eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
1.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.2هزار ویدیو
152 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
تو سوریه خیلی از رفقام آسمونی شدن 😌؛ محمدخانی،عفتی،آژند،قربانی،صابری،توسلی و... با برادرای افغانستانی عین داداش بودیم 😍خیلی بی ریا ، مخلص اصلا همه جوره که فکرشم نمی کنید🤗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴چــرا در ســوریہ می جنگیم؟؟ 🔘سوالی ڪه شهید صدرزاده جواب میده @shahid_mostafasadrzadeh
آقا یه چیزی بگم،بنده سید نیستم متاسفانه😔سید ابراهیم رو بخاطر اینکه اسم پدربزرگ خانمم بود انتخاب کردم ولی ما شهدا دیگه هممون فرزندای حضرت زهرا(س) شدیم 😍تو سوریه سیدابراهیم بودم😄تو ایران مصطفی😂
یه چیز بگم تعجب کنیدولی نخندیناکارم گیربودواعزامم نمیکردن😔میرفتم مزارشهدابجا فاتحه زیرلب باشهدادعوامیکردم😂میگفتم اگه جور نشه عند ربهم یرزقنون بودنتان دروغه😭آقاخداشاهده کمتراز 10روزحاجتمو گرفتم😂
هرکی بابنده بودشهیدشد😊چه قبل من چه بعد من اونایی هم که موندندبالاخره یه روزی خواهند شد😂ولی خدا وکیلی از شهادت نترسید☺️ گناهارو لگدکنیدو بیاییدطرف شهادت،انشاالله یه روزیم میاییم کمک امام زمان عج😍
سال 94 روز تاسوعا عملیات محرم شروع شد، یه عاشورایی به پا کردیم که نگو ✌پدری از این کفار دراوردیم 👊 الحمدالله هم پیروز شدیم هم شهید شدم😍 حکمت خدا رو باش تو روز تاسوعا سرزمین خواهر امام حسین(س)😊😘
11:30 ساعت پروازم بطرف خدا بود 😇تو حلب سوریه ، اینجا هم محل عروجمه👆
الان پیش دوستان هستیم☺️و جای همتون خالیه ولی سعیتونو بکنید که از محرمات دور باشید😐 و به واجبات نزدیک، خدا خودش انتخابتون میکنه🤗 رفقا سلام میرسونن(شهید حاج حسین بادپا و شهید حاج نادرحمید)
خب ما هم رفع زحمت کنیم و شما رو به خدا بسپاریم😊سفارش نمیکنم چون خیلی حرف زدم ولی برید زندگیناممو بخونید که خانمم روایت کرده ☺️
👆اینجا محل قرار من و دوستان با شما رفقای گلم😘 حتما حتما بیایید دیدارمون☺️ 📝ادرس میدم یادداشت کنید : تهران،شهریار،بهشت رضوان،جنب قطعه سبحان،گلزار شهدا
رفقا اگه کاری یا خدا نکرده مشکلی پیش اومد رو بنده یا دوستان حساب باز کنید🤗میتونیم کمکتون کنیم بشرطی که نزارید مُحرمات سراغتون بیاد😔براظهور امام زمان وسلامتی رهبرخیلی دعاکنید😊 یاعلی رفقا ✋خداحافظ🖐
4_634875094962798715.mp3
1.84M
صحبتهای سردار سلیمانی درباره ی شهید صدرزاده(سید ابراهیم ) صدای گریه های شهید مرتضی عطایی(ابوعلی) در بین صحبت ها شنیده می شود... https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
به دلم فُتاده شوروشوق ِ مدافعان حرم اشکم چکد ،زِ چشم ِ تَرم در فراق حرم گویند که بهر پول رفتید تا شوید مدافعان حرم پرسم زِ شما ،ساعتی چند غمِ دوری از اهل حرم...!!!! تو ای غافل،مکن تازه داغ همسران مدافعان حرم گوش کن تا بگویم داستان ِ دلدادگان حرم عشق بُوَد، تنها عامل جهادِ مدافعان حرم عشق بُوَد ،تنها عامل جذب صاحبان حرم عشق قیمت ندارد، عشق علّت دارد و بس زینب کبری بُوَد علت این عاشقی عاشقی نه ...، دلدادگی،شوریدگی، بیدل و مجنون شدند رفتند تا با زهرای بتول صحبت از یاری و همراهی حضرت سقّا کنند... رفتند تا جان به قربان فرزندان علیّ ابن ابی طالب کنند ما که جا مانده ایم،،بهر فرمان سیّد علی آماده ایم ارسالی از کاربر: https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
شهید مصطفی صدرزاده
به دلم فُتاده شوروشوق ِ مدافعان حرم اشکم چکد ،زِ چشم ِ تَرم در فراق حرم گویند که بهر پول رفتید تا
خواب کاربر در شب سالگرد به گفته خود ایشون 👇 بعد از ارسال شعر و اینکه تقدیم کردم به سید ابراهیم خواب دیدم شهید بزرگوار سر دیگ نذری بزرگ امام حسین هستن و لبخند برلب دارن دیگ نذری رو هم میزنن و خیل جمعیت کاسه به دست تو صف ایستادن منم در صف اول بودم ان شاءالله سید ابراهیم به همه ما نگاه کنن التماس دعا
شهید مصطفی صدرزاده
به دلم فُتاده شوروشوق ِ مدافعان حرم اشکم چکد ،زِ چشم ِ تَرم در فراق حرم گویند که بهر پول رفتید تا
این شعر در شب اولین سالگرد شهید گفته شده و مال چندسال پیش هست خواب هم برای چندسال پیشه خواستیم یاداوری کنیم از مهربانی های https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
‍ بسم رب الشهدا🌹 خاطرات مادر شهید  زمانی که  به دنیا آمد،بعد از چند روز مشکل پیدا کرد 😔 .بیمارستان بستری شد. بیمارستان رفتم .  در بخش نوزادان پشت در اتاق نشسته بود ،ازش پرسیدم: مصطفی  بهتره؟ 😔🌹 گفت: الحمدلله خیلی بهتر شده، ولی من نگران بودم . مصطفی متوجه نگرانی من شد. گفت : مامان اینقدر که نگران   هستی ؟🌹💕 کمی هم برای شدنش دعا کن .✅ بهش گفتم: نگران نباش ، قبل از اینکه شما به دنیا بیایی از  خواستم که اگر قرار است نسلی از من بوجود آید ، که در غیر راهت باشد اصلا بوجود نیاید .👏🌹👏 این  همیشگی ام بوده . بعد از چند دقیقه گفت:  چه دعای اساسی کردی ، این دعای ریشه ای است ،خیلی .👏💕 🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
‍ بسم رب الشهدا🌹 خاطرات مادر شهید  زمانی که  به دنیا آمد،بعد از چند روز مشکل پیدا کرد 😔 .بیمارستان بستری شد. بیمارستان رفتم .  در بخش نوزادان پشت در اتاق نشسته بود ،ازش پرسیدم: مصطفی  بهتره؟ 😔🌹 گفت: الحمدلله خیلی بهتر شده، ولی من نگران بودم . مصطفی متوجه نگرانی من شد. گفت : مامان اینقدر که نگران   هستی ؟🌹💕 کمی هم برای شدنش دعا کن .✅ بهش گفتم: نگران نباش ، قبل از اینکه شما به دنیا بیایی از  خواستم که اگر قرار است نسلی از من بوجود آید ، که در غیر راهت باشد اصلا بوجود نیاید .👏🌹👏 این  همیشگی ام بوده . بعد از چند دقیقه گفت:  چه دعای اساسی کردی ، این دعای ریشه ای است ،خیلی .👏💕 🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹 https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
هدایت شده از شهید مصطفی صدرزاده
CQACAgQAAx0CUyYOlAACJ0thvb8xHwmZNFWnsxKy0fZdRtG4qAACHQUAAnJXuVKNMLoB8FcPnCME.mp3
5.42M
🎧🎧 ⏰ 3 دقیقه 👆 ✅ دوستان باید برای فاطمیه زحمت بکشیم 🔹دم هر خونه ای یه پرچم حضرت زهرا (س) بزنیم ═══✼🍃🌹🍃✼═══ 🎤 🔹 @shahid_mostafasadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽ویدئو کلیپی در مورد زندگی شهید صدرزاده از زبان همسر شهید 🔴 بعداز شهدا ما چه کردیم؟؟ 🔶به روی دفتردلم نوشته بودیک شهید... 🔸برای خاطرخدا،شماادامه اش دهید.... https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
✅ "یک خاطره زیبا از زبان شهید صدرزاده" تعریف میکرد تو حلب شب ها با موتور حسن(شهیدحسن قاسمی دانا) غذا و وسایل مورد نیاز به گروهش می رسوند. ما هروقت می‌خواستیم شب ها به نیرو ها سر بزنیم با چراغ خاموش می رفتیم. یک شب که با حسن می رفتیم، غذا به بچه ها برسونیم چراغ موتورش روشن میرفت. چندبار گفتم چراغ موتور رو خاموش کن، امکان داره قناص ها بزنند. خندید! من عصبی شدم، با مشت تو پشتش زدم و گفتم ما رو می زنند. دوباره خندید! وگفت مگر خاطرات شهید کاوه رو نخوندی؟ که گفت شب روی خاکریز راه می رفت و تیرهای رسام از بین پاهاش رد میشد. نیروهاش میگفتن فرمانده بیا پایین تیر میخوری. در جواب میگفت اون تیری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده. مصطفی میگفت: حسن میخندید و میگفت نگران نباش اون تیری که قسمت من باشد، هنوز وقتش نشده و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاق هایی براش افتاد و بعد هم چه خوب به شهادت رسید. https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توی بیروت منزل یکی از شهدای جنگ سوریه مهمان بودیم ، با مادرشون صحبت میکردم، زنی بسیار باسلیقه و کدبانو ، تمام سالن پر از عکس های شهید «محمد باز» بود، پدر شهید اواسط مصاحبه رسید و اومد تو جمع ما نشست و مدام چای و قهوه تعارف میکرد ، کمی بعد رفت و تنها عکسی که از امام خامنه ای داشت آورد، پرسیدم این چیه ؟ گفت این رو داخل اطاق خواب میذارم ،صبح بخیر و شب بخیر میگم بهش ، چون امید ما رهبری هستن و ما نمی‌گذاریم کسی به ایران چپ نگاه کنه * https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh