eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
273 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
804 ویدیو
4 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (برادر خانم حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
چند وقت پیش یه کلیپی از بچه ای نوزاد دیدم، موقعی که براش آهنگ گذاشتن شروع کرد گریه کردن، وقتی صوت قرآن یا صوت مذهبی مثبتی گذاشتن لبخند زد. برای خودم عجیب بود خیلی باور نکردم می تونم بگم ۵ درصد باورم شد. تا اینکه امروز که مهمان بودیم به چشم خودم یه صحنه ی تقریبا مشابه دیدم. یه نوزاد ۶ روزه... وقتی باهاش از ناراحتی چیزی می گفتی، بغض میکرد، وقتی چیز شیرینی می شنید لبخند ميزد. خیلی عجیب و جالب بود. البته اون لحظه من یاد کلیپ نبودم بعدا که از نزدیکانم پیگیر شدم که چرا بچه اینجوری بود میگفتن وقتی چیز خوشحال کننده ای بشنوه لبخند میزنه. گفتم من [بغلش کرده بودم] حرف خاصی بهش زدم بغض کرد و لب هاش رو جمع می کرد. واقعا طبیعت نوزاد پاک و معصوم هست. کاش همینجور این سید علی اکبر ۶ روزه، پاک و معصوم بمونه و ما هم عاقبت بخیر بشیم. الهی آمین 🌹
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
🌱 عمری مرا به مهر و وفا آزموده است داند من آن نی‌ام که کنم رو به هر دری... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 روایت شهادت روحانی فدائی حرم، قسمت بیست و سوم 🍃صحبت هایمان حسابی گل انداخته بود که نادیا خانم شروع کرد به اعتراض به اینکه طوری حرف بزنید که ماهم متوجه بشویم. از وقتی دخترها آمده بودند، مکالمه ما سه نفره شده بود و نادیا خانم و محمدآقا حسابی حوصله شان سر رفته بود. محمدآقا خیلی دوست داشت زبان انگلیسی یاد بگیرد. هم برای اینکه روحانی بود و به عنوان یک مُبَلِّغ آشنایی با زبان می توانست بسیار به او کمک کند و هم بخاطر علاقه ای که به این امر داشت. 🍃قرار بود به او زبان یاد بدهم اما هنوز فرصت مناسبی پیش نیامده بود. اصولا آدمی بود که همه چیز را کاربردی می آموخت. اگرچه عربی اش خوب بود اما پس از گذشت مدتی که سوریه بود، بسیار پیشرفت کرده بود و مثل یکی از ساکنان منطقه صحبت می کرد.حتی اصطلاحات را به خوبی آموخته بود. به شوخی گفت: خیلی دوست دارم انگلیسی یاد بگیرم. دعا کن در یکی از کشورهای اروپایی جنگی رخ دهد و برای کمک به آنجا برویم تا کمی انگلیسی مان تقویت شود! 🍃ادامه دارد... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزه دوازدهم رو تقدیم می کنیم به حضرت مهدی(عج)💔 التماس دعا🤲🌹 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 به دو نفري كه در كنارم بودند گفتم: شما يك كاري بكنيد!؟ همينطور اعمال خوب من نابود ميشود و... سري به نشانه نااميدي و اينكه نميتوانند كاري انجام دهند برايم تكان دادند. همينطور ورق ميزدم و اعمال خوبي را ميديدم كه خيلي برايش زحمت كشيده بودم، اما يكي يكي محو ميشد. فشار روحي شديدي داشتم. كم مانده بود دق كنم. نابودي همه ثروت معنوي ام را به چشم ميديدم نميدانستم چه كنم! هرچه شوخي كرده بودم اينجا جدي جدي ثبت شده بود. اعمال خوب من، از پرونده ام خارج ميشد و به پرونده ديگران منتقل ميشد. نكته ديگري كه شاهد بودم اينكه؛ هرچه به سنين بالاتر ميرسيدم، ثواب كمتري از نمازهاي جماعت و هيئتها در نامه عملم ميديدم! به جواني كه پشت ميز نشسته بود گفتم : در اين روزها من تمام نمازهايم را به جماعت خواندم. من در اين شبها هيئت رفته ام. چرا اين ها در اينجا نيست؟ رو به من كرد و گفت : خوب نگاه كن. هرچه سن و سالت بيشتر ميشد، ريا و خودنمايي در اعمالت زياد ميشد .اوايل خالصانه به مسجد و هيئت میرفتي اما بعدها، مسجد ميرفتي تا تو را ببينند. هيئت ميرفتي تا رفقايت نگويند چرا نيامدي! اگر واقعاً براي خدا بود، چرا به فلان مسجد يا هيئت كه دوستانت نبودند نميرفتي؟ ادامه دارد... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
آب از سرش گذشت و گذشت از سرش ولی نگذشت یک‌دم از سر عهدی که بسته است... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
خوب نگاه كن. هرچه سن و سالت بيشتر ميشد، ريا و خودنمايي در اعمالت زياد ميشد .اوايل خالصانه به مسجد و هيئت میرفتي اما بعدها، مسجد ميرفتي تا تو را ببينند. هيئت ميرفتي تا رفقايت نگويند چرا نيامدي! اگر واقعاً براي خدا بود، چرا به فلان مسجد يا هيئت كه دوستانت نبودند نميرفتي؟ 📙برشی از کتاب سه دقيقه در قيامت.... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊