eitaa logo
شهید مصطفی خلیلی بلوطکی
138 دنبال‌کننده
19هزار عکس
16.5هزار ویدیو
367 فایل
السلام علیک یا حجت ابن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف بصیرت افزایی الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ
مشاهده در ایتا
دانلود
✡ یهودیت در من از بین نرفته است! 🎯 حاخام رهبر مذهبی قبل انقلاب و ایرانی‌تبارِ جهان بعد از انقلاب در خاطراتش درباره‌ی حضور و سخنرانی کاندیدای اولین دوره ریاست جمهوری ایران، در یکی از کنیساهای تهران نوشته است. در این خاطره به بودنِ یکی از همراهان صادق طباطبایی اشاره کرده است: 1⃣ «باری، شب شبات [شنبه] شد. ما عرویت [نماز شامگاه] خوانده بودیم که دیدیم آقای صادق طباطبایی به‌همراه یک نفر معمم و یک نفر مکلا به آمد. آقای صادق طباطبایی اجازه صحبت خواست. گفتم بفرمایید. ایشان شروع به صحبت کرد که چکار می‌کند و خودش را معرفی کرد ‌و گفت: من اگر انتخاب شوم نسبت به خوش‌رفتاری خواهم کرد و چه‌ها خواهم کرد... 2⃣ به هر حال گذشت و نوبت به آقای مکلا رسید. خدا پدرش را بیامرزد. شروع کرد که: «چندین آیه داریم در که خود پیامبر اسلام از یهودیان تعریف می‌کند و در سوره بقره آن‌قدر از تعریف می‌کند که حد ندارد. و گفت: شما یهودیان باید افتخار کنید که در قرآن در سوره بقره آمده است که خدا فرموده است: من شما را برتری دادم بر تمام عالميان. شما باید خیلی سپاسگزار باشید.» گفت و گفت و همه‌اش تعریف کرد و جلسه سخنرانی با خوبی و خوشی به پایان رسید. 3⃣ بعد از پایان سخنرانی‌های آقای صادق طباطبایی و همراهان و قبل از خروج، بنده به‌آهستگی به همان آقای مکلا گفتم: آیا امکان دارد شبی یا روزی در منزل بنده که نزدیک همین‌جا است، افتخار بدهید در خدمتتان باشم؟ گفت: البته. گفتم: شبات آینده همین‌جا در کنیسا منتظر شما خواهم بود. تشریف بیاورید منزل همین دو قدمی است. 4⃣ هفته‌ی بعد منتظرش ماندیم و آمد. با هم به منزل رفتیم. گفتم: لطفا صریح بگویید شما کی هستید؟ گفت: راستش من اهل کرمانشاه هستم. هشتاد، نود سال قبل، از طرف مسلمانان کرمانشاه، نسبت به یهودیان خیلی بد رفتاری شده بود، خانواده‌ی ما بودند. از ترس مرگ همه مسلمان شدند [!] 5⃣ وقتی آن آقا که اسمش را نمی‌خواهم بگویم این حرف را زد، به یاد آوردم که دوستی داشتیم به نام آقای یاشار اهل کرمانشاه که یکی از اقوامش رئیس کل بهداری در تهران بود. من همین آقا را، که حالا مهمانم بود چندین‌بار در مهمانی‌هایی که مرحوم یاشار داشتند دیده بودم که با خانواده یاشار رفت و آمد داشت. 6⃣ نه تنها او را، بلکه رئیس کل بهداری تهران را و اکنون این آقا با افتخار و سرافرازی می‌گفت جدّش بوده که به اجبار از ترس مرگ مسلمان شده است و خودش هم دانشگاه رفته و تحصیل کرده بود. مرد خیلی محترم و مسلمان خیلی متشخصی بود. 7⃣ می‌گفت: بله من جزو یکی از همین خانواده‌هایی هستم که به زور و اجبار و از ترس جان مسلمان شده‌اند ولی خب در من از بین نرفته است. من در چند شهر، رئیس اداره بوده‌ام، رئیس بوده‌ام و حالا هم جزو جمهوری اسلامی هستم. شامی آوردیم با ، براخا [دعای مخصوص] گفتیم و مشغول صرف شام شدیم.» 📚 منبع: خاطرات حاخام یدیدیا شوفط، تدوین منوچهرکوئن، چاپ دوم، کالیفرنیا بهار۲۰۰۱، ناشر بنیاد فرهنگی حاخام یدیدیا شوفط، صفحه ۳۰۷-۳۰۶ ✍ حسین قاسمی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter #⃣
✡ یهودیان مخفی مشهد و واقعه الله‌داد (1) 1⃣ مشهد ادعا می‌کنند در 27 مارس 1839 (1255ق و 1218ش) در زمان سلطنت محمد شاه و صدارت حاج میرزا آقاسی، مورد حمله مسلمانان قرار گرفتند و 28 تن از ایشان کشته و تعدادی مجروح شدند. چند ساعت پس از حمله، به پیشنهاد حاج میرزا عسکری امام جمعه مشهد، ابتدا هفت تن از بزرگان یهودی و سپس، تمام طایفه مشهد مسلمان شدند. امام جمعه این روز را نامید و از آن به‌عنوان یاد می‌کنند. شمار مسلمان شدگانِ اجباریِ مشهد 2400 نفر یا 400 خانوار ذکر شده است. 2⃣ ژاله پیرنظر می‌نویسد: 🔸 جدیدالاسلام‌های مشهد، پس از پذیرش اجباری دین نوین، اوّلین گام‌ها را در جهت خو گرفتن با چگونگی زندگانی و هوّیت جدید برداشتند. شماری از آنان قلباً و عمیقاً به دین تازه ایمان آوردند و آن را پذیرفتند… اما اکثریت خانوارهایِ تنها در ظاهر به مذهب نوین گرویدند و در خفا به دین اجدادی خود وفادار ماندند و بدین‌سان یک زندگیِ دوگانه پیچیده سراسر بیم و هراس را آغاز کردند. 🔸 اینان در ظاهر و در انظار عام مسلمان بودند و فرامین اسلام را گردن می‌نهادند و مراسم آن را به جا می‌آوردند، اما در پنهان، در حریم بسته خانه‌های خود، آئین و فرایض یهود را با جدّیت، تعصب و وسواسی به‌مراتب بیش از پیش اجرا می‌کردند. همه اعضای این گروه یکپارچه و یکدل به نگهبانانِ جمعیِ این زندگیِ سرّی بدل شدند. 📚 منبع: ژاله پیرنظر، «یهودیان جدیدالاسلام مشهد»، ایران‌نامه، بنیاد مطالعات ایران، سال نوزدهم، شماره 1-2، زمستان 1379- بهار 1380، صص 41-59. ✍ عبدالله شهبازی 📖 متن کامل مقاله به‌همراه مستندات: 👉 yon.ir/rNEXm ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ یهودیان مخفی مشهد و واقعه الله‌داد (2) 🎯 یکی از علل اصرار بر این «زندگی دوگانه» و پنهان را در همان مقاله‌ی ژاله پیرنظر می‌توان یافت. وی می‌نویسد: 1⃣ تجّار پس از حیطه‌ی فعالیتِ به‌مراتب وسیع‌تری یافتند زیرا از نظر اقتصادی امکانات نوینی به رویشان گشوده شد. پیش از این واقعه، گذر اغلب دست‌فروشان یهودی مشهد به بخش‌های بزرگ شهر نمی‌افتاد و کسب و کاری محدود به کوچه‌های اطراف و دهات دور و بر داشتند آن چنان که در اثر کمبود ارتباط و مراوده با دیگر ساکنان مشهد زبان محاوره‌ای آنان هنوز گیلکی مانده بود. امّا، پس از رویداد الله داد جدیدی‌ها، بدون پرداخت جزیه، قادر به داد و ستد و انجام معامله در مشهد شدند. 2⃣ به دنبال سفرهای متعدد و برخورداری از آزادیِ عمل بیش‌تر و نیز به‌واسطه زیارت مکه و عتبات و گذر از تهران، آنان موفق شدند شبکه‌های تجارتی وسیع‌تری در شهرهای مختلف ایران دائر کنند. پس از یکی دو دهه و به دنبال مسافرت‌های بازرگانی به روسیه (عشق‌آباد)، هندوستان (بمبئی)، افغانستان (هرات)، مرو و بخارا و بغداد، جدیدی‌ها در امر خرید و فروش پوست، سنگ‌های قیمتی، فرش، ابریشم و پارچه مهارت یافتند. جمعی از اینان از این طریق به ثروت رسیدند و شماری نیز در آسیای مرکزی به تجارت مشغول شدند. 3⃣ سایر افراد جدیدالاسلام که در همان شهر مشهد زندگی می‌کردند... با محافل آزادانه به رفت و آمد مشغول شدند... 4⃣ برخی از ‌جدیدی‌ها که به القاب حاجی یا کربلائی شناخته شدند... مورد اعتماد کامل امام جمعه وقت قرار گرفتند. امام جمعه با اطمینان به امانت و دین‌داری این گروه آنان را به آستان قدس رضوی معرفی کرد. در آستان، مشاغلی چون ، و حتّی نظارت بر خزانه، که بیش‌تر شامل نذورت و هدایای زائران بود، به آن‌ها محول شد! 5⃣ یکی از جهانگردان اروپائی که چند دهه بعد از الله داد (در دهه 1880) از مشهد دیدن کرده بود، در گزارش خود با اشاره به حضور هزاران هزار زائر در مشهد و اهمیت آنان به‌عنوان یک منبع درآمد مالی مهم به این نکته می‌پردازد که اداره‌ی بعضی از امور عمومی شهر به جدیدی‌های مؤمن محول شده است... 6⃣ افرادی از این جامعه… به دین جدید گرویدند. امّا، این جامعه در مجموع، شاید بیش‌تر از هر گروه یهودیِ جدیدالاسلامی در ایران، به هویت دینی خود پای بند ماند و به پاسداری از آن کوشید. ✍ عبدالله شهبازی 📖 متن کامل مقاله به‌همراه مستندات: 👉 yon.ir/rNEXm ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ شابتای زوی و فرقه دونمه (3) 1️⃣ اعلام مسلمانی نه تنها ناتان را در غزه ساکت نکرد، بلکه او با همان شدت پیشین به اعلام «مکاشفات» و انجام رسالت «پیامبری» خود ادامه داد! با اتکاء به پشتوانه‌ای از متون عبری و نمونه‌های فراوان از تاریخ ، اندیشه‌پرداز این موج جدید شد و راه آینده را به روشنی به پیروان شابتای نشان داد. به‌نوشته دائرة‌المعارف یهود، شابتای اندیشه‌پرداز نبود و تفکر منسجم نداشت؛ این ناتان بود که به جعل یک مکتب از عقاید منتسب به شابتای دست زد؛ مکتبی که تداوم پیشین به‌شمار می‌رود. 2️⃣ پس از مرگ شابتای، ناتان به سیروسیاحت در اروپا پرداخت و چنین تبلیغ کرد که شابتای نمرده، بلکه از نظرها پنهان شده و به هجرتی رازآمیز در «انوار آسمانی» رفته و زمانی که خدای اسرائیل مشیّت کند بار دیگر خواهد کرد. ناتان غزه‌ای در 11 ژانویه 1680، سه سال پس از شابتای، در مقدونیه درگذشت. 3️⃣ نظریات ناتان غزه‌ای جامه‌ی ایدئولوژیکی است بر سیاست به درون ساختار سیاسی و اقتصادی و فرهنگی سرزمین‌های مسلمان و تسخیر آن از درون. پس از اعلام مسلمانی شابتای، ناتان غزه‌ای توجیه نظری این دگرگونی را آغاز کرد. او اعلام کرد که گروش شابتای به اسلام انجام یک (رسالت) جدید است و هدف از آن «برافروختن در میان کفار [مسلمانان] است.» 4️⃣ دائرة‌المعارف یهود هسته اصلی نظریه‌پردازی ناتان را چنین بیان می‌دارد: 👈 رسالت اصلی افروختن اخگرهای مقدسی است که در روح آنان وجود دارد. ولی اخگرهایی وجود دارد که افروختن آن تنها کار مسیح است. لذا، مسیح [شابتای زوی] برای انجام این رسالت به «قلمرو خلیفه» وارد شده؛ «زهراً در برابر او تسلیم شده ولی درواقع در حال انجام واپسین و دشوارترین بخش مأموریت خود است و آن خلیفه از درون است. او برای انجام این مأموریت مانند یک جاسوس عمل می‌کند که به درون سپاه دشمن اعزام شده»؛ این «مبارزه‌ای در درون است.»‌ 5️⃣ بنابراین، مسلمان شدن شابتای به معنی از دین یهود نیست بلکه بغرنج‌ترین چهره مأموریت مسیحایی اوست. به‌نوشته دائرة‌المعارف یهود، بدین‌سان ناتان غزه‌ای الهیات شابتایی را توسعه بخشید و بنیادهای ایدئولوژی پیروان شابتای را «برای یکصد سال آینده» پی ریخت. به این دلیل است که منابع یهودی مکتب جدیدالاسلامی شابتای را می‌خوانند؛ یعنی آن‌گونه ارتداد از دین یهود که راز و رمزی در آن نهفته است. 6️⃣ تعداد یهودیانی که در سال 1666 اعلام مسلمانی کردند 200 خانوار ذکر شده که عمدتاً در ، پیرامون شابتای، مستقر شدند. [استانبول و ادرنه در زندگی حسینعلی بهاء هم نقش مهمی دارند!] در سال 1683 موج بزرگ دیگری از اعلام اسلام در میان یهودیان عثمانی رخ داد و تعداد آنها تنها در بندر سالونیک به 300 خانوار رسید. این جدیدالاسلام‌ها از حمایت برخی حاخام‌های برجسته برخوردار بودند. رهبری این گروه با یوسف فیلسوف، حاخام سالونیک و پدرزن شابتای زوی، و سلیمان فلورنتین بود. یهودیان فوق نام گرفتند که به‌معنای برگشته یا است. 7️⃣ از سده 18، پیروان شابتای زوی در یمن، ، عثمانی و شمال آفریقا پراکنده‌ شدند. بزرگترین مراکز زندگی دونمه‌ها شهرهای سالونیک، ازمیر و بود. به‌نوشته دائرة‌المعارف یهود، از اوایل سده 18، دونمه‌ها متهم به بودند: «تردیدی نیست که طی چند نسل آمیختگی [هرج ‌و ‌مرج] جنسی در میان آنان رواج داشته است. در اشعار یهودا لوی تووا (درویش افندی)، که در سال 1960 منتشر شد، دفاعیات جسورانه‌ای به سود الغاء محدودیت‌های جنسی مندرج است.» دونمه‌ها جشن ویژه‌ای موسوم به دارند که طی آن به اجرای برخی مناسک جنسی می‌پردازند. ✍️ عبدالله شهبازی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ یهودیان مخفی به‌مثابه یک سازمان اطلاعاتی (١) 1⃣ ادعا می‌کنند در ۱۱ ذیحجه ۱۲۵۵ ق./ ۲۷ مارس ۱۸۳۹ م. در پنجمین سال سلطنت محمد شاه، مورد حملهٔ مسلمانان مشهد قرار گرفته و ۲۸ تن از ایشان کشته و تعدادی مجروح شدند! 2⃣ چند ساعت پس از حمله، به پیشنهاد حاج میرزا عسکری امام جمعه مشهد، ابتدا ٧ تن از بزرگان شهر و سپس، به تبع ایشان، تمام یهودیان مشهد مسلمان شدند. امام جمعه این روز را روز نامید و از آن به‌عنوان » یاد می‌کنند. 3⃣ این‌که گفته می‌شود «جامعه یهودیان مخفی مشهد»، یا «جدیدالاسلام‌های مشهد»، به‌دلیل «واقعه الله داد» پدید آمده، براساس یادداشت‌های سفر سال ۱۸۳۱ به مشهد درست نیست. براساس سفرنامه جوزف ولف، یهودیان مشهد از سال‌ها پیش، از این تاکتیک استفاده می‌کردند. 4⃣ شمار مسلمان‌شدگان مشهد در واقعهٔ الله داد ۲۴۰۰ نفر یا ۴۰۰ خانوار ذکر شده. ژاله پیرنظر می‌نویسد: ✡ جدیدالاسلام‌های مشهد، پس از پذیرش اجباری دین نوین، اولین گام‌ها را در جهت خو گرفتن با چگونگی زندگانی و هویت جدید برداشتند. شماری از آنان قلباً و عمیقاً به دین تازه ایمان آوردند و آن را پذیرفتند، اینان کم‌کم جذب جامعه بزرگ‌تر مشهد شدند، اما خانوارهای تنها در ظاهر به مذهب نوین گرویدند و در خفا به دین اجدادی خود وفادار ماندند و بدین‌سان یک زندگی دوگانه پیچیده سراسر بیم و هراس را آغاز کردند. ✡ اینان در ظاهر و در انظار عام مسلمان بودند و فرامین اسلام را گردن می‌نهادند و مراسم آن را به‌جا می‌آوردند، اما در پنهان، در حریم بسته خانه‌های خود، آئین و فرایض را با جدّیت، تعصب و وسواسی به‌مراتب بیش از پیش اجرا می‌کردند. همهٔ اعضای این گروه یک‌پارچه و یک‌دل به نگهبانان جمعی این زندگی سرّی بدل شدند… ✡ به خاطر این‌که مجبور نشوند دخترهای خود را به مسلمانان شهر به زنی بدهند، آنان را اغلب از سنین خردسالی به عقد پسران جوان و نوبالغ جامعه خود در می‌آوردند. مراسم عقد و ازدواج دوبار برگزار می‌شد. بار اول برطبق موازین اسلامی و شرعی، با سر و صدا و سرور و شادی. و یک بار دیگر با اجرای مراسم عقد یهودی در خفا. 👇👇👇
✡ یهودیان مخفی به‌مثابه یک سازمان اطلاعاتی (٢) 1⃣ در اولین کنفرانس «مرکز تاریخ شفاهی یهودیان ایرانی» در لس‌آنجلس، فیلم مستندی با عنوان نمایش داده شد. 2⃣ «مرکز تاریخ شفاهی یهودیان ایرانی» این فیلم را با همکاری تلویزیون رژیم صهیونیستی و موزهٔ دیاسپورا تل‌آویو تهیه کرده بود. قسمت‌هایی از گفتار متن فیلم را به‌نقل از جلد اول کتاب «یهودیان ایرانی در تاریخ معاصر» می‌خوانیم: ✡ اولین برنامهٔ مسلمان شدن، مراسم در داخل مساجد بود. برای یهودیان تمام مراحل زندگی به دو صورت مختلف انجام می‌گردید: 👈 در خارج از خانه = مسلمان! 👈 در پستو یا زیرزمین خانه = یهودی! 3⃣ در این فیلم مستند هم‌چنین آمده است: ✡ آقای حکیم یک مشهدی (ساکن فلسطین اشغالی) است و می‌گوید: به هر نوزاد یهودی از همان سال‌های اول تولد چنین تفهیم می‌شد که در یک وضع بحران استثنایی قرار دارد و باید یک زندگی دوگانه داشته باشد. ✡ به ما گفته می‌شد در مقابل غیریهودی‌ها نباید اصلاً از زندگی داخلی خود صحبت کنیم… این مطلق از روزی که بچه‌ها عقل‌رس می‌شوند طبیعت دومشان گردید. همهٔ جدیدالاسلام دو نام داشتند: مثلاً اسم مسلمانی پدربزرگ من شیخ ابوالقاسم بود و اسم عبری‌اش بنیامین. اسم مسلمانی پدر من ابراهیم و اسم عبری‌اش آبراهام بود. مرا در خارج خانه موسی صدا می‌کردند و اسم داخل خانه من موشه بود. در دوران زندگی پدرم بسیاری از یهودیان، اسامی مسلمانی داشتند. 4⃣ حکیم می‌گوید: ✡ خانواده حکیمی و بقیه خانواده‌های مشابه که رهبران جامعه یهودی بودند، با مسلمانان روابط نزدیک و صمیمانه‌ای داشتند. برخی از آنها حتی به سفر مکه هم رفتند و شدند! 5⃣ از ویژگی‌های یهودیان مخفی مشهد، مسلمان شدن برخی از آنها بود: ✡ مصاحبه‌گر از آقای حکیمی می‌پرسد: افراد خانواده شما خیلی بیش از دیگران تظاهر به اسلام می‌کردند تا آنجایی که حتی بقیه یهودیان مشهد نسبت به شما مشکوک شده بودند که آیا یهودی جدیدالاسلام هستید یا مسلمان دو آتیشه؟! 6⃣ افراهیم کهن اهارانوف، می‌گوید: ✡ زمانی رسید که مسلمانان متعصب نسبت به یهودیان سوءظن پیدا کردند و به این نتیجه رسیدند که اینها دارند تظاهر می‌کنند. برای رفع این سوءظن بزرگان تصمیم گرفتند به بروند. آنها به زیارت مکه رفتند و با لقب حاجی به مشهد بازگشتند! 👇👇👇
👆👆👆 7⃣ در فیلم مستند «حکایت یهودیان پارسی» که به زبان عبری و متعلق به موزه دیاسپورا تل‌آویو است، نیز به این موضوع پرداخته است. در بخش‌هایی از این فیلم آمده است: 🔸 خنانیا: اسم من عزت‌الله فرزند فرج‌الله نصرالله‌یف است. 🔹 گزارش‌گر: اسم عبری تو چیست؟ 🔸 خنانیا: اسم من خنانیا بن یوناتان هلوی 🔹 گزارش‌گر: چندسال در به‌صورت مسلمان زندگی کردی؟ 🔸 خنانیا: پانزده سال!! 🔹 گزارش‌گر: مراسم مذهبی خود را کجا انجام می‌دادید؟ 🔸 مرد ناشناس: در کنیساهای زیرزمینی و پناهگاه‌های زیر خانه‌ها. در فاصله نیم کیلومتری از خیابان‌های اصلی سه چهار زن را به صورت گدا می‌نشاندیم. وقتی کسی رد می‌شد، زن‌ها به هم اشاره می‌کردند. درنتیجه خبر به ما می‌رسید و ما ساکت می‌شدیم که کسی نفهمد. 🔹 گزارش‌گر: به‌عنوان یک کودک سخت نبود که در ظاهر مسلمان و در خفا یهودی باشی؟! 🔸 خنانیا: بله، خیلی سخت بود. باید مثل آنها لباس می‌پوشیدیم، مثل آنها راه می‌رفتیم، مثل آنها نماز می‌خواندیم. آنها می‌دانستند که ما جدید هستیم، یعنی کسی که به تازگی دین اسلام آورده و شده است. 8⃣ صیون لوی از دربارهٔ پنهان‌کاری و ظاهرسازی خانواده‌اش می‌گوید: ✡ پدر من هرگاه به بازار می‌رفت گوشت می‌خرید [کاشر = غذای حلال یهودی] و به خانه می‌آورد. بعد آن گوشت را طوری سر به نیست می‌کردند که آثاری از آن باقی نماند. برای مصرف گوشت خوراکی خانواده‌ها در خفا طبق سنت یهودی گوسفند و مرغ را در خانه ذبح می‌کردند و به اتفاق به مصرف می‌رسانیدند. 9⃣ در منبعی دیگر آمده است: ✡ گوشتی که از قصابی‌های مسلمانان می‌گرفتند، باز هم برای ظاهرسازیِ بیشتر به فقیران می‌دادند، ولی شب‌ها در خانه‌های‌شان، گوسفند را می‌کردند و گوشت آن را شبانه به خانه‌های دیگر یهودیان [مخفی] می‌فرستادند. ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ یهودیان مخفی و گسترش بابی‌گری و بهائی‌گری (١) 1⃣ پدیدهٔ «یهودیان مخفی» و نقش ایشان در پیدایش و گسترش و عامل مهمی در تحولات معاصر ایران است که باید مورد شناسایی مستند و علمی قرار گیرد. 2⃣ گسترش سریع بابی‌گری و بهائی‌گری و به‌ویژه نفوذ منسجم و عمیق ایشان در ساختار حکومتی قاجار، از دوران مظفرالدین شاه، بدون شناخت این پیوند غیرقابل توضیح است. 3⃣ در بررسی تاریخ پیدایش و گسترش بابی‌گری در ایران، نمونه‌های فراوانی از گِرَوِش جدیدالاسلام به این فرقه مشاهده می‌شود که به مروّجین اولیهٔ بابی‌گری و عناصر مؤثر در رشد و گسترش آن بدل شدند. 4⃣ مثلاً بابی‌گری را یک جدیدالاسلام ساکن رشت، به‌نام میرزا ابراهیم جدید، به سیاهکل وارد کرد و نیز می‌دانیم اولین کسانی که در خراسان بابی شدند یهودیان مشهد بودند. 5⃣ معروف‌ترین ایشان است که ابتدا در یزد اقامت داشت. او از علمای بود و پس از مسلمان شدن در زمرهٔ اصحاب مقرّب [رئیس شیخیه] جای گرفت و احسایی ٧سال در خانهٔ وی سکونت داشت. 6⃣ ملا عبدالخالق یزدی سپس به مشهد مهاجرت کرد، در صحن حضرت رضا (ع) جماعت و منبر و وعظ برقرار نمود و، به‌نوشتهٔ مهدی بامداد، به یکی از «علمای طراز اوّل مشهد» بدل شد! 7⃣ گوبینو می‌نویسد: 📝 ملا عبدالخالق یزدی از شاگردان شیخ احمد احسایی بود و از حیث مقام علمی و فضایل شهرت زیادی داشت و در انظار عامه احترام و اعتباری پیدا کرده بود. ✍ استاد عبدالله شهبازی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ خلاصهٔ سخنرانی مرحوم آیةالله فاکر دربارهٔ (١) 1⃣ در شهر مقدس مشهد، در فاصلهٔ بین محله عیدگاه و پائین خیابان، محله‌ای است که در قدیم به آن می‌گفتند محلهٔ «جدیدی‌ها». من در دوران طفولیتم بارها از آن مسیر رفت و آمد داشته‌ام. 2⃣ منظور از «جدیدی‌ها» تازه‌مسلمان شده بودند که شمرده می‌شدند. این یهودیان حدود ١۵٠ سال قبل اعلام مسلمانی کردند، یک مدتی در آن منطقه‌ای که بودند به‌عنوان مسلمان جا افتادند، بعد از آنجا هجرت کردند، رفتند به شهرهای دیگر و در آنجا با مسلمانان دیگر مخلوط شدند! و کم کم رد آنها گم شد. 3⃣ در همین محله چند سال قبل از آن‌که اعلام کند شاید چند هزار اعلام کردند که مسلمان شده‌اند!! مردم مشهد جشن بسیار مفصلی گرفتند. مایهٔ عزت و افتخار بود! هرکدام از این یهودی‌ها اسمشان را عوض کردند و اسم مسلمانی برای خودشان انتخاب کردند و شروع کردند به یک زندگی جدید. 4⃣ چند سال بعد از این حادثه علی‌محمد باب اعلام بابیت کرد، و اکثر همین یهودیان و شدند!! البته یک تعدادشان هم مسلمان‌های خوبی ماندند، و هنوز هم بچه‌هایشان هستند. 5⃣ این حادثه دلسوزان تیزبین کشورمان را متوجه کرد که به هر جدیدالاسلامی نمی‌شود اعتماد نمود. ولی آن کسانی که در آن زمان این مسئله را می‌فهمیدند و توجه داشتند کم بودند. 6⃣ احتمالاً بعضی از قدرت‌های خارجی برای این‌که زمینه کار را برای آن نقشه‌ای که در طی پیدایش داشتند آماده کنند، از قبل اقدامات لازم را در داخل مملکت انجام داده بودند، که یکی از آنها هم اظهار مسلمانی دروغی این یهودیان بود. 7⃣ دشمن می‌خواست در بین مسلمان‌ها نفوذ کند. یک راهش نفوذی کردن این معاند بود! و چون اینها یهودی بودند و مسلمان‌ها یهودی‌ها را نجس می‌دانستند لازم بود راهی پیدا کند برای این‌که این اجتناب و گریزی را که مردم از این یهودیان داشتند از بین ببرد و آنها را نفوذی کند. آمدند شکل ظاهر اسلامی به اینها دادند. مسلمانشان کردند، برای این‌که وقتی هم مسئله پیش آمد به توسط آنها بهائیت را تقویت کنند!! از قبل برای همین مقصد تمهید مقدمه کردند. 8⃣ خوب اینها پراکنده شدند و در میان مردم گم شدند! تا زمان انقلاب مشکل محسوسی نبود، چون نظام حکومتی غربی بود، نظام شاهنشاهی وابسته به آنها بود، وابسته به انگلیس و آمریکا بود. ولی بعد از انقلاب حوادثی پیش آمد که این حوادث مشکلات را آشکار کرد. الان زنگ خطر به صدا درآمده است! ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter