eitaa logo
شهید گمنام
3هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
5.4هزار ویدیو
90 فایل
🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ࢪفیق‌شهیدشهیدت‌میڪند.🥀 ارتباط با مدیر کانال شهید گمنام ⤵️⤵️⤵️ @khakreezfarhangi خادم تبادل ⤵️⤵️⤵️ @Abrahim_Hemat
مشاهده در ایتا
دانلود
آقا ابراهیم هادی ، بیا پنجاه پنجاه با هم شروع کنیم یه قدم من یه قدم تو💔..
شما خودتونم که روز اول ابراهیم‌هادی نبودی ، از یه جایی شروع کردی منم بخدا خستم ، بخدا دلم میخواد توی سپاه امام‌زمان به درد بخورم اما چه کنم که گناه دست و پامو بسته داره بیچارم میکنه ؛ تو امشب بیا دستمو بگیر💔 . .
داش ابرام ؛ من میخوام اسیرِ دست تو بشم💔
داش ابراهیم توی این دوره زمونه شیطان به من سیلی زده بیا دستمو بگیر نزاز غرقِ گناه بشم .💔
داش ابراهیم ، زندگیم داره به نابودی کشیده میشه، میخوام اسیرِ دست تو بشم تورو حضرت‌ زهرا منو ولم نکن . .💔!!
میخوام باهات رفیق بشم داش‌ابرام آخه شنیدم هر کسی هم باهات رفاقت کرده پشیمون نشده :)💔😭
آخدا شکرت بابتِ رفاقتم با شهدا .♥
اوقاتی که در مهمانی های خانوادگی بود، اگر بانوان حضور داشتند حریم شرعی را رعایت می کرد‌. اگر جمع بابت موضوعی می خندیدند، سرش را پایین می انداخت و می خندید. هیچ گاه مستقیم در روی نامحرم نگاه نمی کرد و به شدت مقید و چشم پاک بود. @shahid_gomnam15
خداحافظ ماه رجب... خداحافظ ماه پر رحمت خدا خداحافظ ای ماه خوب خدا خداحافظ ای وعده ی صادق خدا برای تطهیر قلبهایمان دلمان بعد از با تو ،به با عظمت خوش است پروردگارا شکرت ما را در این ماه زنده نگه داشتی و ریزش رحمتت را برما ارزانی کردی خدای مهربونم ما را از لبیک گویان این ماه قرار بده ..🤲❤️ آیا سال بعد هستیم 💔 این الرجبیون...😭
🌸 بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸 نوزدهمین روز (2اسفند) چله ی ختم صلوات مون هدیه به روح مطهر سلامتی و تعجیل در فرج حضرت مهدی (عج) میباشد دست جمعی مون روزانه ۱۰۰ مرتبه الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🌱🌸🌱🌺🌱🌸🌱🌺🌱🌸🌱🌺🌱 گروه ختم صلوات مون ⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3400007970C7419aa8d81
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام همراهان عزیز کانال شهید دقایقی مون هستش متاسفانه محدود شده با جذب اعضا از محدودیت خارج میشه عضو کانال بشین تا از محدودیت خارج شه این عمل تون بی اجر نخواهد مانده 🌷عنایت شهدا شامل حالتان ان شاءالله🙏 🌷 ⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3154837505C1d9b7621b3
تو‌قلبۍ‌کہ‌‌جاے‌شهید‌ نیسٺ‌اون قلب؛ نیسٺ‌قبره💔🥀
همیشه برای خدابنده باشیدکه اگراین چنین شدبدانیدعاقبت همه ی شما به خیرختم می شود…!🌱 شهید🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید بی سری که از نحوه شهادتش مطلع بود🥺💔 شهیدی که بعد از حدود پنج سال گمنامی مادرش اعمال تدفینش را انجام داد🥺💔 _با حضور گرم خانواده گرانقدر شهید رضا حاجی زاده 💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشه میگفت: یه شھید انتخاب ڪنید، برید دنبالش بشناسیدش؛ باهاش ارتباط برقرار کنید شبیهش بشید حاجت بگیرید ‌ . . . شما هم ” میشید. @shahid_gomnam15
🌷 کتاب (کتاب مخفی) 🌷 زبیر متعجب نگاهش می کند. _ سارون ؟! کنار آتش زانو می زند و بر تخته سنگی می نشیند . _ سارون شهر جذامیان است ! نصرانی با تعجب زیر لب می گوید: _ شهر جذامیان ؟! زبیر سری تکان می دهد. دستانش را بر آتش می گیرد تا گرم شود . _ آری . هر چند که دیگر خبر و خطری از جذام نیست . اما شنیده ام که مردمان سارون چند سال پیش کوچ کردند و از سارون رفتند . حالا جز چند خانه مخروبه و دیوار فرو ریخته و چند سقف سست چیزی در آن جا نیست . سرش را بر می گرداند طرف نصرانی و می پرسد: _ برای چه کاری به سارون می روی ؟! آن جا شهر مردگان است ! نصرانی متوجه مردی شده است که در قسمت تاریک کنار خیمه نشسته و به آسمان خیره شده است. سرش را کامل بالا گرفته و دارد به آسمان نگاه می کند. انگار چیزی را در آسمان دیده است . گردنش بیشتر از حد معمول بالا رفته ! نصرانی می گوید: _ باید گمشده ای را پیدا کنم! زبیر سری تکان می دهد. _ کسی را گم کرده ای ؟! نصرانی هنوز دارد به آن مرد نگاه می کند. مرد به شکل عجیبی به طاق آسمان خیره است . از وقتی نصرانی او را دیده ، او مشغول تماشای آسمان بوده . نصرانی به زبیر نگاه می کند و می گوید: _ در پی کتابی هستم ! ادامه دارد... @shahid_gomnam15
🌷 کتاب (کتاب مخفی) 🌷 با دست اشاره می کند به مردی که به آسمان خیره است . _ این مرد چرا اینگونه به آسمان خیره شده؟! زبیر اما انگار پرسش دیگری دارد. می پرسد: _ کتاب ؟! توی شهر جذامیان؟! نصرانی سری تکان می دهد و می گوید: _ کتاب مخفی ! داستانی نیست که بتوانم برایت روایت کنم . دوباره به مرد اشاره می کند و می پرسد: _ چرا این نگاهش را از آسمان بر نمی دارد؟! زبیر به شعله های آتش نگاه می کند و می گوید: _ اگر سی روز قبل او را می دیدی، همچون من و تو عاقل بود ! نصرانی با تعجب می پرسد: _ حالا عاقل نیست ؟! زبیر با هیزمی که در دست دارد ، با زبانه های آتش و ذغال ها بازی می کند. _ او اکنون مردی ست که جز به آسمان ، به هیچ چیز و هیچ کس نگاه نمی کند . بیست و نه روز است که نگاهش را به آسمان دوخته . خواب هم که باشد ، نگاهش به آسمان است . بر آسمان چشم می بندد و به وقت بیداری بر آسمان چشم باز می کند. شعله ها برابرش می رقصند . نصرانی مبهوت به مرد نگاه می کند ‌. زبیر ادامه می دهد: _ داستان این مرد، عجیب ترین داستان تمام عالم است ! نصرانی با تعجب می پرسد: _ چه بر سرش آمده؟! بیمار است ؟! زبیر جواب می دهد: _ منتظر عذاب است ! ادامه دارد... @shahid_gomnam15
4_6021370516349127849.mp3
16.54M
🎶 قطعه «عزیزم حسین(2)» منتشر شد ‌ •پویش به مناسبت ایام ولادت امام حسین(ع) آغاز شد 🎤 باصدای عبدالرضا هلالی و محمداسداللهی 📝شاعر: محمداسداللهی 🎼موسیقی: امید رهبران 👥با همراهی گروه سرود احسان @shahid_gomnam15
شهید مدافع حرم محمد آژند. رفیق و دوست شهید مصطفی صدر زاده
546.7K
صوت مادر بزرگوار شهید محمد آژند
❤️ قࢪائت دعاے فرج ... به‌نیّٺ برادࢪشهیدمان‌مےخوانیم 🌱 💐💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahid_gomnam15