شهید مصطفی صدرزاده
#خاطرات_شهید_مصطفی_صدرزاده #خاطرات_دوستان_شهید #قسمت_شانزدهم ✅ یادمه همسایه شون میخواست اسباب کشی
#خاطرات_شهید_مصطفی_صدرزاده
#خاطرات_دوستان_شهید
#قسمت_هفدهم
✅ توی سال 88 مصطفی یکی از دلیرهای تهران بود.
مصطفی اون زمان یک ترم دانشگاهش رو رها کرد.
دو روز بعد از انتخابات مصطفی با موتور با یکی میره، گیر میوفتن.
🔹مصطفی برام تعریف کرد که توی درگیری یهو دیده یکی از بچه ها نیست شده.
بعد زمانی که مصطفی زخمی افتاده بوده اومده و بهش گفته خوب کتک خوردیا....
مصطفی میگفت بهش گفتم تو چیکار کردی؟
گفت من یه پرچم سبز گرفتم و بین اونا رفتم...
مصطفی خیلی ناراحت شده بود.
میگفت خب این که ترسیده و فرار کرده یه چیز طبیعیه، اما این که میاد به من اینجوری میگه خیلیه...
اونجا من از مظلومیت مصطفی یکه خوردم.
🔹روز 16 آذر هم مصطفی کارش به بیمارستان کشید.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
شهید مصطفی صدرزاده
#خاطرات_شهید_مصطفی_صدرزاده #خاطرات_دوستان_شهید #قسمت_هفدهم ✅ توی سال 88 مصطفی یکی از دلیرهای تهرا
#خاطرات_شهید_مصطفی_صدرزاده
#خاطرات_دوستان_شهید
#قسمت_هجدهم
✅ کم کم زمزمه ها ی رفتن به سوریه اومد....
اولین بار شهریور 92 بود، مصطفی و یه تعدادی رفتن،
توی فرودگاه قرار بود هواپیما ساعت 2 یا 3 بپره،
یک دفعه گفتن هواپیما نمی پره.
اون موقع رفتن سخت بود...
مصطفی گفت اگه این خدا خداست، من میرم سوریه...
ساعت 5 بعد از ظهر گفتن بیاید برید.
🔹هیچ وقت یادم نمیره صحنه ای که مصطفی از گیت رد شد.😊
مثل یک پرنده ای که از قفس آزاد شده، خوشحالی توی چشماش معلوم بود و همش این طرف و اون طرف میرفت.
رفتن....
بعد از یه مدتی همه برگشتن ولی مصطفی برنگشت.
که بعدش زخمی شد و برگشت...
✅ مصطفی خونه هم که میومد بیکار نمی نشست.
یادمه میگفت مثلا با خانومم داریم میریم مهمونی، یهو میان میگن بیا فلان جا سخنرانی کن.
کلا دیگه اون آدم قبلی نبود.
خیلی فرق کرده بود.
🌷🌟🌷🌟🌷🌟🌷🌟🌷
🌷🌟🌷🌟🌷🌟🌷🌟🌷
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
May 11
May 11
روحانی با همه کم کاری هاش تیم رسانه ای خوبی داشت.
مثلا تو دولت قبل یه #هواپیمای_بویینگ که مرجوعی اسپانیا بود رو خریدن و با کلی جشن و سر و صدا آوردن ایران، آخوندی وزیر راه و صالحی معاون رئیس جمهور و پزشکیان نائب رییس مجلس رفتن فرودگاه برا استقبال. بعد توی سخنرانی با ذوق زدگی گفتن «بوی نویی میده» 😂
خلاصه رسانههای کشور تا چند هفته درگیر این هواپیمای خوش بو بود تا اینکه خبر رسید هواپیما نقص فنی داره و نمی تونه پرواز کنه!😒
🌐 بیشتر: http://rajanews.com/node/266006
🔰 بعد توی #دولت_رئیسی با وجود تمام تحریمهای زمان روحانی بلکه بیشتر تا الان ۶۰ فروند هواپیما خریدن و هیچکی خبر نداره!!!
@shahid_mostafasadrzadeh
#خاطرات_شهید_مصطفی_صدرزاده
#خاطرات_دوستان_شهید
#قسمت_نوزدهم
✅ یادمه قبل از رفتن به سوریه، مصطفی به من گفت جنگ اصلی توی فضای مجازیه...
مصطفی به اسم یک زن که پدر و مادرش مسیحی بودن و خودش هم مسیحی بود و میخواست مسلمان بشه توی فیسبوک بود.
اونجا چند باری با هم بحث کردیم.
هدفش کار فرهنگی بود
✅مصطفی از حاج قاسم برام تعریف میکرد. میگفت حاجی یکی بود مثل بقیه آدما.
🔹 شاید اون چیزایی که مصطفی از حاج قاسم تعریف می کرد رو من تو خود مصطفی دیده بودم.
🔹سادگی ای که می گفت، یا مثلا می گفت یک بار یک نفر اومد به حاجی گفت حاج آقا بهم کمک می کنی؟ حاجی هم درآورد از جیبش ده تومن بهش داد
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
#خاطرات_شهید_مصطفی_صدرزاده
#خاطرات_دوستان_شهید
#قسمت_بیستم
✅ سری آخر که مصطفی مجروح شد ، تعریف کرد برام و گفت که بعد از شهادتم بگو که چی شده بود واسه بعدیا...
🔹گفت به ما یه سری نیرو دادن گفتن برید به یه جایی حمله کنید، یه سری نیرو هم قرار بود از یه جای دیگه بیان ، که دو طرف بیان قیچی کنن دشمن رو ....
گفت ما رفتیم ، ولی اونا نیومدن.
و بعد از اون کلی حرف بهم زدن،
اینو بگو که بدونید...
من توی اون عملیات نهایت تلاش خودم رو کردم، ولی نشد.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
می گفت:
"پاسدار یعنی کسی که کار کنه، بجنگه، خسته نشه...
کسی که نخوابه تا وقتی خود به خود خوابش ببره..."
یه بار توی جلسه فرماندهان داشت روی کالک شرایط منطقه رو توضیح می داد؛ یه دفعه وسط صحبت صداش قطع شد از خستگی خوابش برده بود دلمون نیومد بیدارش کنیم چند دقیقه بعد که خودش بیدار شد، عذرخواهی کرد؛ گفت: سه چهار روز هستش که نخوابیده ام...
#سردار_شهید_مهدی_باکری
سوم شعبان روز پاسدار بر سبزپوشان سپاه اسلام مبارک...
#من_هم_سپاهیام
@shahid_mostafasadrzadeh
36.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟪🟩🏳 { نماهنگ و سرود هم عهدی } 🏳 🟩🟪
✍شاعر و آهنگساز : سید ایمان عباسی
🎤 با صدای : احمد محمدی پور
🎬 کاری از : گروه سرود ضحی
🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🌸🌸🌸🌸
🌸🌸
🌺
شهید مصطفی صدرزاده
#خاطرات_شهید_مصطفی_صدرزاده #خاطرات_دوستان_شهید #قسمت_بیستم ✅ سری آخر که مصطفی مجروح شد ، تعریف کر
#خاطرات_شهید_مصطفی_صدرزاده
#خاطرات_دوستان_شهید
#قسمت_بیست_ویک
(به نقل از جانباز مدافع حرم برادر امیرحسین حاجی نصیری)
✅ روزهای اول آشنایی من و مصطفی از جایی شروع شد که مصطفی و خانوادش تازه اومده بودن کهنز و توی زمین خاکی، با هم مسابقه ی فوتبال میدادیم.
بعد از اون کم کم مصطفی اومد و عضو پایگاه بسیج شد و بیشتر با هم آشنا شدیم.
🔶یادمه اولین بار که رفتیم میدان تیر، سهمیه پایگاه ما دو تا نارنجک بیشتر نبود.
🔸 همه فکر میکردن حاج آقا،چون من پسرش هستم میگه امیرحسین بیاد بندازه، ولی حاجی گفت مصطفی بلند شو....
مصطفی جثه ی کوچیکی داشت، گفت حاج آقا من بندازم؟
گفت آره.....
بلند شد و اولین نارنجک رو مصطفی انداخت....
🔹بعدها خود مصطفی میگفت اون حرکت حاجی باعث شد که من بیشتر به بسیج و پایگاه علاقه مند بشم.
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
شهید مصطفی صدرزاده
#خاطرات_شهید_مصطفی_صدرزاده #خاطرات_دوستان_شهید #قسمت_بیست_ویک (به نقل از جانباز مدافع حرم برادر امی
#خاطرات_شهید_مصطفی_صدرزاده
#خاطرات_دوستان_شهید
#قسمت_بیست_ودوم
(به نقل از جانباز مدافع حرم برادر امیرحسین حاجی نصیری)
.
✅کم کم مصطفی اومد و کار نوجوان ها را گرفت دستش و بحث آموزش نظامی و هیئت و زیارت عاشورا رو براشون گذاشت.
🔹من هم در بحث مداحی و آموزش نظامی کمکش می کردم.
🔹یک کاری که مصطفی کرد بحث انتقال پایگاه بسیج به سمت ملت یک و دینارآباد بود. مصطفی جوری تبلیغ کرد که نوجوان های اونجاهم جذب شدند.
🔹هیئت ها را در ملت یک ، توی سرما و برف، توی خونه های کاهگلی برگزار می کرد. من و خانومم هم در شرایط سخت و سرما می رفتیم.
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
شهید مصطفی صدرزاده
#خاطرات_شهید_مصطفی_صدرزاده #خاطرات_دوستان_شهید #قسمت_بیست_ودوم (به نقل از جانباز مدافع حرم برادر ام
#خاطرات_شهید_مصطفی_صدرزاده
#خاطرات_دوستان_شهید
#قسمت_بیست_وسوم
(به نقل از جانباز مدافع حرم برادر امیرحسین حاجی نصیری)
✳️ یک کانتینری بود که مصطفی توش کار فرهنگی انجام می داد.
اون موقع کار فرهنگی فروختن نوار و پلاک و چفیه و سربند و... بود. توی کانتینر غرفه بندی کرده بود و این وسایل رو می فروخت.
🔹یه شب با بچه ها تصمیم گرفتیم به کانتینر مصطفی دستبرد بزنیم.
قفل در رو شکستیم و رفتیم داخل و دخل رو باز کردیم همه ی پول هاش رو برداشتیم و رفتیم.
بعد هم رفتیم در خونه شون و بهش خبر دادیم که کانتینر رو دزد زده.
ساعت 3 نصفه شب بود.
مصطفی اومد پایین و ناراحت شد.
بهش گفتیم اشکال نداره بیا بریم بستنی بخوریم. و رفتیم و با پول خودش بستنی خریدیم و خوردیم.☺️
چند مدتی با هم از اون پول استفاده می کردیم.
بعد از یکی دو هفته خودمون برای حلالیت گرفتن بهش گفتیم.
ولی اصلا ناراحت نشد و انگار نه انگار.
🌹🌹🌹🌹🍃🍃🕊🍃🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
شهید مصطفی صدرزاده
#خاطرات_شهید_مصطفی_صدرزاده #خاطرات_دوستان_شهید #قسمت_بیست_وسوم (به نقل از جانباز مدافع حرم برادر ام
#خاطرات_شهید_مصطفی_صدرزاده
#خاطرات_دوستان_شهید
#قسمت_بیست_وچهارم
(به نقل از جانباز مدافع حرم برادر امیرحسین حاجی نصیری)
✅ یک شب یک موردی پیش اومد که یه ماشینی میخواست به زور دوتا دختر را سوار کنه.
ما این ها رو گرفتیم و بردیم پاسگاه تحویل بدهیم.
🔷مصطفی توی راه به دخترها گفت شما برای چی این وقت شب بیرون هستید؟
دخترا میگفتند ماجایی نداریم که برویم.
🔹مصطفی بهشون گفت من شماره خانومم را میدم، باهاش صحبت کنید.
دخترها خیاط بودند.
مصطفی گفت من براتون مغازه می گیرم، چرخ خیاطی هم می گیرم که کار کنید، شب ها هم توی مغازه بخوابید.
دخترها خنده شون گرفته بود، فکر نمی کردند یک نفر انقدر دلسوز باشه.
#قسمت_پایانی
🌹🌹🌹🍃🍃🍃🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
پس از پایـان #جنگ_۳۳_روزه ...
مادر حاج #عماد_مغنیه
از او پرسیده بود که آیا این همه
ویرانی را می توان درست ڪرد؟
#حاج_عماد در جواب گفته بود
یک نفر قرار است بیاید
که کار خودش را خوب بلد است.
و آن #حسـن_شــاطری
که در لبنان به نام #حسام_خوشنویس
معروف شد و سالها بدون هیچ مرزی
در میان #اهل_تسنن و #تشیع #آذربایجان ، #کردستان و #کشورهـای_افغانستان و
#عـراق ، در زیـر #باران_خطرهـا ...
جاده کشیده بود و مدرسه ساخته بود ،
برای این کار انتخاب شده🌸
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای فراتر از دو قطبی های ما
رفتی ای فرمانده دلتنگ ها...
#حاج_قاسم
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
#بسم_رب_الشهداء_والصدیقین
✅ چند ویژگی اخلاقی و رفتاری #شهید_مصطفی_صدرزاده به نقل از آشنایان شهید:
🔹اخلاص کامل در همه مراحل زندگی حتی از نوجوانی
🔸توکل واقعی به خداوند
🔹تواضع و فروتنی مثال زدنی نسبت به همه بالاخص مادر و پدر و خواهر
🔸به دلیل اینکه بسیار خونگرم بود با همه ی دوستان و فامیل رابطه ی خوب و عالی داشت ، كاری به نسبت نزديك يا دور نداشت و يا حتی رفيق و دوست و... برای مثال اگر شما رو سالهاست نديدن همون مهربانی و دلسوزی رو داشتن...
🔹به احترام به بزرگتر خیلی اهمیت میداد
🔸خوش خلقی
🔹از خود گذشتگی
🔸سعی داشت دل همه رو بدست بیاره و تقریبا هیچ کس ازش دلخوری نداشت
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
6009346e5fe43bb35111effc_9083988599725358136.mp3
303.9K
👆
صوت زیبایی از شهید سیدحکیم که از شهید عباس احمدی و شهید محمودرضا بیضایی نقل میکنه...
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی از درگیری های حلب
(کم دیده شده)
#شهیدمصطفی_صدرزاده
#سیدابراهیم
✅کانال #شهید_مصطفی_صدرزاده
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
عکس کمتر دیده شده از
#سید_ابراهیم
فرمانده گروهان ویژه عمار
در بین نیروهاش
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
#هنوز_میشه_سید_ابراهیم_شد 1⃣
از ویژگی های آقا مصطفی مسئولیت پذیریش توی کارهای مختلف بود...
بم که زلزله اومده بود ایشون رفتن کرمان و به زلزله زدگان کمک می کردند...
وقتی برگشت خونه برای مردم آواره پول جمع می کرد..
این کارها رو زیاد از آقا مصطفی دیدم ، مصطفی از هیچ کمکی به خلق خدا دریغ نمی کرد ، یکی از نمونه های کمک به خلق و احساس مسئولیت پذیری ایشون ، تلاش برای رفتن به سوریه و مدافع حرم شدن بود،که بعد از مدتی از طریق کشور عراق و با مجاهدین عراقی به سوریه رفتن و عاقبت بخیر شدن.
🔸شهید مصطفی صدرزاده سراسر زندگیش درس هست برای ما ،
فقط باید دانشجوی خوبی باشیم تا بتونیم ؛ ۱-این درسا رو خوب بفهمیم و ۲-عمل کنیم به این درسها
تا ما هم همون راهی رو که شهید مصطفی صدرزاده رفتن بریم ، بنظر من مهمترین عاملی که این شهید در دلها جا باز کرد روحیه عبد بودنش در مقابل خداوند تعالی بود.
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh