رفتیم بیمارستان، دو روز پیشش ماندیم. دیدم محسن رضایی آمد و فرمانده های ارتش وسپاه آمدند و کی و کی.امام جمعه ی اصفهان هم هرچند روز یک بار سر می زد به ش. بعد هم با هلی کوپتر از یزد آوردندش اصفهان. هرکس می فهمید من پدرش هستم، دست می انداخت گردنمو ماچ و بوسه و التماس دعا. من هم می گفتم « چه می دونم والا ! تا دوسال پیش که بسیجی بود.انگار حالا ها فرمانده لشکر شده.»
تو جبهه هم دیگر را می دیدیم.وقتی برمی گشتیم شهر، کم تر. همان جا هم دو سه روز یک بار باید می رفتم می دیدمش. نمی دیدمش، روزم شب نمی شد. مجروح شده بود.نگرانش بودم. هم نگران هم دلتنگ. نرفتم تا خودش پیغام داد « بگید بیاد ببینمش.دلم تنگ شده. » خودم هم مجروح بودم. با عصا رفتم بیمارستان. روی تخت دراز کشیده بود. آستین خالیش را نگاه می کردم. او حرف می زد، من توی این فکر بودم « فرمانده لشکر ؟ بی دست؟ » یک نگه می کرد به من، یک نگاه به دستش، می خندید.
می پرسم « درد داری ؟ » می گوید « نه زیاد.» - می خوای مسکن بهت بدم؟ - نه. می گیم « هرطور راحتی.» لجم گرفته. با خودم می گویم « این دیگه کیه ؟ دستش قطع شده، صداش در نمی آد.»
#نمونه_خاطره
#شهید
@shahid_ketabi
سوالاتی که هر عضوی برای شروع در عرصه نویسندگیِ خاطرات شهدا باید پاسخ آنها را بداند.(در نظر داشته باشید در پاسخگویی به سوالات، بنا را به ایجاز و اختصار گذاشتهایم)
1- چرا باید خاطرات شهدا را جمعآوری کرد؟
2- کدام شهید را باید به عنوان «سوژه» مدنظر قرار داد؟(بهتر است کدام شهید را کار کنم؟)
3- در کُل نویسندگی خاطرات شهدا به چند مرحله تقسیم میشود؟
4- چگونه باید خاطرات شهدا جمعآوری گردد؟(روش یا روشهای جمعآوری کدامند؟)
5- مصاحبه چیست و چگونه باید انجام گیرد؟(روشهای مصاحبه کدامند؟)
6- نویسندگی را از کجا باید شروع کرد و نحوه پیادهسازی و نگارش خاطرات شهدا چگونه است؟
1- تاریخ جنگ تحمیلی یا دفاع مقدس پُر است از متن و حاشیههای جذاب و گاه باورنکردنی برای ما. نَقل و روایت خاطرات دفاع مقدس همواره میتواند باعث عبرت نسلهای آینده در پیشبرد اهداف انقلاب باشد. نسلی که در هر دورهای قاعدتاً گرفتار مشکلاتی در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بوده و است. خاطرات شهدا نیز جزء مهمی از این تاریخ است. خاطراتی که سبک زندگی پاک و الهی مردانِ مرد و فرشتگان خاکی را به روایت میکشد؛ فرشتگانی در هیئت انسان. کافی است برویم به دنبالش و پیدایشان کنیم.
خاطرات شهدا را جمع میکنیم تا اولاً خودمان با آنها بیشتر آشنا شویم، به رفتارشان تأسی بجوییم و در وهله بعد به دیگران منتقلشان کنیم. تأسی از رفتار شهدا انسان را پاک میکند؛ آسمانی میکند و به خدا میرساند. هر چه در جامعه رنگ و بوی شهادت بیشتر بپیجد، آن جامعه برای ظهور حضرت ولیعصر(ع) بیشتر آماده میگردد.
2- برای جمع آوری خاطرات شهدا بهتر است ابتدا به سراغ شهیدی برویم که نسبت به او آشنایی داریم. این آشنایی از طُرق مختلف میتواند بدست آید. مثلاً ممکن است تمثال یا چهره نورانی شهیدی شما را به خود جذب کرده باشد؛ یا حتی اسم یک شهید(همچنان که برای «ژاکلین زکریا»، دانشآموز مسیحی پیش آمد و او را به سمت شناخت «شهید سید مجتبی علمدار» به شلمچه کشاند و مسلمان کرد!) شما را به سمت خود کشانده باشد. یا اینکه همیشه دوست داشتید از شهیدی که نامش در محله شماست بیشتر بدانید. و یا شهیدی که از اقوام دور یا نزدیک شماست و همیشه میخواستید او را بهتر بشناسید...
اینها همه دلیلی میشود برای انتخاب شهیدِ دلخواه خود به عنوان سوژه کار و کتاب. این را هم اضافه کنم اگر میخواهید در میانهی راه انگیزهتان ضعیف نشود، بگردید دنبال «سوالات ذهنیِ» خودتان از یک شهید. همان شهیدی که به نحوی شما را جذب کرده و فکر شما را به خود مشغول کرده است؛ خوبیاش این است که باعث میشود در بین راهِ تحقیق، اشتیاق شما را برای ادامه کار دوچندان میکند.
بعید میدانم کسی در این کشور زندگی کند و به شهیدی وابسته نبوده و علاقهمند نباشد!
3- نویسندگی خاطرات شهدا را میتوان به سه مرحله تقسیم کرد:
۱- جمع آوری خاطرات ۲- نگارش ۳- چاپ
اما شما ابتدا باید تمرکز کنید بر جمعآوری اطلاعات شهید. یعنی جمعآوری هرگونه مطلبی که منتسب به شهید شماست؛ از خاطره همرزمان و دوستان و آشنایان و وابستگان درجه اول گرفته تا عکس، دستونشه، فیلم و صوت و... .
در این صورت شما گام اول را برداشتهاید. یک نویسنده خوب(در هر زمینهای) ابتدا باید دستش از مطالب و محتوای کتابی که میخواهد بنویسد، پُر باشد. لذا شما نیز به عنوان نویسندهای که میخواهد از شهدا بنویسد، باید بروید به دنبال هر چیزی که از شهید موجود است. و در این مرحله، خاطرات نقشِ اساسی را دارد؛ خاطراتی که از شهید هست را بشنوید و آنها را ثبت و ضبط کنید تا آماده شوید برای مرحله بعدی.
مرحله دوم مربوط میشود به نگارش که خود دو مرحله را دارد. اول پیاده سازی فایلهای صوتی یا تصویری ضبط شده در مصاحبهها و سپس نگارش و قلمفرسایی و انتخاب نوع سبک در نگارش خاطرات.
تذکر جدی: به کسانی که در مرحله جمع آوری خاطرات هستند توصیه میکنم اصلاً به مرحله بعد فکر نکنند و مطلقاً به خود نگرانی راه ندهند. بسیاری مواقع اتفاق میافتد که کسی یا کسانی خاطرات شهیدی را جمعآوری کنند و بعد از آن به هر دلیلی انگیزهای برای نگارش خاطرات را نداشته باشند. مطمئن باشید زحمت آنها به هدر نرفته و نمیرود. چراکه ممکن است به فاصلهای-ولو کم یا زیاد-، نویسنده دیگری برود به دنبال نگارش کتابی از همان شهید. در این صورت میتواند از مطالب شخص مذکور بهره برده و قانوناً و شرعاً موظف است نام وی را نیز در کتاب خود برده و یا حداقل بدان اشاره کند. برای همین اصلاً نگران نباشید.
وقتی خاطرات را جمع آوری میکنید، شما فقط یک کار دارید؛ شما تنها مسئول جمعآوری خاطرات یک شهید هستید. پس متمرکز شوید بر جمعآوری خاطرات. وقتی کار تمام شد تصمیم با خودتان است؛ دوست دارید وارد عرصه نویسندگی شده و کتابی هم از همان شهید بنویسید یا خیر. به هر حال شما گام اول و مهمتر را برداشته اید
#آموزش
@shahid_ketabi
4- جمعآوری خاطرات را میتوان به انحاء مختلف انجام داد.
اول: شنیدن و ضبط کردن خاطرات از طریق ضبط کنندههای صوتی(مثل رکوردر یا حتی گوشی تلفن همراه).
مصاحبهکننده در این روش، ابتدا نام و نامخانوادگی شخصِ مصاحبهشونده را برده و تاریخِ شمسی ضبط را نیز یادآور میشود. سپس دستگاه را در نزدیکترین جایی که شخص مصاحبهشونده نشسته قرار میدهد و سوالات خود را از ابتدا تا انتها میپرسد.(فرم سوالات در کانال قرار داده خواهد شد)
دوم: در این روش، شخص مصاحبهکننده از خودِ راوی یا مصاحبهشونده میخواهد که خاطرات خود را گفته و آنها را با یک دستگاه ضبط کند و –از طریق ایمیل یا یکی از شبکههای اجتماعی- بفرستد. این روش برای مواقعی مفید است که به طرف مقابلتان دسترسی ندارید یا امکان مصاحبه حضوری برای هر دو(مصاحبهکننده و راوی) فراهم نیست(مثلاً مصاحبه شونده خانم یا آقایی است که نمیتواند در حضور شما مصاحبه کند؛ به هر دلیلی) لازم بذکر است که شما قبل از هر چیز باید به مصاحبهشونده یادآور شوید که منظور شما از خاطرات دقیقاً چیست و دنبال چه چیزی هستید. این بدان جهت است که او ممکن است در گفتههایش به کلّیگویی بسنده کرده و مطالب غیرمفید را برای شما بازگو کند. (در مورد اینکه خاطره دقیقاً چیست بعداً مطالبی را در کانال به اشتراک خواهم گذاشت.)
سوم: در این روش از شخص راوی(روایتکننده خاطرات) میخواهد که خاطرات خود را به نگارش درآورده و به صورت مکتوب برای شما ارسال کند. این روش نیز مختص کسانی است که از قلمِ خوبی برخوردارند و به فنِ نویسندگی تا حدودی آشنا هستند. والّا ممکن است برای بازگو کردن مطالب دچار مشکل شده و نتوانند مطلب را به درستی برای شما بیان کرده و به اصطلاح «مطلب را نرسانند».
چهارم: هر روشی غیر از این روش یا جمع دو مورد از روشها. مثل اینکه مصاحبهکننده در حضور راوی –علاوه بر ضبط کردن- خود شروع به نگارش بیانات و مطالب راوی کند. یعنی علاوه بر ضبط کردن به صورت صوتی، همزمان خاطره را بنویسد... .
#آموزش
@shahid_ketabi
☝️در مورد ساختار خاطره چه میتوان گفت؟
خاطرهنویسی، چون هر نوع نوشته دیگر، اجزا و ارکانی دارد که ساختار آن را تشکیل میدهند. راوی، سوژه، مکان و زمان. در خاطرهنویسی راوی در بطن ماجرا حضور دارد و نوشته از دریافتهای ذهنی او که برگرفته از واقعیت ماجرا است جان میگیرد؛ امّا ممکن است او خود محور خاطره نباشد، بلکه راوی جزئیات و حوادثی باشد که او نیز در کنار آنها حضورداشته است. ویژگی اساسی خاطره عینیگرایی آن است. عینیگرایی در خاطرهنویسی چنین تعریف میشود: راوی یا سوژه ماجرایی را با حسن نیت و بیطرفی بیان میکند بدون اینکه حوادث و جزئیات آن را پسوپیش کند.
خاطرهها، فرامکانی و فرازمانی نیستند. ثبت دقیق زمان و مکان و تا حد امکان جزئیات برای توضیح سوژه بسیار دارای اهمیت است. در خاطرات از تخیل و قصهپردازی خبری نیست. نمیتوان برخی صحنهها را حذف و یا بزرگنمایی کرد. تخیل در این اثر ادبی جایی ندارد، یا حداقل این تخیل با مرزی از واقعیت محدود میشود. در خاطره یادی از گذشته وجود دارد.
✌️چگونه خاطره بنویسیم؟
دفتر جلد چرمی قهوهایرنگ را باز کردم. چندتایی از خاطرات را مروری و سریع خواندم. زمان و مکان اتفاقات در بعضی خاطرات مشخص نبود، چشمهایم را میبستم که به یاد بیاورم کجا و چه زمانی ماجرا رقم خورده است. در بعضی رؤیاپردازی هم کرده بودم و جاهایی رک و راست ماجرا را نقل کرده بودم. جایی با زبان محاوره نوشته بودم و جایی با زبان معیار و خیلی رسمی. لحن نوشتههایم جایی با خشم بود و جایی پر از اندوه و البته شادی را هم میتوانستم از کلماتی که استفاده کرده بودم درک کنم. تصمیم گرفتم در بخش دوم مقاله در مورد ساختار خاطره، توصیفات، لحن و زبان و تفاوتش با داستان و گزارش بنویسم.
👈در مورد ساختار خاطره چه میتوان گفت؟
خاطرهنویسی، چون هر نوع نوشته دیگر، اجزا و ارکانی دارد که ساختار آن را تشکیل میدهند. راوی، سوژه، مکان و زمان. در خاطرهنویسی راوی در بطن ماجرا حضور دارد و نوشته از دریافتهای ذهنی او که برگرفته از واقعیت ماجرا است جان میگیرد؛ امّا ممکن است او خود محور خاطره نباشد، بلکه راوی جزئیات و حوادثی باشد که او نیز در کنار آنها حضورداشته است. ویژگی اساسی خاطره عینیگرایی آن است. عینیگرایی در خاطرهنویسی چنین تعریف میشود: راوی یا سوژه ماجرایی را با حسن نیت و بیطرفی بیان میکند بدون اینکه حوادث و جزئیات آن را پسوپیش کند.
خاطرهها، فرامکانی و فرازمانی نیستند. ثبت دقیق زمان و مکان و تا حد امکان جزئیات برای توضیح سوژه بسیار دارای اهمیت است. در خاطرات از تخیل و قصهپردازی خبری نیست. نمیتوان برخی صحنهها را حذف و یا بزرگنمایی کرد. تخیل در این اثر ادبی جایی ندارد، یا حداقل این تخیل با مرزی از واقعیت محدود میشود. در خاطره یادی از گذشته وجود دارد.
👈 نقش توصیف و تکنیک در خاطره چیست؟
اساس خاطرهنویسی بر توصیف است. در توصیف خاطرهنویسی کاربرد صور خیال کمتر از گونههای دیگر ادبی وجود دارد. خاطره نسبت مستقیم و اساسی با واقعیت دارد، لذا باید خاطره دو نفر از یک واقعه، شبیه هم باشد؛ ولی آنچه رخ میدهد، چیزی جز این است. علّت آن را میتوان در تکنیک جستجو کرد. یکی از این تکنیکها که به واقعنمایی کمک میکند، پرداختن به جزئیات است. تکنیک دیگری که به جذابیت، کشش و تاثیر خاطرهگویی و خاطرهنویسی کمک میکند، تدوین است. گاهی این تدوین بههمزدن روایت خطّی زمان است؛ یعنی قسمتی از واقعه را زودتر یا دیرتر از موعد تعریف کردن. در تدوین خاطره، برای اینکه لحظهی حسّاس واقعه خوب درک شود، خاطرهنویس بعضی از ماجراهای مربوط به آن لحظه را که بعد از آن موقع میفهمد، قبل از آن تعریف میکند یا مینویسد. این روش در تاثیر بر خواننده نقش بسزایی دارد.
تکنیک دیگر، «حذف» است. حذف را میتوان جزء تدوین نیز دستهبندی کرد. در این تکنیک هم خاطرهنویس جریانات بیاهمیت واقعه را حذف میکند تا ریتم و اهمیت اتفاقات مهم کند نشود و تاثیرگذاری بیشتری بر خواننده داشته باشد. در تکنیک «ایجاز» نویسنده با کمترین کلمات باید بیشترین معنا را انتقال دهد. نویسنده باید توجه داشته باشد که ایجاز به معنای ابتر گذاشتن خاطره نیست، به معنای گزیدهگویی است. او باید با کلمات و عبارات آشنایی داشته باشد تا بتواند با استفادهی بهموقع از آنها، خواننده و شنونده را از زیادهگویی خود خسته نکند؛ گاهی نانوشتهها و ناگفتهها در یک خاطره تأثیرگذارترند و این وقتی به دست میآید که سر نخ این نانوشتهها در نوشته موجود باشد و خواننده را در برزخی از معماهای حلنشده قرار دهد.
#آموزش
#خاطره_نویسی
@shahid_ketabi
☝️نقش زبان در خاطره چیست؟
زبان از مؤلفههایی است که در تاثیر بر مخاطب در انواع ادبی و هنری مؤثر است. برای نوشتن خاطره از چهار نوع زبان استفاده میشود:
الف) گفتاری: نویسنده همانطور که حرف میزند مینویسد، او هیچ دخل و تصرّفی در نوشته ندارد و قواعد دستوری را رعایت نمیکند.
ب) نوشتاری: نویسنده مقداری از زبان گفتاری فاصله گرفته و به زبان معیار نزدیک میشود. زبان روزنامهای در این حیطه قرار میگیرد. در خاطرهنویسی این زبان بیشتر کاربرد دارد.
ج) معیار: زبان معیار زبان رسانههای گروهی یک سرزمین است و قابلآموزش است. زبانی که ارکان جمله در آن رعایت میشود.
د) ادبی: زبانی که در آن از آرایه ادبی استفاده میشود. در این زبان توصیف بر اطلاعرسانی مسلط است و خبر را بهانهای برای ورود به توصیف میدانند. در زبان ادبی آنچه بیشتر مورد توجّه است، معانی ثانوی و عاطفی لغات است. انتقال پیام در زبان ادبی، غیرمستقیم است؛ برخلاف زبان عادی که وظیفهاش تفهیم است. نویسنده وقتی خاطرهای را با این زبان بازنویسی میکند، در حال خلق و ایجاد یک متن ادبی است؛ پس برای انتقال پیام باید از زبان احساسی، درونی و عاطفی استفاده کند.
✌️ لحن خاطره چگونه باید باشد؟
لحن خاطره صمیمی، روان، دلنشین، عامیانه و شبیه نامههای دوستانه است و در آن از زبان احساسی، درونی و عاطفی استفاده میشود. در زندگی روزمره میتوان یک جمله را با لحنهای مختلف ادا کرد. این را که فلانی خیلی خسیس است. میتوان با لحن تمسخرآمیز، کنایه، سوال و حتّی تهدید بیان کرد. امّا وقتی خاطرهای نوشته میشود، باید از ابزار دیگری استفاده کرد. یکی از این ابزارها، استفاده از کلمات مترادف است. مثال «بتمرگ»، «بنشین» و «بفرما» نمونه این ابزار است. استفاده از هر یک از کلمات فوق فضا و لحن نویسنده را منتقل میکند. ابزار بعدی، استفاده از اغراق است. در نوشتن میتوان از اغراق با استفاده از تکرار استفاده کرد. اشخاص خاطره هم میتوانند در ایجاد لحن در زبان و نثر موثّر باشند. از طرز حرف زدن آدمهای درون واقعه، میتوان برای فضاسازی زبان و نثر استفاده کرد.
👈آیا باید از زبان محاوره در خاطرات مکتوب پرهیز کرد؟
درواقع همانطور که هنگام حرف زدن مثل نوشتن عمل نمیشود، هنگام نوشتن هم نباید مثل حرف زدن عمل کرد. غیر از نقلقول که در گیومه قرار میگیرد و آزادی عمل در آنجا زیاد است، باید نوشته را با قواعد ادبی هماهنگ کرد.
برای نزدیک شدن به زبان محاوره میتوان از شگردهایی مثل استفاده از کلمات مناسب سود برد؛ مثلاً فعل «تمام کرد» بهجای «فوتشده» یا «از دنیا رفت». همچنین بههمزدن ارکان جمله از دیگر شگردهای نزدیک کردن زبان نوشتار به محاوره است. محاورهنویسی در خاطرات مکتوب بهمنظور ایجاد صمیمیت و سادگی به کار گرفته میشود. بههمزدن ارکان جمله هم باید همین هدف را دنبال کند.
👈آیا میتوان گفت خاطره گونهی ادبی است؟
در عرصهی ادبی خاطرهنویسی در زمرهی قالبهای نگارشی بهحساب میآید. هرگونهی ادبی بیان و موضوع خاص دارد. خاطره نیز چون شیوهی بیان، موضوع، لحن، زاویه دید و شخصیت ویژه دارد، گونه ادبی است. البتّه گونه ادبی از ویژگیهایی چون عاطفه، تخیّل و ذوق ادبی برخوردار است. اما گفته شد که یکی از ویژگیهای خاطره نبودِ تخیل و واقعگرایانه بودن آن است، امّا اگر از این زاویه به خاطره بنگریم که این واقعیت در مخاطب، عاطفه، تخیّل و احساس را میآفریند، خاطرهنویسی هم گونهی ادبی محسوب خواهد شد.
#آموزش
#خاطره_نویسی
@shahid_ketabi
☝️در تفاوتهای داستان و خاطره چه میتوان گفت؟
خاطره میتواند ساختار داستان داشته باشد ولی شیوهی نوشتن خاطره با داستان تفاوت دارد، رمان یا داستان بر تغییر و رشد شخصیت استوار است ولی اساس خاطره بر حادثه و اتّفاق است، شخصیتها در خلال خاطرهاند و در آن هیچ شخصیتی پرورده نمیشود. برای مثال خاطرات «خسی در میقات» نوشتهی جلال آل احمد و «حج» از علی شریعتی خاطرهاند و روی شخصیت بنا نشدهاند. حرکت خاطره به سمت داستان است، در داستان واقعیتی خلق میشود ولی خاطره بینیاز از داستان است. زاویه دید در داستان بیشتر اوّل شخص و سوم شخص است ولی در خاطره اغلب اوّل شخص است. لحن خاطره دوستانه و خودمانی است امّا لحن داستان بسته به سایر عناصر داستان متفاوت است.
✌️گزارش و خاطره چطور از هم متمایز میشوند؟
فن گزارشنویسی عبارت است از نگارش اطلاعات، حقایق، علل، مسائل و رویدادها، استنتاج و ارائهی راهحلی که به ترتیب و توالی منطقی، با اختصار و رسایی به خواننده منتقل میشود و به عبارت سادهتر، پیغامی است که با سرعت، صحت و روشنی به خواننده میرسد و این پیغام بر اصل سادهنویسی و سالمنویسی استوار است. هدف از تنظیم گزارش این است: ارائهی منظّم و مرتّب عقاید و افکار و اطلاعات برحسب نقشه و طرحی معیّن در سادهترین شکل.
اگرچه درگذشتههای دور برخی از سفرنامهها و گزارشها با شرح خاطراتی همراهاند، امّا در تعریف خاطره در معنای جدید قرار نمیگیرند. گزارش، با خاطره مرزی روشن دارد. گزارش، شرح یا توضیح جزئیات وضعیت و موقعیت یا واقعهای است و بهطور معمول بر پایهی مشاهده و تحقیق، یا هر دوی اینها بنا میشود. بسیاری از مقالهها یا ستونهای روزنامهها و بیشتر داستانهای مستندگونه از گزارش مایه گرفتهاند. گزارش خبر دادن در مورد حادثه یا موضوعی است. مثل گزارش حادثه، گزارش کار، گزارش سفر، گزارش سیاسی و گزارش هفتگی. گزارش مانند خاطره نیست و به خصوصیّات خلقی و روحی و چونوچرایی وقایع و حقیقتمانندی آنها کاری ندارد و به ذکر خبر و شرح کلی وقایع و امور اکتفا میکند.
خاطرهگویی و خاطرهنویسی امروزه در دنیایی که اطلاعات در مدّت زمان بسیار کوتاهی منتقل میشود و اتّفاقی از دوربین خبرگزاریها پنهان نمیماند، رسانهای ویژه است. دسترسی نداشتن به وسایل ثبت واقعه مثل دوربین در بعضی مکانها و زمانها، مثل شبهای عملیات نظامی و سلول زندانها و اردوگاهها و … یکی از دلایل اهمیت این رسانه است. ضمن اینکه گرایشهای جانبدارانهی رسانهها باعث میشود مردم در برابر اخبار و اطلاعات آنها موضع داشته باشند و به خاطرات و نقلقولهای سینهبهسینه اعتماد بیشتری کنند و نقش تبلیغات رسانهای با نقش تعریف و تمجید مردم از کتاب یا فیلم قابلمقایسه نیست.
در جوامعی که رسانهها در اختیار قدرتها است، یا همهی رسانهها دولتی هستند و گروههای مختلف دسترسی رسانهای ندارند، خاطرات شخصی اهمیت زیادی پیدا میکنند.
#آموزش
#خاطره_نویسی
@shahid_ketabi
👌 تفاوت خاطرهنگاری و یادداشتهای روزانه چیست؟
یادداشتهای روزانه یا روزانهنویسی گونهای از خاطرهنگاری است که در آن نویسنده، حالتها و اعمال خود و وقایع پیرامونش را بهصورت روزنوشت و تقویمی مینویسد. بر اساس تعریف ارائهشده، داشتن تاریخ اتفاقات و رعایت توالی زمان آنها، مؤلفههای اساسی یادداشتهای روزانه هستند. بهعبارتدیگر یادداشتی که تاریخ مشخصی نداشته باشد در این دسته جای نمیگیرد.
یادداشتهای روزانه، از یکجهت دیگر هم با خاطرهنویسی تفاوت جدی دارد و آن نوع برخورد با عنصر زمان است. خاطرهنویس در حالی اقدام به نوشتن میکند که حادثه به سر آمده و مدّت زمان قابلتوجهی از آن گذشته است؛ به همین دلیل است که خاطرهنویسی با عنصر «تداعی» قرین است. امّا یادداشتهای روزانه زمانی نوشته میشوند که هنوز واقعه تمام نشده و نویسنده لحظهبهلحظه اقدام به ثبت آن میکند. دلیل اینکه در یادداشتهای روزانه در بسیاری از موارد زمان حال بکار گرفته میشود همین است.
محمدامین محمدپور در مقالهای بیان میکند که میتوان دو نوع نگاه به خاطرهنویسی داشت.
چنانچه با نگاهی ادیبانه و هنری به موضوع نگاه کنیم، بهطورمعمول خاطرهنوشتهها ازنظر سوژه و نثر نسبت به یادداشتهای روزانه از وزن و غنای بیشتری برخوردارند. خاطرهنویسیها بیشتر زمانی شکل میگیرند که واقعه به اتمام رسیده است و نویسنده در محیطی آرام و فارغ از تأثیرات فضای حادثه، اقدام به نوشتن خاطرات میکند و در چنین محیطی امکان انتخاب سوژههای بکر و نیز امکان استفادهی بیشتر از آرایههای ادبی را دارد، امّا کسی که یادداشت روزانه مینویسد تا حدود زیادی از این دو امکان بیبهره است. او درصحنه حضور دارد و هدفش نوشتن لحظهبهلحظه ماجراست و کمتر فرصت پرداخت ادبی و هنری اثر خود را دارد.
اما با نگاه یک پژوهشگر و مورّخ شاهد برتری کیفی یادداشتهای روزانه نسبت به خاطرهنوشتهها خواهیم بود؛ بهعبارتدیگر آنچه برای یک تاریخنگار یا یک محقق اولویت است، عنصر استناد در مدارک است. یادداشتهای روزانه به دلیل حضور در صحنه و همزمان نوشتن بیهیچ فاصلهی زمانی با واقعه، موثّقترین اسناد را در اختیار دارند.
چنانچه با رویکردی ادبی با خاطرهنوشتهها و یادداشتهای روزانه روبهرو شویم، خاطرات را تواناتر خواهیم یافت. خاطره نوشتهها ادبیتر و یادداشتهای روزانه مستندتر است.
#آموزش
#خاطره_نویسی
@shahid_ketabi
👈تعدادی از نویسندگان اهلفن قالبهای ارائه خاطره را این چهار دسته میدانند:
۱_ اتو بیوگرافی
تعدادی از خاطراتی که در بازار وجود دارد در این قالب ارائه شدهاند. در اینگونه یادداشتها محور اتفاقات شخص نویسنده است که با بیان اوضاع پیرامون، درواقع زندگینامه خود را شرح میدهد، خاطرات مشفق کاظمی یک زندگینامه است.
۲_ وقایعنگاری با تلفیق حالات درونی
در این دسته از یادداشتها نویسنده همراه با گزارش حوادث پیرامون، اقدام به بازگو کردن حالات روحی خود نیز میکند؛ مانند خاطرات مهدی بازرگان.
۳_ وقایعنگاری
در اینگونه یادداشتها نویسنده کمتر از خود و احوالات درونیاش مینویسد و بیشتر به ثبت وقایع جهان بیرون میپردازد؛ مانند تاریخ بیهقی.
۴_گزارش سازمانی
در گزارش سازمانی تمامی شنیدهها و دیدهها ثبت نمیشود و ارزش ندارد، بلکه تنها وقایعی قابلنوشتن هستند که برای یک سازمان اهمیت ویژهای دارند.
دو قالب دیگر هم برای خاطرهنویسی بیانشده است:
كلینگر و جزئینگر بودن خاطره دو قالبی است که نویسنده باید با توجه به موضوع خاطره آن را انتخاب کند و خاطره را بنویسد. اگر خاطرهی او دارای حادثهی نادر و جذابی است، باید با كم كردن شاخ و برگ روایت، نقش حوادث را برجسته كند و خاطره را بهصورت كلینگر بنویسد. اگر هم خاطرهاش نسبتاً عادی و معمولی باشد، میتواند با دقت در جزئیات صحنهها، فضاسازیهای ماهرانه و شناساندن شخصیتهای خاطره برای مخاطب، ضعف اندك بودن سیر اتفاقات را جبران کند.
خاطرات در زیر پوشش روزگار دراز میکشند، مانند اخگر زیر خاکستر تا دستی بجنبد یا گذرِ بادی، خاکسترها را پراکنده کند.
#آموزش
#خاطره_نویسی
@shahid_ketabi
👈 «راوی» بسته به نوع خاطره و موضوع آن انتخاب میشود.
۱- راوی سهیم در ماجرا:
این راوی نمیتواند افکار و ویژگیهای روحیاش را بنویسد زیرا این کار باعث غیرقابلباور بودن خاطره خواهد شد.
۲- راوی ناظر بر ماجرا:
شخصی متفاوت از شخصیت اصلی راوی میشود. او میتواند در خلال شرح اتفاقات ویژگیهای روحی و فکری شخصیت اصلی را موشکافانه بنویسد تا خواننده را بیشتر درگیر ماجرا کند.
در خاطرهنویسی بهعنوان یک نوع ادبی، به دلیل حضور مستقیم نویسنده، فردیت جنبهای برجسته دارد. جوهر اصلی خاطرهنویسی من است. نویسنده میکوشد در بستر حوادث من را برای خواننده به نمایش بگذارد. در این روند نویسنده به من از بیرون مینگرد تا ابتدا بتواند آن را ببیند و سپس بتواند آن را به دید و داوری خواننده بگذارد. برای خواننده زمانی رویدادها قابللمس میشوند که بداند من با آنها چگونه برخورد کرده است، آنوقت است که قادر خواهد بود خود را بهجای من راوی بنشاند و از خواندن خاطره لذت ببرد. بسیاری از نوشتهها همچون بیوگرافی، اتوبیوگرافی، یادداشتهای روزانه و گزارشنویسی نیز از جنس خاطرهاند؛ در همه این نوشتهها حضور من راوی یکی از ارکان است؛ امّا هر یک از این منها نسبت به زاویه دید گونهی خاطرهنویسی، کارکردی متفاوت دارند.
در خاطرهنویسی، حضور «من» نشانگر واقعگرایی ماجرا است. در حقیقت خاطرهنویسی بازسازی دوبارهی سوژهای است که در ذهن رسوب کرده است.
در خاطرهنویسی یا زندگینامهنویسی، من محور اصلی نوشته است. در بیوگرافی یا زندگینامهی دیگرنوشت، نیز من حضور دارد، امّا این با او پرورشیافته است. در بیوگرافی جریان من از زبان دیگری نقل میشود و این واسطه، ناخودآگاه بر جهتگیری نوشتهها تاثیر میگذارد.
در یادداشتهای روزانه هم حضور من پررنگ است. نویسنده جریان طبیعی را ثبت میکند که ممکن است در میان آنها حادثهی خاصی نیز نوشته شود.
گزارشها نیز با حضور من نوشته میشود؛ امّا گزارش، محصول حضور آگاهانه راوی در بطن اتفاق است؛ یعنی گزارشگر از پیش میداند که در متن واقعه به دنبال چیست و از حضور خود چه میخواهد.
#آموزش
#خاطره_نویسی
@shahid_ketabi
حضرت آیتالله خامنهای:
«کاش کسانی بتوانند مثل شهید آوینی این جهاد عظیم مقابله با کرونا را روایت کنند؛ همچنان که شهید آوینی توانست جزئیّات جبهه را برای ما روایت بکند و آن را ماندگار کند.»
۱۳۹۹/۰۲/۲۱
#روایتگری
#انگیزشی
🆔 @shahid_ketabi
رسول خدا(ص) می فرماید :
«بالاتر از هر کار خیری، خیر و نیکی دیگری است تا آنکه فردی در راه خدا کشته شود، و بالاتر از کشته شدن در راه خدا خیر و نیکی نیست.»
وسائل الشیعه
#حدیث
#شهادت
#شهید
@shahid_ketabi