخون از سوره ی عنکبوت شروع میکنه بسم الله..... میگه: حکمت ۲۷ نهج البلاغه رو بگو شروع میکنه به گفتن فرمانده ی حرامی داعش رو به اسیر میگه: تو ازادی برو ... اما به همه بگو مسلمان واقعی ما هستیم نه شما که ایه ای از قران را حفط نیستید... 💠 دوستان... تا حالا از خودمون سوال کردیم که قرآن توی کمدمون چند وقته داره خاک میخوره؟ تا حالا کتاب با معرفت نهج البلاغه رو اصلا دیدیم چه برسه بخواییم بازش کنیم و بخونیم؟ تا حالا پرسیدیم از خودمون که شیعه ی واقعی علی هستیم یا نه؟ بهتره دید باز تری داشته باشیم نسبت به ... 🔷حالا میخواییم به خودمون افتخار کنیم😌 خیلی سخته زیرباران خمپاره و تیر و ترکش وایسی و مقاومت کنی... خیلی سخته تو سنگر جنگ نرم باشی و دفاع کنی.. توی جنگ نرمی که الان راه انداختن ما بچه شیعه ها,ما شیر های حیدری,ما سربازان حضرت آقا... داریم میجنگیم با سختی خیلی زیاد... 🔹به قول دمتون گرم که پای عقیدتون وایسادید. قدیم یه نوار موسیقی بود غیر مجاز هرکسی یکی تو خونش داشت حالا دم شما گرم که وایسادید با وجود ماهواره و ....... ما افسران جنگ نرم... با این انقلاب پیمان بستیم که پرچم حکومت اسلامی رو به صاحب اصلی خودش برسانیم و هرکس مانع ما بشود نابودش میکنیم... ✋ 🔴 🍃🌹 @shahid_dehghan 🌹🍃
•┄══🌼•﴿ ﴾🌼•══┄• بسم ربــــ🌼 الشهــدا سلامـ🌼 بـه اطلاع شما همراهان عزیز میرسانیم که قصد برگزاری در رابطه بـا فعالیت کانـال را داریم. لطفا به خادم مربوطه مراجعه ‌کنید و پیشنهادات وانتقادات خودتون رو عنوان کنید. 🌼نظرات شما به فعالیت هرچه بهتر کانال کمک میکند پس حتما ایده ها ونظراتتون رو با ما در میان بزارید. 🌼 تـا جمعه برقرار می‌باشد. منتظر پیشنهـادات و انتقـادات شما بزرگواران هستیم. 🌼ID: @we_are_anonymous_3 🌼 🌼 •┄══•🌼•══┄• @Shahid_dehghan •┄══•🌼•══┄•
سلام بر دوستان🌹 دوستانی مجازی که خیلی هاشون از دوستان فضای واقعی بهتر و مفید تر هستن. اره جدی میگم مهم تر و مفید تر چون میتونن مارو پیشرفت بدن حتی اگر خودشون میشرفت نکرده باشن.اینجا دیگه حرف ها شعاری نیست بلکه انگیزه دهنده هست. یه دوستی تو فضای مجازی داشیم خوب حرفی زد گفت: به نظرتون شهدا هم عادی میشن? من سینمو سپر کردم با عصبانیت 😡گفتم: متوجه حرف های خودت باش. شهدا هیچ وقت عادی نمیشن مقامشون بالاست و هیچ وقت قرار نیست این اتفاق بیوفته. اره دوستان من دروغ گفتم.دروغی که نمیدونستم دروغه شهدا عادی میشن......😔 واسه حرفام دلیلم دارم چرا اعضای کانال شهدای مدافع حرم اوایل چندین هزاری بود مثل کانال یکی از شهدای بی سر ۴۵هزار نفری اما الان شده چند نفر?و یا چند عاشق دل باخته..... چی شده?🤔 رفیق چه اتفاقی افتاده? نکنه تا در باغ شهادت یه کمی تنگ تر و بسته تر شد بیخیال همه ی اعتقاداتمون شدیم? مگه نمیدونیم شهدا همیشه پای اعتقاداتشون بودن و از کانال رفیق شهیدشون لفت نمیدادن?😔😔 رفیق چند تا حرف کوچولو با رفیق شهیدت بزنی باهات همدردی میکنه کمکت میکنه پس چرا تنهاش میزاری? مراقب تیر های دشمن در جنگ نرم باشیم هدفش اعضای کانال شهداست...... 🍃🌹 @shahid_dehghan 🌹🍃
سلام همراهان گرامی چند روزی نبودیم عذر میخواییم....اومدیم که بازم بگیم از حرف های خودمانی براتون اما ایندفعه متفاوت تر شاید لازمه یه چیزایی گفته بشه دنبال پیدا کردن مطلبی بودیم که براتون ازش حرف بزنیم و به این موضوع رسیدیم که بگیم: "تفکر سیاسی مون رو بالا ببریم " شروع ماجرا با یه جمله از پیامبر اسلام به عمار ای عمار: اگر دیدی علی به راهی میرود و همه ی مردم به راه دیگری تو با علی حرکت کن و مردم را رها کن. امروزه همه دارن خلاف جهت یک.نفر حرکت میکنن توی دولت و مملکت.... خلاف یک نفر به نام سید علی خامنه ای ما بهشون میگیم حضرت آقا اخرین دوره ی انتخابات بود اقا یه جمله گفت روی منبر مقدس ملت عزیز ایران رای هر کسی بر انتخاب خودش هست. اما سعی کنید رای هاتون رو به یک فرد انقلابی و مومن بدهید. علی زمان ما گفت فردی انقلابی رای ها زیادن اما.مهم ترینشون ریاست جمهوریه اتمام حجت شد توسط حضرت اقا کسی گوش نداد...یا بهتره بگم عده ای گوش دادند. رای مردم برای اقای ح.ر شد. برخلاف عقیده ی اقا و حالا با مشکلات فراوان ایجاد شده به دلیل مدیریت بد اقای ح.ر همان مردمی که به ایشون رای دادن مشکل رو به حضرت اقا میگیرن و میگن اگر خوب نیست عزل کنید.... حکم حکومتی دهید و عزل کنید... این مردم نمیدانند که برای حکم حکومتی نیاز به تایید همان نمایندگان مجلسی دارند که خودشان انتخاب کردند...و چه انتخابی..انتخابی کورکورانه به حضرت اقا حرف های زیادی میزنند اما نمیدانند که حق با علی زمان ماست...نائب باالحق مهدی موعود... حواسمون به رهبرمون باشه...تنهاست.. ✋ 🔴 🍃🌹 @shahid_dehghan 🌹🍃
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
•┄═•بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم•═┄‌• ذڪر روز سہ‌شنبــه:‌ یـا اَرْحَمَ الراحِمیـن🍂🍃 ای رحم ڪننده ی رح
🍃بسمـ رب شهدا 🍃 ❤️ یا خَیرَ المَحبوبین . . . . - بچه جان این چه طرز خوابیدنه؟ مگه کارتن خوابی تو؟ - مگه چطوری خوابیدم! - پاشو یه تشک بنداز زیرت، یه پتو بکش روت! تو این سرما چرا اینطوری میخوابی؟ - اینطوری راحت ترم! - کلیه هات سرما میخورن، مریض میشی. . هرشب حاج علی آقا این حرفها رو تکرار میکرد و با دلخوری از اتاق محمدرضا بیرون میرفت. شبهای سرد زمستون بدون پتو روی فرش میخوابید. نیمه شبها مادر پتو میکشید روش اما صبح پتو تا شده کنار اتاق بود. هرشب ازش می پرسیدیم: چرا؟ تا بالاخره جواب داد: مامان چرا هرشب پتو میاری برام؟ من باید یاد بگیرم روی خاک بخوابم اینجا که فرش هم هست! شاید داشت خودشو برای سختی های جهاد آماده می کرد، شاید برای در خاک و خون خفتن... هرچه بود آرمان و عقیده و هدفش را خیلی جدی گرفته بود. اگر می گفت سرباز امام زمانم، در عمل هم خود را مجبور به سربازی میکرد حتی اگر مولایش را نبیند. محمد اهل زندگی بود، قشنگ هم زندگی می کرد اما اهل دنیا نبود. زندگی اش آرمان و عقیده اش بود نه دنیایش. وقتی در خاک خوابید، وقتی صورت برخاک گذاشت و شد مصداق کوچکی از خَدُّ التَریب، وقتی برایش می خواندم: اِسمَع،اِفهَم یا محمدرضا ابن علی، صدایش در گوشم طنین می انداخت: باید یاد بگیرم روی خاک بخوابم... --------------------------- گفتی که به وصلم برسی زود، مخور غم آری، برسم ، گر ز غمت زنده بمانم !! . ؟ 🌹 🍃🌸 @shahid_dehghan
🍃بسمـ رب شهدا 🍃 - بچه جان این چه طرز خوابیدنه؟ مگه کارتن خوابی تو؟ - مگه چطوری خوابیدم! - پاشو یه تشک بنداز زیرت، یه پتو بکش روت! تو این سرما چرا اینطوری میخوابی؟ - اینطوری راحت ترم! - کلیه هات سرما میخورن، مریض میشی. . هرشب حاج علی آقا این حرفها رو تکرار میکرد و با دلخوری از اتاق محمدرضا بیرون میرفت. شبهای سرد زمستون بدون پتو روی فرش میخوابید. نیمه شبها مادر پتو میکشید روش اما صبح پتو تا شده کنار اتاق بود. هرشب ازش می پرسیدیم: چرا؟ تا بالاخره جواب داد: مامان چرا هرشب پتو میاری برام؟ من باید یاد بگیرم روی خاک بخوابم اینجا که فرش هم هست! شاید داشت خودشو برای سختی های جهاد آماده می کرد، شاید برای در خاک و خون خفتن... هرچه بود آرمان و عقیده و هدفش را خیلی جدی گرفته بود. اگر می گفت سرباز امام زمانم، در عمل هم خود را مجبور به سربازی میکرد حتی اگر مولایش را نبیند. محمد اهل زندگی بود، قشنگ هم زندگی می کرد اما اهل دنیا نبود. زندگی اش آرمان و عقیده اش بود نه دنیایش. وقتی در خاک خوابید، وقتی صورت برخاک گذاشت و شد مصداق کوچکی از خَدُّ التَریب، وقتی برایش می خواندم: اِسمَع،اِفهَم یا محمدرضا ابن علی، صدایش در گوشم طنین می انداخت: باید یاد بگیرم روی خاک بخوابم... --------------------------- گفتی که به وصلم برسی زود، مخور غم آری، برسم ، گر ز غمت زنده بمانم !! . ؟ نقل از خواهر شهید در پست اینستاگرام ─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─ @shahid_dehghan ─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─
🔺 بسم رب الشهید🔺 با سلام خدمت همراهان شهید با توجه به تعداد پیام های مبنی بر خادمی دوباره در نظر داریم در هر شهری هستیم. یک شهید گمنام انتخاب کنیم و به یاد شهید محمدرضا دهقان به زیارت برویم. عزیزانی که مایلن به این همکاری به آیدی زیر اعلام آمادگی کنند تا دلیل و ادامه کار را توضیح دهیم : @Ebno_zahra 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 @shahid_dehghan
🍃بسمـ رب شهدا 🍃 - بچه جان این چه طرز خوابیدنه؟ مگه کارتن خوابی تو؟ - مگه چطوری خوابیدم! - پاشو یه تشک بنداز زیرت، یه پتو بکش روت! تو این سرما چرا اینطوری میخوابی؟ - اینطوری راحت ترم! - کلیه هات سرما میخورن، مریض میشی. . هرشب حاج علی آقا این حرفها رو تکرار میکرد و با دلخوری از اتاق محمدرضا بیرون میرفت. شبهای سرد زمستون بدون پتو روی فرش میخوابید. نیمه شبها مادر پتو میکشید روش اما صبح پتو تا شده کنار اتاق بود. هرشب ازش می پرسیدیم: چرا؟ تا بالاخره جواب داد: مامان چرا هرشب پتو میاری برام؟ من باید یاد بگیرم روی خاک بخوابم اینجا که فرش هم هست! شاید داشت خودشو برای سختی های جهاد آماده می کرد، شاید برای در خاک و خون خفتن... هرچه بود آرمان و عقیده و هدفش را خیلی جدی گرفته بود. اگر می گفت سرباز امام زمانم، در عمل هم خود را مجبور به سربازی میکرد حتی اگر مولایش را نبیند. محمد اهل زندگی بود، قشنگ هم زندگی می کرد اما اهل دنیا نبود. زندگی اش آرمان و عقیده اش بود نه دنیایش. وقتی در خاک خوابید، وقتی صورت برخاک گذاشت و شد مصداق کوچکی از خَدُّ التَریب، وقتی برایش می خواندم: اِسمَع،اِفهَم یا محمدرضا ابن علی، صدایش در گوشم طنین می انداخت: باید یاد بگیرم روی خاک بخوابم... --------------------------- گفتی که به وصلم برسی زود، مخور غم آری، برسم ، گر ز غمت زنده بمانم !! . ؟ نقل از خواهر شهید در پست اینستاگرام ─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─ @shahid_dehghan ─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─
. . حـاجی دارن‌ازپشت‌قیچے ‌مون‌میڪنن دسـتور‌چیہ ؟! _بـا‌خدا‌ ڪنید !!! پشت‌همـو‌خالى نڪنین!! شـده تیڪہ‌تیڪہ بشین ولى پشت‌همو‌خالى نڪنید!! به زودے میـرسه راستى حاجى! مراقب باش @shahid_dehghan
🍃بسمـ رب شهدا 🍃 - بچه جان این چه طرز خوابیدنه؟ مگه کارتن خوابی تو؟ - مگه چطوری خوابیدم! - پاشو یه تشک بنداز زیرت، یه پتو بکش روت! تو این سرما چرا اینطوری میخوابی؟ - اینطوری راحت ترم! - کلیه هات سرما میخورن، مریض میشی. . هرشب حاج علی آقا این حرفها رو تکرار میکرد و با دلخوری از اتاق محمدرضا بیرون میرفت. شبهای سرد زمستون بدون پتو روی فرش میخوابید. نیمه شبها مادر پتو میکشید روش اما صبح پتو تا شده کنار اتاق بود. هرشب ازش می پرسیدیم: چرا؟ تا بالاخره جواب داد: مامان چرا هرشب پتو میاری برام؟ من باید یاد بگیرم روی خاک بخوابم اینجا که فرش هم هست! شاید داشت خودشو برای سختی های جهاد آماده می کرد، شاید برای در خاک و خون خفتن... هرچه بود آرمان و عقیده و هدفش را خیلی جدی گرفته بود. اگر می گفت سرباز امام زمانم، در عمل هم خود را مجبور به سربازی میکرد حتی اگر مولایش را نبیند. محمد اهل زندگی بود، قشنگ هم زندگی می کرد اما اهل دنیا نبود. زندگی اش آرمان و عقیده اش بود نه دنیایش. وقتی در خاک خوابید، وقتی صورت برخاک گذاشت و شد مصداق کوچکی از خَدُّ التَریب، وقتی برایش می خواندم: اِسمَع،اِفهَم یا محمدرضا ابن علی، صدایش در گوشم طنین می انداخت: باید یاد بگیرم روی خاک بخوابم... --------------------------- گفتی که به وصلم برسی زود، مخور غم آری، برسم ، گر ز غمت زنده بمانم !! . ؟ نقل از خواهر شهید در پست اینستاگرام ─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─ @shahid_dehghan ─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─
🍃بسمـ رب شهدا 🍃 - بچه جان این چه طرز خوابیدنه؟ مگه کارتن خوابی تو؟ - مگه چطوری خوابیدم! - پاشو یه تشک بنداز زیرت، یه پتو بکش روت! تو این سرما چرا اینطوری میخوابی؟ - اینطوری راحت ترم! - کلیه هات سرما میخورن، مریض میشی. . هرشب حاج علی آقا این حرفها رو تکرار میکرد و با دلخوری از اتاق محمدرضا بیرون میرفت. شبهای سرد زمستون بدون پتو روی فرش میخوابید. نیمه شبها مادر پتو میکشید روش اما صبح پتو تا شده کنار اتاق بود. هرشب ازش می پرسیدیم: چرا؟ تا بالاخره جواب داد: مامان چرا هرشب پتو میاری برام؟ من باید یاد بگیرم روی خاک بخوابم اینجا که فرش هم هست! شاید داشت خودشو برای سختی های جهاد آماده می کرد، شاید برای در خاک و خون خفتن... هرچه بود آرمان و عقیده و هدفش را خیلی جدی گرفته بود. اگر می گفت سرباز امام زمانم، در عمل هم خود را مجبور به سربازی میکرد حتی اگر مولایش را نبیند. محمد اهل زندگی بود، قشنگ هم زندگی می کرد اما اهل دنیا نبود. زندگی اش آرمان و عقیده اش بود نه دنیایش. وقتی در خاک خوابید، وقتی صورت برخاک گذاشت و شد مصداق کوچکی از خَدُّ التَریب، وقتی برایش می خواندم: اِسمَع،اِفهَم یا محمدرضا ابن علی، صدایش در گوشم طنین می انداخت: باید یاد بگیرم روی خاک بخوابم... --------------------------- گفتی که به وصلم برسی زود، مخور غم آری، برسم ، گر ز غمت زنده بمانم !! . ؟ نقل از خواهر شهید در پست اینستاگرام ─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─ @shahid_dehghan ─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─
•🌧•⛈• بارون‌ڪه‌شروع‌میشد،امیرالمومنین(ع) زیربارون‌می‌ایستادندتاجایی‌ڪه‌سروریش ولباسشان‌خیس‌می‌شد ... ڪسی‌عرض‌ڪرد:ای‌امیرالمومنین‌به‌زیرسر پناهی‌بروید. فرمودند:این‌آبی‌است‌که‌ازنزدیڪی‌های عرش‌آمده‌است...❤️:) 🌱| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
#بازنشر طرح به مناسبت سالروز شهادت شهید حامد کوچک زاده🥀 @ammarabdi_ir
♡نون والقلم♡ 🍃بی هدف کاغذ را سیاه میکردم تا شاید کلمه ای بیابم و در وصف او بنویسم اما نبود، کلمه ای به ذهنم نمی‌آمد طبق معمول کم آورده بودم و ذهن خسته ام دیگر زانوانش قوت نداشت که کم آورد و مقابل این همه کلمه و حرف گفته و ناگفته خم شد. 🍃دفتر را که ورق میزدم دیدم خیلی هایمان خودمان را کرده ایم یادمان رفته چرا آمدیم وَ بعدها چرا خواهیم رفت! نشانی منزلگاه عشق را گم کردیم، حافظه هایمان یاری نکرد تا راه را از بر برویم و برسیم به حرم یار. 🍃اصلا شاید ذهنم برای همین دیگر توان ادامه دادن نداشت و دست به نوشتن نمیرفت، نشانی یار را گم کردم و در این وانفسای غرق شدم آنقدر که یادم رفت، بودند کسانی که با یک (ع) زانو هایشان قوت گرفت با یک (ع) بلد راه شدند و ندای لبیک سر دادند، ندایی که می‌گفت عباس های زینب هنوز عرصه را خالی نکردند! خیلی ها اصلا آمدند تا همین را بگویند؛ هم یکی! 🍃دیگر از پرورش یافته مکتب علی(ع) و کارنامه قبولی و مهر نمی‌گویم چرا که شاگردان این مکتب همه عاشقند و شرط عاشقی جنون است و مجنون جز در رکاب مشق عشق نمیکند. 🍃حامد نیز مجنونی بود که عشقی منتهی به نور را در خود پرورید وَ گویی اصلا آمده بود تا در خلاصه شود. آری همین است شرط عاشقی است. ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۲۸ شهریور ۱۳۶۱ 📅تاریخ شهادت : ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ 📅تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ 🥀مزار : گلزار شهدای شهر رشت @shahid_dehghan
💚بسم رب مولا علی(ع)💚 علی امام من است و منم غلامِ علی(ع) به مناسبت عید ولایت و امامت قصد داریم ختم ۱۴ هزار ذکر شریف "" برگزار کنیم... همراهانی که میخوان شرکت کنن،تعداد ذکرشون رو تا فردا به آیدیِ زیر بفرستن👇🏻 •🆔| @hossein_vesalii