eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
272 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
854 ویدیو
4 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (برادر خانم حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 همينطور كه به صفحه اول نگاه ميكردم و به اعمال خوبم افتخار ميكردم، يكدفعه ديدم، تمام اعمال خوبم در حال محو شدن است! صفحه پر از اعمال خوب بود اما حالا تبديل به كاغذ سفيد شده بود! باعصبانيت به آقايي كه پشت ميز بود گفتم: چرا اينها محو شد؟ مگر من اين كارهاي خوب را انجام ندادم!؟ گفت : بله درست ميگويي، اما همان روز غيبت يكي از دوستانت را كردي. اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد. باعصبانيت گفتم: چرا؟ چرا تمام اعمال من!؟ او هم غير مستقيم اشاره كرد به حديثي از پيامبر (ص) كه ميفرمايند: سرعت نفوذ آتش در خوردن گياه خشک، به پاي سرعت اثر غيبت در نابودي حسنات يک بنده نميرسد‌. (۱) رفتم صفحه بعد. آن روز هم پر از اعمال خوب بود. نماز اول وقت، مسجد، بسيج، هيئت، رضايت پدر و مادر و... فيلم تمام اعمال موجود بود، اما لازم به مشاهده نبود. تمام اعمال خوب، مورد تأييد من بود. آن زمان دوران دفاع مقدس بود و خيلي ها مثل من بچه مثبت بودند. خيلي از كارهاي خوبي كه فراموش كرده بودم تماماً براي من يادآوري ميشد. اما باتعجب دوباره مشاهده كردم كه تمام اعمال من در حال محو شدن است! گفتم: اين دفعه چرا؟ من كه در اين روز غيبت نكردم!؟ جوان گفت: يكي از رفقاي مذهبي ات را مسخره كردي. اين عمل زشت باعث نابودي اعمالت شد. بعد بدون اينكه حرفي بزند، آيه سي ام سوره يس برايم يادآوري شد: روز قيامت براي مسخره كنندگان روز حسرت بزرگي است. «یَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إلَّا کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِءُونَ» خوب به ياد داشتم كه به چه چيزي اشاره دارد. من خيلي اهل شوخي و خنده و سركار گذاشتن رفقا بودم. با خودم گفتم : اگه اينطور باشه كه خيلي اوضاع من خرابه...! ادامه دارد... ۱) بحارالانوار؛ ج ٧٥ ، ص ٢٢٩ @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🕊 روایت شهادت روحانی فدائی حرم، قسمت بیست و دوم 🍃جلوی خانه ای سه دختر نشسته بودند و با هم صحبت می کردند. نادیا خانم از ما خواست که توقف کنیم. بعد با صدای بلند دخترانش را صدا کرد تا سوار ماشین شوند. سلام و علیکی کردند و با ما همراه شدند. مادرشان شروع کرد به معرفی ما و بعد هم دخترهایش را معرفی کرد. دخترها انگلیسی بلد بودند و خواستند تا با آن ها انگلیسی حرف بزنم چون افراد زیادی در آن منطقه زبان نمی دانستند. من اما دوست داشتم عربی ام را تقویت کنم. قرار گذاشتیم هرکس زبان خودش را به دیگری یاد بدهد. آن ها به من عربی یاد بدهند و من به آن ها فارسی بیاموزم. 🍃لارا و یارا هردو بیست ساله بودند و دانشجوی مهندسی کشاورزی. اگرچه دوقلو بودند اما شباهت زیادی به هم نداشتند. یارا تقریبا از وضعیت فعلی اش راضی بود. هم رشته تحصیلی اش را دوست داشت و هم شرایط زندگی اش را. اما لارا به دنبال یک تغییر بزرگ و اساسی در زندگی اش بود. حتی رشته ای که در آن تحصیل می کرد را به اصرار پدرش انتخاب کرده بود چون خودش دوست داشت اقتصاد بخواند. برایم گفت معمولا پدرها اجازه تحصیل را به شرطی به دخترانشان می دهند که از آینده شغلی او مطمئن باشند و در شرایط کشور آن ها تنها چند رشته بازار کار خوبی داشت که یکی از آن ها مهندسی کشاورزی بود. بقیه رشته ها هم یا مردانه بود و یا بسیار سخت مثل حقوق. 🍃ادامه دارد... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
❤️🍃 باز آینه و آب و سینیِ چای و نبات باز پنج شنبه و یاد شهدا با صلوات 🌷مزار مطهر و در قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادرت کجا بود که اشکتو پاک کنه یااباعبدالله....💔 🍃 التماس دعا🤲🌹 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمام دست ها بر دامن باب الحوائج هاست... یکی دارد دخیل موی اصغر می شود امشب...💔 سحرگاه 🌙 التماس دعا🤲🌹 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
مناجات امشب شما رو میبره کربلا😭
🕊🌺🍃 ✨فراز یازدهم✨ ❤️وَ أَنْتَ الْفاعِلُ لِما تَشاءُ تُعَذِّبُ مَنْ تَشاءُ بِما تَشاءُ كَيْفَ تَشاءُ ، وَتَرْحَمُ مَنْ تَشاءُ بِما تشاءُ كَيْفَ تَشاءُ ، لَاتُسْأَلُ عَنْ فِعْلِكَ ، وَلَا تُنازَعُ فِى مُلْكِكَ ، وَلَا تُشارَكُ فِى أَمْرِكَ وَلَا تُضادُّ فِى حُكْمِكَ ، وَلَا يَعْتَرِضُ عَلَيْكَ أَحَدٌ فِى تَدْبِيرِكَ ، لَكَ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبارَكَ اللّٰهُ رَبُّ الْعالَمِينَ 💫تو انجام دهی آنچه را که خواهی، هرکه را بخواهی عذاب می‌کنی به هرچه که بخواهی و به هر صورتی که بخواهی و رحم می‌کنی هرکه را بخواهی، به هرچه که بخواهی و به هر کیفیت که بخواهی، از آنچه کنی بازخواست نشوی و در فرمانروایی‌ات نزاع در نگیرد و کسی در کارت شریکت نگردد و در داوری‌ات با تو هماورد نشود و در تدبیرت احدی بر تو اعتراض نکند، آفرینش و فرمان تو راست، منزّه است خدا پروردگار جهانیان 💎يَا رَبِّ هٰذَا مَقامُ مَنْ لاذَبِكَ وَاسْتَجارَ بِكَرَمِكَ وَأَلِفَ إِحْسانَكَ وَ نِعَمَكَ ، وَأَنْتَ الْجَوادُ الَّذِى لَايَضِيقُ عَفْوُكَ ، وَلَا يَنْقُصُ فَضْلُكَ ، وَلَا تَقِلُّ رَحْمَتُكَ ، وَقَدْ تَوَثَّقْنا مِنْكَ بِالصَّفْحِ الْقَدِيمِ ، وَالْفَضْلِ الْعَظِيمِ ، وَالرَّحْمَةِ الْواسِعَةِ 🌹پروردگارا این است جایگاه کسی که به پناهت آمد و به کرمت پناهنده گشت و به احسان و نعمت‌هایت الفت جست، تویی آن سخاوتمندی که گذشتت به تنگی نمی‌رسد و احسانت کاهش نمی‌پذیرد و رحمتت کم نمی‌شود و به‌یقین از چشم‌پوشی دیرینت و فضل بزرگت و رحمت گسترده‌ات اعتماد نمودیم... 🌿| @shahid_hajasghar_pashapoor 🌺🍃🕊🍃🌺🍃🕊🍃🌺
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
❤️🍃 حسین جانم عمری است که سوزد دل ما در غم تو باشد که بسوزد دل تو بر دل ما 🌱 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!» با بغض گفتم: «چرا این‌طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!» گفت: «کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه.» گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم، منو بی‌خبر نذار.» با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر» گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم» به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو ! من منظورت رو می‌فهمم» از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم: یادم هست! یادم هست. 📔برشی از کتاب یادت باشد @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
۳ فروردین/سالروز شهادت.... طلبه شهید علی خلیلی🍃 : پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
خداوندا! این حدیث قدسی تو مرا به لرزه انداخت و می‌دانم که کم‌گویی و زیادگویی و بزرگ‌نمایی و کذب در تو راه ندارد و برای همین، صحت این حدیث مرا تکان داد و تو می‌فرمایی : «یا موسی بن عمران!‌ ای موسی پسر عمران! دروغ می‌گوید کسی که می‌گوید مرا دوست دارد و تا صبح در خواب غفلت است.» خدایا ما عمری دروغ گفتیم و در خواب بودیم و تمام بهانه ما این بود که اگر شب بیدار بمانیم و نماز بخوانیم، یا نماز صبح می‌گذرد و خواب می‌مانیم یا فردا در محل کار کسل هستیم و خسته و خلاصه تمام برنامه زندگی‌مان به هم می‌ریزد و حالا غافل از این‌که تمام نیرو از توست، تمام زندگی‌مان توست و تمام کارها در دست توست. آری خدا، نتوانستیم تمیز دهیم و بفهمیم که اگر ساعتی در شب بیدار بمانیم، راحت می‌توانیم این کسر خواب را در میان روز جبران کنیم و به راحتی ساعت بدن تغییر می‌کند و بعد از مدتی عادت می‌کنیم. همان‌طور که در رمضان شب‌ها عموما بیدار هستیم و روزها به کار می‌پردازیم و بعد از ظهرها استراحت می‌کنیم و خوش به حال کسانی‌که زندگی کل سال خود را به این ترتیب می‌گذرانند، مانند دوست و استاد گرامی خود که نه تنها شب بیدار بود، بلکه بعد از نماز هم بیدار می‌ماند و معتقد بود روزی را در بین الطلوعین تقسیم می‌کنند یا آن جمله معروف آیت‌الله بهجت که می‌فرماید : برای نماز شب فقط کافی است ساعت خواب و بیداریت را کمی تغییر دهی، مطمئن باش نمی‌میری. آری،‌ ای خدا! ما ترس از مردن، از کم‌خوابی داریم، در حالی‌که خواب باعث غفلت‌های ما شده! پس به تو پناهنده می‌شوم از خواب، از غفلت، از حقه‌های دشمنانم و از تو می‌خواهم که روزی‌ام کنی که با تو مناجات کنم و نماز گزارم و لذت مناجات و عبادات و فهم و درک آن‌را به من بدهی اِن‌شاءلله... پنج تیر ۱۳۹۴ ✍ دست نوشته ی @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رفتم صفحه بعد، روز بعد هم كلي اعمال خوب داشتم. اما كارهاي خوب من پاك نشد. با اينكه آن روز هم شوخي كرده بودم، اما در اين شوخي ها، با رفقا گفتيم و خنديديم، اما به كسي اهانت نكرديم. غيبت نكرده بودم. هيچ گناهي همراه با شوخي هاي من نبود. براي همين، شوخي ها و خنده هاي من، به عنوان كار خوب ثبت شده بود. با خودم گفتم: خدا را شكر. (۱) خوشحال شدم و رفتم صفحه بعد، باتعجب ديدم كه ثواب حج در نامه عمل من ثبت شده! به آقايي كه پشت ميز نشسته بود بالبخندي از سر تعجب گفتم: حج؟! من اين اواخر مکه رفتم، در سنين نوجواني کي مكه رفتم که خبر ندارم!؟ گفت : ثواب حج ثبت شده، برخي اعمال باعث ميشود كه ثواب چندين حج در نامه عمل شما ثبت شود. مثل اينكه از سر مهرباني به پدر و مادرت نگاه كني. (۲) يا مثلاً زيارت با معرفت امام رضا (ع) و... اما دوباره مشاهده كردم كه يكي يكي اعمال خوب من در حال پاك شدن است! ديگر نياز به سؤال نبود. خودم مشاهده كردم كه آخر شب با رفقا جمع شده بوديم و مشغول اذيت كردن يكي از دوستان بوديم، ياد آيه ۶۵ سوره زمر افتادم كه ميفرمود: «برخي اعمال باعث حبط (نابودي) اعمال خوب انسان ميشود.» ------------------------- ۱) امام حسين (ع) ميفرمايند: برترين اعمال بعد از اقامه نماز، شاد کردن دل مؤمن است؛ البته از طريقي که گناه در آن نباشد. المناقب، ج ۴، ص ۷۵ ۲) پيامبر فرمودند: هر فرزند نيکوکاري که با مهرباني به پدر و مادرش نگاه کند در مقابل هر نگاه، ثواب يک حج کامل مقبول به او داده ميشود، سؤال کردند: اگر روزي صد مرتبه به آنها نگاه کند؟ فرمود : آري... بحار الانوار، ج ۷۴ ادامه دارد... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
به دوستی بنده مشتاق تر خدا بود.... سحرگاه 🌙 التماس دعا🤲🌹 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🕊🌺🍃 ✨فراز دوازدهم✨ 🔸أَفَتُراكَ يَا رَبِّ تُخْلِفُ ظُنُونَنا أَوْ تُخَيِّبُ آمالَنا؟ كَلَّا يَا كَرِيمُ ظَنُّنا بِكَ وَلَا هٰذَا فِيكَ طَمَعُنَا، يَا رَبِّ إِنَّ لَنا فِيكَ أَمَلاً طَوِيلاً كَثِيراً، إِنَّ لَنا فِيكَ رَجاءً عَظِيماً، عَصَيْناكَ وَنَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتُرَ عَلَيْنا، وَدَعَوْناكَ وَنَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتَجِيبَ لَنا، فَحَقِّقْ رَجاءَنا مَوْلانا فَقَدْ عَلِمْنا مَا نَسْتَوْجِبُ بِأَعْمالِنا وَلٰكِنْ عِلْمُكَ فِينا وَعِلْمُنا بِأَ نَّكَ لَاتَصْرِفُنا عَنْكَ حَثَّنا عَلَى الرَّغْبَةِ إِلَيْكَ، وَ إِنْ كُنَّا غَيْرَ مُسْتَوْجِبِينَ لِرَحْمَتِكَ فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَيْنا وَعَلَى الْمُذْنِبِينَ بِفَضْلِ سَعَتِكَ ❓آیا ممکن است پروردگارا برخلاف گمان‌های ما به خویش رفتار کنی یا آرزوهایمان را نسبت به رحمتت نومید سازی؟! 😔هرگز ای بزرگوار، چنین گمانی به تو نیست و طمع ما درباره تو این چنین نمی‌باشد، پروردگارا، ما را درباره تو آرزوی طولانی بسیاری است، ما را در حق تو امید بزرگی است، از تو نافرمانی کردیم و حال آنکه امیدواریم گناه را بر ما بپوشانی و تو را خواندیم و امیدواریم که بر ما اجابت کنی، ❤️مولای ما امیدمان را تحقق بخش، ما دانستیم که با کردارمان سزاوار چه خواهیم بود، ولی دانش تو درباره ما و آگاهی ما به اینکه ما را از درگاهت نمیرانی، گرچه ما سزاوار رحمتت نیستیم ولی تو شایسته آنی که بر ما و بر گنه‌کاران به فضل گسترده‌ات جود کنی 🌿| @shahid_hajasghar_pashapoor 🌺🍃🕊🍃🌺🍃🕊🍃🌺
چند وقت پیش یه کلیپی از بچه ای نوزاد دیدم، موقعی که براش آهنگ گذاشتن شروع کرد گریه کردن، وقتی صوت قرآن یا صوت مذهبی مثبتی گذاشتن لبخند زد. برای خودم عجیب بود خیلی باور نکردم می تونم بگم ۵ درصد باورم شد. تا اینکه امروز که مهمان بودیم به چشم خودم یه صحنه ی تقریبا مشابه دیدم. یه نوزاد ۶ روزه... وقتی باهاش از ناراحتی چیزی می گفتی، بغض میکرد، وقتی چیز شیرینی می شنید لبخند ميزد. خیلی عجیب و جالب بود. البته اون لحظه من یاد کلیپ نبودم بعدا که از نزدیکانم پیگیر شدم که چرا بچه اینجوری بود میگفتن وقتی چیز خوشحال کننده ای بشنوه لبخند میزنه. گفتم من [بغلش کرده بودم] حرف خاصی بهش زدم بغض کرد و لب هاش رو جمع می کرد. واقعا طبیعت نوزاد پاک و معصوم هست. کاش همینجور این سید علی اکبر ۶ روزه، پاک و معصوم بمونه و ما هم عاقبت بخیر بشیم. الهی آمین 🌹
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
🌱 عمری مرا به مهر و وفا آزموده است داند من آن نی‌ام که کنم رو به هر دری... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 روایت شهادت روحانی فدائی حرم، قسمت بیست و سوم 🍃صحبت هایمان حسابی گل انداخته بود که نادیا خانم شروع کرد به اعتراض به اینکه طوری حرف بزنید که ماهم متوجه بشویم. از وقتی دخترها آمده بودند، مکالمه ما سه نفره شده بود و نادیا خانم و محمدآقا حسابی حوصله شان سر رفته بود. محمدآقا خیلی دوست داشت زبان انگلیسی یاد بگیرد. هم برای اینکه روحانی بود و به عنوان یک مُبَلِّغ آشنایی با زبان می توانست بسیار به او کمک کند و هم بخاطر علاقه ای که به این امر داشت. 🍃قرار بود به او زبان یاد بدهم اما هنوز فرصت مناسبی پیش نیامده بود. اصولا آدمی بود که همه چیز را کاربردی می آموخت. اگرچه عربی اش خوب بود اما پس از گذشت مدتی که سوریه بود، بسیار پیشرفت کرده بود و مثل یکی از ساکنان منطقه صحبت می کرد.حتی اصطلاحات را به خوبی آموخته بود. به شوخی گفت: خیلی دوست دارم انگلیسی یاد بگیرم. دعا کن در یکی از کشورهای اروپایی جنگی رخ دهد و برای کمک به آنجا برویم تا کمی انگلیسی مان تقویت شود! 🍃ادامه دارد... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزه دوازدهم رو تقدیم می کنیم به حضرت مهدی(عج)💔 التماس دعا🤲🌹 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊