4_5880906544396107802.mp3
5.75M
🏴#وفات_حضرت_عبدالعظیم...
🏴داغ از دل دو عزا شدی
🎤کربلایی جواد مقدم
.
#التماس_دعا
https://eitaa.com/sh_hadi_jafari/115
چشم مڹ با دیدڹ روي تو روشڹ میشود
ای همیشه باعث لبخند من، روزت بخیر 🌹🍃
🌹به یاد شهید مدافع حرم مهندس هادی جعفری🌹
https://eitaa.com/sh_hadi_jafari/115
🌸 #قصه_زندگی شهید_هادی_جعفری 🌸
🌺گفتگوی اختصاصی با #همسر_شهید_هادی_جعفری
✅قسمت هشتم
🔷حماسه بانو: این رابطه عمیق عاطفی از کجا نشات میگرفت؟ از اول، دستور العملی داشتید؟
🔶همسر شهید: اول ازدواجمون، پدرم به هردوتامون گفت که الان نباید دو تا "من" باشید. باید بشید" ما " و پدرم به من گفت :" این نصف شدن و شکستن منیت، باید بیشتر از طرف تو باشه. چون مرد غرور داره. اما زن بیشتر میتونه از من بودن خودش کم کنه." یعنی با اینکه پدر من بود، این حرفا رو زد. ...
همیشه هم اقا هادی میگفتن :" اون لحظه که من دارم یه حرفی رو بهت میزنم، تو بگو #چشم!! من خوشم میاد. بعد تو با اون زنانگی خودت حرفت رو به کرسی بشون. مثلا بگو اگه اینجوری بشه من بیشتر دوست دارم.. میگفت من اونجوری بیشتر دوست دارم و همون کاری که تو میگی انجام میدم!" میگفت زن خوب یعنی این!!
🍀حالا جالب اینه که من با اینکه بهش چشم نمیگفتم اما همیشه کاری که من میگفتم انجام میداد! اونم همیشه میگفت:" تو چشم نمیگی، من دارم کاری که تو میخوای انجام میدم. اگه چشم بگی دیگه برات چیکار میکنم!"
🔷حماسه بانو: خیلی جالبه! خانم جعفری! این حرفی که اقا هادی بهتون گفتن دقیقا همون دستورالعملی هست که سالهاست اساتید حوزه تربیت خانواده میدن. "کلید طلایی چشم"
🔶همسر شهید: بله دقیقا ..جوونای الان مثل خودم دوست دارن لجبازی کنن. الان که برمیگردم به گذشته، به دلخوریهای کوچکی که تو زندگیم بوده، فکر میکنم، میگم خب چرا لجبازی میکردم؟ باید وقتی یه چیزی میگفت، میگفتم چشم. بعدش کاری رو که من میخواستم انجام میداد! منم الان به جوونا میگم: لجبازی نکنید زندگی خودتونه!
پدرم همیشه میگفتن 'گربه رو دم حجله بکش' یعنی همون لحظه بگی چشم.. واقعا چشم گفتن معجزه میکنه! یعنی چشم بگی در حقیقت داری پادشاهی میکنی و هر چی خودت بگی انجام میشه! در حالیکه بعضیا مثل خودم فکر میکنن منظور از "گربه رو دم حجله بکش" یعنی اینکه لجبازی کنم و با همه چیز مخالفت کنم! درصورتیکه آقایون بخاطر غرورشون دوست دارن چشم بشنون ولی در حقیقت همشون بچه هستن و خیلی راحت میتوانید آنها را مثل موم تو دستتون داشته باشید..
#ادامه_دارد
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
https://eitaa.com/sh_hadi_jafari/96
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
در بند نخواهد ماند آنکه پرواز آموخته است... 🌷شهید خلبان شجاعت علمداری 🌷 #مدافع_حرمین_عسکریین #
❤️✨🌿🌹
#مدافعان_سامرا...
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
در دوم تیـر مـاه ۱۳۴۵ در روستای مورجان از توابع بخش میمند شهرستان فیروزآبـاد چشم به جهـان گشـود.
دوران کـودکی خـود را در همـین روسـتا و در کنـار خانوادهای مؤمن و مذهبی سپری کـرد و سپس راهی دبستـان شد. او از همـان کـودکی در کارهـای کشـاورزی و دامـداری به خانواده کمک می کرد . پس از گذراندن مقطع ابتـدایی به دلیل نبودن مدرسه ی راهنمـایی در روستا برای ادامه ی تحصیـل به فیروزآبـاد رفـت. با موفقیت دوران راهنمایی و متوسطه را سپری و سپس در آزمون ورودی دانشـگاه شـرکت کرد و پس از طی مراحل مصاحبه و معاینهی پزشکی، در رشته ی خلبـانی دانشـگاه امام حسیـن (ع) اصفهـان شروع به تحصیل کـرد.
او پس از اخذ مـدرک لیسانس ، لباس مقـدس پاسـداری را بر تن کـرد و به عنوان پاسداری نمونه به سپاه پاسداران انقلاباسلامی پیوست. سپس بعد از گذرانـدن چندیـن دوره ی تخصصی خلبـانی ، بـه عنـوان خلبـان بـالگرد در نیـروی هوانیروز سپاه پاسداران مشغول به خدمت شد.
با ورود فنـاوری نوپای پهپـاد به هوا فضـا، به همراه چند تن از خلبانـان برتر انتخاب شدند تا دوره های لازم را آموزش ببینند. ایشان در سال ۱۳۸۲ ازدواج کردند و صـاحب سه فرزند شدند.
سرانجام در نهم تیرماه ۱۳۹۳ و در نبرد با داعش و القاعده، به هنگام دفـاع از حریـم اهل بیت (ع) در سامرای عـراق و در جوار بارگـاه ملکـوتی امام حسن عسکری (ع) بر اثر ترکش خمپـاره به به فیض شهـادت نائل آمد . و پیکـر مطهرش با مشایعت امت خداجـو در روستـای خانه خمیس منطقه سیاخ دارنگون شیراز به خاک سپرده شد.
🌷 کار شهیـد و همکارانش در عـراق، کنترل هواپیماهـای بـدون سرنشین در جوار ملکـوتی حـرم امام حسن عسکـری (ع) بوده است .
🌷سرهنگ خلبان شهید شجاعت علمداری 🌷
#سالـروز_شهـادت 🕊
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
ا🌷للهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷
🌿🌹
✨🌿🌹
❤️✨🌿🌹
#یازینب...
#کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری🌷
https://eitaa.com/sh_hadi_jafari
🌸#قصه_زندگی شهیدهادی_جعفری 🌸
🌺گفتگوی اختصاصی#همسر_شهید_هادی_جعفری
✅قسمت نهم
🔷حماسه بانو: این حالت عاطفی اقا هادی در خارج از رابطه دو نفره تون هم وجود داشت؟
🔶همسر شهید: بله...بسیار زیاد..اقا هادی خیلی دلسوز بودند. اصلا خدا شهادتش رو بخاطر قلب مهربونش بهش داد. اگه خودش هم دستش خالی بود ولی اگه یکی نیاز داشت، حاضر بود بهش کمک کنه . یه روز با هم بیرون بودیم یهو دیدم اقا هادی با یه بادگیر داره میاد..گفتم اینو چرا خریدی؟ نه لازم داریم نه پول اضافه داریم. گفتن:" یه دستفروشی اومد. دیدم پول نداره و دستش خالیه. گفتم بخرم ازش.! "یا اینکه ماه محرم پدرشون نذری میدادن. با اینکه نداشتیم اما حتما میگفتن که یه بخشی رو ما بدیم تو راه امام حسین خرج بشه و به پدرشون کمک میکردن. !
🍀یه بار رفته بودیم مشهد. اونجا ناهار دعوت حضرت شدیم. رستوران حرم جوریه که فقط کسایی راه میدن که فیش دارن. دم در رستوران حضرت خیلی شلوغه که همه میخوان برن داخل. اما نمیذارن. اونجا یه خانم بچه بغل ایستاده بود و التماس میکرد که بذارن بره داخل. اقا هادی رفت فیش خودش رو داد به این خانم. اونم با خوشحالی رفت داخل رستوران. و هادی دیگه فیش نداشت. همه باهاش دعوا کردن. اونم گفت عیب نداره من و خانمم با هم غذا میخوریم..
🍀هادی خیلی قلب مهربون و دلسوزی داشت سعی میکرد تو کارا به همه کمک کنه حتی اگه خودش توانش نداشته باشه!
ما پنج شنبه ها میرسیدیم امل. اگه میومد میدید پدرش تو باغ داره کار میکنه با همون خستگی راه، سریع میرفت کمکشون. یعنی دوش به دوش پدرشون کمک میکردن هم قبل ازدواج هم بعد ازدواج ؛ پدر و مادرشون کاری رو بدون ایشون انجام نمیدادن....همیشه حرفشون این بود که میگفتن پدر و مادرم حق دارن. من الان اگ بهشون کمک کنم بعدا بچه های منم به من کمک میکنن. همان طور که پدرم همیشه به پدرشون کمک میکردن، این شده که منم الان به پدرم کمک میکنم!...
#ادامه_دارد
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
https://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
دارد زمان آمدنت دیر مے شود
دارد جوان سینہ زنت پیر مے شود
این کشتے شکستہ ی طوفان معصیت
با ذوق دست توست کہ تعمیر مے شود
✨اللهم عجل لولیک الفرج✨https://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
🌺#رفیق_شهید
شهید بہ قلبتـ نگاه میڪند
اگر جایـے برایش گذاشته
باشےمـےآید،مـےماند
[°تا شهیدٺــ ڪند°]🌺
https://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
وصیت نامه#شهید_مدافع_حرم#مهندس_هادی_جعفری:
بخشی از وصیت نامه شهید
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
خطاب به خانواده عزیزم:
شادوخوشحال باشیدکه فرزندکوچکتان توانست دراین راه قدم بگذاردوازشماخواستارم که درنبودمن گریه وزاری مکنیدوسرهای خودرابالابگیریدکه فرزندتان درجایی ازدنیارفت که مولای عالمتان عزیززهرا(س)درآن خاک به شهادت رسیدکه شایدمولایم علی(ع)وفرزندش امام حسین(ع)وآقاابوالفضل درآن دنیاشفاعت خواه من گنهکارشودتاخداوندمتعال نیزازگناهان من بگذرد.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
کانال شهیدمهندس هادی جعفری
https://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
#اولینسالروزآسمانیشدنترسید...🌷
زمان : جمعه ۲۲ تیر
مکان : شهرک ولیعصر عج میدان شهید رجایی خیابان سجادی جنوبی خیابان شهید عمرانی #حسینیه_سیدالشهدا علیه السلام
#منتشرکنیدhttps://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
#شهیدهادی_جعفری 🌸
🌺گفتگوی اختصاصی باهمسر_شهید_هادی_جعفری
✅قسمت دهم
🔷حماسه بانو: سفر اول به عراق شهریور 93 بود. بعد از ان 6 ماه پیشتون بودن؟ تهران بودید دیگه؟
🔶همسر شهید: بله. این 6 ماه اخر پیش هم بودیم. البته گاهی ماموریت داخلی میرفتن. ولی چون من هم دانشجوی دانشگاه علوم تحقیقات تهران بودم، بیشتر پیش هم بودیم ولی هردومون درس میخوندیم. یادمه یه ماه برا امتحانات قرار گذاشته بودیم من توی هال، اونم تو اتاق بمونه، درس بخونیم. یادم میاد یه دفعه که داشتیم درس میخوندیم، یه دفعه از اون طرف صدام کرد فاطمه فاطمه.... من بدو رفتم گفتم چه خبر شده ؟چی شده؟ هادی کتاب رو از دستم گرفت، انداخت اون طرف. گفت :" ولش کن درس رو . بیا هر دوتامون انصراف بدیم. خسته شدیم. بیا زندگیمون رو بکنیم..." با خنده گفتم:" مسخره، من ترسیدم. گفتم اتفاقی افتاده" گفت نه بیا بریم انصراف بدیم...! یعنی انگار از اینکه از هم دور بودیم، اون تو اتاق خواب و من تو پذیرایی و اینجوری داشتیم زندگی میکردیم، اعصابش خرد شده بود. یعنی دوست داشت من کنارش باشم. اون اوایل هم که خونه تهران گرفته بودیم ولی خالی بود و هادی تنها زندگی میکرد، بهم پیام داد، پیامش رو هنوز دارم. بهم گفته بود:" الان دارم عکس های تو رو تو لپ تاپم میبینم و بعد خونه رو نگاه میکنم.. میگم کی میشه فاطمه ی من بیاد داخل این خونه!
🔷حماسه بانو: گاهی آدمها، فرصت کنار هم بودن رو بخاطر چیزایی از دست میدن که اصلا ارزشش رو نداره! اقا هادی از رهبری هم حرفی میزدن؟
🔶همسر شهید: همیشه میگفتن که رهبرمون تنهاست ما وظیفمونه بهشون کمک کنیم...خیلی ارادت داشتن به رهبر! از طرف محل کارش هم 2 بار بردنش نماز پشت سر اقا ؛ اولین باری که رفت و اومد با ذوق برا همه تعریف میکرد. وقتی بهم زنگ زد. چنان با ذوق بهم گفت خانم اگه بدونی کجا بودم . گفتم کجا؟ گفت رفته بودم نماز پشت سر اقا. دومین صف بودم پشت سرشون، نماز میخوندم ؛ میگفت دلم میخواست بپرم بغلشون کنم اما مخافظاشون اجازه نمیدادن, خیلی ذوق داشتن برا همه تعریف میکردن!
#ادامه_دارد
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
https://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
#آقامونه🌹🍃
°غــــــــــیر رویتـــ🌕ـــــــ
❤️
°هر چــــہ بیــــنمـــ°
💛
°نـــور چشممــ°
❤️
°ڪم شود°
#مولاناhttps://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
#فداییسیدعلـی✋😌
🌺گفتگوی اختصاصی #همسر_شهید_هادی_جعفری
✅قسمت یازدهم
🔷حماسه بانو: با شما درمورد این مسائل صحبت میکردن؟ اصلا در حال و هوای شهدا و شهید شدن بودن؟
🔶 همسر شهید: اره اوایل ازدواجمون همیشه میگفتن من زیاد عمر نمیکنم. بعد هم که رفتن تو قرارگاه خاتم و اون محیط رو دیدن گفتن من شهید میشم.اقا هادی همیشه میگفتن رییس اباد شهید نداره من شهید رییس اباد میشم. من میگفتم این چه حرفیه؟ شهادت لیاقت میخواد. هر کسی که نمیتونه شهید بشه . این اواخر خیلی فیلم شهدای مدافع حرم رو دانلود میکرد مثلا کلیپ شهید باغبانی و شهید بیضایی. این فیلم ها رو نشونمون میداد و ما گریه میکردیم. کلیپ شهید باغبانی و خانمش رو که نشونم میداد میگفت خانم ببین مثل این خانم صبور باشیدا، یاد بگیر!
🍂بنر یکی از شهدای مدافع حرم رو در سطح شهر زده بودن. میگفتن ببین خانم یه روزم عکس منو میزنن ..بار اولی که داشت میرفت چیزی نگفت. وقتی که برگشت دوستاش به شوخی و مسخره میگفتن اقا هادی لیاقتت رو ثابت نکردی؟ بار آخری که میخواست بره گفت اگ من ایندفعه لیاقتم رو ثابت نکردم بهتون! وقتی میخواست بره پسر عموم به شوخی میگفتن بیا ازت عکس بگیرم که اگ شهید شدی عکس پوسترت بشه! بعد از شهادتشون هم دوستشون یه عکس تو همون منطقه ازش گرفته بودن با لباس نظامی و سربند "یاحسین" یا "یا فاطمه الزهرا" . که به دوستشون گفته بودن بگیر که این عکس شهادته . جالب اینجاست که ما اون عکس رو ندیده بودیم. روزی که خبر شهادتشون رو دادن، داشتیم برا بنر دنبال عکس میگشتیم، دوستشون اون عکس رو آوردن نشونمون دادن گفتن این عکس رو من ازشون گرفتم که واقعا هم شد عکس پوسترش.
🔷حماسه بانو: با اون همه استرسی که در سفر اول داشتید،چطور راضی شدین که دوباره بره؟
🔶همسر شهید: وقتی که سری اول برگشته بودن همش میگفتن من دو سه بار دیگه میرم . من میگفتم حرف الکی نزن. من دیگه نمیذارم بری. حق نداری بری. من دیگه خسته شدم. بعد برگشت بهم گفت خانم! امام حسین تنهاست و نیاز به کمک داره! مثل زنهای کوفی نباش!!
اینو که گفت، دیگه من هیچوقت نگفتم که نرو!
ضمن اینکه اگه من جلوشون رو میگرفتم، اینجا هادی زنده میموند؟ تقدیر و مرگ و زندگی دست خداست. اگ من جلوش رو میگرفتم و اینجا با تصادف از دنیا میرفت،من هیچوقت نمیتونستم تحمل کنم. ولی شهادت فرق داره. شهدا زنده اند..
#ادامه_دارد
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
https://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
🍃🌺یابن الحسن(عج)🌺🍃
شاعر شده ام تا که در این آبادی
از نام عزیزت بنمایم یادی
یادم نرود هر غزلم عشق تو است
این قافیه ها را که تو یادم دادی
🍃🌺اللهم عجل لولیک الفرج به حق خانم حضرت زینب سلام الله علیها🌺🍃
https://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
#لبخنـدت
آتش بہ جانـم مےزند ...
آری ... با تمـام #مردانگی ات
میخندی بہ آمال و آرزوهای دنیایےام!
و میگویے : #دنیا محل مانـدن نیست
بگذریـم .....https://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
🌺 گفتگوی اختصاصی #همسر_شهید_هادی_جعفری
✅قسمت دوازدهم
🔷حماسه بانو: سفر اخرشون اسفند 93 بود؟
🔶همسر شهید: بله19 اسفند پروازشون بود. چند روز قبلش گفت وسایل ت رو جمع کن بریم آمل . چون میخوام برم ماموریت، این چند روز آخر کنار خانواده ها باشیم. اون چند روز که آمل بودیم همه ش تو خودش بود. حتی پیش پسر عمه ی من که یکی از دوستای صمیمیشون بود، حالش گرفته بود. پسر عمه م گفت هادی چته؟ گفت به دلم افتاده این سری برم دیگه نمیام . گفت خب نرو. چرا میخوای بری؟ گفت نمیتونم نرم! تکلیفی هست به گردنم بایدبرای امام حسین واهل بیتش برم. ... پسر عموش هم بهش گفته بود به خانم و مادرت فکر کردی داری میری؟ گفته بود: خدا درست میکنه!!! میگفت میخوام لیاقتم رو بهت ثابت کنم! چون من همش میگفتم شهادت لیاقت میخواد!
🍂ساعت 5 صبح شنبه حرکت کردیم به سمت تهران. ما منتظر بودیم ک زنگ بزنن هادی بره. منم شنبه و یکشنبه دانشگاه کلاس داشتم، بخاطر سفر اقا هادی نرفتم. دوست داشتم کنارش باشم و حالم اصلا خوب نبود. شنبه منتظر شدیم خبری نشد. یکشنبه صبح هادی گفت فکر کنم 90% ماموریتم لغو شد. گفتم خب خدا را شکر!
🍂صبح دوشنبه هادی بهم زنگ زد گفت ماموریتم جور شده. باید بری آمل. انگار که دنیا رو سرم خراب شد. چون دوست نداشتم بره. اما چیزی نگفتم خداحافظی کردیم! دیگه اون موقع ظهر شده بود و من ناهار درست نکرده بودم. یکم ماهی داشتیم درست کردم. وقتی اقا هادی رسید خونه گفت وای ماهی درست کردی؟ با اشتها میخورد با اینکه زیاد دوست نداشت...با خودم گفتم هادی ایندفعه که اومد براش یه چیز خوب درست میکنم!
🍂کارهاش رو کرد ، رو مبل نشسته بود. خیلی تو فکر بود. حتی شب قبلش منو برد خرید عید انجام دادم. هر کاری کردم که اونم خرید کنه گفت نه من که هنوز تکلیفم مشخص نیست. فعلا که ماموریتم. ان شاءالله رفتم و اومدم میخرم ؛ آدمی نبود که اگه لباس داره، باز جدید بخره ؛ وقتی مانتو شلوار عیدم رو پوشیدم، گفت تیپ امسالت کلا مشکی شده دیگه! دقیقا حرفش همون شد. من اون سال کاملا مشکی پوش شده بودم!!!
#ادامه_دارد
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهداhttps://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
کاش میشد
تا خدا پرواز کرد
پای دل از بند دنیا باز کرد
کاش میشد از تعلق شد رها
بال زد همچون کبوتر در هوا
جانبازی در سوریه
شهادت: ۹۳/۴/۱۴ سامرا
🌷شهـید خلبان کمال شیرخانی🌷
#سالروز_شهادت
هدیه به روح شهداء و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات
🍃🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷🍃
#یـــازیــنب...
#کانال مهندس شهید هادی جعفری🌷
https://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
🍃🌼یڪے آرام مے آید...
💓نگاهش خیس عرفان است
💓قدم هایش پر از معناست
💓دلش از جنس
🌧 باران است...
🍃🌼ڪسے فانوس بردستش
✨بسان نور میآید...
https://eitaa.com/sh_hadi_jafari/128
💖امید قلب ما روزے ز راه دور میآید.😍
اللهم عجل لولیک الفرج