eitaa logo
به یاد شهید دهقان
436 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
154 فایل
+إمروز فضاے مجازے میتواند ابزارے باشد براے زدݩ در دهان دشمن..[• إمام خامنهـ اے•] ↶ فضیلٺ زندهـ نگهـ داشتن یاد و خاطرهـ ے شہدا ڪمتر از شهادٺ نیسٺ.+حضرٺ آقـا ڪپے با ذڪر صلواٺ✔
مشاهده در ایتا
دانلود
برو کُن .‌... التماسِ کن ... بگو نمیتونم از موقعیتِ فرار کُنم اونقد این خُدا کریمه که موقعیتِ گناهو میده .... تو فَقط میونِ گریه هات بگو؛ دیگه نا ندارم پاشم بگو میخوام گناه نکنم ها زورم نمیرسه معجزه میکنه برات ... ✌ 🆔 @shahid_dehghanamiri🌹
یا الزمان؛ باران مرا، به یادِ دو چَشمانت زمین زده اَست، از بس براےِ خوب شدنَم ، | ڪرده اے |♥️ . . .💌| @shahid_dehghanamiri
👇👇 🌸یه شب حسین به اومد. جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا شبیه مزارش بود. 🌸فقط کوچکتر و در اندازه مُهر بود. حتی متن های موجود در مهر شبیه رنگ موجود در سنگ مزارش بود. رنگ متنِ پاسدار شهید مدافع حرم در مهر مثل سنگ مزارش به رنگ بود. 🌸دیدم بعضی ها میدن و حسین همون جا پای نامه ها مهر می زنه. حسین گفت من ها نامه خیلی ها رو مهر می زنم. 🌸همون پنجشنبه خانمی رو سر مزار حسین دیدم. که خیلی هم نبود.داشت می کرد. 🌸از من پرسید شما خانواده شهید رو نمی شناسید؟ گفتم من هستم. من رو در گرفت و گفت، راستش من خیلی بودم. اصلا اهل دین و مذهب نبودم. یک روز که داشتم در شبکه های مجازی جستجو می کردم، با شهید معز غلامی آشنا شدم. 🌸خیلی منقلب شدم.در مورد شهید کردم. بعدها شهید رو در دیدم.این شهید در زندگی من تاثیر بسیاری گذاشت. 🌸باعث شد روز به روز حجابم بهتر بشه. سالها بود که اصلا نماز . ولی از وقتی که با شهید آشنا شدم نماز خوون شدم.من هم خوابی رو که دیده بودم برای اون خانم تعریف کردم... 😍 📚کتاب سرو قمحانه، ص 132 🌷 💌| @shahid_dehghanamiri
به یاد شهید دهقان
🕊🌹محمدرضا جانم سلام!🌹🕊 🍂🍁 چه فصل قشنگی است برای 🍂🍁 امروز در سالروز شهادتت چه حال غریبی در امامزاده علی اکبر حکم فرما بود. قدم هایم را آرام آرام به سوی مزارت روانه کردم و در کنار مزار دلنشینت فاتحه ای برای روح پاک و بزرگت خواندم. در دلم بیقراری و بی تابی موج میزد...😥 عزیز دل خواهر همه چیز برای سالگرد شهادتت آماده و مهیا بود... با قدم نهادن در مراسم آن بیقراری و دلنگرانیم خاموش شد چون خودت به استقبالم آمدی اینبار قلبم وجودت را حس کرد ❤️ چه دلنشین بود خوشامد گویی ات با من! و چه زیبا بود لحظه هایی که با چشمانم نگریستم ... لبخندی که از روی لب مامان فاطمه کنار نمی رفت و به دوست دارانت دلگرمی میداد...🥰☺️ صبوری بابا علی و متانتش چنان در قلب ها اثر میکرد که دلم میخواست ساعت ها برایم سخن بگوید راستی مهدیه تک خواهری که پشت و پناهش بودی چه با اقتدار از مهمانانت پذیرایی میکرد اما خواهر است دیگر دلتنگ برادر... 💔 گاهی به هیچکس امان پنهان ماندن نمیدهد حتی به مادر و خواهرت😔 از محسن برادر کوچکترت بگویم! برای خودش مرد بزرگی شده است شاید هم قد تو ... 🙎‍♂💪 با آقامقداد و زینب کوچولوی دایی هم آشنا شدیم زینب چه دلبرانه سخن میگوید 🥰 خانم سلیمانی نویسنده کتابت هم حضور داشت و احسنت به قلم نابی که دارد... چه خوب تو را معرفی نموده است...✍ محمدرضا جان... بچه ها برایت خادمی میکردند و خودت هم کارشان را نظاره گر بودی! راستی رفیق شهیدت هم، آری... آقا رسول را می گویم،😉🕊 به همراه شهید امین کریمی شهید علی آقا عبداللهی شهید محمدحسین حدادیان به همراه خانواده هایشان همگی از دعوتی های مراسم تو بودند...🕊🌹 عجب مراسمی شده بود... دلنشین و به یاد ماندنی با حضور خودت راستی بابت تمام هدیه های قشنگت و حال خوبی که به همه بخشیدی می توانم یک جمله بگویم : "راضیم ازت"☺️
🌷🌷 ✍شهید_علی_امرایی : 🌷| اگر به  رفتید ؛ سلام مرا به اقا برسانید وبگویید ارباب غریبم، 😭 ولی دیدم پاسبانی از حریم خواهر ودخترتان بر من  تر است بدانید هرچه داریم و میخواهید به دست آورید ، از  ها و بر مصیبت های  است من تمام زندگی ام را از  دارم. |🌷 ✋ 💚✍| @shahid_dehghanamiri
😅 به روایٺــ: یک سال فقط یک کارت برای ورود به بیت رهبری دادند. من اصرار داشتم که محمدرضا برود. بعد از مشورت، او انتخاب شد. خواهرش میخواست که او را بفرستم اما نمیشد. تا فهمید که رضایت دادیم برود، سر از پا نمیشناخت. دوم دبیرستان بود. اولین بارش بود که تنها میرفت. وقتی از بیت برگشت، چشمها و صورتش قرمز شده بودند😭. از روحیاتی که در او میشناختم، مطمئن بودم که مسیر بیت تا خانه را کرده و از دیدن چهره رهبر منقلب شده است. هر چه اصرار کردیم از فضای آنجا بگوید و دلیل گریه هایش چیست، اما یک کلام هم حرف نزد. پافشاری ما را که دید با حالت شوخی گفت: شیر کاکائو و کیکش خیلی خوشمزه بود😂.!🌈🌈🌈 الشهدا @Shahid_dehghanamiri