eitaa logo
شَھید‌ابرٰاهیم‌هٰادےٓ
2.2هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
7.7هزار ویدیو
50 فایل
﴾﷽﴿ • -اینجاخونہ‌شھداست شھدادستتو‌گࢪفتنانکنہ‌خودت‌ دستتوبڪشۍ :)♥ کپی : واجبه‌مومن📿⚘ https://eitaa.com/joinchat/2500919420Ceb7eaaa205
مشاهده در ایتا
دانلود
طلوع نزدیک است اگر بخواهیم … ظهورتوزیباترازظهورهمه‌ی‌زیبایی‌هاست؛ چشم به راه زیباترین بهاریم🤍🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📗 دستور خداوند به موسی علیه السلام : حضرت موسی (علیه السلام) در پیشگاه خداوند به سجده افتاده بود ، حق تعالی به او وحی فرمود : ای موسی ! سر بردار و دست خود را به سجده گاهت بکش و به صورتت و آن چه از بدنت که در دسترس هست ، بکش که آن موجب ایمنی از هر بیماری و درد و آفت و سختی است. 📚 سفینة البحار  ج ۱  ص ۵۹۹
زیارت+عاشورا+با+صدای+علی+فانی.mp3
28.44M
🕊 پنجمین روز از چله زیارت عاشورا و ۴۰بار «اللهم عجل لولیک فرج » 🔹به نیابت از شهید شاهرخ پناهی 🕊 💠به نیت سلامتی و تعجیل فرج امام زمان عج
دریای شورانگیز چشمانت چه زیباست جایی که باید دل به دریا زد همینجاست... 📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی
خاطره ای زیبا از شهید آرمان علی وردی از زبان دوستان شهید: روزی یکی از شهدای دفاع مقدس به نام شهید عبدالله پولادوند تفحص شد. ایشان طلبه بودند؛ شهید آرمان بسیار غبطه خوردند به حال این شهید بزرگوار در گروهی که رفقای ما پیام تفحص شهید پولادوند را اعلام کردند؛ یادم هست آرمان پیامی نوشت که متن آن پیام این بود : ((چه سعادتی این شهید داشته است . این شهید هم طلبه بودند و هم بسیجی و هم به شهادت رسیدند.)) که در آخر خود آرمان هم به همین گونه به شهادت رسید. شهید🕊🌹
✅ مجموعه جدید خاطرات و محبت‌های شهید عباس دانشگر ۲۲ 💠 آقای کیپور از شهر تهران: ... ✍ در زمان برگزاری یادواره شهدا در گلزار شهدای شهرک ولایت تهران، جایی که یادآور مردان خدا بود، با شهید عباس دانشگر آشنا شدم و کتاب‌هایش، "آخرین نماز در حلب" و "لبخندی به رنگ شهادت"، مرا به دنیای دیگری برد. دنیایی از ایثار، ایمان و عشق به خدا. یک شب، در فضای مجازی، سخنرانی استاد رائفی‌پور را گوش می‌کردم. استاد از ویژگی‌های شهیدی می‌گفت که کتاب‌هایش را تازه خوانده بودم؛ شهید عباس دانشگر. سخنان استاد باعث شد که آتش عشق به شهید در دلم شعله‌ور شود. آنجا که می‌گفت: « به سمنان رفتم، به خانه شهید. پدر شهید، دفتر سررسید او را آورد. برنامه‌ی زندگی‌اش را که دیدم، شوکه شدم. گریه کردم. » استاد می‌گفت: «دانشگاه امام حسین (علیه‌السلام) سال اول دانشجویی‌اش بود. ما را دعوت کرد سخنرانی. رفتیم دفتر نشستیم. از من پرسید چه‌کار کنم؟ گفتم روزی یک صفحه قرآن با تفسیر بخوان. دیدم تو برنامه‌اش بود. گریه‌ام گرفت. گفتم عجب، ما مدعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند. ما حرفش را زدیم، او عمل کرد.» صحبت‌های استاد را که شنیدم، فهمیدم نتیجه عمل به برنامه منظم عبادی چقدر می‌تواند مؤثر باشد؛ این شد که عشق و ارادتم به شهید دوچندان شد و عباس شد رفیق شهیدم. با تحقیق بیشتر درباره شهید و خواندن دست‌نوشته‌ها و برنامه عبادی روزانه‌اش، هر روز علاقه‌ام به او بیشتر می‌شد. بی‌قراری دیدارش، مرا از تهران به زیارت مزارش در امامزاده علی‌اشرف علیه‌السلام کشاند. روزهایی که از عصر تا شب در جوار شهید بودم، از بهترین روزها و شب‌های عمرم بود. اولین‌بار وقتی به مزار شهید رسیدم، حسی عجیب وجودم را فراگرفت. انگار عباس همان جا حاضر بود. سکوت مزار با هیاهوی درونی‌ام در تضاد بود. دلم می‌خواست ساعت‌ها کنار مزارش بنشینم و با او از دغدغه‌هایم بگویم. حسی شبیه به آرامش و دل‌تنگی هم‌زمان داشتم. سر مزار شهید، افرادی را دیدم که با عشق و علاقه خاصی از شهرهای دور به زیارت شهید آمده بودند. با عشقی که به شهید داشتم، به نیت شهید قرآن و نماز مستحبی خواندم؛ شهیدی که در زمان حیات خود به دنبال حل مشکلات مردم بود، حالا بعد از شهادتش واسطه اجابت حاجت افراد زیادی شده بود. با خودم فکر می‌کردم، یعنی می‌شود یه روزی هم من یه مشکلی داشته باشم و با محبت شهید عباس، مشکلم حل شود؟ آخه فهمیده بودم که خیلی‌ها از شهید حاجت گرفتند. مدتی که گذشت، در ادامه تحصیلم در دانشگاه مشکلی برایم پیش آمد که یه جورایی تهدید جدی برای آینده‌ام بود. اگر این مسئله حل نمی‌شد، برنامه‌ریزی‌هایم برای ادامه تحصیل و آینده زندگی‌ام با مشکل روبرو می‌شد. خیلی نگران و دلواپس بودم. از خداوند متعال و ائمه اطهار علیهم‌السلام و رفیق شهیدم خواستم که کمکم کنند و این مشکل را برطرف کنند. از ویژگی‌های شهید دانشگر این بود که به بیداری قبل از نماز صبح و شب‌زنده‌داری اهمیت می‌داد. برای اینکه شهید زودتر دستم را بگیرد، چند شب مثل شهید برای نماز شب بیدار شدم و دقایقی قبل از اذان صبح با خدای خودم رازونیاز کردم و خواستم اگر مصلحت است حاجتم برآورده شود. بعد از چند روز، درحالی‌که امیدی به حل مشکلم نداشتم، به طرز عجیبی مشکل تحصیلی‌ام برطرف شد. نمی‌دانم چطور، اما می‌دانم که این نتیجه ایمان و توکل به خدا و توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام و وساطت شهید بود. آن روزها درس بزرگی از شهید عباس گرفتم. فهمیدم شهدا فقط اسم و عکس نیستند، زنده‌اند و حواسشان به ما هست. آنها می‌توانند مشکلاتمان را حل کنند. این یقین همیشه در قلب من زنده است. بعد از حل مشکلم، نه‌تنها به تأثیر وساطت شهدا پیش خدا و اهل‌بیت (ع) ایمان بیشتری پیدا کردم، بلکه تصمیم گرفتم راه شهید عباس را در زندگی ادامه دهم. از آن روز به بعد، سعی کردم بیشتر به نماز و قرآن اهمیت بدهم و در کارهای خیر شرکت کنم. شهید عباس نه‌تنها مشکلم را حل کرد، بلکه مسیر زندگی‌ام را تغییر داد. 📗 نویسنده: مصطفی مطهری‌نژاد 🎞 خودسازی به روش عباس دانشگر 📜 وصیتنامه و برنامه هفتگی ┅•🍃🌺🍃•┅
شهید شاهرخ پناهی شانشین نام پدر : اژدر  تاریخ تولد: 10-5-1345 شمسی محل تولد: تهران   سرباز- متاهل   محل خدمت:بهداری  تاریخ شهادت :30-11-1364شمسی   محل شهادت : آبادان-والفجر8   گلزارشهدا:امامزاده عقیل  اسلامشهر-تهران https://eitaa.com/Shahid_ebrahim_hadi3
🕊فرازی از وصیت‌نامه شهید شاهرخ پناهی 🕊 🔹پدرو مادر بزرگوارم به شما تبریک عرض می کنم که لا اقل توانستم شما رام نزد دشمنان اسلام رو سفید کنم و شما را از خانواده شهدا قرار دهم . 🔹از خداوند متعال می خواهم که به شما صبر و استقامت عنایت بفرماید تا از رفتن فرزندان دیگرتان به جبهه جلوگیری نکنید 🔹هیچ کس حق ندارد بگوید بیچاره جوان بود ،این جوانان هستند که اسلام را زنده نگه داشته اند 🔹تنها خواهشی که دارم این است هر کس مرا دوست دارد و خاطر مرا می خواهد باید امام عزیزمان را دوست داشته باشد و امام را تنها نگذارد چون من امام را دوست داشتم و به او لبیک گفتم و به جبهه رفتم 🔹از شما خواهش می کنم اسلام را یاری کنید چه با مال خود، با جان خود ،چه با زبان خود و به هر طریقی که می توانید 🌷شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🌷 https://eitaa.com/Shahid_ebrahim_hadi3
6.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرام و مردانگی ابراهیم یعنی این🥺🥺🕊️🕊️ خدایی باش چو ابراهیم قطعه ای از فیلم فراری از شبکه یک درباره شهید ابراهیم هادی