شهید مصطفی صدرزاده
🔴 #قسمت_اول
#مصاحبه_با_خانواده #شهید_فـاتح
#مدافع_حرم_شهید_رضا_بخشی
#جانشین_لشگر_غیور_فاطمیون
🔴دو سال پیش وقتی پیکر اولین شهید فاطمیون به دلیل حضور اقوامش راهی مشهد شد و در بهشت رضا(ع) به خاک سپرده شد؛ ابتدای محله گلشهر مشهد، یک ماشین نیروی انتظامی ایستاده بود که تعدادی مهاجر افغانستانی که به صورت غیرقانونی وارد خاک ایران شده بودند را دستگیر کرده و برای طی مراحل اداری و انتقال به خاک افغانستان به اردوگاه سنگبست میبرد. چند سرباز که برای گذراندن دوره دوسالهشان لباس نظامی بر تن کرده بودند وقتی حجم افغانستانیهای متکثر در تشییع پیکر یک شهید را دیده بودند، شوکه شده بودند و دو نفر از آنان به میان جمعیت رفته بودند و دانه دانه کارت مهاجرت، تشییعکنندگان را بررسی میکردند. برای مهاجرانی که قلبشان در سوگ شهیدشان شکسته بود، تحمل این اقدام ولو در ظاهر قانونی خیلی سنگین بود. این اقدام در ظاهر قانونی به دلیل اجرا در زمان نامناسب رنگی غیرانسانی و غیر اخلاقی داشت.
فرمانده انتظامی منطقه بعد از شنیدن ماوقع به شدت برآشفته بود و دو سرباز خاطی را تنبیه و جریمه کرده بود. این مسأله تا به امروز رسانهای نشد. بعد از آن اشتباه و موقعیتنشناسی ولو در عمل به وظیفه اجباری، حالا ماجرا جور دیگری رقم خورده است. در زمان تشییع پیکر شهدای فاطمیون دیگر آن نگاه مرسوم چککننده گذرنامهها و کارتهای مهاجرت جایگاهی ندارد. حالا میان افغانستانیهایی -که چشمهای بادامی و ظریفشان نشانهای برای چک کردن مدارک بود- ایرانیهای زیادی هم دیده میشوند که برای تشییع شهدا و شرکت در مراسم عزاداری آنان به حرم رضوی و بهشت رضا(ع) میروند. جمع زیادی از مردم ایران پیش قدم شدند. این آغاز یک تغییر فرهنگی و ترویج نگاه انسانی به بشر افغانستانی متولد و ساکن شده در سرزمین جمهوری اسلامی است. ماجرا ادامه پیدا کرد و در روز تشییع پیکر شهیدان علیرضا توسلی معروف به ابوحامد و رضا بخشی معروف به فاتح، شهر مشهد پر شد از بنرهای تصویر فرماندهان شهید افغانستانی و امروز در مسیر تشییع شهدا، نیروهای نظامی ایران، به مناسبت ورود پیکر پاک آنان به سرزمین امام راحل(ره) مارش نظامی مینوازند. سرداران نظامی ایران سر بر تابوت شهدا گذاشته و گریه میکنند. سربازان نیروی انتظامی همراه مردم زیر تابوت شهیدان را گرفتهاند. انسانها براساس تقوایشان ارج نهاده شدهاند. اینجا زیر پای شهیدان، دیگر قومیت ملاک نیست. کملطفیها به مدد فراگیر شدن گفتمان اسلامی، انسانی و اخلاقی رهبران ایران اسلامی رو به جبران است.
40 روز از شهادت علیرضا توسلی و رضا بخشی میگذرد. فراتر از نگاههای ناسیونالیستی مرسوم باید نگریسته شود تا شهادت «فاتح» متجلی شود. خیر محمد بخشی، پدر شهید فاتح، مثل بسیاری از مهاجران افغانستانی ساکن ایران یک کارگر سختکوش است. زحمتکشی را از دستان ترک خورده و پینهبستهاش به راحتی میتوان درک کرد. در گوش خود سمعکی دارد و صبورانه به مهمانان خوشآمد میگوید. نجابت از سیمایش پیداست. جوان از دست داده اما بیتابی نمیکند. سرش را آرام پایین انداخته و به اعلامیه بزرگداشت و تشییع پیکر رضا، فرزند پنجم خود خیره میشود. هیچکس نمیداند در فکر و دل او چه میگذرد. هنوز یک هفته از بازگشت پیکر فرزندش که حالا قهرمان پذیرفته شده جامعه است، نمیگذرد. سجاد، عباس، قاسم، محمد و علی به همراه دو خواهر امروز سیاه پوش برادر میانی خود شدند. برادری که فرمانده بوده و آنها نمیدانستند و امروز وصف او را بیشتر از دوستان و نیروهایش میشنوند.
رضا و همه خواهران و برادرانش در همین مشهد و محلههای طلاب و جاده سیمان و ... به دنیا آمدند. وقتی از اصالت خانوادگیشان و اینکه ساکن کدام بخش از خاک افغانستان بودند، پرسیده میشود، عباس، برادر بزرگتر شهید میگوید: «مهم نیست، مهم این است که مسلمان و شیعه هستند. از همین خاک هستند.» قبل از انقلاب به ایران آمدند. چوبدستی تراشیده شده غلامحسین بخشی، پدربزرگ رضا را خیلیها میشناسند. مشهور است که آن را همراه با دوستانش زیر کت خود مخفی کرده و در تظاهرات قبل از انقلاب شرکت میکرد. از صبح که از خانه بیرون میزدند، بعد از تظاهرات حوالی ظهر به سمت قلعه ساختمان، نزدیکیهای جاده سرخس میرفتند و برای برنامهریزی کارهای روزهای بعد آنجا مستقر میشدند و جلسه میگرفتند. ایرانی و افغانستانی باهم علیه استبداد پهلوی متحد شده بودند. همه یک رهبر میشناختند:«خمینی». پدربزرگ انقلابی رضا بخشی هنوز در قد حیات است و هرچند به دلیل کسالت در این گفتوگو حضور ندارد، اما به گفته خانواده در جریان روزهای مقاومت رضا و آسمانی شدن او قرار گرفته است.
و اما مادر سرش را پایین انداخته است و....
#ادامه_داره ...
@shahid_mostafasadrzadeh
شهید مصطفی صدرزاده
🔴 #قسمت_اول #مصاحبه_با_خانواده #شهید_فـاتح #مدافع_حرم_شهید_رضا_بخشی #جانشین_لشگر_غیور_فاطمیون
🔴#قسمت_دوم
#مصاحبه_با_خانواده #شهید_فـاتح
#مدافع_حرم_شهید_رضا_بخشی
#جانشین_لشگر_غیور_فاطمیون
مادر سرش را پایین انداخته است و حرفی نمیزند. درباره تولد رضا میگوید: سال 1365 بود که به دنیا آمد. در همین خانه هم به دنیا آمد. سجاد بزرگترین برادر او، در دوران نوجوانی به حوزه علاقمند میشود. این علاقه را به لقمه حلالی مرتبط میداند که با عرق جبین پدرش بر سر سفرهشان آمده است. سجاد چند سالی سواد حوزوی دارد و بعد درس را رها کرده و به سراغ کار خیاطی رفته است. اما با تکیه بر همین چند سال، از گوشه و کنار برای صحبتهایش آیه و حدیث میآورد. 15-16 سالگی رضا بوده که دست او را میگیرد و او را همراه خود به حوزه علمیه حضرت قائم (عج) میبرد. حالا در روز سوم مراسم گرامیداشت شهادت فرمانده شهید، رضا بخشی، این اساتید حوزه او هستند که بر منبر میروند و در وصف او سخن میگویند. رضا در جامعهالمصطفی تحصیلات حوزوی خود را ادامه داده و مدرک لیسانس حوزوی خود را دریافت کرده است. او برای دوره کارشناسی ارشد هم پذیرفته شد و عباس، برادر شهید میگوید: «قبل از رفتن به سوریه مدتی بود که روی پایاننامه خود درباره این کشور و تحولات آن کار میکرد و امروز نتیجه کار تحقیقاتی و پژوهشها و درس خواندنهای او در دوره کارشناسی ارشد در زمانی که خودش حضور ندارد، مشخص میشود.»
فاتح، دانشجو هم بود. در دانشگاه فریمان درس خوانده بود. طبق گفته عباس، فردای شهادت رضا بوده که خیلی تصادفی از دانشگاه با منزل آنها تماس گرفته میشود و گفته میشود:«به آقای رضا بخشی بگویید، مدارک فارغالتحصیلی دوره لیسانس ایشان آماده شده است و میتوانند بیایند و مدرک خود را بگیرند.» حالا بنر تسلیت و تبریک همکلاسیها و اساتید دانشگاه برای بزرگداشت رضا بخشی به چشم میخورد. رضا بخشی، افغانستانی به دنیا آمده در مشهد امروز قهرمانی است که دانشجویان ایرانی و افغانستانی برای او در دانشگاه مراسم بزرگداشت میگیرند. جای او را خالی کرده و در وصفش سخن و خاطره میگویند.
خواهر شهید فاتح، دکترای علوم سیاسی دارد و امروز استاد دانشگاه است. او میگوید: «شهید رضا بخشی علاوه بر تسلط علمی که در رشتههای تحصیلی خود پیدا کرده بود بر زبان انگلیسی به صورت کامل مسلط بود و عربی را هم به نحو خوبی آموخته بود. آنطور که مطلع شدیم یکی از دلایل موفقیت او در سوریه و اینکه خیلی زود به عنوان معاون فرمانده انتخاب شده بودند، این بود که چنین تواناییهایی در تحلیل شرایط و ارتباطگیری داشتند.»
حرفهای خانواده شهید رضا بخشی، مشهور به فاتح، جانشین فرمانده تیپ فاطمیون که این روزها به یک تیپ با شهرت جهانی تبدیل شده است در وصف روحیات او علیرغم همه افتادگی و کتمانی که در میان خانواده داشت، بوی خاصی دارد. خانواده از موقعیت برادر «سر به مهر» خود شگفتزده هستند و همین بیآلایشی و کتوم بودن بیشترین شوک را به آنان وارد کرده است. هیچکس تصور نمیکند، برادری که چنان بیپیرایه با همه آنان بگو و بخند داشته یک نیروی زبده و توانمند در تراز یک فرمانده جنگهای چریکی و نامنظم بوده است و چنین بیادعا روزگار میگذرانده است. متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
* اگر موافق باشید بحث را از اینجا شروع کنیم که چه شد که شهید فاتح به سوریه رفت؟ درباره علل سفرش چیزی برای شماها گفته بود؟ چه اتفاقاتی افتاد که نظرشان بر رفتن شد؟
عباس برادر شهید: درباره رفتن به سوریه به خانواده هیچ چیزی نگفته بودند. بعد از مدتی که کارهایشان را برای رفتن آماده کرده بودند و بر تصمیمشان مصمم بودند، آن را برای من شرح دادند و به من خبر دادند که با تعدادی از دسوتانشان تصمیم بر این گرفتند که بروند. از او پرسیدم که «برای چه می خواهی بروی؟ اگر دلیلی غیر از دلایل معنوی هست، نرو». که به من گفت «حرف شما درست است و من به این تصمیم رسیدهام که باید بروم.» ما از کارهای او خبر درستی نداشتیم. او هم از جزئیاتش هیچوقت هیچ چیزی به ما نمیگفت. روزی که خبر شهادتش را به من دادند، همان شب بود که به ما گفتند اگر میخواهید بنر یا پلاکارد بزنید، بزنید «سردار شهید رضا بخشی» و آن زمان بود که ما تازه فهمیدیم ایشان در چه ردهای قرار دارند.
#در_قسمت_سوم_میخوانید ... 👇
🔴بهت خانواده شهید از کلمه #سردار
#ادامه_داره ...
✅کانال
#شهید_مصطفی_صدرزاده
(با نام جهادی #سیدابراهیم )
@shahid_mostafasadrzadeh
شهید مصطفی صدرزاده
🔴#قسمت_دوم #مصاحبه_با_خانواده #شهید_فـاتح #مدافع_حرم_شهید_رضا_بخشی #جانشین_لشگر_غیور_فاطمیون
🔴#قسمت_سوم
#مصاحبه_با_خانواده #شهید_فـاتح
#مدافع_حرم_شهید_رضا_بخشی
#جانشین_لشگر_غیور_فاطمیون
🔻سجاد برادر شهید: من که برادر بزرگ او بودم تا آن روز نیمدانستم که ایشان چه کاره بوده است و چه نفوذی داشته است. تازه در این روزها است که دوستانش برای ما درباره او میگویند. گویا 2 سال و 8 ماه بوده است که ایشان به شدت درگیر فضای مقاومت در سوریه بوده است و ما نمی دانستیم. آن زمانی که وارد این تیپ میشود گویا از طریق تعدادی از دوستان طلبهاش که دو نفر از آنان هم شهید شدهاند، وارد این سیستم شده است. حجج اسلام شهید محمود کلانی و شهید محمد رضایی از دوستان صمیمی او بودند که با هم عازم جبهههای جنگ میشوند. گویا آن اوایل ابوحامد، را با نام آقای توسلی میشناخته و به شدت علاقمند شخصیت ایشان شده بود. مدت زیادی از حضور ایشان میگذرد و به جهت قابلیتها و تواناییهایی که داشته است، بعد از شهادت شهید سید محمد حسینی، که اولین شهید فاطمیون بود، ایشان به عنوان جانشین فرمانده انتخاب میشود. از آن زمان به بعد نام «فاتح» را برای او انتخاب میکنند.
🔻عباس برادر شهید: یکی از رزمندگان افغانستانی ساکن سوریه که از فرماندهان مقاومت آنجا هم برشمر ده میشود، میگفت: «انگار نه انگار که فاتح فرمانده بود، مثل پروانه دور و بر بچهها میچرخید و به کارهای شان رسیدگی میکرد. خستگیناپذیر بود.» هر بار که به اینجا میآمد هیچ حرف و سخنی درباره آنجا نمیزد. ما حتی اسم فرماندهشان یعنی آقای ابوحامد یا همان شهید توسلی را هم از ایشان مستقیم نشنیده بودیم. در این چند سال، یکی دوبار هم که آمده بود، بارها دیده بودیم که سر سفره غذا یا زمانی که برایش چای آورده بودند، آنقدر سرش شلوغ بود که چای یا غذایش سرد میشد. پیکر او را «ابوعباس» که از فرماندهان افغانستانی ساکن سوریه است در داخل قبر گذاشت و صورتش را باز کرد. دوستانش میگویند تنها حرف رضا این بوده که مادرم از جزئیات ماجرا خبردار نشود. وابستگی عجیبی به پدر و مادر داشت و احترام عجیبی برای آنان قائل بود. ما این روزها هنوز شوکه هستیم.
#در_قسمت_چهارم_میخوانید ...👇
ویژگی های اخلاقی شهید فاتح از زبان خواهرش
#ادامه_داره ...
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh