به یاد شهید دهقان
کتاب جدید داداش محمدرضای عزیز😍 #یک_روز_بعد_از_حیرانی
https://instagram.com/soleymani_f110?igshid=j7so0hpjmipx
برای تهیه کتاب
#یک_روز_بعد_از_حیرانی
هرچه سریعتر اقدام کنید😍
#انتشار
🍃 بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃
#ۺـہـود_عـۺق❣✌️🏻
بسم الله النّور
یادته؟
مامان همیشه می گفت از تیرآهن موندن بترسید!!!
می گفت: آدم ها مثل آهن هستند، بعضی در حد تیرآهن باقی می مانند و بعضی انقدر در کوره می سوزند و انقدر ضربات پُتک روی سرشون رو تحمل می کنند که تبدیل می شوند به شمشیر دو دم! تبدیل شوند به ابزار دست امیرالمومنین...
یادته محمد؟
یادم نمیاد چه زمانی به شمشیر تبدیل شدی در دست قمر منیر بنی هاشم برای دفاع از ناموس خدا، اما ما هنوز...
هنوز در کوره ایم... تقویم هرچند چهار سال از رفتنت رو نشان بده اما انگار ما چهل سال است در کوره ی رفتنت می سوزیم.
غصه نخوری! فدای سرت اگر مادر هنوز دلتنگی می کند...
فدای سرت اگر پدر، آشکارا با غم تو پیر می شود...
فدای سرت اگر دل من و برادرت مثل شمع می سوزد بعد از رفتنت...
اصلا همه سختی های پس از تو، فدای سرت نازنینم...
تو فقط بتاب، ماه شب تار من!
روشنی ببخش به دل جوانانی که در این ظلمت امیدی به هدایتشان هست، بتاب و نگذار در غربالگری های آخرالزمان، سقوط کنیم، بتاب و تمام برنامه های دشمن را با محبتت نابود کن، بتاب و سرباز جمع کن برای ظهور مولایمان، بتاب تا بتوانیم این ساعات پایانی شب را تاب بیاوریم...
بتاب عزیزدلم، آرام جانم، جوان رشیدم، بتاب...
__________________
هنوز دیر نیست
هنوز صبرِ من، به قامتِ بلندِ آرزوست
عزیزِ همزبان
تو در کدام کهکشان
نشستهای؟
#الحمدلله_کما_هو_اهله
#شهادتت_مبارک
#یک_روز_بعد_از_حیرانی
#سعید_چمن_لیالی_شکوفه_شیان
#به_وقت_۲۱_آبان
#هر_که_را_صبح_شهادت_نیست_شام_مرگ_هست
#دعوتید_به_میهمانی_شهدا
#دغدغه_های_پوچ_مال_بقیه_ما_ظهور_را_هدف_داریم
#یاعلی
#hoseinvesali
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیرے
💚✍| @shahid_dehghanamiri
《بسم الرب الشهداء والصدیقین》
#برشی_از_کتاب📚
#یک_روز_بعد_از_حیرانی💔
#نذر_چشمانت
روزهایی که برای تهیه مایحتاج به شهر حلب می رفتید مدام سرت را پایین می انداختی.
نمیخواستی چشمت به دختر های بی حجاب سوری بیفتد.آنها هم که اکثرا بی حجاب بودند. هر چقدر هم آقا تقی شوخی کرده و گفته بود:((بابا کله رو بیار بالا.اینا همشون این جوری ان.))
تو باز همسرت را بالا نمی گرفتی . یک بار هم داخل یک مغازه رفتی برای خرید وسایل نظامی
اما به چشم بر هم زدنی برگشته و گفته بودی:(( اینجا چیزی که به درد ما بخوره نداره.)) اما حرفت باور کردنی نبود.
مگر می شد هیچ وسیله به درد بخوری نداشته باشد.
تو به خاطر دختری که داخل مغازه بود برگشته بودی.
حتما باز هم نمیخواستی چشمت آلوده شود! دلیلش را قبلا به مادر گفته بودی .
تهران، حلب یا دمشق برایت فرقی نداشت، چشمانت نذر کس دیگری بود.
ما گاهی به عجّل فرجهم های صلوات هایمان بی باوریم! نمیخواهی تعریف کنی ؟
بالاخره با آن چشمان با حیا چه کسی را دیدی؟
شاید چون در غربت و دور از مادر زمین خوردی ،
مادر سادات سرت را بر زانو گرفت.
سری که نداشتی....😭😭😭
🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
خرید اینترنتی
Manvaketab.ir
📞مرکز پخش
02537840844
📲پیامکی
3000141441
🏭مراجعه به کتابفروشیهای سراسر کشور
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽
#یک_روز_بعد_از_حیرانی
#فاطمه_سلیمانی_ازندریانی
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری #شهید_دهقان #مدافع_حرم #سالگرد_شهادت #دهه_هفتادی
#پیشنهاد_مطالعه
#نشرشهیدکاظمی
#من_و_کتاب
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتاب #کتاب_خوب #کتاب_باز
🌸با لینک فوروارد شود...🌸
📚|• @shahid_dehghan
《بسم الرب الشهداء والصدیقین》
📚 #یک_روز_بعد_از_حیرانی💔
🗓 #تقویم_های_بی_قرار
مهدیه گفته بود:((همه مثل تو فکر نمی کنن. خیلی از مردم با دو دوتا چهارتای عقل دنیایی زندگی میکنن.))
_باشه . انسانیت و دین داری به کنار ! وطن پرستی هم از بین رفته؟
اینیکی دیگه به قول تو حساب و کتاب دو دوتای عقلانیه . اگر به شما خبر بدن که اراذل و اوباش به محلتون حمله کردن ، تلاش نمی کنین جایی باهاشون روبه رو بشید که دور از خونه و خونوادتون باشه؟ که مبادا باعث خرابی خونه و وحشت و ترس خونوادتون بشه؟
چه کسی ضمانت داده که این اوباش خون خوار بی عقل، ایران تهدید نکنن ؟ باید منتظر بمونیم تا شهر های مرزی خراب بشن و ناموس ایران قتل عام تا یاد دفاع بیوفتیم؟ هیچ ضمانتی بابت امنیت ایران برابر این موجودات وحشی نیست ،
این جماعت بین خودشون دعا میکنن که ان شاءالله تهران!
آرزوشون خطبه خوندن ابوبکر بغدادی توی تهرانه. اینجاست که گفتم دشمن رو باید شناخت...
مهدیه مات مونده بود . انتظار نداشت این همه تحقیق و فکر پشت کارت باشد . تو کاملا می دانستی چه می کنی، کجا می روی، چه خواهی دید و چه نتیجه ای خواهی گرفت. تنها چاره خواهر این بود که بگوید :((دعا میکنم راضی و سلامت برگردی عزیزم.)) در دلش چه غروری موج می زد برای داشتنت. چه زود نداشتن را به او آموختی .آن هم در قدم اول ، نداشتن برادری چون خودت را. هر چند بعد از رفتنت به تعداد همه آن هایی که دوستت دارند تکثیر شدی.
#گوشهایازکتاب
ʝסíꪀ➘
|❥✨ @shahid_dehghan
🎈| @shahid_dehghanamiri
《بسم الرب الشهداء والصدیقین》
#برشی_از_کتاب📚
#یک_روز_بعد_از_حیرانی💔
#سری_که_نداشتی😭
مرثیه خوانی مهدیه اشک های رفیقت را هم در آورد. آن قدر بلند گریه می کرد که صدای گریه های مهدیه به گوش نمیرسید:((خانم دهقان، نبودید ببینید تیر اندازیش درجه یک بود. نه اینکه بشینه و نشونه بگیره . در حال حرکت هم تیراندازی می کرد. میخواستن بهش قناسه بِدن ،تکتیر انداز بشه.))
تو توی یک اتاق دیگر آرام گرفته بودی. باز هم به جز تو کسی دیگری را نمی دید. با تو راحت درد و دل می کرد:((محمد، الان باید بیایی و دستم رو بگیری . الان باید من و مامان رو آروم کنی.))
می خواست بغلت کند. نمی دانست کجای بدنت زخمی شده. مسئول معراج گفت؛ بهش دست نزن. به سینه و دست و شکمش دست نزن.))
_پس چطوری داداشم رو بغل کنم؟
_بغل نکن. فقط ببوسش، آرام هم ببوس، اذیتش نکن.
مهدیه ناباورانه به صورتت نگاه میکرد و می گفت: ((محمد! مگه با خودت چیکار کردی؟ چرا اصلا نمیشه بهت دست زد؟))
پرچم را که برداشتند صورتت معلوم شد.صورت بی سرت .
مادرت گفته بود: ((محمد پس چی شد با سر اومدی؟مگه نگفتی سرت نمی آد؟))
نمی دانست فقط صورت داری. یک صورت بی سر. صورتت هم زخمی بود.
فقط یک گوشه از پیشانی ات سالم بود. آرام پیشانی ات را بوسید.
پدر گفته بود :((محکم نبوسیدش. دردش میآد.))
آرزوی یک بغل و بوسه درست و حسابی به دلشان ماند
🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
خرید اینترنتی
Manvaketab.ir
📞مرکز پخش
02537840844
📲پیامکی
3000141441
🏭مراجعه به کتابفروشیهای سراسر کشور
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽
#یک_روز_بعد_از_حیرانی
#فاطمه_سلیمانی_ازندریانی
🌸با لینک فوروارد شود...🌸
📚|• @shahid_dehghan
🎈| @shahid_dehghanamiri
بسم الرب الشهداء و الصدیقین
به اطلاع شما دوستداران شهدا میرسانیم
روز #چهارشنبه، مورخ۹۹/۲/۱۸
در شبکه سه سیما، برنامه شیرازه
#ساعت ۲۲:۳۰
کتاب#یک_روز_بعد_از_حیرانی
معرفی میگردد.
#فوروارد_واجب
#اطلاع_رسانی_شود
🌸|@shahid_dehghan
《بسم الرب الشهداء والصدیقین》
#برشی_از_کتاب📚
#یک_روز_بعد_از_حیرانی💔
#دلِبیدلبستگی
جانت را هم به همان راحتی بخشیدی که اموالت را می بخشیدی. کافی بود کسی از لباس یا کفشت تعریف کند. کسی که ازکفش یا لباست تعریف کرده بود به چشم برهم زدنی صاحب آن لباس یا کفش میشد. داشته های خودت کم بودند و به داشته های خانواده هم رحم نمیکردی. به یادگاری های پدرت از زمان جنگ . مخفیانه و دور از چشمش آنها را برمیداشتی و گاهی میبخشیدی شان.
مامان فاطمه تذکر میداد که این ها همه یادگاری های زمان جنگ هستند و پدرت آنهارا دوست دارد،
اما تو گوشت بدهکار نبود تا اینکه یک روز همه را وسط گذاشته و گفته بودی:((اینا خوشگلن. من می خوامشون.))
پدر همه را به تو بخشیده بود. اما از میان همه آنها یک انگشتر را نشانت داده و گفته بود:((این یه دونه مال دوست شهیدم، جواد جمشیدیه. استفاده کن اما تو رو خدا این رو به کسی نده.))
🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
خرید اینترنتی
Manvaketab.ir
📞مرکز پخش
02537840844
📲پیامکی
3000141441
🏭مراجعه به کتابفروشیهای سراسر کشور
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽 #یک_روز_بعد_از_حیرانی
#فاطمه_سلیمانی_ازندریانی
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری #شهید_دهقان #مدافع_حرم #سالگرد_شهادت #دهه_هفتادی
#پیشنهاد_مطالعه
#نشرشهیدکاظمی
#من_و_کتاب
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتاب #کتاب_خوب #کتاب_باز
@shahid_dehghanamiri