eitaa logo
شهید گمنام
3.4هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
6.3هزار ویدیو
93 فایل
🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ࢪفیق‌شهیدشهیدت‌میڪند.🥀 ارتباط با مدیر کانال شهید گمنام ⤵️⤵️⤵️ @khakreezfarhangi ⤵️⤵️⤵️ @gomnam30 خادم تبادل ⤵️⤵️⤵️ @YaFateme1349
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 کتاب (کتاب مخفی) 🌷 ابو حامد و سلیمان سری تکان می دهند. خادم برابرشان می رسد و دست تکان می دهد. _ خوش آمدید! اتفاقا چند حجره خالی داریم و شام محیاست! خالد افسار اسبش را به دست خادم می سپارد . _ این اسب ها را سیراب کن . علوفه تازه یادت نرود ! ابو حامد و سلیمان از اسب ها پایین می آیند . خادم افسار چهار اسب را به. دست می گیرد. ابو حامد دست بر شانه خادم می گذارد و می پرسد: _ غذای گرم چه داری ؟! گوشت شتر یا گوسفند ! خادم می گوید: _ هم گوشت شتر داریم ، هم کباب گوسفند ! شیر تازه و نان و رطب هم هست ! اشاره می کند به ماهان که مدهوش به اسب بسته شده . _ این دیگر کیست؟! خالد می گوید: _ دزدی بی آبرو ست که به کاروان ما دستبرد زده و باید به حکم محمد دستانش را قطع کنیم . خادم با اخم به ماهان نگاه می کند. _ خواجه این منزل گاه دوست ندارد پا به درون بگذارند ! ابو حامد سری تکان می دهد و می گوید: _ بیندازش توی طویله! اما شب را باید کنار ما بخوابد! باید مراقبش باشیم تا فرار نکند . خادم مبهوت به ماهان نگاه می کند. مهاجمان از در بزرگ کاروان سرا وارد می شوند . ادامه دارد... @shahid_gomnam15