eitaa logo
🇮🇷کانال‌فرهنگی‌شهید‌محمدجابرخویشوند🇮🇷
161 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
8.3هزار ویدیو
71 فایل
کانال فرهنگی شهیدمحمدجابر خویشوند @shahid_jaberkhishvand جهت دریافت کتاب @Dellaram926 جهت نذر فرهنگی @dellaram2153
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀🍀🍀🍀🍀🍀 لیست کتاب هایی که تا امروز در کانال معرفی شدن. کتاب های 1 2 3 4 ۵ 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 ۸۵ ۸۶ ۸۷ ۸۸ ۸۹ ۹۰ ۹۱ ۹۲ ۹۳ ۹۴ ۹۵ ۹۶ ۹۷ 98 ۹۹ 100 101 102 103 104 105 106 107 108 109 110 111 112 113 114 115 116 117 118 119 120 121 122 123 124 125 126 127 128 129 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 140 141 142 143 144 145 146 147 148 149 150 ۱۵۱ ۱۵۲ ۱۵۳ ۱۵۴ ۱۵۵ 156 157 158 159 ۱۶۰ ۱۶۱ ۱۶۲ ۱۶۳ ۱۶۴ ۱۶۵ ١۶۶ ۱۶۷ ۱۶۸ ۱۶۹ ۱۷۰ ۱۷۱ ۱۷۲ ۱۷۳ ۱۷۴
«دخترم ناهید» رمانی نوشته حسین‌علی جعفری درباره دختر کردی است که در کنار رودخانه و پای کوه‌های بلند کردستان در برابر دشمن ایستادگی کرد. شهید ناهید فاتحی کرجو که این اثر برداشت آزادی از زندگی و زمانه او است. «صبح آفتاب‌نزده راه افتادند. باز هم پیاده. ناهید و ده نفر مسلح. باد سرد هو می‌کشید و نرمه‌برف‌ها را به سر و صورت‌شان می‌کوبید. درخت‌ها بی‌برگ و بار و یخ‌زده، ایستاده بودند و دست بر دست می‌کوفتند. دماغ ناهید سرخ شده بود و تیر می‌کشید. پاهای‌اش زق‌زق می‌کرد. دیگر حال و جان نداشت. شکنجه‌ها اثرش را گذاشته بود. از ده دور شده بودند که آفتاب رنگ‌پریده زمستانی نرم نرم از سینه‌کش کوه بالا آمد. آفتاب هم حال و جانی نداشت که برف‌ها را آب کند که باد را سرجای‌اش بنشاند که درخت‌ها را بیدار کند که ناهید را گرم کند. کاک‌رئوف، دوربین به گردن، جلوجلو می‌رفت و گاهی دوربین می‌کشید و دور و بر را می‌پایید. رسیدند به جویباری کوچک. نزدیک زردآلوی کهن‌سالی که عریان زیر برف ایستاده بود. جویبار برای خودش آواز می‌خواند و می‌دوید سمت دره. نرمه‌بخاری از جویبار برمی‌خاست و محو می‌شد.» @shahid_jaberkhishvand