♥️🇮🇷♥️
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
#قسمت_نهم
#کتاب_حاج_قاسم 📚
🔸راه نهم...
حاج قاسم تعریف می کرد:
حاج احمد کاظمی همیشه می گفت، ما هیچ وقت از لطف و عنایت اهل بیت، خصوصا آقا امام رضا (ع) بی نیاز نیستیم...
حاج احمد می خواست هواپیمای سوخو را رونمایی کند. کجا؟تهران. نه، مشهد امام رضا (ع) اول به ذهنم همه ی سختی های مشهد آمد، اما وقتی خلبان بر فراز آسمان، هواپیما را چند دور، بلاگردان امام رضا (ع) دور حرم چرخاند، تازه لبخند واقعی بر صورت ها نشست!
♥️♥️♥️
بابی انت و امی و نفسی و اهلی و مالی...؛ یعنی دارایی هایم فدای آن هایی که تمام دارایی شان را خرج ما کردند.
ساکن عرش بودند و در فرش هدایت ما را بر عهده گرفتند
در حقشان کوتاهی کردیم، ندیده گرفتند و باز محبت کردند.
دستورات خدا را برایمان فرمودند، ما به فرمان ابلیس زندگی گذراندیم و باز از دعایشان محروممان نکردند.
ادب امر امام را هرکس نگه داشت شد: حاج قاسم.
ادب و امر امام، اطاعت از کلامشان است نه تنها به دل و گفتار، که عمل هم باید باشد.
نمازمان، حجابمان، حلال و حراممان، کلاممان... خدا ببخشدمان!
#علمدار_مقاومت ✌️
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
@shahidegheirat
╚════ ✾" ✾" ✾
🌹📘🌹📗🌹📙
#کتاب_پرتوی_ازخورشید ♥️
#قسمت_نهم📚
💟آگاهی بسیار به مسائل فلسفی💟
در اواخر دوران ریاست جمهوری حضرت آقا حدود سال 66 معظم له خیلی نگران وضعیت درس و کتاب معارف دانشجویان بودند. از همین رو، برای تدوین متنی دقیق و شایسته، به عنوان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی، گروهی را انتخاب کردند تا در این خصوص افدام نمایند.
آقا هر دو هفته یک بار، با این گروه جلسه داشتند. با توجه به گرفتاری های معظم له در آن دوران که مسائل جنگ از عمده گرفتاری های ایشان بود آقا با حضور ذهن بسیار خوبی در جلسات شرکت میکردند.
آنگاه که ایشان وارد مباحث علمی میشدند، انگار نه انگار که غیر از کارهای علمی و فکری کار دیگری دارند!
روزی در وسط بحث، صحبت به یک مسئله فلسفی کشیده شد. تعدادی از علمای متخصص در فلسفه در جلسه حاضر بودند، که دیدگاههای فلسفی آنها با هم متفاوت بود.
بحثی جدی در خصوص آن موضوع شروع شد. حضرت آقا بدون هیچ مقدمه و مطالعه قبلی، وارد بحث شدند و مثل یک مدرس ورزیده،موضوع را مطرح کردند و به خوبی از عهده بحث برآمدند.
تبحر ایشان مایه تعجب من شد؛ چون نزد ما معروف بود که حوزه علمیه مشهد عنایتی به فلسفه اسلامی ندارد! ما در آن روز شاهد بودیم که معظم له نه تنها عنایت دارند، بلکه کاملا با مباحث فلسفی آشنایی دارند و بسیار دقیق مسائل فلسفی را درک میکنند. از نظر موقعیتی و زمانی هم آن موضوع برای ما مهم بود، در بحبوحه گرفتاری های سیاسی کشور و مسائل جنگ که همه ذهن رئیس جمهور باید مشغول مسائل غیر علمی و غیر فلسفی باشد، معظم له چون بر حسب ضرورت، وارد یک بحث فلسفی شدند، به خوبی از عهده آن برآمدند.
دکتر غلامعلی حداد عادل✍️
💞ادامه دارد...
🌸🍃
ღ @shahidegheirat
┗ ━⇱━ ღ 🍃🌸
❮شـھیـد عـلـی خلیلی❯
✨| هر شب یک فنجان رمان📖🤤 #ناے_سوختہ📚 #قسمت_هشتم #فصل_اول:شهادت🌹 در بیمارستان🏨 هم چند تا از بچه ها
☕️| بہ صرفِ یڪ فنجان رمان📖
#ناے_سوختہ 📚
#قسمت_نهم
#فصل_اول:شهادت🌹
🔸«یه کفنی بود ۹ سال پیش من از کربلا آورده بودم. با تربت، توی کاظمین و اون سال ما رو سامرا هم بردن، خلاصه همه جوره متبرک شده بود. یادمه اون روز #علی کفن نداشت، من هم اونو گم کرده بودم. جالبه که تو عید مادرم بعد این همه سال اونو پیدا کرده بود.
زنگ زدم به یکی از بچه ها پرسیدم: #علی کفن داره؟ گفت:«نه حاجی!»
صبح که داشتم میرفتم کفن را با خودم بردم.»🔸
به هر حال با این اوصاف این یکی کار #علی آقا هم انجام شد!☺️
کم کم همه چیز آماده بود و قلب مادر در حال کنده شدن💔، باورش نمیشد که دیگر واقعاً دارد تمام می شود.
بچه ها هم دلشان می آمد می خواستند هرطور می شود آن لابهلاها مادر و پسر را کنار هم بنشانند.
قرار شد خانه خادم مسجد فاطمه الزهرا(س) آخرین مکان دیدار آن دو باشد.
–بیا مادر، بیا اینجا پیش #علی.
برادرا! اون در🚪 رو ببندید کسی تو نیاید.
جوان بیچاره خیلی اذیت شد،😩 باید نمیگذاشت کسی داخل بیاید،
کار سختی بود و شروع آخرین دقایق لحظات دیدار ۱۲،۱۳،۱۴،۱۵... تنها ۵ دقیقه.😣 ۲،۳،۴...و آخرین دقیقه شاید دیگر تنها چشم های👁👁 مادر بودند که حرف میزدند.
–حاجی، باز کردن در🚪 با شما.
–تق تق تق!!✊🏻✊🏻✊🏻
قلب مادر لرزید💓
در باز شد و #علی را به دستان مهربان🌸 ما مردم سپردند و پیش چشم های خیس😭 مادر پسرک مثل پرنده🕊 بر روی دست ها پرواز می کرد.
تشییع باشکوهی بود روز سوم3⃣ فروردین!! ایام عید! تعطیلی! مسافرت! و...
هیچ کس فکرش را هم نمیکرد اما انگار از دست همه خارج بود، همه آمده بودند با هر شکل و مذهب و عقیده ای.
برگه های زیارت عاشورایی که دوستان #علی پخش کرده بودند در دست اکثر آدم ها دیده می شد،
چشم ها می بارید💦 و همه مشغول خواندن.
–چقدر خوشگله!!😍 جانباز بوده!؟
–نه پدر جان! شهید امر به معروف بود، با قمه زدن🗡 –سال ۹۲— بعد دو سال و نیم هم #شهید🌹 شد.
از چهارراه تلفنخانه به سمت هفت حوض جای سوزن انداختن نبود،
۱۴ هزار نفر برای یک #شهید🌹 آن هم در عید سال ۹۳!😳
باورکردنی نبود و عجیب تر آنکه با آن همه شلوغی حتی یک ماشین🚗 هم بوق نمی زد،❌ انگار همه به احترام #علی سکوت کرده بودند.🤫
«پدر و مادر #شهید 🌹:
ده پانزده روز بعد شهادت #علی مادر شهیدی به منزل ما آمدند،
گفتند: خواب پسرم را دیدم تا به خوابم اومد گفت باید برم. گفتم کجا!؟ گفت #شهید داره برامون میاد. سرم خیلی شلوغه. گفتم: کیه؟ گفت: #علی خلیلی!! ایشان اصلاً #علی را نمی شناختند و فرزندش آن هم در زمان جنگ تحمیلی #شهید شده بودند وقتی تصاویر مربوط به شهادت #علی را در تلویزیون🖥 دیده بودند با کلی زحمت منزل🏡 ما را پیدا کردند.»
#اِدامـہ_دارَد...🎈
╭━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╮
📚* @shahidegheirat*📚
╰━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╯