🌱❤️🌱❤️🌱
❤️🥀
🌱
#از_عشق_تا_عشق (۸)
✨نزدیکِ آمدن امام بود. از منطقهای که ما زندگی میکردیم، يك گروه ۷۰ نفره مامور استقبال و محافظت از جان #امام_خمینی (ره) شدیم. من و یک نفر دیگر انتخاب شدیم براي سرپرستي اين ۷۰ نفر.
👌بهِمان گفتند برویم خانه و وصیتنامههايمان را بنویسیم و برگردیم. آمدم خانه و #وصیت کردم و خانه و بچهها را سپردم دست حوریهسادات که همیشه همراهیام میکرد.
نزدیک رفتن بود. هرچه منتظر نفر دوم شدم نیامد که نیامد. تنهایی برگشتم و گروه را #تحویل گرفتم و شدم سرپرستشان.
یک گروه مردمی مخفی تشکیل داده بودیم، اما برای این که همدیگر را پیدا کنیم، یک تکه #روبان_سرخ رنگ به جیب داخلی کُتمان دوخته بودیم.
🔹سرتاسر خیابان شهید رجایی را سپرده بودند به ما. امام که آمد، دلمان ميخواست مثل بقیه مردم برویم استقبالش و ببینیمش. مثل حوریهسادات که میدانستم با بچهها برای دیدن امام آمده، اما نمیتوانستیم #امانتی را که بهمان سپرده شده بود ول کنیم و برویم.
ادامه دارد...
✍در محضر پدر معزز #شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
🖥جنات فکه
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
🌱❤️🥀🌱❤️🥀🌱❤️🥀🌱❤️🌱