🔸 #زندگی_به_سبک_شهدا
🔰 گناههای کوچک
یک روز مریم آمد و گفت:
"به من یک روز مرخصی بده".
رفت و شب برگشت، دیدم سخت راه می رود!
پرسیدم: "تصادف کردی؟"
جوابی نداد...
پاپیچش شدم تا بالاخره گفت که روی لولههای نفت -که خدا میداند توی #آفتاب داغ خوزستان چقدر داغ میشدند- پا برهنه راه رفته!
پرسیدم "چرا این کار رو کردی؟"
گفت:" #غافل شده بودم این کار رو باید می کردم تا یادم بیاید چه آتشی در #آخرت منتظر من است".
گفتم: "تو که جز #خدمت کاری نمی کنی".
گفت: "فکر میکنی!
بعضی اشارهها، بعضی سکوت های نا به جا؛ همهی اینها گناهای کوچیکیه که تکرار می کنیم و برامون #عادی میشن".
#شهیده_مریم_فرهانیان
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🆔 @majnon313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨
#خاطره_ای_از_شهدا ✍🏻
#شهیده_مریم_فرهانیان 🌷
#تولد : آبادان ۱۳۴۲
#شهادت : آبادان ۱۳۶۳
#مزار : گلزار شهدای آبادان
💢 #خودسازی را قبل از انقلاب و با برنامه خودسازی #امام_خمینی (ره) شروع کرد.
💢 #سکوت جزء برنامه اش بود و برای #ترک_گناه می بایست حرف زدنش را به حداقل میرساند.👌🏻
💢 با خودش خلوت می کرد و سکوت و خلوتش را هم دوست داشت . البته ذاتا هم آدم کمحرفی بود، اگر هم حرفی میزد ، بوی #دروغ و #غیبت نداشت. 👌🏻
💢 حرفش حرف خود سازی بود .عاشق کتاب های #شهید_دستغیب بود، از همه بیشتر کتاب عجب و ریای شهید. شاید بیشتر از ده بار خوانده بود. شیفته #سوره_قیامت هم بود .حظ میکردم وقتی می نشست و با صوت قشنگش برایم میخواند.📚
💢 یک بار به شوخی بهش گفتم تو که اسمت مریم است باید سوره مریم را دوست داشته باشی.☺️
گفت: دوست دارم هر کجای دنیا بودم این سوره را برام هدیه کنی.
همیشه برایم سوال بود چه ربطی بین کتاب عجب و ریای شهید دستغیب و سوره قیامت است که مریم اول سوره قیامت را می خواند و بعد کتاب را. 🤔
💢 توی هوای گرم و شرجی آبادان و در فصل خرماپزان روزه اش ترک نمی شد. افطار و سحری اش یک تکه نان و خرما بود .
چشمان گود رفته و رنگ پریده اش نشان بیداری های شبانه و روزه داری روزش بود.✨
💢 به حالش غبطه میخوردم میگفتم : آنقدر نگران نباش برادر شهیدت ازت شفاعت می کند.
میگفت: نه می خوام تو اون دنیا چراغ دست خودم باشه به امید کسی نمی شه نشست .✨
📚 دختری کنار شط
📗 #خودسازی_به_سبک_شهدا
هدیه به روح #شهدا صلوات ✨
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
°•|🌿🌸
√ گناهان ڪوچڪ
+یڪ روز مریم آمد و گفت:
"به من یڪ روز مرخصے بده".
رفت و شب برگشت، دیدم سخت راه مے رود!
_پرسیدم: "تصادف ڪردے؟"
جوابے نداد...
+پاپیچش شدم تا بالاخره گفت ڪه روے لولههاےِنفت -ڪه خدا مےداند توے #آفتاب داغ خوزستان چقدر داغ میےشدند- پا برهنه راه رفته!
_پرسیدم "چرا این ڪار رو ڪردی؟"
گفت:" #غافل شده بودم این ڪار رو باید مے ڪردم تا یادم بیاید چه آتشے در #آخرت منتظر من است".
+گفتم: "تو ڪه جز #خدمت ڪارے نمے ڪنے".
گفت: "فڪر مےڪنے!
بعضے اشارهها، بعضی سڪوت هاے نا به جا؛ همهے اینها گناهاے ڪوچیڪیه ڪه تڪرار مے ڪنیم و برامون #عادے مےشن".
#شهیده_مریـــم_فرهانیان
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━
﷽
💫خودسازی به سبک یک شهید...
📌خودسازی را قبل از انقلاب و با برنامه ی خودسازی امام خمینی (ره) شروع کرد. سکوت جزو برنامه اش بود و برای ترک گناه می بایست حرف زدنش را به حداقل می رساند.
🔸ذاتا هم آدم کم حرفی بود ؛ اگر هم حرفی می زد ، بوی دروغ یا غیبت نداشت. حرفش حرف خود سازی بود.
🔹عاشق کتاب های شهید دستغیب بود و از همه بیشتر کتاب عُجب و ریای شهید ؛ شاید بیشتر از ده بار این کتاب را خوانده بود.
▪️توی هـوای گـرم و شـرجی آبادان و درفصل خـرماپـزان، روزه اش ترک نمی شد.
▫️افطـار و سحـرش یک تکـه نان بود و خـرما. چشمان گودرفته ورنگ پریده اش نشان بیداری های شبـانه و روزه داری روزش بود.
□بحالش غبطه میخوردم؛ میگفتم: «این قدر نگران نباش؛ برادر شهیدت ازت شفاعت میکنه.»
🔻می گفت: «نه، می خوام تـوی اون دنیـا چـراغ دست خـودم باشه؛ به امیـد کسی نمیشه نشست.»
🔅شهیده مریـم فرهانیـان
📜دختری کنارشـط / نشر فاتحان
"صلـواتی هدیـه کنیـم به ارواح مطهـر شهـدا"
#شهیده_مریم_فرهانیان
#خاطرات_شهدا
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯