eitaa logo
شهدای کرمان
8.4هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
35 فایل
گلزار شهدای کرمان وصیت نامه و دیدار با خانواده های محترم شهدا قرار همنشینی با شهیدان https://eitaa.com/joinchat/790167778C57149595e2 @shahidan_kerman
مشاهده در ایتا
دانلود
✍داستان زیبای ازدواج روحانی عارف سردار شهید حجت الاسلام محمد شیخ شعاعی با همسرش خانم نرگس عامری 🟢مراسم ازدواج ساده ی مرد اول شهر 🔹مهر ماه آخرین سال دبیرستان من شروع شد. 🔸شیخ محمد به پدرم گفت: دختر شما هم دارای کمالات است هم تحصیلکرده. 🔹هرچه مِهر کنید می‌پذیرم. 🔸پدرم در جواب گفت: شما مرد اول شهر هستید و الگوی جوانان هرچه شما بگویید. 🟢شیخ محمد مهریه حضرت زهرا سلام الله را پیشنهاد کرد؛ ✅یک جلد قرآن و ۵۰۰ گرم نقره و همان شد. 🔹اواخر همان ماه عقد کردیم علاوه‌ بر درس‌ هایش خیلی برای امور اجتماعی فرهنگی و سازندگی شهر وقت می‌گذاشت. 🔸مهرماه ۵۹ عقد کردیم و رفت‌ و آمدها شروع شد اما خیلی کم چون شیخ محمد یک سر داشت و هزار سودا. 🔹آن دوران سه ماه آخر سال چهارم دبیرستان به شکل مطالعه آزاد برای امتحانات نهایی برگزار می‌شد. 🔸همین شرایط اجازه برگزاری مراسم ازدواج را به ما داد. 🔹فروردین سال ۶۰ با یک مراسم بسیار ساده ازدواج کردیم و زندگی‌ مان شروع شد. 💢ادامه دارد... @shahidan_kerman
🌹هدیه به روح مطهر و ملکوتی شهید محمود قربانی صلوات @shahidan_kerman
✍حالت عجیب و ارتباط با عالم برزخ سه شهید لشکر ۴۱ ثارالله دو روز قبل از شهادت 🌹 شهید محمدرضا کاظمی زاده 🌹شهید حمیدرضا سلطانی پور 🌹شهید محمد حسین یوسف الهی 🔹قبل از عملیات والفجر هشت بود اطراف ساختمان نیروهای اطلاعات عملیات در کنار نهر علی شیر قدم می زدم که شهید محمد حسین یوسف الهی را دیدم. 🔸سلام و احوالپرسی کردیم به داخل ساختمان رفتیم. 🔹رزمنده ها مشغول خواندن دعا بودند تازه دعا تمام شده بود. 🔸بعضی ها هنوز از حالت دعا خارج نشده بودند. ⭕️در گوشه ای نشستم و در حالی که با شهید محمد حسین یوسف الهی صحبت می‌کردم بچه ها را زیر نظر داشتم دو نفر از آنها خیلی توجهم را جلب کرده بودند. 🔹یکی شهید محمدرضا کاظمی زاده و دیگری شهید حمیدرضا سلطانی که با هم مشغول صحبت بودند. 🟢حالت عجیبی داشتند انگار که در این عالم نبودند در حال و هوای دیگری سیر می‌کردند. 🔸با آن که فاصله زیادی با آنها نداشتم اما آنقدر آهسته و آرام صحبت می‌کردند که اصلاً حرف‌هایشان را نمی شنیدم. ⭕️شهید محمد حسین یوسف الهی متوجه شد که من خیلی به آنها خیره شده ام به خاطر همین سعی کرد ذهنم را از توجه به آنها منحرف کند. 🔹من هم اول حواسم پرت شد اما طولی نکشید که دوباره به آنها خیره شدم سعی می کردم با دقت بیشتری به حرفهایشان گوش بدهم تا بفهمم چه می گویند. 🔸اما فایده ای نداشت و فقط به صورت پراکنده چیزهایی می شنیدم شهید حمیدرضا سلطانی سوال می‌کرد و شهید محمدرضا کاظمی زاده برایش توضیح می داد. 🟢صحبت هایشان به طور کلی با حرف‌های عادی و دنیوی نمی خورد. 💢ادامه دارد... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍روایت کمتر شنیده شده شهید حاج قاسم سلیمانی در خصوص سردار شهید مهدی زین‌ الدین @shahidan_kerman
✍سیره ی زندگی سردار شهید علی ماهانی 🔸برای اینکه سپاه کرمان با اعزامش به جبهه موافقت نکرد رفت و تا از طریق بسیج بندرعباس اعزام شود. ⭕️زخمی شده بود پاشنه پایش از بین رفته بود. 🔹ولی با دوچرخه ای که از کرمان به بندرعباس آورده بود رفت و آمد می کرد تا از ماشین بیت المال استفاده نکند. 🔸جلوی مرکز بسیج بلوار بود و موتور ها و دوچرخه ها از شکستگی وسط جدول ها رد می شدند. 🟢علی آقا با دوچرخه می رفت تا انتهای بلوار و دور می‌زد تا برسد به مرکز بسیج. 🔸می گفت: رعایت این موارد طبق شرع و عرف جامعه است بهتر از هر کسی هم بسیجی ها باید رعایت کنند. ✅از کتاب پیراهن خاکی سردار شهید علی ماهانی @shahidan_kerman
حالت عجیب و ارتباط با عالم برزخ دو روز قبل از شهادت 🌹شهید محمد حسین یوسف الهی 🌹شهید محمد رضا کاظمی زاده 🌹شهید حمید رضا سلطانی پور 🟢دقیق تر که شدم دیدم مثل اینکه دارند از برزخ و قیامت حرف می‌زنند! ⭕️اما با حالتی آنقدر عجیب که گویی حرف نمی زنند بلکه دارند صحنه ای را در مقابلشان تماشا می نمایند. 🔹شهید یوسف الهی دائم سعی می‌کرد با حرف هایش ذهنم را از توجه به آنها باز دارد آنقدر محو حالت آن دو شده بودم که دیگر نمی توانستم چشم برگردانم. 🔸در همین موقع هر دو ساکت شدند و شروع کردند به گریه؛ 🔹اشک همینطور بی وقفه روی گونه هایشان می ریخت حدود بیست دقیقه به همین شکل ادامه داشت تا اینکه شهید محمد حسین یوسف الهی دستم را گرفت و بیرون برد. 🔸وقتی از اتاق خارج شدیم به شهید یوسف الهی گفتم: موضوع چی بود؟ این چه حالتی بود؟ من تا حالا چنین چیزی ندیده بودم وی گفت: چیز خاصی نبود بعد از دعا گریه می کردند. 🔹گفتم: معمولاً کسی گریه می کند یک دقیقه دو دقیقه آن هم با وقفه یا اینکه حداقل دادی میزند فریاد می کند نه اینکه بیست دقیقه مدام گریه کند و اشک بریزد آن هم بی صدا. 🔸لبخند زد و گفت: فراموش کن گفتم: نمی توانم فراموش کنم بگو ببینم قضیه چه بود. 🟢گفت: فقط یک جمله می گویم دیگر چیزی نپرس این ها آدم شده اند اینها هر دویشان آدم شده اند. 🌹دو روز بعد یوسف الهی و کاظمی زاده شهید شدند و به معبود خویش پیوستند. ✅راوی آقای علی نجیب زاده @shahidan_kerman
شهدای کرمان
✍شهید حمیدرضا سلطانی نشسته پایین پای شهید حاج قاسم سلیمانی 🌹فرازی از وصیت نامه شهید حمیدرضا سلطانی
✍ایستاده از راست حسین متصدی، شهید مهرداد خواجویی، رضانژاد، شهید حسن یزدانی، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، جانباز ۷۰ درصد حسن حسنی سعدی،جانباز اکبر حسن زاده ✍نشسته از راست، شهید حسینعلی عالی، شهید حمیدرضا سلطانی
✍باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی... 🟢نذر خاک آستان شهدا در سجده شوی در سجده شوی... 🔹وآنگه که با عاشقان هم خانه شوی هم خانه شوی... 🔸آنگاه به صد شوق چو مرغ سبکبال پر بگیری جانانه شوی جانانه شوی... 🔹قرار عاشقی با شهیدان به همراه غبارروبی گلزار شهدای کرمان 🔸چهارشنبه بیستم اردیبهشت ساعت ۲۱ ✅قدم هایمان نذر ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍سالروز شهادت شهید مدافع نظم و امنیت شهید محمد سعید دهقان اناری با صلوات هدیه محضر روح مطهر و ملکوتی شهید @shahidan_kerman
✍داستان زیبای ازدواج روحانی عارف سردار شهید حجت الاسلام محمد شیخ شعاعی با همسرش خانم نرگس عامری ✅قسمت چهارم 🟢اولین مهمان عزیز خانه ما حاج قاسم بود. 🔹اولین مهمان عزیزی که قدم به خانه ما گذاشت و شام مهمان ما شد حاج قاسم سلیمانی بود. 🔸هیجانم بسیار زیاد بود وقتی شیخ محمد گفت: مهمان داریم تدارک شام ببینید. ⭕️این برای من که تا قبل از ازدواج عزیز دردانه خانه پدرم بودم و دست به سیاه و سفید نزده بودم کار سخت و اضطراب‌آوری بود. 🔹خود شیخ محمد هم دست کمی از من نداشت مدام می‌گفت: نکنه غذا خراب بشه آبرومون پیش حاج قاسم برود. 🔸اوایل جنگ بود و حاج قاسم لشکر ۴۱ ثارالله علیه السلام را با محوریت نیروهای کرمانی تشکیل داده‌ بود. 🔹شیخ محمد حاج قاسم را دعوت کرده بود تا در مسجد سخنرانی کند و شام هم ایشان را وعده گرفت. 🔸همین‌ طور بی‌ مقدمه قرار شد من اولین شام مهمانی زندگی متاهلی را برای پذیرایی از حاج قاسم درست کنم. 🔹خلاصه با کمک مادر شوهرم چلو مرغ درست کردم و الحمدلله خیلی هم خوب شد. 🔸سی و چند سال بعد که حاج قاسم به خانه‌مان آمدند یاد آن شب را زنده کردیم. 🔹گفتم: حاج آقا! یادتان است به منزل ما آمدید و من اولین غذای مهمانی متاهلی را برای شما درست کردم؟ 🔸یادتان است شیخ محمد چقدر نگران بود نکند غذا خوب نشده باشد؟ 🟠حاج قاسم هم در مقابل صحبت‌های من فقط می‌خندید. @shahidan_kerman
29.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ بیستم اردیبهشت سالروز شهادت شهید محمد سعید دهقان اناری 🌹شهيدان ای سبک بالان عاشق 🔹زمين با همه عظمت و بزرگی اش با همه قدرت و جاذبه اش توان جذب شما را نداشت. 🔸نه مال توانست شما را جذب كند و نه مقام نه زيبا رويان توانستند شما را جذب كنند و نه طنازان 🔹شما آسمانی بوديد شما خدا را ديديد و من هوا را شما عاشقی كرديد و پرواز نموديد و من هوس بازی كردم و در جا ماندم شما برنده از رفتنتان شديد و من شرمنده از بودنم. 🔸پس شرمنده ام شهيدان شرمنده ام. @shahidan_kerman
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدای کرمان
✍هوای سرشار از نسیم و عطر خدا صحن عاشقی گلزار شهدای کرمان
✍شهیدی که پیکرش در قبر سالم و از آن عطر خوشی به مشام رسید انگار همین تازه او را دفن کرده باشند. 🟢شهیدی که لات بود حضرت زهرا سلام الله در خواب به او گفت بیاید جبهه در سالروز شهادت حضرت زهرا سلام الله به شهادت رسید. 🌹شهید سید حمید میر افضلی سید پابرهنه 🔹در هنگام شهادت نه چشم داشت، نه دست، نه پهلو... 🔸همانند جدش آخر مادر هرکار کند بچه هایش یاد می‌گیرند... 🔹حسین باقری شهید شد که می خواستیم کنار شهید سید حمید خاکش کنیم. 🔸وقتی قبر را کندیم و رسیدیم به لحد شروع کردیم به کندن پایین پای سید حمید. 🟢یک لحظه آنجا سوراخ شد و من دیدم یک بوی عطری آمد من دیگر نفهمیدم چی شد. 🟠فردی که مسئول تدفین شهید حسین باقری بود گفت: این بوی عطر از کجا آمد؟ گفتم: از اینجا. 🔹گفتم: برود بالا بعد دست کردم در آن حفره که ببینم بدن آن سید اولاد پیغمبر سالم است. 🟢حس کردم انگار همین یک ساعت پیش او را دفن کرده‌اند به این تازگی بود. ✅راوی بردار شهید سید حمید میرافضلی @shahidan_kerman
✍داستان زندگی روحانی عارف سردار شهید حجت الاسلام محمد شیخ شعاعی با همسرش خانم نرگس عامری ✅قسمت پنجم 🟢خانم توقع نداشته باش دربست در اختیار شما باشم! 🔹شش ماه بعد از ازدواج برای زندگی به قم کوچ کردیم. 🔸زندگی‌مان را شروع کردیم یک زندگی کوتاه و ساده اما خیلی شیرین. 🔹همه زندگی من شیخ محمد بود اما من تمام زندگی او نبودم! 🔸درس مردم و بعدها هم جبهه سه موضوع مهم زندگی او بودند. 🔹از همان اول با اینکه خیلی مرا دوست داشت یک چیز را برای همیشه روشن کرد. 🔸گفت: از من توقع نداشته باش ۲۴ ساعته در خانه و پیش شما باشم. 🔹من وظایفی دارم وقتی بیرون هستم وقتم متعلق به مردم است آسان نبود اما من هم از همان اول پذیرفتم. 🔸گفتم: می‌دانم شما متعلق به مردم هستید مردم به شما نیاز دارند پیش خودم هم می‌گفتم: می‌دانم هر قدمی برمی‌دارد برای رضای خداست. 🔹خب من هم همسرش هستم و حتماً در اجر این کارهایش سهیم می‌شوم پس گلایه نمی‌کنم که اجر خودم را ضایع نکرده‌ باشم. 🔸واقعاً هم خودش را وقف مردم کرده‌ بود کمک به مردم برایش اصل بود. 💢ادامه دارد... @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍شهیدی که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی برای شهادت او خیلی گریه کرد. 🌹سردار شهید محمد نصرالهی @shahidan_kerman
✍بیست و یکم اردیبشهت سالروز شهادت مرد شماره یک خلیج فارس سردار سرافراز اسلام دریادار شهید حاج محمد ناظری گرامی باد. @shahidan_kerman
✍سه شهیدی که هر وقت کارتون گیر کرد بروید پیششون دست خالی بر نمی گردید. ✅سه شهیدی که از دوستان سردار شهید محمد حسین یوسف الهی بودند و هر سه با هم در بیست و سوم ماه رمضان به شهادت رسیدند. 🌹شهید علی اصغر صانعی 🌹شهید عبدالمجید اسلاملو 🌹شهید مهدی جلال مآب @shahidan_kerman
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدای کرمان
شمیم عطر و نسیم بهشتی آلاله های مطهر گلزار شهدای کرمان
✍شهیدی که از بعضی اتفاقات آینده خبر داشت. 🌹شهید حمیدرضا سلطانی پور 🔹جسمش در زمین بود و روحش در آسمانها گفته بود شهادتش در آب است. 🔸در عملیات کربلای ۴ بعد از تیر خوردن آب پیکر او را برد تا چندین سال در ام الرصاص گمنام بماند و همراه غواص های دست بسته بازگردد. 🌹شادی روحش صلوات @shahidan_kerman
وصیت شهید حمیدرضا سلطانی صوتی.mp3
1.75M
✍وصیت شهید حمیدرضا سلطانی پور @shahidan_kerman
✍مراسم هفتگی فاطمیه شهیدان صادقی 🔹جمعه ۲۲ اردیبهشت ساعت ۱۹:۳۰ ✅آدرس خیابان مهدیه کوچه ۱۶ انتهای کوچه ی سمت راست فاطمیه شهیدان صادقی @shahidan_kerman
✍داستان زندگی روحانی عارف سردار شهید محمد شیخ شعاعی با همسرش خانم نرگس عامری ✅قسمت ششم 🔹کمک به مردم برایش اصل بود اصلاً برایش مهم نبود این اعتقاداتش شبیه من است یا نه این انقلابی است یا نظر خوبی به انقلاب ندارد. 🔸همیشه می‌گفت: خیلی از اینهایی که به اسم ضد انقلاب معروف شده‌اند علتش این است که آگاه نیستند نمی‌دانند. 🔹ما باید با رفتار هایمان آنها را جذب انقلاب کنیم واقعاً هم همینطور شد. 🟢تعداد زیادی از جوانان به‌ اصطلاح ضد انقلاب به‌ واسطه شیخ محمد برگشتند و تبدیل به انسان‌های مخلص شدند حتی بعدها خیلی‌هایشان همراه او به جبهه رفتند و شهید شدند. 🔸طوری شده‌ بود که حاج قاسم به شیخ محمد گفته‌ بود: شما هر وقت می‌آیید منطقه سی ،چهل نفر همراهتان است. 🔹خودتان یک گردان تشکیل بدهید شیخ محمد اما آنقدر مخلص بود که اصلاً دنبال این مسائل نبود. 🔸به حاج قاسم هم گفته‌ بود: نه من کاره‌ای نیستم. 🔹فرزند اولمان فاطمه اواخر سال ۶۰ به دنیا آمد و چهل روزه بود که شیخ محمد برای اولین بار به جبهه رفت و دیگر تا زمان شهادتش مدام مسافر مسیر خانه و منطقه بود. ✅جالب است بدانید شیخ محمد چه از طرف سازمان تبلیغات قم به جبهه اعزام می‌شد چه به‌ صورت انفرادی روی برگه اعزامش می‌نوشتند: رزمی تبلیغی چون او هم آرپیجی‌ زن بود هم خمپاره‌ انداز. @shahidan_kerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍سالروز شهادت شهید مصطفی بدر الدین از فرماندهان حزب الله و لحظاتی از حضور او در کنار سردار شهید حاج قاسم سلیمانی @shahidan_kerman
✍شهید قاسم نجفی شهیدی که آرزو داشت پیکرش باز نگردد زیرا نمی خواست مردم کشاورز روستایش کارشان را به خاطر او تعطیل کنند و زحمت تشییع او را بکشند همچنان مفقود الاثر است. 🌹شادی روح مطهر و ملکوتی اش صلوات @shahidan_kerman